مبانی تفکر سیاسی در قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

مبانی تفکر سیاسی که در قرآن وجود دارد توضیح هید؟


قرآن ریشه اصلى تفکر سیاسى در اسلام است، و قرآن ضمن طرح و شرح مبانى اندیشه هاى سیاسى، اعتقاد و عمل به این مبانى و اندیشه ها را جزئى از قلمرو وسیع ایمان و بخشى از مجموعه تعالیم اسلام و گوشه اى از حیات یک مسلمان مى شمارد، بطورى که در تفکر قرآنى تفکیک اندیشه و عمل سیاسى از ایمان و اسلام و زندگى مسلمان امکان پذیر نیست. ولى این نکته را نباید فراموش کرد که تفکر سیاسى در قرآن بعنوان هسته مرکزى حیات سیاسى یک مسلمان متعهد، بسى از مفهوم تحزب (حزب گرائى) فراتر است، و از قیود منفى که معمولا دامنگیر احزاب سیاسى مى گردد مبراست. مسلمان صرفا به دلیل ایمانش و تعهدى که در برابر اسلام و خدا و فرامین او دارد به اندیشه و عمل سیاسى مى گرود و نسبت به آن احساس تعهد مى نماید و خود را در تحقق بخشیدن به آرمانهاى سیاسى اسلام مسئول مى بیند. این پوشش سیاسى، همه قشرهاى جامعه اسلامى را در بر مى گیرد و گاه بر اساس مقرراتى چون «مؤلفة قلوبهم » و «حکمیت » از مرز اسلام نیز فراتر مى رود. بررسى مبانى اندیشه هاى سیاسى در قرآن، کلید کلیه بحثهائى است که تحت عنوان فقه سیاسى و بویژه بخش سیاست و حکومت در اسلام مطرح مى گردد. از اینرو در آغاز بررسى نظام سیاسى اسلام لازم است با کلیات این مبانى آشنا شویم و کاربرد آن را در ساختار نظام سیاسى و حکومت اسلامى جستجو نمائیم.1. خلافت الهى: از دیدگاه قرآن، انسان خلیفه خدا در زمین و عهده دار استقرار حاکمیت خدا و وارث نهائى زمین و حکومت در آن است.انسان موظف است خصائص و شرائط لازم را براى احراز این مسئولیت بزرگ کسب نماید و از همه امکانات مادى و معنوى که خداى جهان در اختیار وى نهاده است بهره بگیرد. اگر قرآن از مسخر بودن جهان در دست انسان سخن مى گوید براى آن است که به انسان تفهیم کند که او توانائى به دوش کشیدن چنین مسئولیت بزرگ را دارد و امکانات لازم نیز در صورتى که او بخواهد و اراده کند در اختیارش نهاده شده است. این بینش و اعتقاد، مسئولیت و عمل سیاسى گسترده اى را در زندگى مسلمان ایجاب مى کند که قلمرو آن را مى توان با ملاحظه آیات زیر دریافت: الف: آنگاه که پروردگار تو خطاب به فرشتگان گفت: من اراده کرده ام که در روى زمین خلیفه اى بنهم (1) . ب: هان اى داود ما ترا در روى زمین خلیفه قرار دادیم باید که در میان مردم بحق حکومت کنى (2) . ج: خداوند به آنها که ایمان آورند و عمل صالح بجا آورند وعده داده است که آنها را خلیفه در زمین قرار دهد همانطور که پیشینیان را چنان کرد (3) . 2.امت واحد: قرآن انسانها را - على رغم عوامل اختلاف انگیز و تمایزها و تفاوتهاى گوناگونى که بین آنها حکمفرماست - مجموعه اى همگرا و همگون و متشکل، و چون کاروانى منسجم و در حال حرکت به سوى مصرف واحد، تلقى مى کند و او را به یک سازماندهى فراگیر دعوت مى کند، و این حالت را کیفیت نخستین جامعه بشرى و شکل مطلوب و معقول آینده بشر مى داند: الف: مردم (در نخستین روزهاى حیات اجتماعى) امت واحد بودند، از آن پس خداوند انبیاء را برانگیخت (4) . ب: انسانها، جز امت واحد نبودند از آن پس اختلاف نمودند (5) . ج: این است امتتان که امت واحده است و من نیز پروردگارتان، پس مرا عبادت کنید (6) . بر اساس این بینش و اعتقاد، مسلمان موظف است که وحدت و یکپارچگى را نخست در جامعه کوچکتر جهان اسلام تحقق ببخشد و سرانجام آن را به سراسر جامعه بشرى گسترش دهد. 3.