تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
ریشهی اصلی وضعیت نامناسب فعلی بازار ارز، عمدتاً به عواملی خارج از بازار ارز مربوط میشود. ممکن است ایرادهایی به سیاست ارزی بانک مرکزی وارد باشد، اما سهم اشتباههای بانک مرکزی در ایجاد وضعیت فعلی، چندان زیاد نیست و بخش اصلی مشکلات جاری بازار ارز، بازتاب وقایعی است که در بخشهای دیگر اقتصاد رخ داده و هماکنون تأثیرات آن را در بازار ارز مشاهده میکنیم.
سابقه ی 12 سال نمایندگی مجلس، در کنار حدود 20 سال «تدریس اقتصاد در دانشگاه تهران»، دکتر «حسن سبحانی» را به اقتصاددانی سرشناس و در عین حال با تجربه در مسایل مرتبط با اقتصاد کلان ایران تبدیل نموده است. با این توضیحات و در شرایطی که وضعیت نامناسب بازار ارز کشور و وجود شکاف قیمتی قابل توجه بین قیمتهای رسمی و قیمت بازار آزاد دلار، دغدغه ی جدی بسیاری از کارشناسان اقتصاد محسوب میشود، «دکتر سبحانی»، به ارزیابی برخی از ابعاد و ریشههای وضعیت فعلی بازار ارز پرداخته است. که در ادامه می خوانید:
آقای دکتر سبحانی به نظر شما، چه عواملی باعث گردیده تا ظرف یک سال اخیر، شکاف بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد انواع ارزهای خارجی افزایش یابد و سیستم چند نرخی در بازار ارز حاکم شود؟ آیا چنین پدیده ای ناشی از تشدید تحریمهای بانکی برضد ایران بوده است؟ آیا وضعیت چند نرخی بازار ارز به دلیل پایین رفتن نرخ سود سپردههای بانکی و در نتیجه هجوم سرمایه های سرگردان به بازار ارز رخ داده است؟ آیا سیاستهای ارزی ناصحیح بانک مرکزی باعث ایجاد چنین وضعیتی شده است؟ یا عوامل دیگری را در ایجاد شرایط چند نرخی در بازار ارز دخیل میدانید؟
تحلیل پدیدههایی مانند نرخ ارز، باید با در نظر گرفتن تمامی ابعاد اقتصاد کلان باشد. اعتقاد بنده این است که ریشهی اصلی وضعیت نامناسب فعلی بازار ارز، عمدتاً به عواملی خارج از بازار ارز مربوط میشود. در واقع ممکن است ایرادهایی به سیاست ارزی بانک مرکزی وارد باشد، اما سهم اشتباههای بانک مرکزی در ایجاد وضعیت فعلی، چندان زیاد نیست و بخش اصلی مشکلات جاری بازار ارز، بازتاب وقایعی است که در بخشهای دیگر اقتصاد رخ داده و هماکنون تأثیرات آن را در بازار ارز مشاهده میکنیم.
مثلاً چه وقایعی در خارج از بازار ارز رخ داده که بر بازار ارز تأثیرگذار بوده است؟
زمانی که شرایط برای سرمایهگذاری مولد مناسب نیست، سرمایهگذاران به طور طبیعی میکوشند سرمایههای خود را به بازارهای مطمئنتر منتقل کنند. در نتیجه طبیعی است که بازارهایی مثل بازار طلا و بازار ارز دچار شوک قیمتی ناشی از افزایش تقاضا شوند. به طور ویژه تصمیم سال گذشتهی دولت برای افزایش شدید و ناگهانی قیمت انرژی مصرفی تولید کنندگان و در نتیجه ایجاد مشکل برای فعالیتهای تولیدی، از ریشههای مهم هجوم سرمایههای سرگردان به بازار ارز محسوب میشود. اگر افزایش قیمت انرژی برای تولید کنندگان به صورت تدریجی انجام میشد، وضعیت تولید کنندگان تا به این حد دچار مشکل نمیگردید و طبیعتاً یکی از نتایج این بود که وضعیت فعلی هم در بازار ارز به وجود نمیآمد.
یعنی شما معتقدید که مثلاً افزایش تحریمهای بانکی ایران نقشی در وضعیت آشفتهی بازار ارز نداشته است؟
به طور قطع تعامل نامنصفانهی برخی کشورها با ایران در عرصهی سیاست خارجی، در تشدید وضعیت نابسامان بازار ارز تأثیرگذار بوده است. اما همان طور که عرض کردم، فرآیند انحراف سرمایههای بزرگ به سمت بازار ارز که ایجاد وضعیت نامناسب فعلی را به دنبال داشته، بیشتر ناشی از تصمیمهایی است که به نامساعد شدن فضای کسب و کار و سرمایهگذاریهای تولیدی منجر شده است که مهمترین این تصمیمها، به افزایش شوکآور قیمت انرژی مصرفی تولید کنندگان مربوط میشود. از طرف دیگر متأسفانه پس از اجرای طرح هدفمندی نیز، دولت به آن بخشی از قانون هدفمندی یارانهها که مربوط به اختصاص بخشی از درآمدهای طرح هدفمندی برای حمایت از تولید کنندگان بود، عمل نکرد و خود این مسأله در تشدید خروج سرمایهها از بخشهای تولیدی مؤثر بود. در حال حاضر تقریباً تمامی درآمد دولت بر اثر افزایش قیمت انرژی، برای پرداخت حقوق به خانوارهای ایرانی اختصاص یافته است.
