تفکر انجمن حجتیه و تفکر آنارشیستی؟ /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است در مورد تفکر آنارشیستی توضیحاتی ارائه دهیم :


دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است در مورد تفکر آنارشیستی توضیحاتی ارائه دهیم : آنارشیسم {L= (ANARCHISM) =L} از واژه یونانى آنارشیا گرفته شده و به معنى فقدان رهبرى و در معناى دقیق و علمى آن به ( فقدان کامل حکومت و قانون ) معنا شده , چرا که طرفداران این نظریه دو عنصر حکومت و قانون را عوامل سرکوب عامه مردم توسط اقلیت کوچکى که در عین حال صاحب ثروت نیز مى باشند , مى دانند . سه زشتى از نظر آنارشیست ها , حکومت , قانون و مالکیت خصوصى هستند , در حالى که منشأ و منبع این سه زشتى اساسى را در نهادى که به نام نهاد اقتدار خوانده مى شود , پیدا مى کنند . از نظر آنارشیست ها شکل قانون در واقع یک حربه طبقاتى و محتوایى از مصالح و منافع طبقاتى گوناگون بوده و از یکدیگر جدا ناپذیر مى باشند و در نتیجه اینان خواهان از میان بردن نظام هاى حقوقى در کشورها مى باشند . پس مى‌توان سرورى ستیزى یا حکومت ستیزى را معادلهاى مناسبى براى این واژه دانست . آنارشیسم در اصطلاح ، جنبش و نظریه‌اى سیاسى است که عقیده دارد مرجعیت و قدرت سیاسى در هر شکلى نالازم و ناپسند است لذا خواهان بر افتادن هر گونه دولت و جایگزینى انجمن‌هاى آزاد و گروههاى داوطلب به جاى آن است زیرا مسلک آنارشیسم حکومت را تنها ، موجب مصیبت‌ها و بدبختى‌هاى اجتماعى و مردم مى‌داند . ریشه نظریات آنارشیستى را در یونان باستان مى‌توان یافت ، برخى از قرائتهاى رواقیگرى ، شباهتهایى با اندیشه‌هاى آنارشیستى دارد . آنارشیسم در فاصله سالهاى 1840 تا 1870 شکل گرفت و در کشورهاى اسپانیا ، ایتالیا ، سوئیس ، فرانسه ، اتریش ، هلند ، و برخى کشورهاى آمریکاى لاتین رواج یافت . اصطلاح آنارشیسم را نخستین بار « پرودون » {L= (poroudhon) =L} ، فیلسوف فرانسوى به کار برد . « پرودون » معتقد بود که با انهدام مالکیت خصوصى و دولت ، انسانها آزاد مى‌شوند و به برابرى دست مى‌یابند پس از پرودون ، « باکونین » و « کروپوتکین » روسى و « کراو » فرانسوى طرح جامعه‌اى فارغ از اجبار و زور را ریختند . در روزگار کنونى جریانى تازه بنام نئوآنارشیسم « آنارشیسم نو » پدید آمده است که خطوط اساسى برنامه آنها به این شرح است : 1 - اجتماعى کردن وسایل تولید ( در مقابل نظریه کمونیسم که در عمل به دولتى کردن وسایل تولیدى مى انجامید ) 2 - ایجاد اتحادیه‌هاى آنارشیستى 3 - توزیع برابر . آنارشیسم ، ایدئولوژى سیاسى است با این اعتقاد بنیادى که دولت باید بر افتد و جامعه با شیوه‌اى داوطلبانه بى توسل به زور و قدرتى سرکوبگر سازمان یابد . بنابراین آنارشیست‌ها بر خلاف هواداران هگل که دولت را به مرتبه الوهیت برکشیدند و آزادى را تنها در اطاعت مطلق از قدرت دولت یافتند ، نسبت به نهاد دولت و قدرت دولتى بدبین بوده و هر گونه موسسه مبتنى بر زور و اجبار را عامل تباهى زندگى اخلاقى و اجتماعى انسان قلمداد کرده‌اند ، بطور کلى آنارشیست‌ها با حکومت مبتنى بر زور مخالفت ورزیده‌اند ، اما هرگز خواستار از میان برداشتن نهاد حکومت بطور کلى نبوده‌اند و بر خلاف آنچه معروف است ، آشوبخواه یا « هرج و مرج طلب » نیستند و جامعه‌اى بى‌سامان نمى‌خواهند ، بلکه با دولتهاى فعلى را به این جهت که تجسم زور و سلطه هستند ، محکوم مى‌کنند ، اما به هر حال نهاد حکومت در جوامع بشرى را مقید مى‌دانند ولى حکومت مورد نظر آنها باید مطلقاٌ داوطلبانه و فاقد هر گونه قدرت کاربرد زور و سلطه بر علیه شهروندان باشد . به نظر آنها افراد سرکش را مى‌توان در معرض فشار افکار عمومى قرار داد و یا از جامعه اخراج کرد ولى اعمال زور بیش از این مجاز نیست . آنارشیست‌ها اعتقاد دارند که انسان ذاتاٌ پاک و جامعه پذیر است ، لیکن سلطه و استیلاى