شبهاتي درباره ی آياتي چند از قرآن کريم.؟

از این شبهه استفاده مي شود که با مطالعه ی برخي آيات، بعضي از مفاهيم قرآن کریم، براي صاحب شبهه، نامفهوم و شبهه برانگیز است. طبیعی است که مطالعه ی سطحی قرآن کریم، برخي شبهات را هم در پي دارد و لازم است به تفاسير معتبر و احاديث موثق و کتاب هاي عالمان اهل فنّ، مراجعه تا قرآن کریم را در تمام ابعاد بهتر بفهميم. در این مقال به صورت بسیار فشرده و اجمالی به این شبهات پرداخته می شود: 1. فرموديد: «قرآني که در ايران چاپ مي شود، آيا مورد تأييد شما است؟» در جواب بايد گفت: در ايران اداره ی نظارت بر چاپ و نشر قرآن کريم وجود دارد. سازمان تبليغات بر تمامي چاپ قرآن کریم، نظارت دارد و از تحريف و اشتباه جلوگيري مي کند و اما ترجمه ی فارسي قرآن کریم، بر اساس شيوه ی مترجم (نثر، نظم، تحت اللفظي، تفسيري، تشبيهي...) ترجمه مي شود که داراي اشکالات فراوان است و آن هم به خاطر معناي بلند قرآن کریم و نارسايي الفاظ فارسي در ترجمه ی آن است. 2. فرموديد: «نصف آيات قرآن کریم، درباره ی جنگ است و 30 درصد آن براي ترساندن و....» در جواب این بخش از شبهه باید گفت: اولا اين آمار با آيات قرآن کریم، تطبيق ندارد و یک آمار مزاجی و غیرعلمی است؛ زيرا آيات جهاد از عدد دو رقمي فراتر نيست. به نظر مي رسد دقت و یا آشنایی در آيات قرآن کریم نداشتيد!، علاوه بر آن، آيات رحمت، مغفرت، عفو و بخشش، ايثار و صلح، مدارا و... در قرآن کریم بسیار فراوان است. 3. فرموديد: «بعد از مطالعه ی برخي آيات قرآن کریم، ايمانم ضعيفتر شده است.» در این بخش از شبهه باید گفت: اولا ايمان شما ضعيفتر نشده است، بلکه شبهه شما بيشتر شده است. ثانيا کسانی که در متون ديني کنجکاوي مي کنند و سؤالاتي مطرح مي کنند، با ديده مثبت مي نگرند و آن ها را براي يافتن پاسخ مناسب ترغيب و تشویق مي کنند. اصل ایجاد شبهه و یا اشکال مذموم نیست، بلکه به دنبال جواب مناسب نروند، مذموم شمرده شدند. سوّم این که اگر به واقع احساس می کنید با خواندن قرآن کریم، ایمان شما ضعیف تر شده است، شما با بیماری روانی و روحی مبتلاء هستید و نیاز به درمان دارید و دارو درمان آن نیز خود قرآن کریم است. منتهی باید به کارشناس و طبیب دوّاری مراجعه نمایید و از کارهای خودسر و غیرکارشناسانه به طور جدّی پرهیز نمایید. 4. اشاره کرديد به سوره ی ملک آيه ی 30 که درباره ی بارش باران است که آفتاب و هوا و باد و... سبب باريدن باران هستند. و ما را به تفکر دعوت مي کند. در این بخش از جواب لازم است، اول خود آيه ی مورد نظر،ترجمه و تبیین شود: «بگو: «به من خبر دهيد اگر آب هاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه کسى مى‏تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!» آيه فوق و نظير آن اشاره به قدرت خدا دارد به اين معنا نظم و هماهنگي و خلقت آن ها به قدرت ايزد منان است. چرخه ی باران را با اسبابي مانند باد، باران، و... مهيا کرد. برداشت بنده اين است که حضرت عالي مي گوييد که اين چرخه نياز به تفکر ندارد، در حالي که با وجود رشد روز افزون، هنوز پيچيدگي چرخه ی بارش کشف نشده. در حقیقت در هر قطره ی باران هزاران حکمت و لایه، نهفته است که بشریت کنونی به لایه ی نخست آن دست نیافته است. و آيندگان عظمت خداوند را بهتر درک مي کنند. براي آشنايي بهتر مي توانيد به کتاب «باد و باران در قرآن» نوشته آقاي بازرگان مراجعه نماييد. 5. فرموديد: خداوند از جنين و قيامت و افتادن برگ درخت آگاهي دارد چرا جلوي گناه را نمي گيرد؟ در پاسخ بايد گفت: خداوند از تمام اشياء قبل از خلقت و بعد از آن علم حضوري دارد و مثل ما انسان ها نيست که علم تحصيلي داشته باشد و اين به آن معنا نيست که اختيار را از انسان سلب نمايد. خداوند مي داند چه گناهي از چه کسي سر مي زند. دانستن ربطي به دخالت در فکر و قلب طرف مقابل نيست. براي مطالعه بيشتر مي توانيد به کتاب، انسان و سرنوشت شهيد مطهري، انتشارات صدرا، مراجعه فرماييد. اضافه مي کنم مشکل بشريت گذشته و الان عدم شناخت خداوند است، لذا اکثر آيات قرآن در راستاي خداشناسي حرکت مي کند و مردم را به تفکر دعوت مي کند هدف صرف بازگو کردن برخي مطالب نيست. هدف وادار نمودن افراد به نظام آفرينش مي باشد و براي هر محقق منصف و متفکر علم مفيد است. خلقت هستی بر محور قانون علّی و معلولی اداره می شود و در میدان قانون علّی و معلولی، اختیار اراده، عقل و اقتضائات انسان کارایی دارد و این منافات با علم خدا به جهان هستی ندارد. 