امامت و رهبرى: هدایت جهان هستى با حکمت و قدرت لایزال خداوندى جزئى از مجموعه تعالیم توحیدى قرآن است و در این راستا هدایت انسان و رهبرى وى به سوى سعادت مطلوبش در تمامى ابعاد و بخشهاى زندگى او توسط انبیاء که از طرف خداوند حکیم و علیم و قدیر برانگیخته مى شوند انجام مى گیرد. امامت و رهبرى انسان به دلیل پیچیدگى آفرینش انسان و مسائل مربوط به هدایت و سعادت او، جز از طریق گزینش الهى امکان پذیر نیست.این برگزیدگان الهى هستند که کاروان امت بشرى را سازمان مى دهند و بطور حکیمانه آن را به سوى سعادت حقیقى اش راهبرى مى کنند: الف: آنگاه که خداوند ابراهیم را به سخنانى (طرق مختلف) آزمود و او این آزمایشها را به اتمام رسانید خداوند گفت: من ترا براى مردم امام قرار دادم (7) .ب: ما پیامبران را امامان قرار دادیم که به امر ما هدایتگرى دارند (8) .ج: ما مستضعفان را امامان قرار خواهیم داد و آنان را وارث زمین (9) . در فرهنگ سیاسى قرآن، امامت به دو گونه آمده است، امامت انسانهاى پاک و متقى که بر عهده انبیاء و برگزیدگان آنها و مستضعفان با ایمان و عمل صالح است، وامامت بدکاران که از آنها به ائمه کفر (10) تعبیر شده است: روزى فرا مى رسد که هر گروهى از انسانها را با امامشان فرا مى خوانیم (11) . 4.آزادى توام با مسئولیت انسان: خداوند از دیدگاه قرآن، انسان را در برابر هدایت حکیمانه اش که در بعثت انبیا تجلى کرده است آزادى عطا کرده است، به این معنى که او رد عین موظف و مسئول بودن در برابر آینده اش، در انتخاب آن آزاد است، زیرا انسان موجودى است با ادراک و قدرت تشخیص، از اینرو مسئولیت خواهى از او باید بر اساس انتخاب باشد: الف: ما انسان را هدایت کردیم، حال او یا سپاسگزار این نعمت است و یا کافر به آن (12) . ب: هر کس خواست ایمان آورد و هر کس بخواهد کفر بورزد (13) . ج: خداوند وضعیت هیچ قوم و گروهى از انسانها را دگرگون نمى کند مگر آنکه خود بخواهند (14) . به این ترتیب انسان حاکم بر سرنوشت خود قرار داده شده است، که باید با مسئولیتى که در برابر خدا دارد راه آینده ساز خویش را بر اساس تعقل و حکمت برگزیند.این بینش در حیات سیاسى مسلمان نقش بسیار مهمى ایفا مى نماید. 5.حقوق انسان: مراعات کلیه حقوق ناشى از کرامت انسانى و کار و تلاش وى در زندگى، از اصولى است که قرآن بر آن تاکید دارد، و ناگفته پیداست که بخش قابل توجهى از حیات سیاسى انسان به این اصل بستگى دارد: الف: مغز انسانى (از نظر ارزش و مسئولیت و سرنوشت) در گرو عمل خویش است (15) . ب: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم (16) . ج: من هرگز تلاش و کار هیچ انسان عاملى را ضایع و بى بهره نمى گذارم (17) . د: مردان سهم کار خویش را دارند و زنان نیز بهره مند از کسب خود (18) . 6.عقل و تجربه سیاسى: در کلیه فعالیتهاى حیاتى، از آن جمله سیاست و حکومت، تعقل و تجربه دو پایه اساسى اندیشه و عمل است که انسانهاى مؤمن در پرتو وحى و قوانین الهى از این دو موهبت استفاده وافر مى برند. قرآن در بهره گیرى انسان از این دو شیوه ادراکى، سختگیر است، و بارها به گونه هاى مختلف و در مناسبتهاى گوناگون به آن اشاره دارد، و تجربیات حاصل از زندگى دیگران را سرمایه بزرگ دانش و تعقل انسان مى داند: الف: چرا تعقل نمى کنید؟ (19) ب: خداوند آنها را که از میان شما داراى ایمان و علمند ارتقا مى دهد و رتبه رفیع مى بخشد (20) . ج: آیا به راه نمى افتند تا دلى پیدا کنند تا بدان وسیله عقلشان را براه اندازند؟ (21) د: در جریان زندگى امتها براى صاحبان عقل عبرتهاى فراوان وجود دارد (22) . 7.کار شورائى: قرآن یکى از خصلتهاى بارز جامعه با ایمان را حرکت و عمل بر اساس تبادل و شور و تصمیم گیرى مشترک معرفى مى کند، و پیامبر را نیز دعوت مى کند که در کارهاى اجتماعى از این شیوه پیروى نماید تا به فکر همگان احترام نهاده شود و همه در تصمیم گیرى هاى اجتماعى مشارکت کنند و در مسئولیت پذیرى آمادگى بیشترى از خود نشان دهند و مشکلات و دشوارى اطاعت از رهبرى از میان برداشته شود: الف: مؤمنان امورشان را بر اساس شور و تبادل نظر انجام مى دهند (23) .ب: پیامبر! در تصمیم گیریهاى همگانى با مردم مشورت کن (24) . 8.مسئولیت همگانى: نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه اش و بازتابى که اعمال دیگران در سرنوشت او دارد و تعهدى که باید در پذیرش مسئولیتهاى اجتماعى داشته باشد، ایجاب مى کند که وى ناظر و مراقب همه امورى باشد که در اطراف او در جامعه اش اتفاق مى افتد. این اصل را قرآن تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر، جزئى از فرائض اجتماعى قرار داده و یکى از مبانى اندیشه سیاسى و ارکان حیات سیاسى مسلمان تلقى کرده است. این اصل قرآنى موجب شده است که فعالیت سیاسى، جزئى غیر قابل تفکیک از مجموعه تلاشهاى زندگى اجتماعى هر مسلمان باشد و او را در تعیین سرنوشت جامعه شریک سازد: الف: مردان و زنان مؤمن از یکدیگرند، دیگران را به عمل پسندیده و سودمند وامى دارند و از اعمال ناپسند باز مى دارند (25) . ب: شما بهترین امتها بوده اید که دیگران را به اعمال پسندیده وا مى دارید و از اعمال ناپسند باز مى دارید (26) . ج: سرانجام، مستضعفان را بر سرنوشتشان حاکم و آنها را امامان و وارثان زمین خواهیم کرد (27) . 9.ظلم زدائى: قرآن در تاکید بر ضرورت ظلم زدائى از جامعه بشرى و صحنه فعالیتهاى اجتماعى انسانها، از خدا آغاز مى کند و خدا را مبرا از ظلم مى داند و براى ظلم هیچگونه جائى در نظام آفرینش قائل نمى شود، و ظلم زدائى از جامعه بشرى را مسئولیت اجتناب ناپذیر انسان و بر عهده خود او مى نهد، و نه تنها ظلم کردن را منع مى کند، بلکه پذیرش ظلم و تن به ظلم دادن را نیز محکوم مى کند، و براى آن مجازاتى سخت قائل مى شود، و ظلم زدائى را شامل همه قلمروهاى حیات بشرى، از جمله قلمرو رابطه انسان با خدا و با خویشتن و با دیگران و جامعه مى داند: الف: نباید ظلم کنید و نباید به ظلم تن در دهید (28) . ب: ظالمان آنگاه که عذاب الهى را مى بینند متوجه مى شوند که همه قدرت در دست خداست (29) .ج: این آبادیها را نابود کردیم چون ظلم کردند (30) .د: به آنها که ظلم پیشه اند تکیه نکنید که آتش آن شما را نیز فرا مى گیرد (31) .در قرآن متجاوز از دویست و پنجاه آیه در زمینه ظلم زدائى و محکوم نمودن ظلم و بیان آثار و پیامدهاى آن آمده است. 10.برپائى و گسترش عدالت: چه بیانى رساتر از این که قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را یکى از دو هدف اساسى و فلسفه بعثت انبیا ذکر کرده و آن را از صفات الهى و بارزترین خصیصه آفرینش و نیکوترین خصلت انسان معرفى نموده است: الف: ما رسولان را با براهین روشن به سوى انسانها فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا سازند (32) . ب: من مامورم که عدالت را در میان شما بر پا سازم (33) . ج: عدالت را پیشه خود سازید زیرا که عدالت به تقوا و پاکى انسان نزدیکتر است (34) . د: هرگاه در میان مردم حکم مى کنید باید بر اساس عدالت باشد (35) . ه: خداوند به عدالت پیشگى فرمان مى دهد (36) . 