۶۴ : اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها، و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها، فاننفسى هالکه او تعصمها  /

تخمین زمان مطالعه: 23 دقیقه

۶۴ : اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها، و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها، فاننفسى هالکه او تعصمها امام (ع ) و دو درخواست مهم


64 : اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها، و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها، فاننفسى هالکه او تعصمها امام (ع ) و دو درخواست مهم امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعاى شریف مکارم الاخلاق ، دو مطلب مهم را به عرض مقدس حضرت بارى تعالى مى رساند. اول عرض مى کند: بارالها! از نیات و اعمال من ، آن را براى خود برگیر که موجب خلاصى من از خشم و عذاب تو گردد. دوم عرض مى کند: بارالها! آن را از من براى خودم واگذار که مایه خودسازى و اصلاح نفسم باشد، چه آنکه نفس من در معرض تباهى و هلاکت است ، مگر آنکه تو مصونیتش بخشى و محافظتش نمایى . به خواست خداوند توانا، موضوع سخنرانى و بحث امروز، این دو جمله است که امام زین العابدین (ع ) در مقام دعا به پیشگاه الهى عرض نموده و تمناى اجابتش را دارد. کلمه نفس در لغت عرب به معناى متعددى آمده و ذکر همه آنها در این مقام غیر ضرورى و موجب تطویل کلام است . در قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى اسلام ، کلمه نفس در موارد متعدد آمده و بیشتر معانى لغوى آن کلمه به مناسبت مقام ، در آن آیات و روایات اراده شده است ، آنچه در شرح و توضیح کلام حضرت على بن الحسین علیهما السلام ضرورت دارد، این است که معلوم شود امام (ع ) از کلمه نفس که در ابتداى دعا براى خداوند و براى خود ذکر نموده و در کنار هم آورده ، چه اراده فرموده است ، و سپس آیات و اخبارى که حاوى این کلمه است و در بحث انسان سازى و مکارم اخلاق ، مفید و مؤ ثر است ، توضیح داده شود. النفس هى ذات الشى ء و حقیقته و بهذا تطلق على الله تعالى . (85) معنى نفس در کتاب مجید نفس عبارت از ذات و حقیقت چیزى است و به همین معنى کلمه نفس درباره خداوند اطلاق مى شود. در قرآن شریف ، خداوند کلمه نفس را درباره ذات اقدس خود به کار برده و فرموده است : و یحذرکم الله نفسه و الله رعوف بالعباد . (86) خداوند شما را مى ترساند از نفس خود، یعنى از عذابى که براى گناهکاران مقرر فرموده ، که آفریدگار، به بندگان رئوف و مهربان است . اینکه در پایان آیه تحذیر، سخن از راءفت به میان آورده ، اشاره به این حقیقت است که تحذیر بارى تعالى ناشى از راءفت و رحمت اوست ؛ مى خواهد مردم را از عذاب برهاند، همانند طبیب حاذق و مهربانى که مریض خود را از خوردن غذاها و میوه هاى مضر بر حذر مى دارد تا او را از عذاب بیمارى رهایى بخشد و از نعمت سلامت برخوردارش سازد. در آیه دیگر آمده که حضرت مسیح (ع )، کلمه نفس را درباره خداوند به کار برده و پیش از آن ، از نفس خود یاد کرده است . و اذ قال الله یا عیسى بن مریم اءاءنت قلت للناس اتخذونى و امى الهین من دون الله ، قال سبحانک ما یکون لى ان اقول ما لیس لى بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسک انک انت علام الغیوب . (87) کلام حضرت مسیح (ع ) زمانى که خداوند حضرت مسیح بن مریم را مخاطب ساخت و فرمود: آیا تو به مردم گفتى که جز خداوند، مرا و مادرم را به الهیت بگیرید؟ حضرت مسیح در پاسخ ، اول خداوند را تنزیه نمود، سپس گفت : من مجاز نیستم چیزى را که حق نیست و به زبان آورم ، اگر چنین حرفى را گفته بودم ، قطعا تو مى دانستى ، تو از آنچه در ضمیر من است آگاهى و من از ذات مقدست آگاهى ندارم که تو به تمام حقایق نهفته و پنهان عالم و دانایى . امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا که موضوع بحث امروز است ، درباره خداوند و درباره خودش کلمه نفس را به کار برده و عرض مى کند: اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها . بارالها! از نیات و اعمال منتسب به من ، آن را براى خود برگیر که موجب خلاصیم از خشم و عذاب تو گردد. مرحوم علامه ، سید على خان ، در کتاب ریاض السالکین در تفسیر و توضیح این جمله از کلام حضرت زین العابدین (ع )، چند احتمال را نقل نموده و یک احتمال را نیز از خودش ذکر کرده است ، علاقه مندان به نظریه ها و احتمالات گفته شده ، مى توانند به آن کتاب مراجعه نمایند. آن را که گوینده احتمال مى دهد، در اینجا با ذکر دو مقدمه به عرض شنوندگان گرامى مى رساند: مقدمه اول : کارهایى که مى تواند آدمى را از خشم و عذاب خدا خلاص ‍ کند، اداى فرایض و اجتناب از محرمات ، و خلاصه ، آن اعمالى است که مرضى ذات اقدس او باشد. منشاء اعمال خوب و بد مقدمه دوم : انگیزه هاى درونى و افکار و اندیشه هاى باطنى ، منشاء اعمالى است که انجام مى دهیم و خوب و بد آنها وابسته به نیات و افکار پسندیده و ناپسند ماست . ایمان به توحید منشاء یکتاپرستى است و اندیشه شرک ، مایه بت پرستى ؛ با انگیزه یاد خدا نماز مى خوانیم و غفلت از خداوند، نماز را از یادمان مى برد. براى مصون ماندن از آتش ، روزه مى گیریم و با غفلت از ثواب و عقاب الهى ، روزه از ستون وظایف ما حذف مى شود. سخنان ما نیز از اعمال ماست ، گاهى به انگیزه ایمان و براى رضاى خداوند سخنى مى گوییم و مردم را به انجام فریضه مى خوانیم و علامت تنزه و تقدس فکر ما این است که خودمان طبق گفته خود عمل مى کنیم . اما گاهى به انگیزه ریا کارى و اغفال مردم به این و آن تذکر و دستورى مى دهیم . اما خودمان عمل نمى نماییم . این سخن نه تنها مایه نجات و سعادت نیست ، بلکه تضاد قول و عمل مى تواند پرونده مسئولیتى را در پیشگاه خداوند براى ما باز کند و مورد موآخذه و پرسشمان قرار دهد. عن النبى صلى الله علیه و آله : لکل قول مصداق من عمل یصدقه او یکذبه . فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الى الله تعالى و اذا قال و خالف عمله قوله رد قوله على عمله الخبیث و هوى به الى النار . (88) بیان رسول اکرم (ص ) رسول اکرم (ص ) فرمود: هر گفته اى مصداقى از عمل دارد که گفته را تصدیق یا تکذیب مى نماید؛ وقتى فرزند آدم سخنى مى گوید و عملش گفته او را تصدیق مى نماید، قولش به وسیله عمل به پیشگاه الهى بالا مى رود، و اگر سخنى بگوید و عملش با قولش مخالف باشد، سخنش بر مى گردد به عمل خبیث و آلوده اى که مرتکب شده و در آتش دوزخ سرنگون مى گردد. رابطه سخن و عمل و رفعت قول منطبق با عمل ، در قرآن شریف آمده است : الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه . (89) کلام طیب به سوى خداوند صعود مى کند و به درجه رفیع مى رسد و چیزى که آن را بالا مى برد، عمل صالح است . صعود عمل صالح عمل صالح که به معناى اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از محرمات اوست ، مایه خلاصى افراد از خشم و عذاب خداوند است . از آیه اى که مذکور افتاد و همچنین از حدیث رسول اکرم (ص ) این نتیجه به دست آمد که عمل صالح ، خود به سوى بارى تعالى صعود مى کند و سخن طیب را نیز با خود بالا مى برد. اما حضرت زین العابدین (ع ) در عبادت دعا عرض مى کند: اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها . بارالها! نیات خوب و اعمال صالحه اى را که نفسم را از عذاب خلاص ‍ مى کند، از من بگیر و نزد خودت ببر. محتواى آیه قرآن و دعاى حضرت سجاد (ع )، رفعت اعمال صالحه و بالا رفتن آن به سوى خداوند است با این تفاوت که در آیه ، صعود به صورت فعل لازم آمده و فرموده است که عمل صالح خود به سوى بارى تعالى صعود مى نماید، و در عبارت دعا به صورت فعل متعدى آمده و از خداوند درخواست مى کند که تو نیات خوب و اعمال صالحه مرا که مایه خلاصى نفسم مى شود، از من بگیر و نزد خودت ببر، و هر دو عبارت آیه و دعا به یک نتیجه مى رسد و آن : بالا رفتن عمل صالح و نیل به رفعت واقعى است . جمله دوم دعا حضرت على بن الحسین علیهما السلام در جمله دوم دعا که موضوع بحث و سخنرانى امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض مى کند: و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها . بارالها! از نفس خودم براى خودم آن را باقى بگذار که مرا اصلاح مى نماید. نمى دانیم امام معصوم ابقاى چه چیزهایى را براى اصلاح نفس خود از خداوند درخواست مى نماید، اما اگر یک مرد الهى غیر معصوم چنین تقاضایى را از حضرت بارى تعالى بنماید، مى توان گفت که امور متعددى مورد نظر اوست و از خداوند مى خواهد با لطف و رحمت خویش آن ذخایر سعادت بخش و گرانقدر را تا پایان عمر در وجودش نگاهدارى نماید تا بتواند در پرتو آنها به اطاعت حضرت حق ادامه دهد و در راه صلاح و رستگارى خویش قدم بر دارد. در اینجا با استفاده از آیات و روایات ، پاره اى از آن عوامل به عرض شنوندگان محترم مى رسد. اولین و بزرگترین عطیه اى را که آفریدگار حکیم در وجود بشر به ودیعه گذارده و در تمام امور، انسانها را به خیر و صلاح هدایت مى نماید، عقل است . على علیه السلام درباره این ذخیره الهى فرموده است : بالعقل صلاح کل امر. (90) با چراغ عقل ، تیرگى ها برطرف مى شود و صلاح و فساد تمام امور روشن مى گردد. عن موسى الکاظم علیه السلام قال : یا هشام ! من اراد الغنى بلا مال و راحة القلب من الحسد و السلامة فى الدین فلیتضرع الى الله فى مساءلته بان یکمل عقله . (91) ارزش عقل امام کاظم علیه السلام فرموده : اى هشام ! کسى که خواهان غنى و بى نیازى است بدون داشتن مال ، و طالب سلامت و راحت قلب است از بیمارى حسد و مى خواهد دینش همواره سالم بماند، دست تضرع و دعا به پیشگاه خداوند بر دارد و از او بخواهد که عقلش را کامل فرماید. عن على علیه السلام قال : افضل حظ الرجل عقله ، ان ذل اعزه و ان سقط رفعه و ان ضل ارشده و ان تکلم صدقه . (92) على (ع ) فرموده : برترین حظ و نصیب مرد عقل اوست ، اگر ذلیل شود عزیزش مى گرداند، اگر فرو افتد بلندش مى کند، اگر گمراه شود هدایتش ‍ مى نماید، و اگر سخن بگوید کلام صواب را به زبانش جارى مى کند. قال رسول الله صلى الله علیه و آله : ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و اقامة العاقل افضل من شخوص ‍ الجاهل و لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتى یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول امته . (93) رسول اکرم (ص ) فرموده است : خداوند بین بندگان خود چیزى را برتر و بالاتر از عقل تقسیم نفرموده است ؛ خواب عاقل از شب بیدارى جاهل افضل است ؛ منزل نشستن عاقل از بیرون رفتن جاهل از منزل براى جهاد یا براى کار افضل است ؛ و خداوند هیچ نبى و رسولى را بین مردم مبعوث نفرمود، مگر آنکه عقلش را تکمیل نماید، به طورى که عقل او از جمیع عقلهاى امت برتر و