دولتى وى را فاسد و هنجار گریز مى‌سازد . به نظر آنان از میان برداشتن دولت مبتنى بر زور و سلطه جنایت را کاهش مى‌دهد ، دولت خود ، با راه انداختن جنگ‌ها و استثمار افراد بدترین تبهکاریها را مرتکب مى‌شود . گونه‌هاى آنارشیسم : آنارشیسم را از جهت روش عملى در براندازى حکومت ، مى‌توان به دو دسته انقلابى و اصلاح طلب تقسیم کرد . البته از جهات دیگر مانند مالکیت یا عدم آن و عقیده به فرد گرایى و جمع گرایى نیز قابل تقسیم است و دو گونه زیر بر همین مبنا به وجود آمده است : 1 - آنارشیسم کمونیستى ( جمع گرا ) : که در بعد اقتصادى مخالف مالکیت خصوصى است . مالکیت جمعى یا مالکیت تولید کنندگان را جایگزین مالکیت خصوصى مى‌کندو به بهره‌بردارى از زمین و سرمایه ، بدون دخالت دولت معتقد است . این نظریه طرفدار اقتصاد کشاورزى و صنایع روستایى و بازگشت به طبیعت است . این نظریه آنارشیستى به وسیله « باکولین » مطرح شده است . 2 - آنارشیسم فردگرایانه : بنیاد این نظریه بر فردیت است و خواهان از میان بردن مالکیت‌هاى بزرگ و گسترش مالکیت‌هاى کوچک و مبادلات آزاد و خرد و مخالف هر گونه برنامه ریزى جهت اصلاحات اقتصادى بودند و از لحاظ باور به مالکیت خصوصى با لیبرالیسم قریب الافق هستند . البته لیبرالیسم وجود حداقل دولت را اجتناب ناپذیر مى‌شمارد . از نمایندگان این نوع آنارشیسم « پرودون » و « اشترنر » هستند . اندیشه هاى آنارشیستى در نیمه دوم قرن بیستم توسط متفکرینى مانند هربرت مارکوزه و رابرت نوزویک عنوان گردیده است . منابع : . 1 بیات ، عبدالرسول فرهنگ واژه‌ها ، قم ، موسسه اندیشه و فرهنگ دینى ، چاپ اول ، 1381 ، صص 24 - 22 - 21 . . 2 پازارگاد ، بهاء الدین مکتب‌هاى سیاسى ، تهران ، اقبال ، ص . 3 . 33 اصطلاحات سیاسى ، مرکز مطالعات و تحقیقات ملى ، تهران ، بى‌نا ، بى‌تا ، ص . 5 . 16 آشورى ، داریوش دانشنامه سیاسى ، تهران ، سهروردى ، چاپ اول ، 1366 ، ص . 6 . 40 مارتین لیبست ، سیمور دایره المعارف دموکراسى ، کامران فانى و نوراللله مرادى ، تهران ، وزارت خارجه ، ج 1 ، 1383 ، ص . 7 . 100 بشیریه ، حسین آموزش دانش سیاسى ، تهران ، نگاه معاصر ، چاپ دوم ، 1381 ، ص 119 و 8 . 100 . على اکبرى , سیرى در اندیشه هاى سیاسى معاصر ( مؤسسه خدمات فرهنگى انتشاراتى الست , 1370 ) ص 281 . 288 17 . همان , ص . 300 ( برگرفته از : آنارشیسم {L= Anarchism، =L} محمد محمدى ، سایت پژوهه ، پژوهشکده باقرالعلوم ) بر این اساس آنارشیستها تنها بر نفی حکومت وحدت نظر دارند و در سایر موارد از جمله در نحوه سازماندهی اجتماعی ، طرز تلقی از طبیعت و صنعت و حتی در بنیادهای فردگرایانه یا جمع گرایانه با یکدیگر اختلاف نظر دارند . (اندیشه های سیاسی در قرن بیستم ، حاتم قادری ، ص 12) با توجه به این توضیحات درپاسخ به سایر سوالاتی که در این نامه مطرح شده است لازم است چند نکته را بیان نماییم : تفکر آنارشیستی ، تفکری است که اگر چه در دوران جدید جزء یکی از اندیشه های مدرن در آمده است اما این تفکر ریشه در دوران باستان داشته و رگه هایی از آن حتی در تفکرات سیاسی موجود در جهان اسلام نیز وجود دارد از جمله با بررسی تفکر خوارج که پس از جریان حکمیت در جنگ صفین در جهان اسلام به وجود آمدند در می یابیم که آنان نیز با مطرح کردن انحصار حق حاکمیت در خداوند متعال و نامشروع دانستن هر حکومتی حتی حکومتی همچون حکومت امام علی ع که از نظر شیعیان مشروعیت الهی داشت ، همان تفکراتی را دنبال می کردند که آنارشیست های دوران باستان و نیز مدرن آن را مطرح کرده و می کنند ؛ به طوری که این سخن مشهور امام علی ع مبنی بر اینکه «لابدّ من امیر برّ او فاجر» در پاسخ به این گروه ایراد شده است و مضمون آن نیز عبارت است از لزوم اصل حکومت در هر جامعه ای اعم از حکومت فاسد یا صالح . در دوران مدرن نیز تفکرات مارکسیستی را باید از زمره