11.مساوات و نفى تبعیض: قرآن خلقت انسانها را همگون، و ریشه همه انسانها را از یک پدر و مادر مى داند، و تفاوتهاى صورى را امرى خارج از کرامت مشترک انسانى مى شمارد، و هر گونه تمایز و افتخار و تفوق طلبى را در صحنه حیات اجتماعى بدور از عدالت تلقى مى کند، و تنها راه کسب امتیاز را تقوا و فضیلت مى داند: الف: خداوند شما را از یک جان آفرید و از آن همسرش را و از آن دو مردان زیاد و زنان را آفرید (37) . ب: اختلافات شکلى در رنگ و زبان بخاطر آن است که همدیگر را بهتر بشناسید.بزرگوارترین و ارزشمندترین شما نزد خدا با تقواترین است (38) . ج: امتیاز طلبان مى گفتند ما چون ثروت فراوان و فرزندان زیاد داریم هرگز دچار مجازات نمى شویم (39)12.در مبارزه مداوم حق و باطل، سرانجام حق پیروز است: قرآن در مبارزه مداوم حق و باطل، انسان را به جانبدارى و پاسدارى از حق فرا مى خواند، و هشدار مى دهد که مبادا بهانه ها و مشکلات و هواهاى نفسانى در این پیکار امر را بر انسان مشتبه کند، و یا انسان در صدد چنین اشتباه کارى بر آید و بر حق لباس باطل بپوشاند و یا به باطل پوشش حق بدهد. حق باید استقرار یابد و باطل زدوده شود هر چند که بر خود شخص و یا دیگران گران آید.اصولا قرآن خدا را حق و بجز آن را باطل مى شمارد، و راه با خدا بودن را همراهى با حق مى داند، و سرانجام باطل را زوال پذیر و حق را جاویدان ترسیم مى کند، و حق را معیار اصلى سنجشها و ارزشگذاریها تلقى مى کند. حتى افکار عمومى هرگاه از محور حق منحرف شود، ارزش خود را از دست مى دهد، و بزرگترین ظلمها را تکذیب حق مى شمارد.و متجاوز از سیصد آیه در قرآن سخن از حق و باطل زدائى دارد: الف: بلکه حق را بر باطل مى زنیم تا باطل را از میان بردارد، در این هنگام است که این حقیقت آشکار مى گردد که باطل رفتنى و زائل شدنى است (40) .ب: از خواسته هاى باطل و هواهاى نفسانى آنها پیروى مکن که با آنچه بر تو حق نازل شده معارض است (41) . ج: بگو اینک حق آمد و باطل از میان رفت زیرا که باطل نابود شدنى است (42) . د: چه کسى ظالمتر از آن است که به خدا افترا ببندد و یا حق را تکذیب کند در حالى که حق به او عرضه شده است (43) . 13.نفى استکبار و وابستگى به آن: قرآن، خود بزرگ بینى و سلطه جوئى و به یوغ کشیدن دیگران را گناهى در حد شرک، و ریشه اعمال شرک آلود و منشا ارتکاب ظلم و جرائم ضد انسانى و طغیان و رودرروئى با خدا و خلق مى شمارد. استکبار از دیدگاه قرآن خصلتى است که در هر فرد و جامعه اى بروز کند، آن را - على رغم شایستگیها و ارزشهاى والائى که دارد - به ضد خدا و دشمن خلق و ارزش منفى تبدیل مى کند، و استکبار هیچگاه موضع حق ندارد، و همواره از هواهاى نفسانى و خواسته هاى شیطانى سرچشمه مى گیرد. بزرگترین خطر استکبار در حیات سیاسى ملتها ظاهر مى گردد، و آبادیها را خشک و ویران، و نسل انسانها را تباه مى سازد، و با زیر پا گذاردن حق، و با زورگوئى، تمامى امکانات و نیروها و ارزشهاى بشرى را در خدمت هواهاى نفسانى و خواسته هاى شیطانى فرد و یا گروه خاص قرار مى دهد، و مردم توان گرفته شده را به اطاعت خود مى کشاند. پى نوشت ها: 1. و اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض خلیفة (بقره، آیه 30) . 2. یا داود انا جعلناک خلیفة فى الارض فاحکم بین الناس بالحق (ص، آیه 26) . 3. وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنکم فى الارض کما استخلف الذین من قبلکم (نور آیه 24) . 