علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

از يک طرف مي گوييم معجزه ی پيامبران مناسب اقتضاي زمان نبوت است و قرآن کریم هم تا حال مناسب آن زمان بوده است. چون عرب آن زمان در شعر گفتن و فصاحت کلام، قوي بوده است و از طرف ديگر مي گوييم مردم عرب و بالاخص عرب حجاز در آن عصر و عهد، به طور كلي بي‌سواد بودند و 17 نفر بیشتر باسواد نداشته و ديگر اين که اگر به فرض بپذيريم اکثر مردم آن دیار بي سواد بودند، پس قاعدتاً آيات تحدي براي مردم بيسواد آن زمان نبايد قابل درک باشد. چون زماني تحدّی قابل درک است که مردم آن عصر و مصر سواد داشته باشند و اعجاز لفظي آن را درک کنند.؟


مقدمه: تصوير و برداشت درست از عصمت، سيره علمي و عملي معصوم، معجزه و معجزه علمي هم چون قرآن کريم، تحدّي، مراتب قرآن کريم، مراتب تحدّي، عربي مبين بودن آن، امّي بودن رسول رحمت و آمار ارقام دقيق و عميق تاريخي از صدر اسلام و دشمنان آن ديار بسيار مهم است. بسياري از سؤال ها و شبهات، ناشي از برداشت و تصوير ناصواب و يا ناميمون از عصمت، زندگي معصوم، معجزه، مراتب قرآن کريم، تحدّي، مراتب تحدّي و ساير گونه ها است. 1. آمار دانش و پژوهش در حجاز: انحراف عقيدتي، اخلاقي، حقوقي، مشکلات اقتصادي و غيره، غير از باسواد بودن و يا بي سواد بودن مردم آن ديار است. عرب صدر اسلام از يک طرف از انحراف عقيدتي، همانند بت پرستي و انحراف اخلاقي همانند روحيه ی استکباري برخوردار بود. از طرف ديگر صاحب «دکّة الادباء» ذوق شعري و شعر و ادب، فصاحت و بلاغت بود. اين ها قابل جمع هستند... اولاً فصاحت و بلاغت مردم عربستان، دليل طلوع اسلام در آنجا نبوده، بلکه دليل نوع معجزه که قرآن کريم مي باش،د بوده است. البتّه لزومي هم ندارد که همه ی مردم عربستان فصيح و بليغ بوده باشند، بلکه همين که ويژگي بارز جامعه، پيشرفت در زمينه فصاحت و بلاغت بوده و صاحبان اين فن در اوج فصاحت و بلاغت باشند، براي آوردن معجزه اي از اين سنخ (از سنخ فصاحت و بلاغت يعني قرآن کريم)، کافي است. در ثاني بايد ديد فصاحت و بلاغت به چه معنا است تا معلوم شود، آيا منافاتي بين فصاحت و بلاغت با بي سوادي وجود دارد يا نه؟ فصاحت در اصطلاح علم معاني، به معناي اين است که کلام، کاملاً طبق قواعد زبان بوده و پيچيدگي و سنگيني در آن وجود نداشته باشد و بلاغت يعني اين که سخن مطابق با مقتضاي حال يعني مطابق با زمان و مکان و حال و هواي آن دياري که سخن گفته مي شود، باشد. به عنوان مثال کشور و در جمع تحصيل کردگان يا در جمع جوانان يا... سخن گفته مي شود بايد همه اين شرايط در نظر گرفته شود. مي بينيم که سليس و روان و با مقتضاي حال سخن گفتن ربطي به سواد ندارد و هر بي سوادي احتمال دارد که فصاحت و بلاغت داشته باشد. چنان چه شواهدي تاريخي هم در اين زمينه وجود دارد. يکي اين که مردم آن زمان با اين که بي سواد بوده اند، ولي فصيح سخن مي گفتند و فصيح شعر مي سروده اند، چنان چه شعرهاي زمان جاهليت و صدر اسلام در کتب تاريخي و ادبي وجود دارد. به عنوان نمونه در کتاب لسان العرب نوشته ابن منظور و کتاب مغني اللبيب اثر ابن هشام که فراوان به شعرهاي پيش از اسلام اشاره دارند. دليل ديگر اين که کساني آمدند و در برابر تحدي قرآن کريم (يعني اين که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اعلام کرد که هر کس مي تواند، مثل قرآن بياورد) ادعا کردند که مي توانند نظير قرآن کریم را بياورند و آياتي از پيش خود جعل کردند، ولي در نهايت رسوا شدند با اين که اينان، خود از فصحاء و بلغاء بودند، ولي مطالب آن در بين مردم آن زمان مقبول واقع نشد، چرا که مردم آن ديار فصيح و سخن شناس