تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

خداوند متعال در آيه 96 از سورة اعراف فرموده: و اگر اهل آبادي‎ها ايمان آورند و تقواي پيشه كنند هر آينه درهاي بركات را از آسمان و زمين بر روي آنها مي‎گشائيم و لكن آيات را تكذيب كردند و در نتيجه ما هم آنان را به گناهاني كه خود كردند گرفته و هلاكشان كرديم» با توجّه به اين آيه چرا در خيلي از مناطق تقوا ندارند، ولي از نعمت و بركات زميني بهره‎مند هستند؟


«بركات، انواع خير كثير است. استعاره به كنايه است بركات به مجاري كه از آن نعمت‎ها جريان دارد تشبيه شده، لكن اين مجاري مسدود است و چون ايمان آورند بر آنها جريان يابد، از باران و برف و حرارت و برودت به مقدار نافع و بركات از بنات و ثمرات و امنيّت... دال بر اين است كه افتتاح با جهاي بركات به مناظر ايمان و تقوا در ميان مردم بستگي دارد. بنابراين، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعي و بركت اقتصادي جامعه است تقوا است.از اين رو تكنولوژي و صنعت منهاي ايمان، سياست مالي و اقتصاد بدون تقوا، استثمار ملل ضعيف، منفعت طلبي و امثال اين‎ها، موجب رفاه واقعي و نزول بركات نيست گرچه ممكن است سبب جمع ثروت و بهره‎وري‎هاي مادي حتي در سطح بالا و وسيعي گردد. امّا اين‎ها معيار لذّت واقعي زندگي نيست و چه بسا كه سبب تضّاد افراد نسبت به هم و از بين رفتن عواطف ظريف شود، جامعه را تنها در شكم‎پرستي و پول، غرق كند، ارزش‎هاي انساني در آنجا افول نمايد و ارش‎هاي مادي جايگزين آن شود. در چنين جامعه‎اي، ديگر رفاه حيواني تبديل به رفاه بشري. و ملل تحت سلطه و مستضعف را سرشار از بغض و كينة ملّت مرفه نموده كه دير يا زود به انفجار جامعة مادي از درون و مورد تهاجم قرار گرفتن از بيرون خواهد شد. البتّه اين را هم بايد بدانيم معناي واژه تقوا بويژه «تقواي اسلامي» تنها عبادت نيست، بلكه كار، صنعت، تلاش، سياست، علم حركت و... هست. امّا همة اين‎ها در كنار ايمان و توجّه به خدا و انقياد در مقابل احكام و قوانين اوست. با ‎آن‎كه آيات قرآني، بركت و رفاه را از آن متقين مي‎داند، چگونه در طول تاريخ اكثراً جوامع و گروه‎هاي فاسق، متنعّم بوده‎اند؟! اگر گفته شود: با بررسي تاريخ، مشاهده مي‎كنيم كه گروه‎ها و اقوام كافر كه در برابر پيامبران قرار داشتند و از طبقة اشراف و مستكبر و ملأ و برخوردار، و داراي ثروت و امكانات مادي بوده‎اند كه قرآن مي‎فرمايد: «يحسب انَّ ماله اخلده، آن‎چنان مالش فراوان است كه گمان مي‎كند زندگي او را جاويدان مي‎سازد.[1] و بسياري از جوامع كفر و فسق داراي رفاه و برخي غرق در نعمت‎هاي مادّي هستند، به گونه‎اي كه گاهي گندم و محصولات اضافي را به دريا مي‎ريزند و در مقابل، جوامع اسلامي و ايماني معمولاً در فقر و محروميّت نسبي به سر مي‎برند و دست نيازشان به سوي جوامع كفر، دراز است، به طوري كه اگر موادّ غذايي و محصولات صنعتي خود را به آنان ندهند در گرسنگي به سر خواهند برد...!». 1. «بركات در سايه ايمان و تقوا». در پاسخ مي‎گوييم: (همانطور كه اجمالاً گذشت) اولاً در آيه آمده است: «درهاي بركت را بر روي آنها مي‎گشاييم» و بركت، تنها ثروت و تنعم مادّي و رفاه نيست» ثروت و امكانات مادي، زماني خير و بركت است كه در پيشبرد اهداف عالية انساني و ارتقاي جامعه به كار رود و انسانيت، اخلاق، مساوات، برابري، برادري و عواطف را زنده كند به گونه‎اي كه در پرتو آن پيوندهاي انساني در ميان آنان، مستحكم شود. خوي و عادت لطيف نوعدوستي آنها را فرا گيرد و امنيّت واقعي و همه جانبه‎اي، جامعه را بپوشاند در صورتي كه ما در جوامع مادي و غير الهي عكس قضيه را مشاهده مي‎كنيم تعنّم مادي و رفاه وسيله‎اي براي وحشي‎گري، تقويت روحية درندگي، جنايت و خيانت در آنها شده آيا ما مي‎توانيم روحية برادري و نوعدوستي خود را در جوامع اسلامي با روحية وحشي‎گري و بي‎عاطفة جوامع غربي برابر كنيم؟ آيا مي‎توان نعمت‎هايي همچو امنيت و روابط انساني و عاطفي را نعمت به شمار نياورد؟ 2. پيشرفت مادي در پرتو استثمار ديگران: ثروت و رفاهي كه به هر طريق ولو به دسترنج هزاران محتاج و يا از به استضعاف و استثمار كشيدن ملل محروم و رنجيده كسب شود، ممكن است پيشرفت ناميد امّا پيشرفتي در سايه دسترنج مردمي كه قادر به تأمين قوت لايموت خويش نيستند. با دهها نيرنگ و بمب و موشك نابودشان كنند و به خرد و كلان و زن و فرزندانشان كوچك‎ترين رحمي روا ندارند! از سوي ديگر، آنان را در حرمان اقتصادي و ضعف فرهنگي نگه مي‎دارند. در راه تحقّق اهداف خويش، بيشتر به كارشان بگيرند و كمتر بدهند، تا بدين وسيله، كالاي آنان را به راحتي بخرند و كاري كنند كه متكي به محصولات خودشان كنند. حتي براي آنان جنگ‎هاي درون و برون مرزي پديد آورند، تا براي فروش اسلحه از كار افتادة خود، بازار كاذب فراهم سازند و آنان را نيز از اتكاي به خويش و به كار انداختن مغزشان عملاً باز دارند! تنعّم و جمع ثروت، بدين گونه و از طريق ارتزاق از خون محرومان راهي است كه كشورهاي به ظاهر مترقي مي‎پيمايند. 3. گرايش به رفاه و مادي‎گري؛ مقدمه‎اي براي عذاب الهي: براساس اين آيات كه در ذيل مي‎آوريم پي خواهيم برد كه عيش و نوش‎هاي مادي و غرق در ماديات مقدمة عذاب‎هاي الهي (آزمايش، استدراج، امهال، عذاب) است. زماني كه ديگر ـ در اثر زياده‎روي در گناه وجنايت و الحاد و فساد در روي زمين ـ اميدي به ادامه حيات جامعه‎اي پويا نباشد خدا بواسطة رحمت خود آنها را با سختي‎ها آزمايش مي‎كند تا بلكه به درگاه او تضرّع كنند و بسوي او ‎آيند امّا اگر افراد جامعه در اثر فرو رفتن در ماديات و غوطه‎ور شدن در شهوات و شيفتگي به زيبائي‎هاي ظاهري دنيا دچار غفلت از ياد خدا و خود فراموشي گردند قوانين الهي يكي پس از ديگري به اجرا در مي‎آيد و به تدريج به دست و اختيار خود زمينة عذاب را در مهلتي كه خداوند به آنها مي‎دهد فراهم مي‎سازد. بر همين اساس است كه افراد چنين جامعه‎اي از ميدان‎هاي رزم و سلحشوري به ولنگاري پناه مي‎برند و از صنعت و تكنولوژي و پيشرفت‎هاي علمي، تنها به شكمبارگي، آدم‎كشي و تكثر ثروت روي مي‎آورند امّا ناگهان عذاب قهر الهي از غيب و به دست مردان صالح و خداترس بر آنان نازل و يكباره از اوج رفاه و تعنّم به حضيض ذلت و هلاكت فرود مي‎آيند و اين سخن آفريدگار هستي گوياي اين حقيقت است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»، اي پيامبر!‌ فرستاديم به سوي امّت‎هاي پيش از تو، رسولاني. پس آنان را به شدت و گرفتاري‎ها و ضرر مبتلا و آزمايش كرديم، شايد به درگاه ما تضرع نمايند و به سوي خدا آيند. امّا به خود نيامدند و غرور خود را نشكستند، بلكه قلوبشان سخت‎تر شد و شيطان، عملشان را نزد آنها زينت و باشكوه جلوه داد، چون ذكر خدا را فراموش كردند. بر آنها درهاي رفاه را از هر چيز گشوديم تا به اين نعمت‎ها شاد و فرحناك شوند، امّا در اوج لذت‎طلبي و غفلت كامل از خدا، ناگهان آنها را گرفتيم و نابود شدند».[2] و در ديگر آيه آمده است: «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» سپس كساني كه مرا و اين قرآن را تكذيب كردند رها كن كه آنها را از جايي كه نمي‎دانند به تدريج مي‎گيريم و به آنها مهلت مي‎دهم كه حيلة من قوي است»[3] بنابراين اوج رفاه مادي و غفلت‎زدگي از ياد خدا و پيشرفت علمي آنها را مغرور ساخته و در گرداب و حضيض هلاكت دچار شده‎اند. معيار قرآن؛ وعدة مشروط: با توجّه به استدلال‎هاي قبل و با دقت در آيات قرآن در مي‎يابيم پروردگار تحقّق وعده‎اش را مشروط به تحقق تقوا در جامعه نموده است معيارهاي تقوا اجمالاً عبارتست از: برپائي نماز، انفاق، دوستي و محبت ميان مؤمنان، ترويج شعائر دين در اجتماع، گسترش عدل و... . به همراه داشتن تنها نام امّت اسلامي و ديني و سستي و اهمالكاري در اجراي حدود الهي و عملاً پيرو و وابسته بودن به قدرتمندان و مستكبران با «تقوا» سازگار نيست و هر جامعه‎اي كه شئون مذهبي و دستورات و حدود الهي را در امور خود رعايت و عمل نكند و آنرا در بطن كارهاي روزمرّة خود مستقر نسازد، متّقي بشمار نمي‎آيد و استحقاق دريافت بركات وعده شده در قرآن را ندارد. زيرا معيار قران تقواست و مشروط به وارد كردن آن در اعمال و كردار است كه در اين صورت وعدة خداوند محقق مي‎شود. توجّه: رعايت قانون در جوامع استكباري: مطلبي كه در اين‎جا بايد به آن توجّه داشت، اين است كه جوامع استكباري اصول اخلاقي و علمي مورد قبولي را رعايت مي‎كنند و به مقررات اجتماعي احترام مي‎گذارند و در فراگيري دانش و ارتقاي سطح علمي، صنعتي، كشاورزي، سياسي و... خود تلاش شايسته و مستمر دارند و فهميده‎اند كه با عدم توجّه به اين اصول، زندگي مادّي‎شان مختل مي‎گردد. امّا متأسفانه برخي از ملل به ظاهر اسلامي، همين مواد را هم رعايت نمي‎كنند و تنها به تعنّم مادّي فردي خود مشغولند و مشخص است كه با چنين شيوه‎اي زندگي كردن، دنيا و آخرت را توأماً از دست مي‎دهند. گواه تاريخ بر اوج درخشندگي جامعه ديني: تاريخ بهترين گواه است كه چگونه جامعه فقرزده عربستان پيش از اسلام پس از اندك زماني در پرتو عمل به دستورات قرآن به رفاه و نزول بركات الهي نائل آمدند بگونه‎اي كه تهي‎دستي براي دريافت زكات يافت نمي‎شد و به مرحله‎اي رسيد كه توانست قرن‎ها بر جوامع بحران‎زده غرب آن دوران از نظر علمي ـ اقتصادي ـ فرهنگي و... سيادت نمايد و ليكن زماني‎ كه همين جامعه خود را از تقواي الهي رها ساخت و به معيارهاي ضدارزشي روي آورد از بركات الهي محروم و در سراشيبي سقوط قرار گرفت. نتيجه: اكنون طليعه نزول اين بركات دوباره به سوي دولت اسلامي و جامعه ديني ما در پرتوي انقلاب شكوهمند اسلامي رويكرد چشم‎گيري نموده است. و اين همان وعده پروردگار در تحقق اراده مردم در انتخاب ايمان و تقوا به عنوان معيار نزول بركات مي‎باشد. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ناصر، تهران، دارالكتب الاسلاميه. 2. تفسير الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 9، ص 102، طباطبائي محمد حسين.--------------------------------------------------------------------------------[1] . همزه/3. [2] . انعام/44ـ42. [3] . قلم/45ـ44. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image