علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر قرآن ناطق است، چرا هر کسي آن را طوري مي فهمد و در آدميان گوناگون اثرات گوناگون مي گذارد؟ مگر معناي ناطق بودن اين نيست که نسبت به فهمنده بي موضع است و وارد يک تعامل خاص با فهمنده نمي شود؟ پس چگونه است که در هر زماني قرآن طوري فهميده مي شده است آن هم متناسب با نياز جامعه و روان آدميان؟


براي دست يابي به جواب در خور شأن بيان چند نکته ضروري است: دانش بشري در برابر علوم قرآني و جهان هستي، ناچیز است . قرآن شريف مي فرمايد: مَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً؛ از (کل) دانش به شما جز اندکي داده نشده است». همان طوري که با پول خُرد نمي توان تجارت نمود؛ با دانش اندک بشري هم نمي توان بر تمام علوم قرآني و جهان هستي دست يافت. علوم قرآني هم چون درياي بي کران است و علوم بشري هم چون قطره. 2. اگر نسبت به قرآن شريف، تنگناها و محدوديت ها وجود دارد، به بيرون از قرآن بر مي گردد و به ناتواني هاي انساني ارتباط دارد. اگر قرائت هاي گوناگون و برداشت هاي متفاوت نسبت به متن قرآن شريف وجود دارد به خاطر ناتواني هاي بشر و دانش اندک اوست که از بيرون بر متن قرآن شريف تحميل مي شود. وگرنه، نه اصل متن قرآن قرائت ها بر مي دارد و نه معصومين ـ عليهم السلام ـ از آن قرائت هاي گوناگون دارند. پس تنگناها به خاطر ناتواني ها و محدوديت هاي فهم بشري است. 3. از طرف ديگر انسان ها با حالات و روحيات گوناگون آفريده شده اند و هيچ دو انساني همسان نيستند و در انديشه نيز همسان نمي انديشند. قرآن شريف مي فرمايد: وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا؛ و حال آن که (خدا) شما را به راستي (با حالات و روحيات) گوناگون آفريده است» تا همديگر را بهتر بشناسند... بنابراين ناتواني هاي بشر از يک سو و گوناگوني حالات، روحيات، انديشه و... از سوي ديگر باعث قرائت هاي گوناگون و تأثيرات متفاوت مي شود. 4. نکته ديگر آن که قرآن شريف کتاب صامت و ساکت است نه ناطق. قرآن ناطق، معصومين ـ عليهم السلام ـ هستند که قرآن صامت را به بيان وا مي دارند. از جمله ويژگي هاي قرآن شريف آن است که کتابت جهاني، جاوداني و جهان شمول است و براي تمام عصرها و مصرها و براي تمام نسل ها پيام دارد و شفا آفرين و هدايتگر است. از اين روي قرآن هم چون خورشيد و ماه است که جامعه بشري را نور و روشني مي بخشد و همچون چشمه جوشان در حال جريان است تا به بشريت آب حيات هديه بدهد. آن چه به اختصار قابل بيان است، اين است که: 1. قرآن کتاب صامت است و معصومين ـ عليهم السلام ـ قرآن ناطق و يکي ثقل اکبر و ديگري ثقل اصغر و هر دو با هم هدايت بشريت را بر عهده دارند. 2. قرائت ها و برداشت هاي گوناگون از قرآن شريف، به خاطر ناتواني هاي بشر است نه از متن قرآن. معصومين ـ عليهم السلام ـ که معدن علم و معرفت هستند از متن قرآن قرائت يگانه دارند. قرآن شريف مي فرمايد: «ميان هيچ يک از فرستادگانش جدايي (و اختلاف) نمي افکنيم» و همه قرائت و اهداف واحدي را دنبال مي کنند. 3. قرآن کتاب جهاني و جاوداني است و هم چون خورشيد و ماه در گردش است ولي انسان ها به خاطر ناتواني هاي علمي از يک سو و روحيات و حالات گوناگون از سوي ديگر، در حدّ توانمندي هاي خود از آن گلستان و ادبستان الهي بهره مي گيرند. به عنوان نمونه يک مفسر در حدّ توانمندي هاي خود از قرآن بهره مي گيرد و يک مهندس در حدّ توانمندي هاي خود و... . 4. علم هرمنوتيک هم به دنبال آن است که بر اساس قواعد علمي، قرائت ها را نزديک کند و اگر بتواند قرائت واحدي از يک متن مقدس ارائه دهد. به عبارت ديگر علم هرمنوتيک در صدد آن است که قرائت و برداشت واحدي را جهاني و همگاني سازد هر چند با آن فاصله اي زياد دارد و اين مؤيّد اين نوشتار است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image