بالاتر باشد. اعمال قوه عقل عقل براى شناخت حق از باطل و تشخیص صواب از خطا همانند چشم است براى تمیز راه از چاه و شناخت جاده از بیراهه ؛ کسى که چشم سالم دارد، اگر موقع راه رفتن پلکها را روى هم بگذارد یا با پارچه آن را ببندد، با انسان فاقد چشم فرقى ندارد؛ او که با چشم بسته راه مى رود مانند انسان نابینا هر لحظه ممکن است با دیوار یا درختى برخورد کند و زخمى شود یا در گودالى فرو افتد و استخوانش بشکند. کسى که عقل دارد و از گرانبهاترین نعمتهاى الهى که فصل ممیز انسان و حیوان است برخوردار مى باشد، اگر آن را در راه احیاى انسانیت و تعالى و تکاملى که شایسته انسان است به کار نگیرد، به خیر و شر انسانى خود نیندیشد، و از چراغ عقل براى یافتن راه صلاح و رستگارى خود استفاده ننماید. و تنها به زندگى حیوانى و منافع و لذایذ مادى قانع باشد، او بعد انسانى خود را که معیار برترى و فضیلت اوست ، عملا پایمال نموده و مانند انسان فاقد عقل زندگى کرده است . به کار گرفتن عقل وسیله نیل به مقام رفیع انسانیت است ؛ تعقل و تفکر، راه حق را ارائه مى کند، آدمى را به پیروى از آن ترغیب مى نماید، و موجبات تعالى و تکامل وى را فراهم مى آورد. استفاده ننمودن از عقل و بى اعتنایى به تعقل و تفکر، آدمى را در محیط تیره و تاریک جهل زندانى مى کند، از پیشرفتهاى سعادت بخش محرومش مى نماید، و سرانجام پرونده عمرش با بدبختى و تیره روزى بسته مى شود. عن على علیه السلام قال : العقل یهدى و ینجى و الجهل یغوى و یردى . (94) على (ع ) فرموده : عقل هدایت مى کند و نجات مى بخشد. جهل گمراه مى کند و به پستى سوق مى دهد. عقل و اصلاح نفس نتیجه آنکه دارا بودن عقل یک مطلب است و به کار بستن عقل مطلب دیگر. کسى که عقل دارد و به شایستگى تعقل مى کند و با اندیشه و فکر عقاید صحیح و باطل را تمیز مى دهد، اخلاق انسانى را از درنده خویى و صفات حیوانى جدا مى کند، اعمال روا و ناروا را از هم تفکیک مى نماید، و خلاصه ، در پرتو عقل به حق و صواب گرایش مى یابد و از ناحق و خطا اجتناب مى کند، بیگمان به یکى از عوامل مهم اصلاح نفس و احیاى انسانیت نایل آمده و خویشتن را به شایستگى مى سازد. اما کسى که واجد عقل است ، ولى آن را در پرده هاى تعصب و تقلید پیچیده و اسیر هواى نفس و شهواتش ساخته است ، او به نور عقل منور نمى شود و از نعمت هدایت و انسانیت برخوردار نمى گردد. چنین انسانى از مصادیق واقعى این آیه شریفه است : ان الذین کفروا سواء علیهم اءاءانذرنهم ام لم تنذرهم لا یؤ منون . (95) آنان که عقلهاى خود را زیر پرده هاى تاریک لجاج و عناد پنهان نموده اند، هشدارشان بدهى یا ندهى ایمان نمى آورند. این قبیل افراد به جرم کفران نعمت عقل ، استحقاق کیفر دارند و در دنیا و آخرت به عذاب الهى معذب خواهند شد. اولیاى گرامى اسلام براى اینکه قدر و منزلت عقل را در تاءمین سعادت انسانها به مردم بفهمانند و آنان را به ارزش این عطیه بزرگ الهى آگاه سازند، ضمن روایات متعدد با تعبیرهاى متفاوت ، این واقعیت را بیان نموده اند، و در اینجا به ذکر دو حدیث کوتاه اکتفا مى شود: عن على علیه السلام قال : العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج . (96) على (ع ) فرموده : عقل ، راه واضح هدایت است از درون انسانها، و شرع ، عقل راهنماى مردم است از برون آنان . عن الحسن بن الجهم قال : سمعت الرضا علیه السلام یقول : صدیق کل امرى ء عقله و عدوه جهله . (97) عقل ، دوستى راستگو حسن بن جهم مى گوید از حضرت على بن موسى الرضا علیهما السلام شنیدم که فرمود: دوست هر انسان عقل اوست و دشمنش جهل