فصل (۶۴): (نبوت و ولایت مطلقه و مقیده ) /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

فصل(۶۴): (نبوت و ولایت مطلقه و مقیده )


فصل(64): (نبوت و ولایت مطلقه و مقیده ) اى عزیز! بدان که آدمى در علم معرفت و مغالطات از چهار قسم بیرون نیست : قسم اول در علم توحید است ، و آن به واسطه انکار توحید است ، و دهریه و معطله و مشبهه و ملاحده در آن در غلط افتاده اند. و قسم دیگر در ادیان است ، و آن به واسطه نشناختن انبیاء علیهم السلام است ، که نصارى ویهود و ترسا و غیره ذلک از آن در غلط رفته اند. و قسم ثالث اختلاف مذاهب است ، و آن به واسطه عدم معرفت امام زمان است . و قسم رابع اختلاف لفظ است میان هر فرقه ، و آن به واسطه عدم معرفت اصطلاحات است . و این ضعیف قسم ثالث را قبل از این ثابت نمود(683) که ائمه اثناعشر علیهم السلام بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله خلیفه به حق آن جناب مى باشند. و اختلاف قسم رابع ضرر ندارد چه اشتباه در موضوع است . و قسم اول ان شاء الله بعد از مرتبه چهارم از حکمت اربعه عملیه بیاید در غایت بسط و ایضاح . و بعد از اثبات قسم سیم قسم دوم نیز ثابت است . و الحال این ضعیف نبوت مطلقه و ولایت مطلقه ، و نبوت خاصه و ولایت خاصه را به تفصیل تمام ان شاء الله بیان مى نماید بعد از استمداد از باطن ولایت ، تا دیگران اعتقاد خود را درباره ایشان کامل گردانند. روى فى الکافى باسناده عن ابى عبدالله علیه السلام انه قال : ان من الملائکة الذین فى سماء الدنیا(684) لیطلعون الى الواحد و الاثنین و الثلاثة و هم یذکرون فضل آل محمد صلى الله علیهم ، فیقولون : الا ترون (الى ) هولاء فى قلتهم و کثرة عدوهم یصفون فضل آل محمد صلى الله علیهم ! فیقوول الطائفة الاخرى : ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم . (685) در کافى با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: برخى از فرشتگانى که در آسمان دنیا هستند به یک و دو و سه تن (از ساکنان زمین ) که فضل آل محمد را ذکر مى کنند سرکشى کرده گویند: نمى بینید این ها را که با وجود کمى خود و بسیارى دشمنشان ، فضل آل محمد صلى الله علیه و آله را باز مى گویند! سپس دسته دیگر از فرشتگان گویند: این فضل خداست که به هر کس که خواهد مى دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است . پس باید که مردم مقام و مرتبه ایشان را صحیح و بلند بدانند خصوص سالک ، که فیض سلوک از باطن نبوت به ولایت مى رسد، و از او به باطن شیخ ، و از باطن شیخ به باطن سالک : من القلب الى القلب روزنة و ان تباعدت الامکنة . (686) و در مقصد الاقصى آورده است که : چون بزرگى جوهر اول را شنیدى اکنون بدان که : رسول الله صلى الله علیه وآله مى فرماید که : جوهر اول روح من است ، اول ما خلق الله روحى .(687) و دیگر آمده است که : اول ما خلق الله نورى .(688) چون جوهر اول روح محمد صلى الله علیه و آله باشد، پس محمد صلى الله علیه و آله پیش از آن که به این عالم آید پیغمبر بوده باشد. و از این معنى خبر داد که : کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین .(689) اکنون که از این عالم رفته است هم پیغمبر باشد. و از این معنى نیز خبر داد که : لا نبى بعدى .(690) هر چند صفت بزرگوارى محمد صلى الله علیه و آله را ذکر کنم از هزار یکى نگفته باشم ، و هر چند صفت بزرگوارى جوهر اول را بکنم از هزار یکى نگفته باشم ، جوهر اول دو کار مى کند: اول آن که از خداى فیض قبول مى کند، دوم به خلق خداى مى رساند. و اگر گویند که محمد صلى الله علیه و آله دو کار مى کند: از خداى تعالى مى گیرد و به خلقان مى رساند، هم راست باشد، از جهت آن که چون جوهر اول روح محمد صلى الله علیه و آله است ، هر دو یکى باشد. چون این مقدمات معلوم شد بدان که آن طرف جوهر اول که از خداى تعالى مى گیرد نامش ولایت است ، و این طرف جوهر اول که به خلق مى رساند نامش نبوت است . پس ولایت باطن نبوت آمد، و نبوت ظاهر و ولایت ، و هر دو صفت محمد صلى الله علیه و آله آمد.