اعتقادات مسلمانان اين است که قرآن تحريف نشده است ولي در روايتي به جاي «ولاالضالين» در سوره فاتحه، «و غير الضالين» آمده است چرا؟

قرآن کريم طبق دلائل قرآني، روايي، تاريخي و عقلي از هر گونه تحريفي چه بر زياد شدن آن و چه بر کم شدنش بدور است و اين گونه روايات را مي توان از چند نگاه بررسي و بر بطلان تحريف قرآن پافشاري نمود: 1. غير قابل اعتماد بودن سند روايات: اين گونه روايات از نظر سندي ضعيف هستند و نمي توانند در مقابل روايات صحيح معارضه کنند در بحار الانوار آمده است که : و منه عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا عبد الله ـ عليه السلام ـ تا مي رسد به اينجا که امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير «غير الضالين» مي فرمايد« آنها مسيحيان هستند.» کلمه «منه» يعني و از او که علامه مجلسي در روايت 10 همين باب مي نويسد: عياشي روايت مي کند از ... و در چند روايت ذيل روايت دهم فقط آمده «و منه» بنابراين اگر «منه» به عياشي بر مي گردد وي نمي تواند از محمد بن مسلم روايت نقل کند، چرا که عياشي در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهار هجري قمري مي زيسته در حالي که محمد بن مسلم در قرن دوم هجري بود بنابراين اين روايت مرسل است. روايت دوم نيز که مجلسي آورده به اين صورت است: «و منه عن رجل عن ابن ابي عمير رفعه» که در اين روايت «عن رجل» مشخص نيست چه کسي بود و «رفعه» يعني چند راوي را حذف کرده است، پس اين نيز در نهايت ضعف مي باشد. در روايت سوم فقط آمده که: روايت شده است که امام صادق ـ عليه السلام ـ «غير الضالين» مي خواند. امّا چه کساني اين روايت را نقل کرده اند مشخص نيست. و روايتي که راوي آن مشخص نباشد قابل اعتماد نخواهد بود. عياشي در تفسيرش از محمد بن مسلم نقل کرده که ضعفش بخاطر نقل نکردن اسنادش روشن شد. و روايت دومش هم «عن رجل عن ابن عمير رفعه» که گفته شد هم «رجل » نامعلوم است و هم مرفوعه است. در تفسير قمي آمده است که: «و عنه عن ابن ابي عمير عن ابن اذينه عن ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ» تا مي رسد به اينجا که امام در تفسير غير الضالين چنين فرمود... متاسفانه اين حديث نيز از نظر سندي قابل اعتماد نمي باشد زيرا عده اي از علماء اعتبار تفسير قمي را قبول نمي کنند بنابراين، رواياتي که در آنها «غير الضالين» به جاي « ولاالضالين » آمده است در نهايت ضعف از نظر سند مي باشند. 2. روايات مقابل که « ولاالضالين » خوانده اند: علاوه بر ضعيف بودن روايتي که «غير الضالين» آمده، در مقابل آن رواياتي داريم که از اهل بيت عصمت و طهارت نقل شده که «ولا الضالين» خوانده اند که راويانش از اعتبار خاصي برخوردارند. و اين همه روايات صحيح راه را براي ادعاي تحريف و آن هم توسط يک روايت غير معتبر خواهد بست. اين روايات فراوانند و فقط به ذکر آدرس کتاب هايي بسنده مي شود از جمله: الف) شيخ طوسي در کتاب التهذيب الاحکام، ج2، ص75، باب 8، و در کتاب الاستبصار ج1، ص319. باب 175. ب) شيخ حر عاملي در وسائل الشيعه، ج6، ص67، باب 16. 3. شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه ج1، ص310، وکتاب خصال ج1، ص75 و کتاب معاني الاخبار، ص36. 4. خود علامه مجلسي در بحار الانوار و در جلدهاي مختلف آن بيش از 28 روايت نقل کرده است که «ولاالضالين» آمده. 5. خود عياشي در تفسيرش از معاويه بن وهب از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل کرده از تفسير «ولاالضالين». و روايت معاويه بن وهب در کتاب هاي ديگر با سند کامل و معتبر آمده است. و در تفسير قمي نيز هم «غيرالضالين» آمده و هم «ولاالضالين» که همه اين ها بيانگر بي اعتبار بودن و غير قابل اعتماد بودن رواياتي هست که مخالف روايات معتبر است و در چنين کتاب هايي مي باشد که عده اي از علماي بزرگ نيز به معتبر نبودن چنين کتاب هايي اشعار دارند و مي رساند که در برخي از کتاب هاي روايي دستبرد زده شده و تحريفاتي رخ داده، هر چند که مولفش از بزرگان شيعه باشد. 6. در همه کتاب هاي تفسير شيعه و اهل سنت که از صدر اسلام تا به امروز به نگارش در آمده آيه آخر سوره فاتحه «ولاالضالين» است و اين مي رساند که شيعه و سني روايات ضعيف که «غير الضالين» گفته اند را قبول نداشته اند. بنابراين روايتي که در آن «غير المغضوب و غير الضالين» آمده است هم از نظر سندي قابل خدشه است و هم با روايات معتبر ديگر درتضاد است و هم با دلائل تحريف ناپذيري قرآن کريم ناسازگار است و چنين رواياتي در کتاب هاي معتبر هم وجود ندارند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه