تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
«بركات، انواع خير كثير است. استعاره به كنايه است بركات به مجاري كه از آن نعمتها جريان دارد تشبيه شده، لكن اين مجاري مسدود است و چون ايمان آورند بر آنها جريان يابد، از باران و برف و حرارت و برودت به مقدار نافع و بركات از بنات و ثمرات و امنيّت... دال بر اين است كه افتتاح با جهاي بركات به مناظر ايمان و تقوا در ميان مردم بستگي دارد. بنابراين، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعي و بركت اقتصادي جامعه است تقوا است.از اين رو تكنولوژي و صنعت منهاي ايمان، سياست مالي و اقتصاد بدون تقوا، استثمار ملل ضعيف، منفعت طلبي و امثال اينها، موجب رفاه واقعي و نزول بركات نيست گرچه ممكن است سبب جمع ثروت و بهرهوريهاي مادي حتي در سطح بالا و وسيعي گردد. امّا اينها معيار لذّت واقعي زندگي نيست و چه بسا كه سبب تضّاد افراد نسبت به هم و از بين رفتن عواطف ظريف شود، جامعه را تنها در شكمپرستي و پول، غرق كند، ارزشهاي انساني در آنجا افول نمايد و ارشهاي مادي جايگزين آن شود. در چنين جامعهاي، ديگر رفاه حيواني تبديل به رفاه بشري. و ملل تحت سلطه و مستضعف را سرشار از بغض و كينة ملّت مرفه نموده كه دير يا زود به انفجار جامعة مادي از درون و مورد تهاجم قرار گرفتن از بيرون خواهد شد. البتّه اين را هم بايد بدانيم معناي واژه تقوا بويژه «تقواي اسلامي» تنها عبادت نيست، بلكه كار، صنعت، تلاش، سياست، علم حركت و... هست. امّا همة اينها در كنار ايمان و توجّه به خدا و انقياد در مقابل احكام و قوانين اوست. با آنكه آيات قرآني، بركت و رفاه را از آن متقين ميداند، چگونه در طول تاريخ اكثراً جوامع و گروههاي فاسق، متنعّم بودهاند؟! اگر گفته شود: با بررسي تاريخ، مشاهده ميكنيم كه گروهها و اقوام كافر كه در برابر پيامبران قرار داشتند و از طبقة اشراف و مستكبر و ملأ و برخوردار، و داراي ثروت و امكانات مادي بودهاند كه قرآن ميفرمايد: «يحسب انَّ ماله اخلده، آنچنان مالش فراوان است كه گمان ميكند زندگي او را جاويدان ميسازد.[1] و بسياري از جوامع كفر و فسق داراي رفاه و برخي غرق در نعمتهاي مادّي هستند، به گونهاي كه گاهي گندم و محصولات اضافي را به دريا ميريزند و در مقابل، جوامع اسلامي و ايماني معمولاً در فقر و محروميّت نسبي به سر ميبرند و دست نيازشان به سوي جوامع كفر، دراز است، به طوري كه اگر موادّ غذايي و محصولات صنعتي خود را به آنان ندهند در گرسنگي به سر خواهند برد...!». 1. «بركات در سايه ايمان و تقوا». در پاسخ ميگوييم: (همانطور كه اجمالاً گذشت) اولاً در آيه آمده است: «درهاي بركت را بر روي آنها ميگشاييم» و بركت، تنها ثروت و تنعم مادّي و رفاه نيست» ثروت و امكانات مادي، زماني خير و بركت است كه در پيشبرد اهداف عالية انساني و ارتقاي جامعه به كار رود و انسانيت، اخلاق، مساوات، برابري، برادري و عواطف را زنده كند به گونهاي كه در پرتو آن پيوندهاي انساني در ميان آنان، مستحكم شود. خوي و عادت لطيف نوعدوستي آنها را فرا گيرد و امنيّت واقعي و همه جانبهاي، جامعه را بپوشاند در صورتي كه ما در جوامع مادي و غير الهي عكس قضيه را مشاهده ميكنيم تعنّم مادي و رفاه وسيلهاي براي وحشيگري، تقويت روحية درندگي، جنايت و خيانت در آنها شده آيا ما ميتوانيم روحية برادري و نوعدوستي خود را در جوامع اسلامي با روحية وحشيگري و بيعاطفة جوامع غربي برابر كنيم؟ آيا ميتوان نعمتهايي همچو امنيت و روابط انساني و عاطفي را نعمت به شمار نياورد؟ 2. پيشرفت مادي در پرتو استثمار ديگران: ثروت و رفاهي كه به هر طريق ولو به دسترنج هزاران محتاج و يا از به استضعاف و استثمار كشيدن ملل محروم و رنجيده كسب شود، ممكن است پيشرفت ناميد امّا پيشرفتي در سايه دسترنج مردمي كه قادر به تأمين قوت لايموت خويش نيستند. با دهها نيرنگ و بمب و موشك نابودشان كنند و به خرد و كلان و زن و فرزندانشان كوچكترين رحمي روا ندارند! از سوي ديگر، آنان را در حرمان اقتصادي و ضعف فرهنگي نگه ميدارند. در راه تحقّق اهداف خويش، بيشتر به كارشان بگيرند و كمتر بدهند، تا بدين وسيله، كالاي آنان را به راحتي بخرند و كاري كنند كه متكي به محصولات خودشان كنند. حتي براي آنان جنگهاي درون و برون مرزي پديد آورند، تا براي فروش اسلحه از كار افتادة خود، بازار كاذب فراهم سازند و آنان را نيز از اتكاي به خويش و به كار انداختن مغزشان عملاً باز دارند! تنعّم و جمع ثروت، بدين گونه و از طريق ارتزاق از خون محرومان راهي است كه كشورهاي به ظاهر مترقي ميپيمايند. 3. گرايش به رفاه و ماديگري؛ مقدمهاي براي عذاب الهي: براساس اين آيات كه در ذيل ميآوريم پي خواهيم برد كه عيش و نوشهاي مادي و غرق در ماديات مقدمة عذابهاي الهي (آزمايش، استدراج، امهال، عذاب) است. زماني كه ديگر ـ در اثر زيادهروي در گناه وجنايت و الحاد و فساد در روي زمين ـ اميدي به ادامه حيات جامعهاي پويا نباشد خدا بواسطة رحمت خود آنها را با سختيها آزمايش ميكند تا بلكه به درگاه او تضرّع كنند و بسوي او آيند امّا اگر افراد جامعه در اثر فرو رفتن در ماديات و غوطهور شدن در شهوات و شيفتگي به زيبائيهاي ظاهري دنيا دچار غفلت از ياد خدا و خود فراموشي گردند قوانين الهي يكي پس از ديگري به اجرا در ميآيد و به تدريج به دست و اختيار خود زمينة عذاب را در مهلتي كه خداوند به آنها ميدهد فراهم ميسازد. بر همين اساس است كه افراد چنين جامعهاي از ميدانهاي رزم و سلحشوري به ولنگاري پناه ميبرند و از صنعت و تكنولوژي و پيشرفتهاي علمي، تنها به شكمبارگي، آدمكشي و تكثر ثروت روي ميآورند امّا ناگهان عذاب قهر الهي از غيب و به دست مردان صالح و خداترس بر آنان نازل و يكباره از اوج رفاه و تعنّم به حضيض ذلت و هلاكت فرود ميآيند و اين سخن آفريدگار هستي گوياي اين حقيقت است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»، اي پيامبر! فرستاديم به سوي امّتهاي پيش از تو، رسولاني. پس آنان را به شدت و گرفتاريها و ضرر مبتلا و آزمايش كرديم، شايد به درگاه ما تضرع نمايند و به سوي خدا آيند. امّا به خود نيامدند و غرور خود را نشكستند، بلكه قلوبشان سختتر شد و شيطان، عملشان را نزد آنها زينت و باشكوه جلوه داد، چون ذكر خدا را فراموش كردند. بر آنها درهاي رفاه را از هر چيز گشوديم تا به اين نعمتها شاد و فرحناك شوند، امّا در اوج لذتطلبي و غفلت كامل از خدا، ناگهان آنها را گرفتيم و نابود شدند».