اراده خدا /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

صفات الهیصفات خدا به دو دسته تقسیم مى شود; صفات ذاتى و صفات فعلى. منظور از صفات ذات یا صفات ذاتى الهى ،‌ آن صفاتى است که عقل از خود ذات بدون در نظر گرفتن مخلوقى از مخلوقات خدا انتزاع مى کند ، مانند ؛ حیات ، علم ، قدرت . منظور از صفات فعل، صفاتى است که به افعال خداوند بستگى دارد، یعنى قبل از آن که آن فعل از او صادر شود آن وصف بر او اطلاق نمى گردد و بعد از صدور آن فعل توصیف به آن وصف مى شود به عبارت دیگر با نظر به آفرینش و مخلوقات خداوند این صفات انتزاع شده و به خداوند نسبت داده می شود ؛ مانند خالق، رازق، محیى، ممیت.


صفات الهیصفات خدا به دو دسته تقسیم مى شود; صفات ذاتى و صفات فعلى. منظور از صفات ذات یا صفات ذاتى الهى ،‌ آن صفاتى است که عقل از خود ذات بدون در نظر گرفتن مخلوقى از مخلوقات خدا انتزاع مى کند ، مانند ؛ حیات ، علم ، قدرت . منظور از صفات فعل، صفاتى است که به افعال خداوند بستگى دارد، یعنى قبل از آن که آن فعل از او صادر شود آن وصف بر او اطلاق نمى گردد و بعد از صدور آن فعل توصیف به آن وصف مى شود به عبارت دیگر با نظر به آفرینش و مخلوقات خداوند این صفات انتزاع شده و به خداوند نسبت داده می شود ؛ مانند خالق، رازق، محیى، ممیت. تا خلقت و آفرینشی از خداوند صادر نگردد او را نمی توان به صفت خالق متصف ساخت و همچنین است در مورد سایر صفات فعلی خداوند. در واقع ، انسان با نظر به مقام فعل و عمل خداوند صفاتی را انتزاع می کند و به خداوند نسبت می دهد بر خلاف صفات ذاتی که تنها ذات خداوند برای درک چنین صفاتی کافی است. اراده یکى دیگر از دشوارترین مسائل فلسفه الهى ، مساله اراده خداى متعال است که اختلافات زیادى را در میان فلاسفه و نحله هاى مختلف کلامى برانگیخته و مباحثات و مناقشات فراوانى را پدید آورده است و بررسى همه آنها در خور کتاب مستقلى است از یک سوى گروهى آن را صفتى ذاتى و زائد بر ذات شمرده اند و از سوى دیگر گروهى آن را عین ذات دانسته به علم به اصلح بازگردانده اند و بعضى آن را از عوارض ذات پنداشته اند چونانکه اراده انسانى در نفس او پدید مى آید و برخى آن را نخستین مخلوق الهى شمرده اند که دیگر مخلوقات بوسیله آن بوجود مى آیند و بالاخره کسانى آنرا از صفات فعلیه دانسته اند که از مقام فعل انتزاع مى شود و اختلافات فرعى دیگرى نیز هست که آیا اراده الهى واحد است یا متعدد و حادث است یا قدیم و ... . براى حل این مساله باید نخست مفهوم اراده را دقیقا تبیین کرد و سپس جایگاه آن را در میان صفات ذاتیه و فعلیه مشخص نمود و احکام و لوازم آن را باز شناخت. مفهوم اراده واژه اراده دست کم به دو معنى استعمال مى شود یکى خواستن و دوست داشتن و دیگرى تصمیم گرفتن بر انجام کار چیزهایى که متعلق خواست و محبت شخص قرار مى گیرد ممکن است اشیاء عینى و حتى خارج از حیطه قدرت و فاعلیت وى باشد مانند محبتى که انسان به اشیاء زیبا و لذت بخش دنیا دارد (تریدون عرض الدنیا) و ممکن است افعال اختیارى خودش باشد مانند دوست داشتن کارهاى خوب و شایسته اى که انجام مى دهد و ممکن است. افعال اختیارى دیگران باشد یعنى دوست داشته باشد که فاعل مختار دیگرى با اختیار خودش کارى را انجام بدهد و در این صورت آن را اراده تشریعى مى نامند چنانکه صورت دوم و نیز تصمیم گرفتن بر انجام کار خودش را اراده تکوینى مى نامند و اما اراده فرمان دادن و وضع قوانین و مقررات در واقع اراده تشریع است نه اراده تشریعى و نوعى اراده تکوینى بحساب مى آید دقت شود. حقیقت اراده اما اراده بمعناى خواستن و دوست داشتن در نفوس حیوانى و انسانى از قبیل کیفیات نفسانى است ولى معناى تجرید شده آن که حاکى از شؤون وجود مجردات است قابل نسبت دادن به مجردات تام و به خداى متعال نیز مى باشد و چنانکه قبلا اشاره کردیم مى توان حب را یکى از صفات ذاتیه الهى دانست که بالاصاله به خود ذات و بالتبع به آثار ذات از جهت خیریت و کمال آنها تعلق مى گیرد بنابر این اراده را به همین معنى مى توان از صفات ذات دانست و حقیقت آن چیزى جز حب الهى نیست که عین ذات وى مى باشد . و اما اراده بمعناى تصمیم گرفتن در نفوس متعلق به ماده کیفیتى انفعالى یا یکى از افعال نفس است و به هر حال امرى حادث در نفس و مسبوق به تصور و تصدیق و شوق مى باشد و چنین امرى را نمى توان به مجردات تام و مخصوصا به خداى متعال نسبت داد زیرا ساحت قدس الهى از عروض اعراض و کیفیات نفسانى منزه و مبرى است ولى مى توان آن را بعنوان صفت فعلى و اضافى مانند خلق و رزق و تدبیر و ... براى خداى متعال در نظر گرفت که از مقایسه بین افعال و مخلوقات با ذات الهى از آن جهت که داراى حب به خیر و کمال است انتزاع مى شود و چون یکى از طرفین اضافه داراى قیود زمانى و مکانى است مى توان چنین قیودى را براى اراده الهى هم به لحاظ متعلقش در نظر گرفت و تعبیراتى مانند (انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون) بر چنین معنایى حمل مى شود حاصل آنکه اراده تکوینى الهى را به دو معنى مى توان در نظر گرفت یکى بمعناى حب متعلق به افعال اختیارى خودش که صفتى ذاتى و ازلى و واحد و عین ذات مى باشد و تعلق آن به افعال و موجودات خارجى نظیر علم ذاتى است که بالاصاله به ذات مقدس الهى و بالتبع به آثار و تجلیات وى تعلق مى گیرد همچنین حب الهى بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به آثار وجودش از آن جهت که رشحه اى از خیر و کمال الهى هستند تعلق مى گیرد و به همین لحاظ است که اراده نامیده مى شود . و معناى دوم آن صفتى است اضافى که از مقایسه بین افعال الهى و صفات ذاتیش انتزاع مى شود و به تبع حدوث و کثرت افعال متصف به حدوث و کثرت مى گردد . همچنین اراده تشریعى الهى که متعلق به صدور افعال خیر از فاعلهاى مختار است بمعناى دوست داشتن جهت خیریت آنها که جلوه اى از خیریت ذات الهى است صفت ذات و بمعناى انتساب تشریعاتى که در ظرف زمان تحقق مى یابند به حب ذاتى صفت فعل و حادث مى باشد. ( مصباح یزدی /آموزش فلسفه / ج 2/ ص 425-421) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image