اثبات صفات سلبیه خداوند /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

معمولاً اوصاف خداوند را به دو بخش تقسیم مى کنند: صفات ذات و صفات فعل. صفات ذات را به دو بخش تقسیم کرده اند: صفات جمال و صفات جلال. منظور از صفات جمال، صفاتى است که براى خداوند ثابت است (صفات ثبوتیه نیز مى گویند) مانند: علم، قدرت و ازلیت، ابدیت ؛ و منظور از صفات جلال، صفاتى است که از خداوند نفى مى شود مانند: جهل، عجز، جسمانیت و... و به این صفات، صفات سلبیه نیز گفته مى شود.


معمولاً اوصاف خداوند را به دو بخش تقسیم مى کنند: صفات ذات و صفات فعل. صفات ذات را به دو بخش تقسیم کرده اند: صفات جمال و صفات جلال. منظور از صفات جمال، صفاتى است که براى خداوند ثابت است (صفات ثبوتیه نیز مى گویند) مانند: علم، قدرت و ازلیت، ابدیت ؛ و منظور از صفات جلال، صفاتى است که از خداوند نفى مى شود مانند: جهل، عجز، جسمانیت و... و به این صفات، صفات سلبیه نیز گفته مى شود. خداوند جسم و جسمانی نیست : چون هر چیز که سه بعد دارد، یعنى داراى طول، عرض و عمق است و بتوان بدان با حواس پنجگانه ظاهر درک کرد ، را «جسم» گویند.جسم با تحقق خود خلئى را که مکان مى نامند پر مى کند، بنابراین هیچ جسمى خالى از مکان نبوده و بى نیاز از آن نیست.اگر فرض کنیم خدا جسم باشد، در این صورت وجود او همراه با مکانى خواهد بود که در آن جاى گیرد، و به این مکان نیاز خواهد داشت، و نیاز، با خدایى، سازگار نیست.و نیز هر جسمى مرکب از اجزاست و هر مرکبى به اجزاى خود نیازمند است. پس اگر فرض کنیم خدا جسم باشد باید او را مرکب و نیازمند بدانیم در حالى که گفته شد: نیاز و احتیاج با خدا بودن و دارا بودن همه کمالات سازگار نیست.حرکت نیز در او راه ندارد زیرا حرکت یعنی جابجا شدن و رفتن به مکانی که در آن نبوده و خالی کردن جایی که در آن بوده ، چون خداوند مکان ندارد پس حرکت نیز در مورد او قابل تصور نیست. زمان نیز چون مقدار حرکت است با نفی شدن حرکت دیگر زمان نیز در مورد خداوند بی معنا می گردد. تحول و تکامل نیز از نقص و کمبودی خبر می دهد که پس از تحول و تکمل رفع می گردد ، و چون خداوند واجد تمام کمالات و اصلا آفریننده تمام کمالات است پس این دو ویژگی نیز در مورد او بی معنا خواهد بودپیشوایان بزرگ اسلام با بیان هایى محکم، جسم بودن را از خدا نفى کرده اند.امام صادق ( علیه السلام) مى فرماید:«سبحان من لا یعلم کیف هو لیس کمثله شى ء و هو السمیع البصیر لا یحد و لا یحس... و لا یحیط به شى ء و لا جسم» : منزه است خدایى که کسى جز او نمى داند که ذات او چگونه است، هیچ چیز مانند او نیست و او شنوا و داناست، محدود و محسوس نیست، کمالات او حد و انتها ندارد... و با حواس درک نمى شود جسم نیست. (صدوق، توحید، ص .98 )و یا در جاى دیگر مى فرماید:« ان الجسم محدود متناه و الصورة محدودة متناهیة فاذا احتمل الحد احتمل الزیادة و النقصان و اذا احتمل الزیادة و النقصان کان مخلوقا» : امام ششم در این جمله ها با برهانى بسیار محکم جسم بودن را از خدا نفى مى کند، توضیح این که: تمام اجسام به حکم داشتن سه بعد (طول، عرض و عمق) و محدود بودن هر کدام از آنها، محدود خواهند بود؛ یعنى قابل کم و زیاد شدن هستند و هر چیزى که محدود و قابل کم و زیاد شدن باشد، مخلوق خواهد بود، و خالق و آفریدگار جهان محدود نیست و هیچ حد و مرزى براى او فرض نمى شود؛ زیرا حد و مرز داشتن نشانه مخلوق است. (همان، ص .99)خداوند زمان و مکان ندارد و نیز حرکتی در او راه ندارد و همچنین دچار تکامل و تحول نمی گردد و نیز امری مرکب نیست چون تمام این ویژگی ها مختص جسم و امر جسمانی است. او مکان ندارد چون مکان یعنی نطه ای که چیزی در آن قرار دارد و لازمه مکان داشتن این است که بتوان بدان اشاره کرد و گفت اینجا هست و آنجا نیست در حالی که خداوند موجودی نامحدود است پس مکان داشتن مکان برای او غیر قابل تصور است بلکه او همه جا هست و اصلا برتر از جا و مکان است.. خلاصه چون هستی خداوند عین وجود است و وجود امری ذاتی اوست و هیچ امر عدمیی در او راه نداد چون او سراسر وجود است ، بدین خاطر هیچ نقص و کمبودی که حکایتگر امری عدمی است و از ویژگی های ممکنات و مخلوقات ، در او راه ندارد و از هر عیبی مبراست و واجد تمام کمالات است چرا که او است تنها خالق و ایجاد کننده کمالات مخلوقات از این دهنده چیزی نمی تواند خود از آن بی بهره باشد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- الهیات، جعفر سبحانى، ج 1 2- پیام قرآن، مکارم شیرازى، ج 4 3- شناخت صفات خدا، جعفر سبحانى 4- آموزش کلام اسلامى، محمد سعیدى مهر، ج 1 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image