[2] و در ديگر آيه آمده است: «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» سپس كساني كه مرا و اين قرآن را تكذيب كردند رها كن كه آنها را از جايي كه نميدانند به تدريج ميگيريم و به آنها مهلت ميدهم كه حيلة من قوي است»[3] بنابراين اوج رفاه مادي و غفلتزدگي از ياد خدا و پيشرفت علمي آنها را مغرور ساخته و در گرداب و حضيض هلاكت دچار شدهاند. معيار قرآن؛ وعدة مشروط: با توجّه به استدلالهاي قبل و با دقت در آيات قرآن در مييابيم پروردگار تحقّق وعدهاش را مشروط به تحقق تقوا در جامعه نموده است معيارهاي تقوا اجمالاً عبارتست از: برپائي نماز، انفاق، دوستي و محبت ميان مؤمنان، ترويج شعائر دين در اجتماع، گسترش عدل و... . به همراه داشتن تنها نام امّت اسلامي و ديني و سستي و اهمالكاري در اجراي حدود الهي و عملاً پيرو و وابسته بودن به قدرتمندان و مستكبران با «تقوا» سازگار نيست و هر جامعهاي كه شئون مذهبي و دستورات و حدود الهي را در امور خود رعايت و عمل نكند و آنرا در بطن كارهاي روزمرّة خود مستقر نسازد، متّقي بشمار نميآيد و استحقاق دريافت بركات وعده شده در قرآن را ندارد. زيرا معيار قران تقواست و مشروط به وارد كردن آن در اعمال و كردار است كه در اين صورت وعدة خداوند محقق ميشود. توجّه: رعايت قانون در جوامع استكباري: مطلبي كه در اينجا بايد به آن توجّه داشت، اين است كه جوامع استكباري اصول اخلاقي و علمي مورد قبولي را رعايت ميكنند و به مقررات اجتماعي احترام ميگذارند و در فراگيري دانش و ارتقاي سطح علمي، صنعتي، كشاورزي، سياسي و... خود تلاش شايسته و مستمر دارند و فهميدهاند كه با عدم توجّه به اين اصول، زندگي مادّيشان مختل ميگردد. امّا متأسفانه برخي از ملل به ظاهر اسلامي، همين مواد را هم رعايت نميكنند و تنها به تعنّم مادّي فردي خود مشغولند و مشخص است كه با چنين شيوهاي زندگي كردن، دنيا و آخرت را توأماً از دست ميدهند. گواه تاريخ بر اوج درخشندگي جامعه ديني: تاريخ بهترين گواه است كه چگونه جامعه فقرزده عربستان پيش از اسلام پس از اندك زماني در پرتو عمل به دستورات قرآن به رفاه و نزول بركات الهي نائل آمدند بگونهاي كه تهيدستي براي دريافت زكات يافت نميشد و به مرحلهاي رسيد كه توانست قرنها بر جوامع بحرانزده غرب آن دوران از نظر علمي ـ اقتصادي ـ فرهنگي و... سيادت نمايد و ليكن زماني كه همين جامعه خود را از تقواي الهي رها ساخت و به معيارهاي ضدارزشي روي آورد از بركات الهي محروم و در سراشيبي سقوط قرار گرفت. نتيجه: اكنون طليعه نزول اين بركات دوباره به سوي دولت اسلامي و جامعه ديني ما در پرتوي انقلاب شكوهمند اسلامي رويكرد چشمگيري نموده است. و اين همان وعده پروردگار در تحقق اراده مردم در انتخاب ايمان و تقوا به عنوان معيار نزول بركات ميباشد. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ناصر، تهران، دارالكتب الاسلاميه. 2. تفسير الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 9، ص 102، طباطبائي محمد حسين.--------------------------------------------------------------------------------[1] . همزه/3. [2] . انعام/44ـ42. [3] . قلم/45ـ44. .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.