کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

فرق وصي و خليفه چيست چرا پيامبران وصي داشتند مثل هارون براي موسي اما درباره وصايت حضرت امير براي حضرت رسول تعبير به خلافت ميشود؟


اسلام خاتم اديان و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خاتم پيامبران و قرآن فرجام بخش کتاب هاي آسماني است و بدين سان، اسلام، زمان شمول و جهان شمول است. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ابلاغ کننده ديني است که رنگ ابديت دارد و زمان طومار حيات آن را درهم نمي پيچد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رسالت «ابلاغ آموزه هاي دين» را بر عهده دارد، همان گونه که «رهبري و زعامت اجتماع» را برعهده دارد. به عبارت ديگر، پيامبر اسلام هم مرجع فکري و ديني مردم است و هم زعيم و پيشواي سياسي آنان. بر اين اساس شکي نيست که اين زعيم بزرگ و مرجع باشکوه الهي که آئين خود را زمان شمول و جهاني اعلام کرده و خود روزي پس از گذشت سال ها ابلاغ و تبليغ، به سوي رفيق اعلي خواهد شتافت، رهبر و جانشيني را که بعد از خودش براي چنين دين و امتي، معيّن مي کند، بايد داراي شخصيت علمي و عملي والايي چون خود او باشد، تا بتواند مرجعيت و زعامت جامعه اسلامي را بر عهده بگيرد، اگر چه بر اساس سنّت الهي پيامبر و نبي نباشد. از جمله شکوه مند ترين عناويني که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با آن از علي ـ عليه السلام ـ ياد کرده که بيان گر شخصيت ارجمند و جايگاه والاي او مي باشد، همساني اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ با آن حضرت در امر رهبري است. اين گونه احاديث، در قلم و بيان عالمان و محدثان اسلامي، به اقتضاي صراحت کلام پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، به «احاديث منزلت» مشهورند. پيامبر خدا اين جايگاه بلند اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ را با عبارات مختلف طرح نموده است، از جمله با عبارت: «تو براي من، به منزله هارون براي موسي ـ عليه السلام ـ هستي، جز آنکه پس از من پيامبري نيست». پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين حقيقت را بارها در ميان مردم بيان کرد و بدين گونه، «همساني علي ـ عليه السلام ـ با خودش در رهبري» را در پيش ديده ها نهاد و به تاريخ سپرد. از جمله در قضيه غزوه تبوک پيامبر خدا در نهايت صميميت و با بياني که نشان گر عظمت امير المومنين در نزد او بود فرمود: «اي برادر من، مدينه، جز با من يا تو، سامان نمي يابد. تو، جانشين من در خاندان و هجرتگاه و قومم هستي، آيا خشنود نمي شوي که براي من، به منزله هارون براي موسي باشي، جز آنکه پيامبري پس از من نيست». و بدين سان، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با صراحت تمام، جايگاه حقيقي و حقوقي علي ـ عليه السلام ـ را بيان فرمود: يعني «وقتي پيغمبر مي گويد: «انت مني بمنزله هارون من موسي» مي خواهد بگويد همان نسبتي را که هارون به موسي داشت و همه از طريق قرآن مي دانند (وزيرش بود، پشتش به او محکم بود، شريک در کارش بود و خليفه و وصی و جانشين او در قومش بود چنانکه موسي از خداوند متعال درخواست نمود: وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ـ وَأَشْرِکهُ فِي أَمْرِي. و براي من وزيري از كسانم مقرر فرما ( 29) هارون برادرم را ( 30) و پشت من بدو محكم كن ( 31) . و يا اينکه موسي به هارون گفت: و قال موسي لاخيه هارون اخلفني في قومي. موسی (پیش از حركت به میعادگاه) به برادر خود هارون گفت: جانشین من در قوم من باش اي علي تو آن نسبت را با من داري «الا انه لا نبي بعدي» به استثناي نبوت، اگر «جمله: الا انه لا نبي بعدي» نبود مي گفتيم اينجا پيغمبر ممکن است نظرش به يک امر از امور و به يک شباهت بالخصوص است، اما وقتي نبوّت را استثناء مي کند، (معلوم است) که مي خواهد بگويد در جميع شئون (اجتماعي) اين نسبت برقرار است و نسبتي که هارون از ناحيه خدا در جميع شئون الهي به موسي داشت، تو نسبت به من داري. بنا بر اين اگر چه ممکن است کلمه «خليفه و وصی» از حيث لفظ و معنای لغوی و احيانا در مواردی اصطلاحا با هم فرق کنند اما در مورد بحث و مورد اميرالمومنين (عليه السلام) خلافت و وصايت يک بار معنايي دارد يعنی خلافت حضرت همان وصايت اوست همان گونه که در مورد حضرت هارون نيز چنين است يعنی وصايت او همان خلافتش می باشد چنان چه در قرآن در جمله :« اخلفني في قومي» جانشین من در میان قومم باشد؛ به آن تصريح شده است . اين در حالی است که بر اساس منابع و شواهد تاريخی ، اميرامومنين (علیه السلام) در زمان حيات پيامبر اکرم (صلی الله علیه آله و سلم) معروف به وصی بوده و از ائمه اطهار نيز به اوصيای پيامبر اکرم (صلی الله علیه آله و سلم) تعبير می شود بيش از آن که به خليفه ياد شوند. به هر حال چه تعبير به خليفه شود يا به وصی ، در همه موارد نتيجه و هدف يکی خواهد بود . خواجه نصير مي فرمايند (اين حديث) متواتر است (و نيز) علمايي مانند مير حامد حسين در «کتاب شريف عبقات الانوار» ثابت کرده است که اين حديث متواتر است». و براي کساني که حقيقت را بي شائبه مي خواهند دريابند، همين يک دليل (حديث منزلت) برحقانيت اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ ، نه تنها کافي است بلکه به وضوح بيانگر مقامات (وصايت و خلافت) الهي و ارجحيت مطلق آن حضرت نسبت به سائر صحابه نيز مي باشد. در حالي که ده ها دليل روشن عقلي و نقلي ديگر که عامه و خاصه آن را نقل کرده اند، در کتب فريقين وجود دارد. پس «فاعتبروا يا اولي الابصار». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image