بودند و قدرت تشخيص بالايي داشتند و کاملاً متوجه بودند که اين سخنان با سخنان الهي برابري نمي کند و اگر برابري مي کردند، قطعاً دشمنان اسلام، از آن به سود خود بهره برداري مي کردند، براي نمونه سخنان مسيلمه کذاب را مي آوريم که در برابر سوره ی والذاريات گفته بود: «والذارعات زرعاً، فالحاصدات حصداً، فالطاحنات طحناً، فالخابزات خبزاً، فالأکلات اکلاً» و همين طور در برابر سوره ی کوثر نيز سوره اي ساخته بود، ولي هيچ يک از اين جملات در ميان عرب، ارزشي نيافت و اين به دليل فصاحت و سخن شناسي مردم آن روز بود، با اين که بي سواد هم بودند. برخي از تاريخ نگاران معاصر از شبه جزيره ی عربستان به گهواره تمدّن اسلامي ياد مي کنند. مکه در تاريخ عرب و اسلام، پيوسته از جايگاه والا و ويژه اي برخوردار است. در آن پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ متولد شد و زندگي کرد و در آن به مدت ده سال رسالت خويش را تبليغ کرد. شرايط ديني و اجتماعي آن تأثير فراواني در به وجود آمدن نظريات و اعتقادات آن داشت. به طوري که اسلام برخي از آنان را مورد تأييد قرار داده، و برخي ديگر را تعديل و تنظيم کرد و بسياري از اعتقادات و سنّت هاي رايج ميان آنان را، مورد نکوهش قرار داد. بنابراين، شناسايي اوضاع اجتماعي و شرايط مکه، براي درک بنيادهايي که اسلام نخستين براي آن قيام کرد، ضروري به نظر مي رسد. به هنگام ظهور اسلام در مکه، اداره ی ويژه اي در مکه وجود داشت که تکيه بر قدرت حاکمه اي نداشت، بلکه بر پايه ی خشنود سازي و رضايت بخشي استوار بود، هم چنان که مرکز بازرگاني فعالي بود که افق ديدگاه ساکنان آن را گسترش داد و از اين راه به آنان کمک کرد که بر اوضاع کشورهاي همسايه خود و شرايط آن ها و نيز نظم و ترتيب زندگي اجتماعي آن ها آگاه شوند. از سوي ديگر، مکه از بزرگترين پايگاه هاي ديني در جزيره به شمار مي آمد به طوري که در سر تاسر جزيره، تعداد بسياري از قبايل گوناگون آن جا را رهبر و پيشواي خود به شمار مي آوردند. اين مطلب خود موجب شد ساکنان آن دیار از ديدگاهي گسترده برخوردار شده و در برخورد و داد و ستد با مردم ملايمت و کار آزمودگي از خود نشان دهند. بنابراين، مکّه، مدرسه اي بودکه مردان کار آزموده اي را تربيت کرد که آنان توانستند پس از فتح اسلام، پادشاهي نوين را با پيروزي و موفقيت رهبري کنند. نويسنده کتاب تمدن اسلام و عرب، از بررسي هاي خود درباره ی اوضاع عرب در جاهليت، نتيجه گرفته است که اعراب، قرن ها صاحب تمدن بودند. داشتن يک زبان کامل، گواه بر ريشه دار بودن تمدن آنان است. او نظريه ی توحش اعراب را ردّ مي کند. زيرا هر حکمي که براي زبان يک قوم است، براي تمدن آن قوم نيز است. اين نويسنده، يک تمدن عريض و طويل براي اعراب قبل از اسلام قايل است و اتکاء او بر سه چيز است: داشتن يک زبان عالي، ايجاد روابط با ملل مترقّي، ساختمان هاي شگفت انگيز. هر چند اين نظريه جاي نقد و بررسي دارد؛ ولي در جاي خود گوشه اي از واقعيت ها را بيان مي کند. آمار «17» نفر باسواد در سرزمين حجاز، فقط يک نقل تاريخي است و در منابع پايه هم چون قرآن کريم و سنت نيامده است. از اين رو قابل خدشه است. از قبل از اسلام که بگذريم، بعد از رسالت نيز مردم مکه و مدينه «23» سال با معلم معصومي هم چون رسول رحمت سر و کار داشتند که به طور مستقيم کلام حق تعالي را بر آن ها عرضه مي کرد. اين کار تأثيرگذاري و پذيري بسيار بالايي داشته است. هم اکنون در يک مجلسي که قاري خوش صوت قرآن مي خواند، چه قدر تأثيرگذاري و تأثير پذيري ايجاد مي شود؟ حال در يک مجلسي که رسول حقّ حضور داشت و يا به طور مستقيم وحي را بر مردم عرضه مي کرد، چه قدر تأثير گذاري و تأثير پذيري داشت؟ تصور آن براي ما سخت و سنگين است. اگر يک انسان باورمند قوي، خودش را به صورت فيزيکي در کنار رسول رحمت و يا امام زمان ـ عليه السلام ـ خود ببيند چه قدر تأثير مي پذيرد؟... در استمرار نبوّت و رسالت، مسلمانان به ويژه «260» سال با معلّم معصوم در ارتباط بودند و به صورت مستقيم و غير مستقيم از آن ها بهره ها مي گرفتند همين تأثير گذاري و تأثير پذيري، در کنار ساير معصومين ـ عليهم السلام ـ وجود داشت. توليد اين همه روايات و تأثير گذاري و تأثير پذيري آن، بسيار گران سنگ بود و نقش بنيادين در آن جامعه داشته است. بعد از ظهور اسلام، به طور برق آسا، پيام و اهداف اسلام در تمام عرصه ها گسترش يافت که از جمله عرصه هاي آن، رشد و پيشرفت علمي، فرهنگي، اخلاقي و معرفتي بوده است. از اين رو قرآن کريم، بر اساس مقتضاي زمان، در برابر آن ها تحدي کرده است. خلاصه و نتيجه 1. هر چند آمار بيسوادي در عصر جهالت، بالا بود، امّا کيفيت سواد و ذوق شعري و فصاحت و بلاغت عرب حجاز، نيز بسيار بالا بود. آمار «17» نفر با سواد در منابع پايه هم چون قرآن و سنت نيامده است، فقط درمنابع تبعي و فرعي هم چون کتاب هاي تاريخي آمده است و مي توان بر آن خدشه وارد کرد. هنر و ذوق شعر سرايي... در عرب بسيار قوي بود. ابو تمام حبيب بن اوس از ادباي شيعه، بسياري از اشعار جاهليت را جمع آوري کرده است و مضامين آن را در ده باب دسته بندي کرده است...؛ ولي اکثر آن ها سواد شعري نداشتند، بلکه ذوق شعري داشتند و حفظ مي کردند و افراد باسواد نيز کم مي نوشتند. 2. قرآن کريم، معجزه علمي، جهاني، فرازمانی و جاوداني است. و در هر عصر و مصري پاسخ گوي نيازمندي هاي همگان است. از اين که عرب عصر رسالت و عرب حجاز، از فصاحت، بلاغت، روحيه ی حماسي و شعري برخوردار بوده و شعر مي سروده است، يک واقعيت است. عرب حجاز صاحب «دکة الادبا» و «شب شعرهايي» نيز بوده است. اين روحيه ی عرب يک پديده ارثي، نسلي، ذوقي و کسبي است؛ از طرفي هر چند نرخ و آمار بيسوادي در بين عرب حجاز، بالا بود. ولي اين به اين معنا نيست که يک انسان «عرب زبان» هر چند بيسواد، «عربي مبين» و مراتب اوليه قرآن کريم را که از زبان رسول حق مي شنود، نفهمد. همان عرب بي سواد و يا کم سواد به راحتي قرآن را حفظ مي کرد و از قرآن بهره ها مي برد. بيشترين حافظان قرآن کريم در صدر اسلام وجود داشتند. قاريان قرآن در آن عصر، صاحب سبک، صاحب کرسي، معلم قرآن و «دکة القرائت» بودند. در نتيجه، بلاغت از باب زبان بوده نه از باب سواد، نوشتن و خواندن. 3. تحدّي قرآن کريم نيز جهاني و جاوداني است. در عصر رسالت تحدي قرآن براي تمام مردم آن جامعه بوده است. هم براي «ابو جهالت ها» بود و هم براي ساير مردم. ممکن است يک انسان بي سواد و يا کم سواد عرب زبان نيز چند واژه عربي را کنار هم قرار دهد و بخواهد در برابر «تحدّي قرآن» ايستادگي کند «ابو جهالت ها»، نيز جاي خود دارد. براي پاسخ گويي به تحدّي قرآن کريم خيلي تلاش کردند، امّا عاجز و درمانده ماندند. پس تحدي قرآن کريم در برابر ابو جهالت ها بسيار به روز و بر اساس مقتضاي زمان بوده است و خواهد بود. قرآن کريم هم چون شاهنامه نيست که از گذشته بگويد، قرآن کريم هميشه بالفعل است و براي همگان بالفعل و با مقتضاي زمان است. 4. از طرفي «امّي» بودن رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز بار معنايي خاص خود را به همراه دارد، همان طوري که بيان شد، براي معصومي که از «خلقت نوري» برخوردار است چه حاجت به مدرسه. مدرسه از براي کودکان و کودک وارگان است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image