4. کان الناس امة واحدة فبعث الله النبین (بقره، آیه 213) . 5. و ما کان الناس الا امة واحدة فاختلفوا (یونس، آیه 19) . 6. و ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون (فاتقون) (انبیا، آیه 92، مؤمنون، آیه 52) . 7. و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما (بقره، آیه 124) . 8. و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا (انبیا، آیه 73) . 9. ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین (قصص، آیه 5) . 10. فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون (توبه، آیه 12) . 11. یوم ندعوا کل اناس بامامهم (اسراء، آیه 71) . 12. انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا (دهر، آیه 3) . 13. فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر (کهف، آیه 29) . 14. ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم (رعد، آیه 11) . 15. کل نفس بما کسبت رهینة (مدثر، آیه 38) . 16. و لقد کرمنا بنى آدم (اسراء، آیه 70) . 17. انى لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر و انثى (آل عمران، آیه 195) . 18. للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن (نساء، آیه 32) . 19. افلا تعقلون (بقره آیه 44 و 76) . 20. یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات (مجادله، آیه 11) . 21. افلم یسیروا فى الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها (حج، آیه 46) . 22. لقد کان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب (یوسف، آیه 111) . 23. و امرهم شورى بینهم (شورى، آیه 38) . 24. و شاورهم فى الامر (آل عمران، آیه 159) . 25. والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر (توبه، آیه 71) . 26. کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر (آل عمران، آیه 110) . 27. و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (قصص، آیه 5) . 28. لا تظلمون و لا تظلمون (بقره، آیه 279) . 29. ولو یرى الذین ظلموا اذا یرون العذاب ان القوة لله جمیعا (بقره، آیه 165) . 30. و تلک القرى اهلکناهم لما ظلموا (کهف، آیه 59) . 31. ولا ترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار (هود، آیه 113) . 32. لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط (حدید، آیه 25) . 33. و امرت لا عدل بینکم (شورى، آیه 15) . 34. اعدلوا هو اقرب للتقوى (مائده، آیه 8) . 35. و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل (نساء، آیه 58) . 36. ان الله یامر بالعدل (نحل، آیه 90) . 37. الذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء (نساء، آیه 1) . 38. یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم (حجرات، آیه 13) . 39. و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بعذبین (سبا، آیه 35) . 40. بل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق (انبیاء آیه 18) . 41. و لا تتبع اهوائهم عما جاءک من الحق (مائده، آیه 48) . 42. و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا (اسراء، آیه 81) . 43. و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او کذب بالحق لما جاءه (عنکبوت، آیه 68) . (منبع:فقه سیاسى، ج 2، ص 125 نویسنده: عباسعلى عمید زنجانى ) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 121/66666) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image