و نادانى او. امام (ع ) ممکن بود براى عقل به جاى کلمه صدیق ، خلیل یا رفیق یا حبیب بگوید ولى نفرمود، و کلمه صدیق را به کار برد براى آنکه بفهماند خلیل و حبیب و رفیق ، دوستانى هستند که ممکن است در مواقعى به دوست خود دروغ بگویند، اما عقل دوستى است که صداقت و راستى با سرشتش آمیخته و هرگز در راهنمایى ، خیانت نمى کند و دروغ نمى گوید. از مجموع آنچه مذکور افتاد، این نتیجه به دست آمد که اگر یک فرد الهى غیر معصوم بخواهد از خداوند درخواست نماید عواملى را که مایه اصلاح و خودسازى من است و در نهادم وجود دارد تا پایان عمر ابقاء فرما، تمنایش ‍ محفوظ ماندن عقل با توفیق تعقل باشد، زیرا عقلى که بر اثر اندیشه و تفکر، صواب را از خطا تمیز مى دهد و به راه انسانیت و سعادتمان هدایت مى نماید، سزاوار است که ابقاى آن اولین درخواست ما از پیشگاه بارى تعالى باشد. نفس ملهمه یکى دیگر از ذخایرى که پروردگار حکیم به بشر اعطا فرموده و در خودسازى و اصلاح انسانها اثر بسیار مفید دارد، نفس ملهمة است . اگر این ذخیره گرانقدر تا پایان عمر در ما بیدار و فعال بماند و ما نیز طبق دستورش عمل نماییم ، قطعا به سجایاى انسانى و فضایل اخلاق متخلقمان مى سازد. در آغاز بحث به مناسبت جمله اول دعاى امام : اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها . توضیح داده شد که مراد از نفس خداوند و نفس امام (ع ) که در این عبارت آمده و در کنار هم ذکر شده است ، ذات اقدس الهى و ذات امام (ع ) است و به طورى که مذکور افتاد، در قرآن شریف کلمه نفس در دو مورد براى خداوند به کار رفته و ذات مقدس بارى تعالى اراده شده است . کتاب مجید از کلمه نفس در مورد انسان ، مکرر استفاده نموده و در هر مورد معناى مناسب با آن اراده شده است ، من جمله فرموده : و نفس و ما سویها، فالهمها فجورها و تقویها . (98) قسم به نفس بشر و قسم به خداوندى که آن را موزون و معتدل آفریده و گناه و ناپاکیش و همچنین تقوى و پاکیش را به وى الهام فرموده است . عن ابیعبدالله علیه السلام فى قول الله عزوجل فالهمها فجورها و تقویها قال : بین لها ما تاءتى و ما تترک . (99) امام صادق (ع ) در تفسیر این آیه فرموده است : خداوند براى نفس انسان بیان نموده ، آن را که خوب است و باید عمل کند و آن را که بد است و باید ترک گوید. وجدان اخلاقى و اصلاح نفس خوب و بدهایى را که آفریدگار جهان به تمام نفوس الهام فرموده و به طور طبیعى در ضمیر همه انسانها از هر قوم و نژاد مستقر ساخته ، گر چه عددى معدود و محدود دارند، اما اثرشان در اصلاح نفوس و تهذیب اخلاق و اعمال جامعه بسیار مفید و ثمر بخش است . اداى امانت ، وفاى به عهد، و انصاف از جمله ملهمات الهى است ، تمام مردم جهان ، حتى اطفال خردسال به طور طبیعى و بدون معلم و مربى مى فهمند که اداى امانت خوب است و خیانت در امانت بد، وفاى به عهد خوب است و عهد شکنى بد، انصاف خوب است و عمل خلاف انصاف بد. روان شناسان امروز این الهام را وجدان اخلاقى نامیده و عقیده دارند که به کار بستن نداى وجدان فطرى ، از عوامل گسترش پاکى و درستکارى و مایه سلامت روح است ، و سر پیچى از دستور وجدان ، علاوه بر زیانهاى اجتماعى ، موجب شکنجه هاى روانى و بیمارى هاى روحى است . وجدان اخلاقى قاضى واقع بین و نیرومندى است که نمى توان با اغفال یا تهدید، مسیرش را تغییر داد و به قضاوت غیر واقعى و ناحق وادارش نمود. براى آنکه احکام نفس ملهمه که حاوى دستور الهى است به خوبى اجرا شود و مردم در مقابل آن سر پیچى ننماید، آفریدگار توانا در نهاد هر فردى ضامن اجرایى را آفریده است . قرآن شریف از آن ضامن اجرا به لفظ لوامه تعبیر نموده و فرموده است : لا اقسم بیوم القیامة . و لا اقسم بالنفس اللوامة . (100) قسم به روز قیامت . و قسم به نفسى که متخلفین از الهام الهى را ملامت مى نماید و مجازاتشان مى کند. تخلف از دستور وجدان اگر آدمى به قضاوت وجدان ترتیب اثر داد و آن را به موقع اجرا گذارد، انجام وظیفه نموده و از تعرض نفس لوامه مصون خواهد بود، اما اگر از اجراى حکم وجدان خوددارى نماید و مرتکب گناه شود، نفس لوامه با شکنجه هاى طاقتفرسا و ملامتهاى جانکاه او را عذاب مى کند، راحت و آسایش را از وى سلب مى نماید و به طورى که متخصصین بیمارى هاى روانى در کتب علمى آورده اند، ممکن است شکنجه هاى درونى منشاء بیمارى هاى بسیار سخت و غیر قابل درمان گردد. الهام الهى در شناخت فجور و تقوى و تمیز بد از خوب ، آنچنان نورانیتى به انسانها بخشیده که هر فردى مى تواند امور مورد نظر خود را به نفس ملهمه خویش عرضه کند، اگر درستى و صحت آن را با اطمینان خاطر و آرامش ضمیر یافت ، آن عمل خوب است و اگر با ناآرامى و بى قرارى تلقى نمود، بد است ، و این مطلب در یک قطعه از حدیث مفصلى که از رسول اسلام (ص ) نقل شده ، آمده است : من ذلک ان وابصة الاسدى اتاه فقال لا ادع من البر و الاثم شیئا الا سالته عنه . فلما اتاه قال له بعض اصحابه : الیک یا وابصة عن رسول الله . فقال النبى صلى الله علیه و آله : دعه . ادن یا وابصة ! فدنوت . فقال : اتسال عما جئت له او اخبرک ؟ قال اخبرنى . قال : جئت تسال عن البر و الاثم . قال نعم . فضرب بیده على صدره ، ثم قال : یا وابصة ! البر ما اطماءن به الصدر و الاثم ما تردد فى الصدر و جال فى القلب و ان افتاک الناس و افتوک . (101) معیار خوب و بد قسمتى از آن حدیث مفصل این است که وابصه اسدى حضور پیمبر اکرم (ص ) است شرفیاب شد. با خود گفت : هیچ خوبى و گناهى را فروگذار نمى کنم مگر آنکه از پیشواى اسلام مى پرسم . وقتى نزد حضرت نشست ، یکى از اصحاب به او گفت : وابصة ! قدرى از پیمبر فاصله بگیر. پیشواى اسلام (ص ) فرمود: او را واگذار، و خود حضرت به وى گفت : نزدیک بیا. نزدیک رفتم . آنگاه به من فرمود: آیا تو مى پرسى از آنچه که براى آن آمده اى یا من به تو خبر دهم ؟ عرض کرد: شما بگویید. فرمود: آمده اى از عمل خوب و گناه سؤ ال نمایى . عرض کرد: بلى . حضرت دستى به سینه اش زد. سپس فرمود: اى وابصه ! نیکى آن چیزى است که سینه به آن مطمئن باشد و گناه چیزى است که در صدر با تردید تلقى شود و در قلب ، ناآرام و بى قرار باشد، هر چند یک یا چند نفر با تو از خوبى آن سخن بگویند. ناگفته نماند که در کنار وجدان فطرى ، وجدان دینى و تربیتى نیز در ضمیر اقوام و ملل جهان وجود دارد، با این تفاوت که وجدان فطرى الهام الهى است که به قضاى حکیمانه بارى تعالى در ضمیر همه انسانها به ودیعه سپرده شده و درک تمام مردم جهان نسبت به خوبها و بدهاى آن یکسان است ، اما وجدان دینى و تربیتى مردم یکسان نیست ، زیرا آداب و رسوم ملل عالم و همچنین عقاید دینى آنان متفاوت است و قهرا وجدانهاى متفاوت خواهند داشت و روایت رسول اکرم (ص ) در مورد مسلمانان و پیروان قرآن شریف هر دو قسمت را شامل مى شود، هم وجدان الهامى را در بر مى گیرد و هم وجدان دینى اسلامى را. تفاوت وجدان فطرى و تربیتى در وجدان فطرى اداى امانت خوب است و خیانت در امانت بد؛ اداى امانت که بر وفق فطرت است با آرامش ضمیر و اطمینان خاطر انجام مى شود، اما خیانت در امانت که بر خلاف الهام الهى و وجدان فطرى است ، موجب ناآرامى ضمیر و تشویش خاطر است . براى یک مسلمان واقعى