(691) چون این دانسته شد بدان که انسان کامل یا نبى است یا ولى . نبوت یا مطلقه است یا مقیده . و همچنین ولایت نیز بر دو قسم است : ولایت مطلقة و مقیدة . فالنبوة المطلقة هى النبوة الحقیقیة الحاصلة فى الازل ، الباقیة الى الابد، و هو اطلاع النبى المخصوص بها على استعداد جمیع الموجودات بحسب ذواتها و ماهیاتها، و اعطاء کل ذى حق حقه الذى یطلبه بلسان استعداده ، من حیث انه الانباء الذاتى و التعلیم الحقیقى الازلى المسمى بالربوبیة العظیمة و السلطنة الکبرى . ...نبوت مطلقه همان نبوت حقیقى است که در ازل حاصل و تا ابد باقى خواهد بود، و آن مطلع بودن پیامبرى است که به آن مقام مخصوص گردیده از استعداد تمام موجودات به حسب ذوات و ماهیات آن ها، و بخشیدن به هر ذیحقى است حق او را که با زبان استعداد خویش مى طلبد ؛ و این از جهت خبرگزارى ذاتى و تعلیم حقیقى ازلى است که ربوبیت عظیم و سلطنت بزرگ نام دارد. و صاحب این مقام را خلیفه اعظم و قطب الاقطاب مى نامند، و انسانکبیر و آدم حقیقى که تعبیر از او به قلم اعلى وعقل اول و روح اعظم مى نامند ( ظ مى کنند). و به این معنى اشاره است :اول ما خلق الله نورى ،(692) و خلق الله آدم على صورته ، و کذلک من رانى فقد راىالحق ،(693) و غیر ذلک من الاخبار الواردة فیه ، و الیه اشار المحققون فى اصطلاحهمبعین الله و عین العالم ، بقولهم : عین الله هو الانسانالکامل المتحقق بحقیقة البرزخیة الکبرى . ....نخستین چیزى که خدا آفرید نور من بود و خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید و همچنین هر که مرا دید تحقیقا خدا را دیده است ؛ و اخبار دیگرى که در این زمینه رسیده است ؛ و محققان به همین معنى اشاره دارند در اصطلاح خود به عین الله و عین العالم ؛ که گویند: عین الله (چشم خدا) انسان کامل است که به حقیقت برزخیه کبرى متحقق گشته است . و استناد جمیع علوم و اعمال بدین انسان کامل است ، و جمیع مقامات و مراتب نیز منتهى به وى مى شود، خواه این انسان کامل رسول باشد یا وصى ، و خواه نبى باشد یا ولى . و باطن این نبوت مطلقه ولایت مطلقه است . پس ولایت مطلقه عبارت است از حصول جمیع این کمالات به حسب باطن در ازل ، و بقاى این ها تا ابد. و مرجع این معنى به فناى عبد در حق ، و بقاى وى به بقاى حق است ، و الیه الاشارة بقوله صلى الله علیه وآله : انا و على من نور واحد،(694) و خلق الله روحى و روح على بن ابى طالب علیه السلام قبل ان یخلق الخلق بالفى عام ،(695) على اختلاف الروایات ، و سیجى تفصیلها(696) ان شاء الله . و ان الله بعث علیا مع کل نبى سرا و معى جهرا.(697) و قول على علیه السلام : و کنت ولیا(698)و آدم بین الماء و الطین .(699) ...و اشاره به همین معنى است فرموده حضرتش که : من و على از یک نوریم و خداوند، روح من و روح على بن ابى طالب علیه السلام را آفرید دو هزار سال پیش از آن که خلق را بیافریند - با توجه به اختلاف روایات (در بیان این مدت ) که تفصیل آن به زودى به خواست خدا خواهد آمد - و خداوند، على را با هر پیامبرى در پنهان ، و با من آشکارا فرستاد و فرمایش على علیه السلام که : و من ولى بودم در حالى که آدم میان آب و گل بود (و هنوز آفرینش او پایان نیافته بود) . و فى تفسیر على بن ابراهیم عند قوله تعالى : لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین و آتى المال على حبه ذوى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فى الرقاب و اقام الصلوة و اتى الزکوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فى الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون ،(700) ان هذه الایة نزلت فى امیرالمومنین علیه السلام . لان هذه الشروط شروط الایمان و صفات الکمال ، و هى لاتوجد الا فیه و فى ذریته الیبین علیهم السلام . و بیان ذلک : اما الایمان بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین ، فظاهر، لانه اول المومنین و امیرالمومنین و آدم بین الماء و الطین .(701) و در تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیه شریفه : نیکى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکى (و نیکوکار) کسانى هستند که به خدا، روز واپسین ، فرشتگان ، کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده ، مال (خود) را با تمام علاقه اى که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى کنند. نماز را به پا مى دارند و زکات را مى پردازند، و به عهد خود - به هنگامى که عهد بستند - وفا مى کنند و در برابر محرومیت ها، بیمارى ها و در میدان جنگ صبر و استقامت به خرج مى دهند. اینها کسانى هستند که راست مى گویند و اینها پرهیزگاران ، گوید: این آیه درباره امیرمومنان علیه السلام نازل شده است . زیرا این شروط، شروط ایمان و صفات کمال است . و جز در او و ذریه پاک او علیهم السلام یافت نمى شود. بیان مطلب آن که : در مورد ایمان به خدا، روز واپسین ، فرشتگان ، کتاب آسمانى و پیامبران باید گفت که مطلب آشکار است ، زیرا او نخستین مومن و امیر مومنان بوده است آن گاه که آدم میان آب و گل بود. و فى منهاج الکرامة قوله تعالى : و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم .(702) من کتاب الفردوس لابن شیرویه ، یرفعه عن حذیفة الیمانى قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : لو یعلم الناس متى سمى على امیرالمومنین (ما انکروا فضله ، سمى امیرالمومنین ) و آدم بین الروح و الجسد، قال الله عز و جل : و اذ اخذ ربک من بنى آدم - الایة ، قالت الملائکة : بلى ، فقال تبارک و تعالى : انا ربکم ، و محمد نبیکم ، و على امیرکم .(703) و در منهاج الکرامة در ذیل آیه شریفه و آن گاه که پروردگارت از بنى آدم از پشتهاشان ذریه آنان را گرفت از کتاب فردوس ابن شیرویه به سند مرفوع از حذیفه یمانى روایت کرده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اگر مردم مى دانستند که از چه زمانى على علیه السلام امیرمومنان نام گرفته است (فضل او را انکار نمى کردند ؛ او امیرمومنان نامیده شده است ) آن گاه که آدم میان روح و جسد بود. خداى بزرگ در این آیه شریفه فرموده ...آیا من پروردگار شما نیستم ؟ فرشتگان گفتند: چرا، خداى متعال فرمود: من پروردگار شما هستم ، محمد پیامبر شما، و على امیر شماست . و فى تاویل الایات فى سورة الواقعة ، عن على علیه السلام : الا انى اخو رسول الله و صدیقه الاول ، صدقته و آدم بین الروح و الجسد.(704) و در تاویل الایات در تفسیر سوره واقعه از على علیه السلام روایت کرده است که فرمود: من برادر رسول خدا و نخستین تصدیق کننده اویم ، او را تصدیق کردم آن گاه که آدم میان روح و جسد بود. و نبوت مقیده اخبار است از حقایق الهیه ، یعنى معرفة ذات الحق تعالى و اسمائه و صفاته و کماله و احکامه ، فان ضم االیه تبلیغ الاحکام و التادیب بالاخلاق و التعلیم (بالحکمة )(705) و القیام بالسیاسة فهو النبوة التشریعیة ، و یختص ‍ بالرسالة . یعنى شناخت ذات حق تعالى و اسماء و صفات و کمال و احکام او. حال اگر تبلیغ احکام و تادیب به اخلاق و آموزش ‍ با حکمت و پرداختن به امور سیاست (خلق ) هم به آن ضمیمه گردد، نبوت تشریعى خواهد بود که آن اختصاص به مقام رسالت دارد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image