بسیار خب، ولی شیوهی کلی اجرای طرح هدفمندی به تصویب مجلس رسیده و حدود یک سال هم از اجرای آن میگذرد. در شرایط فعلی چه کاری میتوان برای بهبود فضای حاکم بر سرمایهگذاریهای تولیدی در کشور انجام داد؟
هماکنون کلیدیترین کاری که میتوان برای بهبود فضای کسب و کار در ایران انجام داد، عبارت است از تجدید نظر و اصلاح قانون هدفمندی یارانهها است. در ضمن تصور میکنم حتی اگر دولت تصمیم بگیرد بخشی از درآمدهای حاصل از افزایش قیمت انرژی را برای پرداخت یارانهی نقدی به تولید کنندگان اختصاص دهد، باز هم سیاست نامناسبی است. بهترین روش برای حمایت از تولید کنندگان، این است که قیمت انواع انرژی مصرفیشان مانند برق، گاز و غیره، به صورت تدریجی افزایش یابد.
آقای دکتر، صحبتهای شما در مورد روند جابهجایی سرمایهها از بخش تولیدی به بازارهایی مانند بازار ارز و طلا، چارچوبی منطقی دارد. اما به نظر میرسد که علت اصلی شکاف قیمتی رو به افزایش بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد دلار، به پافشاری بیش از حد بانک مرکزی بر عدم افزایش قیمت رسمی دلار مربوط میشود. آیا فکر نمیکنید بهتر باشد بانک مرکزی هم سیاست ارزی خود را با روند افزایش تقاضای دلار هماهنگ کند و قیمت رسمی فروش دلار را افزایش دهد تا از فساد مالی و رانتخواری ناشی از وجود چند قیمت در بازار ارز، جلوگیری شود؟
بنده معتقدم که به طور قطع وجود وضعیت چند نرخی در بازار ارز کشور، بد است و باعث سوءاستفادههای مالی و رانتخواری میشود. اما اعتقاد دارم که ریشههای اصلی این وضعیت، در خارج از بازار ارز قرار دارد و نمیشود بدون درمان آن ریشههای اصلی، انتظار داشته باشیم فقط با تغییر سیاستهای ارزی بانک مرکزی، همه چیز اصلاح شود.
آقای دکتر، نرخ تورم در ایران بسیار بالاتر از میانگین جهانی قرار دارد. به عبارت دیگر هزینههای تولید کنندگان ایرانی در طول 9 سال اخیر، حدوداً 3 الی 4 برابر شده است. در نقطهی مقابل به دلیل تورم بسیار ناچیز در بسیاری از کشورها، ثابت ماندن قیمت دلار در ایران از سال 1381 تا به امروز باعث گردیده است که قیمت محصولات تولیدی این کشورها در بازار ایران، افزایش ناچیزی داشته باشد. طبیعتاً در این اوضاع، تولید کنندگان ایرانی قادر به رقابت با رقبای خارجی نخواهند بود. آیا با این وجود، همچنان شما معتقدید که بانک مرکزی نباید قیمت رسمی فروش دلار را افزایش دهد؟
بنده با این تحلیل موافق نیستم. قیمت دلار در سال 80، برابر با 175 تومان بود که از آن زمان تا به حال، چند برابر شده است.ولی بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که افزایش قیمت رسمی فروش ارز، دست کم میتواند واردات را کاهش و صادرات را افزایش دهد و به این ترتیب شکاف بین عرضه و تقاضای ارز را کمتر کند.تا زمانی که فضای کسب و کار کشور مساعد نبوده و موانع زیادی برای سرمایهگذاری های تولیدی وجود دارد، بسیار بعید است که افزایش قیمت ارز به افزایش صادرات منجر شود. به علاوه افزایش قیمت رسمی فروش دلار، با توجه به این که حدود 80 درصد از واردات کشور به کالاهای سرمایهای و مواد واسطهای اختصاص دارد، میتواند هزینههای تولید کنندگان را افزایش داده و وضعیت سرمایهگذاریهای تولیدی را باز هم بدتر کند.
اما اگر بانک مرکزی بخواهد همچنان قیمت رسمی فروش ارز را افزایش ندهد، ممکن است به تدریج شکاف بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد دلار به قدری زیاد شود که تمامی تولید کنندگانی که در حال حاضر همچنان در بخشهای تولیدی سرمایهگذاری میکنند، احساس نمایند برایشان توجیه اقتصادی دارد که تمامی سرمایهی خود را به سمت خرید و فروش ارز ببرند و در نتیجه وضعیت سرمایهگذاریهای تولیدی در کشور باز هم بدتر شود.
بله، درست است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، بسیار بد است. اما راه چاره وضعیت فعلی این نیست که بانک مرکزی قیمت رسمی فروش دلار را بالا ببرد. همان طور که عرض کردم، تنها راه چاره پایدار کنترل وضعیت بازار ارز، بهبود فضای کلی کسب و کار است که این مسأله در خارج از مجموعهی سیاستهای بانک مرکزی قرار دارد. منظور بنده این نیست که بانک مرکزی در وضعیت حال حاضر بازار ارز مقصر نیست، اما میگویم که سهم بانک مرکزی در ایجاد وضعیت فعلی، بسیار کم است.
«سایت برهان»
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.