که داراى وجدان اسلامى است ، رد کردن پول ربا و خوددارى از قبول آن با آرامش ضمیر و اطمینان خاطر انجام مى شود. اما اگر بخواهد در موردى با صورت سازى و در قالب یک عمل ساختگى ربا را حلال کند، ضمیرى مشوش و قلبى نا آرام دارد، چه بسا بر اثر همان نگرانى و تشویش ‍ خاطر از گرفتن آن پول چشم پوشى نماید. نتیجه آنکه اگر مسلمان غیر معصومى در پیشگاه الهى جمله دوم دعاى امام سجاد (ع ) را به زبان آورد و بگوید: و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها. بارالها! از نفس خود من براى خودم آن را ابقاء فرما که نفسم را اصلاح مى نماید مى توان گفت از عوامل اصلاح آدمى یکى نفس ملهمه است و آن دیگر، وجدان اسلامى است ، یعنى بارالها! موجباتى را فراهم آور که این دو نیروى انسان ساز و سعادت بخش همواره در ضمیرم بیدار و فعال باشند تا مرا به اصلاح نفسم وادار نمایند، و همچنین درخواست مى کند که نفس ‍ لوامه در وجودم از فروغ و درخشش باز نماند تا من براى مصون ماندن از شکنجه و ملامت آن از مسیر مستقیم خارج نشوم . و به راه صلاح و رستگارى همچنان ادامه دهم . در مقابل عواملى که آدمى را به صراط مستقیم هدایت مى کند و مایه اصلاح و سعادت است ، هواى نفس یا نفس اماره وجود دارد که صاحبش را به انحراف سوق مى دهد و به گناه و بدى ترغیبش مى نماید. هواى نفس به قدرى نیرومند و قوى است که براى تحقق بخشیدن به مقاصد و دستورات خود، از موضع قدرت فرمان مى دهد. از این رو نفس اماره اش مى خوانند. ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربى . (102) قدرت نفس اماره هواى نفس ، آدمى را به بدى و گناه امر مى کند، مگر آنکه تفضل و رحمت الهى شامل شود و از خطر محافظتش نماید. فرمان هواى نفس در بعضى از افراد به قدرى نافذ و مؤ ثر است که تا حد پرستش از آن اطاعت مى نمایند. اراءیت من اتخذ الهه هواه . (103) آیا دیدى آن کس را که به الهیت هواى نفس خویش گرایش یافته و بى قید و شرط اطاعتش مى نماید؟ حضرت زین العابدین علیه السلام در جمله دوم دعا از پیشگاه خداوند درخواست نموده : و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها. بارالها! آن را از نفس خودم براى خودم باقى بگذار که مایه اصلاح من است . و سپس دلیل نیازمندى خود را به ابقاى عوامل اصلاح چنین بیان نموده است : فان نفسى هالکة او تعصمها. زیرا نفس من در معرض هلاکت است ، مگر آنکه تو آن را محافظت فرمایى و از خطرش برهانى . عامل هلاکت و تباهى انسان هواى نفس اوست و این دشمن بزرگ ، انسانها را به گناهان و اعمال ناروا مى خواند و راه هلاکتشان را هموار مى نماید. عن على علیه السلام قال : هواک اعدى علیک من کل عدو فاغلبه و الا اهلکک . (104) دشمنترین دشمنان على (ع ) فرموده : هواى نفست دشمنترین دشمنان توست ، آن را مغلوب و مقهور نما و گرنه هلاکت خواهد کرد. براى مصون ماندن از خاطرات هواى نفس ، باید از ذات اقدس الهى نصرت خواست و با نیروى ایمان و مراقبت در انجام وظایف دینى ، هواى طغیانگر را مهار نمود و عنان نفس سرکش را به دست عقل داد، کسى که چنین پیروزى بزرگى نصیبش گردد، به مقام شامخ انسانیت نایل آمده است . عن على بن الحسین علیهما السلام قال : لکن الرجل کل الرجل نعم الرجل هو الذى جعل هواه تبعا لامرالله و قواه مبذولة فى قضاء الله . (105) امام سجاد (ع ) فرموده : مرد واقعى ، مرد خوب ، و مرد تمام ، آن انسانى است که هواى نفس خود را پیرو اوامر الهى قرار دهد و نیروهاى خویش را در راه فرمان بارى تعالى به کار گیرد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image