اصلی ترین تفکرات آنارشیستی دانست که در فلسفه دیالکتیک مارکسیستی خود ، رسیدن به جامعه بدون حکومت را در مرحله کمون نهایی به عنوان هدف نهایی جریان حرکت تاریخ عنوان می کنند . با این حال مهم ترین نکته مشترک هر دو تفکر این است که در مقام عمل ، هر دو اندیشه ، زمانی که توانستند قدرتی را به دست بیاورند دست به تشکیل حکومت زدند به عنوان مثال یکی از مشهور ترین فرق خوارج در عالم اسلام ، تحت عنوان اباضیه توانست در عمان و بخش هایی از شمال آفریقا همچون الجزایر تا ده ها سال حکومت تشکیل دهد . همچنین مارکسیست ها نیز در پی انقلاب 1917 روسیه دست به تشکیل حکومت سوسیالیستی زدند . البته از آنجایی که اساس تفکر آنارشیستی با تشکیل حکومت در تضاد و تعارض است ، به صورت طبیعی طرفداران چنین تفکراتی که دست به تشکیل حکومت می زدند مجبور بودند تا حکومت خود را توجیه نمایند به عنوان مثال مارکسیست ها از حکومت مارکسیستی به عنوان یک شر ضروری و مقدمه ای تا رسیدن به کمون نهایی یاد می کردند ، ولی واقعیت این است که همانگونه که حضرت علی ع نیز در فرمایش فوق به آن اشاره فرمودند هر جامعه ای نیازمند حکومت است و هر تفکری حتی تفکر حکومت ستیز نیز برای بسط و گسترش خود نیازمند حکومت است و همین مساله نیز یکی از نقدهای رایج بر تفکر آنارشیستی است که اساس این تفکر را نیز زیر سوال می برد . نکته دیگری که از همین جا می توان فهمید این است که گزاره «تشکیل حکومت آنارشیستی» یک گزاره خود متناقض است ؛ چرا که آنارشیسم یعنی مخالفت با حکومت و تشکیل حکومت آنارشیستی یعنی تشکیل حکومت توسط مخالفان تشکیل حکومت و حکومت هایی نیز که توسط طرفداران این تفکر تشکیل شده است در واقع با دست کشیدن از این تفکر و یا توجیه آن تشکیل شده است کما اینکه تشکیل حکومت اباضیه توسط خوارج و نیز حکومت مارکسیستی در شوروی و برخی کشورهای دیگر با تعدیل دیدگاه های ضد دولتی این تفکرات ، نادیده گرفتن آنها و توجیه تشکیل حکومت (همچون مقدمه تشکیل جامعه بدون حکومت در نظریه مارکسیست ها) صورت گرفته است . بنابر این هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که مدعی شود که بر اساس تفکر آنارشیستی اداره می شود . نکته آخر این است که اساس مقایسه میان تفکر آنارشیستی با تفکر انجمن حجتیه درست نمی باشد چرا که ارتباطی میان این دو تفکر وجود ندارد ، به عبارتی تفکر آنارشیستی به دنبال حذف قدرت سیاسی و حکومت است و منافاتی میان حذف قدرت برتر سیاسی با کار سیاسی توسط طرفداران این تفکر وجود ندارد و حتی می توان گفت این اندیشه خود یکی از اندیشه های سیاسی دوران معاصر می باشد ولی تفکر انجمن حجتیه ، اساسا قائل به دخالت در سیاست نبود تا اینکه در زمینه وجود یا عدم وجود حکومت به بحث بپردازد ، چرا که این انجمن خود را گروهی مذهبی می دانست که با هدف مبارزه با بهائیت شکل یافته بود و حتی با وجود اینکه بهائیت فرقه ای کاملا سیاسی و آلت دست استعمار خارجی بود و ذات چنین فرقه ای اقتضای آن را داشت که مبارزه با آن نیز مبارزه ای سیاسی باشد ولی انجمن حجتیه ، با پذیرش این فرقه به عنوان یک فرقه مذهبی تلاش می کرد تا همچون سایر فرق با این فرقه برخورد نماید و این نقطه افتراق میان روش مبارزه امام خمینی ره با انجمن بود ، به طوری که امام خمینی با درک سیاسی بودن فرقه بهائیت به مبارزه سیاسی با اصلی ترین حامی این فرقه یعنی رژیم سلطنتی و نیز استعمارگران پرداخت و با پیروزی انقلاب اسلامی خود به خود ستاره بخت این فرقه نیز افول کرد . بنابر این مقایسه میان دو تفکر که یکی تفکر سیاسی می باشد و دیگری تفکری است که خود را از هر گونه دخالت و اظهار نظر در سیاست بر کنار می دانست (به ویژه در مقطع پیش از انقلاب اسلامی) به دلیل نبود نقاط مشترک میان این دو تفکر مقایسه درستی نمی باشد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image