دین و سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا باید در دین اندیشه سیاسی کرد؟


از منظر آموزه هاى اصیل اسلامى , دین هرگز از حکومت و سیاست جدا نمى باشد چون خداوند فرموده : « کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ » ( بقره / 213 ) ت . مردم ( در آغاز ) یک دسته بودند ( و تضادى در میان آنها وجود نداشت . بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد ، در این حال ) خداوند ، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى ، که به سوى حق دعوت مى‌کرد ، با آنها نازل نمود تا در میان مردم ، در آنچه اختلاف داشتند ، داورى کند . در این آیه ، رفع اختلاف میان مردم بعنوان هدف بعثت انبیاء مطرح شده است که اگر این امرى ضرورى براى ایجاد نظم در جامعه بشرى و دورى از هرج و مرج است ، موعظه و نصیحت صرف نمى تواند مشکل اجتماعى را حل کند لذا هیچ پیامبر صاحب شریعتى نیامده مگر آنکه مساله حاکمیت را نیز مطرح کرده است . ( ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت ص 73 ) بنابراین اصولا خداوند انسان را تنها براى دنیاى پس از این دنیاى مادى نیافریده و توجه تام خود را بدان معطوف نساخته است بلکه براى سعادت دو جهان انسان از طریق پیامبران خود برنامه هاى بهتر زیستن را فرستاده است تا بشر در سایه آن به دو بعد جسم و روح خود پرداخته و آن دو را با یکدیگر بسازد . دین اسلام بعنوان پایان بخش تمام ادیان و نبى مکرم ( ص ) بعنوان آخرین پیامبر ، در زمره رسولان الهى بوده که براى به فعلیت رساندن استعدادهاى بشریت ، بر ایشان ارزانى داشته شده‌که همواره براى پیاده سازى احکام الهى در پى تشکیل حکومت بوده و در این راستا از هر فرصتى بهره مى جست . گاه این فرصت و زمینه فراهم نمى آمد مانند 13 سال حضور در مکه و گاه این فرصت ایجاد مى گشت همچون پس از هجرت از مکه به مدینه که با فراهم آمدن زمینه‌هاى پى ریزى حکومت دینى از آن استقبال کرده و برترین حکومت را ایجاد نمودند . از این رو مى توان گفت از آنجا که دین اسلام براى همیشه زندگى بشر آمده و دینى جهانى و فراگیر مى باشد لذا باید از جهات مختلف از جمله از نظر سیاسى برنامه‌هاى درخورى ارائه نماید تا در هر زمان و مکانى بتوان از آن بهره گرفت . اما اصل پاسخ این که : به نظر مى رسد از آنجا که هرگاه دین وارد عرصه سیاست شده و با دشمنان انسانیت به مبارزه برخواسته و دست شوم آنان را از سر منافع مادى و معنوى ملت ها کوتاه کرده است لذا آنان همواره با ورود دین به عرصه اجتماع و سیاست به مخالفت پرداخته و در این راه سنگ اندازى کرده‌اند . این بدان معنا نیست که دین داراى مشکل بوده بلکه چون هدف اصلى دین ، از میان بردن قواعد ناعادلانه بازى سیاسى در میان بشر مى باشد و برخى این را بر نمى تابند با آن به مبازره خواسته و هر روز علیه آن به توطئه مى پردازند . آیت الله جوادى آملى در بیانى نغز در این رابطه چنین مى‌فرمایند : « اسلام از آن جهت که دین الهى است و از آن جهت که کامل و خاتم همه ادیان و مکتب هاست ، براى اجراى احکامش و براى ایجاد قسط و عدل در جامعه ، حکومت و دولت مى خواهد . براى نبرد با طاغوت و ستیز با ظلم و تعدى طاغوتیان ، حکومت و حاکم مى خواهد » ( همان ص 76 ) از این بیان بخوبى بر مى‌ع‌آید که چرا ما باید در دین اندیشه سیاسى داشته باشیم چون : اولا : دین اسلام جامع بوده و اگر به مسائل سیاسى نپردازد این امر موجب نقص آن شده که خلاف مدعى خواهد بود و با کامل بودن آن در تنافى است . ثانیا : هدف از ارسال احکام از سوى خداوند ، تحقیقا پیاده سازى آن بوده تا در پرتو آن انسان به سعادت هر دو جهان رهنمون گرددکه این مهم در سایه تشکیل حکومت ممکن خواهد بود . ثالثا : یکى از اهداف عالیه دین ، برقراى قسط و عدل بوده که این امر تنها در سایه حاکمیت دینى میسور خواهد شد . رابعا : بر اساس آموزه هاى دینى ، هیچ مسلمانى حق ندارد ظلم کرده و یا ظلم را بپذیرد . بنابراین براى دفع ظلم طاغوتیان و مبارزه با آنان نیازمند سیستم دفاعى خواهیم بودکه این هم با شکل گیرى حکومت امکان خواهد یافت . در پایان ذکر این نکته مهم است که دشمنان دین که همیشه در پى ایجاد نومیدى در میان امت اسلامى بوده و براى این‌که نگذارند حاکمیت دینى در جامعه وجود داشته باشد ( چرا که با منافع نامشروع آنان هموراه در تعارض مى باشد ) مرتبا علیه دین تبلیغات کرده و بعضا جنگ هاى ناعادلانه‌اى بر مسلمین تحمیل مى‌کردند ولى امت اسلامى در سایه حکومت الهى نبوى ، به مبارزه با آنان برخواسته و آنان را دفع مى‌کردند و اجازه تعرض به حکومت اسلامى را نمى‌دادند تا این که توانستند این بناى خدایى را در سرزمین هاى اسلامى نهادیه و مستقر نمایند . امروز نیز که این کارشکنى‌هاى دشمنان قسم خورده دین ، بیشتر و پیچیده‌ترگشته و مرتبا ( به ناحق ) بر طبل جدایى دین از سیاست ( سکولاریسم ) مى‌کوبند طبعا ما نیز بعنوان وارثان دین خدا ، در برابر آن مسولیت هاى بالاترى خواهیم داشت تا این که این دین با تمام ابعاد در دنیا مطرح و تشنگان معارف الهى از قبل آن سیراب شوند . خلاصه سخن این که ورود دین به عرصه سیاست امرى طبیعى و موافق اهداف ارسال رسل از سوى خداوند بوده و ضرورتا و براى دفع زیاده طلبى انسان هاى زیاده خواه ، برقراى قسط و عدل ، پیاده سازى احکام الهى و . . . باید دین وارد این سیاست شده و با وجود شرائط مساعد ، اقدام به تشکیل حکومت نیز بنماید .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image