6. فرموديد: «خداوند رزق و روزي انسان ها را مي دهد. چرا مردم آفريقا فقير هستند؟» لازم است مقدمه اي را بيان کنيم: خداوند عالم را بر اصل علت و معلول استوار کرده است. يعني هر جا علت باشد بالضروره معلولش هم پيدا مي شود و هر جا معلولي باشد حتما علتش هم آن جا است. به عبارت روشن تر: نظام هستي بر اساس قانون عليت اداره مي شود با اين معنا که هر پديده اي در جهان از مجراي خاصي که علت و به وجود آورنده آن است موجود مي گردد و از غير مجراي مخصوص خود امکان پذير نيست. اين قانون صرف نظر از اين که در فلسفه به طور مشروح به ثبوت رسيد، از قرآن کريم و روايات اسلامي دقيقا قابل استنباط واجتهاد است. چراکه (آن چه در اصطلاح فلسفه به نام (نظام جهان) و در قانون اسباب ـ اصل عليت ـ خوانده مي شود در زبان دين «سنت الهي ناميده مي شود» قرآن کريم در چند جا گفته است که: «هرگز در سنت خدا تغييري نخواهي يافت» يعني کار خدا شيوه ی مخصوص و فرمول ثابتي دارد و تغيير پذير نيست. در سوره ی فاطر، اين مضمون به طور کلي مکرر و مؤکد ياد شده است: فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا هرگز در سنت خدا تبديلي نمي يابي (يعني سنت الهي تبديل به سنت ديگر نمي شود، مثل اين که قانوني نسخ شود و قانون ديگري جاي آن را بگيرد) و هرگز در سنت خدا تغييري نمي يابي (يعني در قانون الهي تغيير داده نمي شود. نظير اين که در يک قانون قرار دادي تبصره اي اضافه مي شود و يا قسمتي از آن لغو شود). امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «ابي الله ان يجري الاشياء الاّ باسبابها فجعل لکلّ شيء سبباً» خداوند امتناع مي ورزد که اشياء را جز از مجراي سبب ها جريان دهد؛ پس براي هر چيزي سببي قرار داده است. قرآن مي فرمايد: وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنکمْ خَآصَّةً بترسيد از بلائي که تنها به ستمگران شما اصابت نمي کند» بلکه خشک و تر را با هم مي سوزاند آن چنان که در قصه ی قوم لوط و نوح مي بينيم بلا، همه را نابود مي کند. ساختار اين دنيا اين گونه است که هر جا علت چيزي پيدا شدف معلولش هم بالضروره پيدا مي شود خورشيد. که مي تابد گرما به وجود مي آيد گرما يکي را در بيابان مي سوزاند و يکي را در منطقه اي خوش آب و هوا به شور و شوق مي آورد اين دنيا ساختارش اين گونه است و همين دليل است بر اين که بايد زندگي در جاي ديگر و دنياي ديگر کامل مي شود. و ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدي الناس نمودار شد فساد در خشکي و دريا، به سبب کردار ناشايسته مردم. توضيح اين که: وقتي جهان برمدار علت و معلول بگردد؛ هر جا علت به وجود بيايد ناگزير معلول نيز به وجود مي آيد. اگر استعمار و سرقت از مردم آفريقا و مسلمانان افزايش پيدا کند قطعا فقيري است و اگر مسلمانان با تبعيت از قرآن زير سلطه غربي ها نمي رفتند قطعا در همه زمينه ها پيشرفت مي کرديم و نمي توان فقر را به خدا نسبت داد. برخي از سؤلات و شبهات ديگري نیز مطرح شد و پاسخ به همه ی آن از عهده اين مقال خارج است، لذا توصيه مي شود به کتاب هاي که در اين زمينه (زندگي پيامبر اسلام (ص)، همسران پيامبر، نظريه داروين، قرآن و تجربه ديني و...) نوشته شد، مراجعه شود در پايان اضافه مي شود که ذهن این گونه اشخاص خيلي شلوغ و مشوّش است. از این روی، مباحث فکري و عملي و شبهات در این خصوص، به استاد و مطالعه ی نیاز دارد تا با احتیاط و پرهیز از انحرافات بتوان به جواب های درخور شدن دست یافت. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه