تئوریسین های تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا؟ /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

دانشجوی محترم ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگزاریم.پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است اشاره نماییم در گذشته ها سیاست گذاری های آمریکا بر اساس دکترین هایی شکل می گرفت که بر مبنای نظریه پردازی های اشخاص خاصی صورت می گرفت و به نام صاحب دکترین مشهور می شد همچون دکترین مونروئه،دکترین آیزنهاور و ...


دانشجوی محترم ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگزاریم.پیش از پرداختن به پاسخ اصلی این سوال لازم است اشاره نماییم در گذشته ها سیاست گذاری های آمریکا بر اساس دکترین هایی شکل می گرفت که بر مبنای نظریه پردازی های اشخاص خاصی صورت می گرفت و به نام صاحب دکترین مشهور می شد همچون دکترین مونروئه،دکترین آیزنهاور و ... ، اما در دهه های اخیر این سیاست ها بیش از آنکه بر محور اشخاص چرخ بزند متکی به دیدگاه هایی است که از دل اندیشکده ها ، اتاق های فکر و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی رسمی و غیر رسمی بیرون می آید ، البته این مساله به معنای نادیده گرفتن نقش اشخاص در تدوین سیاست خارجی آمریکا نمی باشد بلکه منظور این است که امروزه تدوین این سیاست ها حاصل برنامه ریزی های جمعی در این مراکز می باشد و طبیعی است که در درون هر یک از این اندیشکده ها نیز شخصیت های تاثیر گذاری وجود دارند که گاه ممکن است کل حرکت آن مجموعه را متاثر از افکار و عقاید خود سازند . بر این اساس در راستای معرفی تئوریسین های تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا به ویژه در ارتباط با ایران بهتر است به برخی گروه های تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا بپردازیم .برخی محققین حوزه مطالعات آمریکا گروه های تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: گروه های مداخله گرا و گروه های واقع گرا .گروه های واقع گرا ، گروه هایی هستند که بر خلاف گروه های مداخله گرا بر پذیرش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک واقعیت تاکید داشته و بر خلاف سیاست های خصمانه و براندازانه ای که گروه مقابل دارد بر لزوم تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و گسترش همکاری های اقتصادی و سیاسی بر اساس احترام متقابل و یا به دست آوردن منافع حداکثری تاکید دارند که البته به دلیل اینکه این گروه ها تاکنون عملا در سیاست خارجی آمریکا چندان نقشی نداشته اند و صرفا در مواردی به منظور نشان دادن حسن نیت خود، مورد سوء استفاده گروه های اول بوده اند لذا چندان نیازی به ارائه دیدگاه های آنان نمی باشد . بر این اساس عمده تمرکز ما بر روی دیدگاه نخست است که دیدگاه مداخله گرایانه می باشد و علیرغم برخی چراغ سبزهایی که در طول تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جانب آمریکا داده شده است ، واقعیت این است که حتی در ورای آن چراغ سبزها نیز دیدگاه حاکم ، دیدگاه مداخله گرایانه بوده است که به اقتضای فرصت و شرایط ماهیت حقیقی خود را نشان داده است . مداخله گرایان به چهار دسته تقسیم می شوند :1. گروه های طرفدار اسرائیل یا جریان لابی صهیونیسم این گروه پر نفوذ ترین و سر سخت ترین جریان تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است . سیاستمداران آمریکایی تحت تاثیر گروه فشار اسرائیل همواره از زاویه دید صهیونیسم به مسائل ایران نگریسته اند و از آنجا که اسرائیل عملا جمهوری اسلامی ایران را دشمن درجه یک خود می داند دیدگاه حاکم بر سیاست های آمریکا نیز دقیقا منبعث از دیدگاه رژیم صهیونیستی شکل گرفته است . در آمریکا جریانی به نام آیپاک است که مسئولین آن عمدتا نقش کلیدی در سیاست گزاری آمریکا دارند . (ایران و آمریکا ، حسن واعظی ، انتشارات سروش ، 1379، ص349)2. بازوهای امنیت ملی دومین گروه از طیف تشکیل دهنده مداخله گران که خواستار برخوردهای شدید و براندازانه علیه جمهوری اسلامی ایران هستند به بازوهای امنیت ملی مشهورند و عمدتا در ارکان نظامی و امنیتی نظام حاکم بر آمریکا حضور دارند . آنها با اذعان به اهمیت سوق الجیشی خلیج فارس برای آمریکا معتقدند که بایستی آمریکا در قبال هر گونه تهدید بالقوه از جانب هر کشوری که با رهبری آمریکا بر جهان مخالفت می ورزد به شدت برخورد کند . آنها ادعا می کنند که حملات نظامی آمریکا به عراق در نهایت به نفع ایران تمام شده است . نفوذ ایران در جهان اسلام همچنان قوی و مستحکم است و تبلیغات غرب نتوانسته است نفوذ معنوی ایران را کاهش دهد . بنابر این هنوز ایران پرچمدار جنبه های اعتقادی مبارزه علیه آمریکا و اسرائیل در منطقه است . این جریان تحت تاثیر دستگاه فشار صهیونیسم با اغراق در هزینه های نظامی ایران در مبالغه در خصوص فن آوری های جدید و متهم ساختن ایران به تلاش برای دست یابی به تسلیاحت کشتار جمعی و تکنولوژی هسته ای و موشک های بالستیک ضمن پافشاری بر تقویت کشورهای متحد آمریکا در منطقه و افزایش فروش سلاح به آنها بر اعمال سیاست های خشن در قبال ایران اصرار می ورزند . گروه موسوم به بازوهای امنیت ملی معتقد است که انقلاب اسلامی ایران سازش ناپذیر است و مواضع ضد امپریایستی رهبران ایران زمینه را برای انتقاد سایر کشورها از آمریکا به شکل مستقیم و بی پروا فراهم آورده است .این گروه هماهنگ با گروه فشار صهیونیستی خواهان براندازی جمهوری اسلامی ایران است . (همان ، ص352-353)3. کارشناسان سازمان سیابیشتر اعضای تشکیل دهنده این گروهها دست اندرکاران مسائل تروریستی سازمان سیا در نقاط مختلف جهان هستند . این گروه پس از فروپاشی شوروی و کمونیسم بزرگترین چالش آمریکا را مقابله با تئوری حکومت دینی می داند و معتقد است که تئوری لیبرال دموکراسی غرب عمدتا از سوی تئوری حکومت اسلامی که تلفیقی از توجه به دنیا و مبانی ارزشی و اخلاقی است در معرض خطر قرار گرفته است.. این جریان معتقد است که موفقیت تئوری حکومت دینی عملا تئوری لیبرال دموکراسی غرب را که صرفا بر جنبه های مادی زندگی تاکید دارد با چالش های اساسی روبه رو خواهد ساخت . بنابر این برای واکسینه کردن غرب لازم است که حکومت اسلامی مضمحل گردد . کارشناسان سیا در آخرین تحلیل های خود از روند حرکت جمهوری اسلامی ایران سیاست مردم سالاری اسلامی را خطری عمده هم برای مبانی فکری و نظری غرب و هم برای تداوم حکومت های متحد آمریکا به ویژه حکومت های سلطنتی و موروثی ارزیابی کرده اند .(همان ،353)از سوی دیگر این جریان اعتقاد دارد که مجموعه غرب بدون داشتن یک تضاد عمده و یک قدرت تهدید کننده مشترک از هم فرو خواهد پاشید . بنابر این لازمه تداوم اتحاد غرب وجود یک دشمن فرضی است . بر اساس این نظریه کارشناسان سازمان سیا تلاش وسیعی را برای معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن اصلی غرب انجام می دهند و با قالب های فکری دوران جنگ سرد در صدد هستند تا همان تصویری را که از فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی شوروی در جهان ترسیم کرده بودند اینک به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند . این گروه معتقد است که همان سیاست بازدارندگی که در قبال شوروی و کمونیسم اعمال می شد باید علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال گردد .(همان ،353-354)4 – موسسات و اندیشکده های نظریه پردازی :در ایالات متحده آمریکا بیش از 1700 کانون و مرکز وجود دارد که عمدتا فعالیت آنان به صورت نرم افزاری علیه کشورهای غیر همسو با آمریکا به ویژه جهان اسلام می باشد.(چالش های ایران و آمریکا ، جواد منصوری ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ص196) در این میان مهم ترین مراکزی که در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران نظریه پردازی کرده و از این طریق در سیاست خارجی آمریکا تاثیر گذاری می کنند عبارتند از :1 – کمیته خطر جاری :کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای آمریکایی، مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریکن اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود.(رمز گشایی از کمیته خطر جاری ، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، http://www.irdc.ir/fa/content/8130/default.aspx )«مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، اخیراً در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده است:«ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، یقیناً سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهدگرفت.(همان .)گزارش کمیته خطر جاریاین گزارش که با عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، دارای پانزده محور کلی به ترتیب زیر است:.1 این کشور علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است..2 ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده برود. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد..3 دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است..4 باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی از کنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم..5 باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم..6 اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند..7 درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند..8 حمایت از اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند..9 باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی..10 سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام «آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد..11 تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در دستور کار قرار گیرند..12 سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس اقدام کنند..13 گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم..14 باید رهبران روحانی ایران را که در راس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند..15 باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف کرد.(چالش های ایران و آمریکا، همان ، ص 198-197)2 – موسسه آمریکن اینترپرایزاین موسسه در سال 1943 از سوی جناح راست گرای جمهوری خواه تاسیس گردید . مطالعات سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و دفاعی محور فعالیت های موسسه آمریکن اینترپرایز بوده و در شرایط کنونی بر روی ایران تمرکز دارد. رابرت و سیبن چنی از مدیران آن بوده و تعداد زیادی از روشنفکران آمریکایی با این موسسه همکاری دارند .(همان ، ص198)یکی از مراکز وابسته به اینترپرایز که درخصوص بررسی تحولات ایران به طور ویژه فعالیت دارد، مرکز «ردیابی ایران» است که خود زیر مجموعه مرکز مطالعات تهدیدات حساس و بحرانی است. این مرکز تحت مدیریت «علی آلفونه» قرار داشته و با تمرکز بر تحولات و رویدادهای ایران به ارائه گزارش های تحلیلی و راهبردی درخصوص ایران می پردازد، به عنوان مثال در راستای پروژه «ایران هراسی»، این مرکز گزارش های متعددی را درخصوص برجسته سازی تهدید سپاه پاسداران منتشر می کند.(سایت موسسه مطالعات آمریکا ، http://www.asipress.ir/vdcgz797.ak9xy4prra.html )3 – موسسه رندموسسه رند در سال 1947 تاسیس گردید و اکنون به یکی از بزرگ ترین مراکز مطالعاتی و کانون های تفکر در جهان تبدیل شده و زیر نظر پنتاگون فعالیت می کند . جیمز تامسون مدیر فعلی این موسسه است . موسسه رند در موضوعات مختلف و به ویژه آینده پژوهی در حوزه سیاست آمریکا فعالیت دارد . این موسسه به دلیل تاثیر گذاری ، برخی از کانون های تفکر در آمریکا را نیز راهبری می کند. ایران از کشورهایی است که موسسه رند بر روی آن تمرکز مطالعاتی دارد.(چالش های ایران و آمریکا ، همان ، ص199)4 – بنیاد خانه آزادیاین بنیاد در سال 1941 تاسیس گردید و وابسته به پنتاگون و سیا می باشدپیتر اکرمن از شاگردان جین شارپ و عضو شورای مشورتی موسسه صلح آمریکا مدیر این بنیاد می باشد.این بنیاد بر روی موضوعات و مسائل سیاسی از قبیل آزادی های مدنی و انتخابات تمرکز دارد مهندسی برخی از اقدامات در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران و مشارکت در پروژه ایران کنترا از کارهای ویژه این بنیاد می باشد. بسیاری از گزارشات حقوق بشری در سطح دنیا توسط این موسسه تدوین می شود.(همان، ص200)5 – بنیاد سوروسبنیاد سوروس (Soros Foundation) در سال 1979 در شهر نیویورک با مدیریت یک یهودی میلیاردر به نام جورج سوروس راه اندازی گردید. این بنیاد با گرایش های کاملاً صهیونیستی از طریق حمایت های مالی و با ظاهری بشردوستانه از احزاب، گروه ها، عناصر و همچنین Ngoها و مطبوعات وابسته به آنها در کشورهای هدف، زمینه ها و بسترهای لازم برای انجام یک انقلاب آرام و مخملی با هدف ساقط کردن دولت های مخالف آمریکا را دنبال می نماید.بنیاد سوروس برای رسیدن به اهداف در صحنه عملیات حضوری مستقیم پیدا می کند و به همین خاطر تاکنون در بیش از 30 کشور جهان مراکز نمایندگی دایر نموده است. این بنیاد در انقلاب های رنگی کشورهایی چون گرجستان دارای نقش اصلی بوده است.بنیاد سوروس برای پیاده سازی دمکراسی به سبک آمریکا در ایران فعال است و تاکنون در این راستا اقدامات فراوانی را انجام داده که محور فعالیت های عمده آن عبارت است از:الف- شناسایی، برقراری ارتباط و حمایت های گوناگون از فعالان سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی ب- حمایت و مدیریت تبلیغات رسانه ای علیه جمهوری اسلامی به ویژه در انتخابات دهمج- مسئله سازی و برجسته سازی آسیب های درونی ایران با هدف جنگ روانی(همان ، ص200)6 – موسسه آلبرت اینشتیناین موسسه با هدف تغییر بدون خشونت و براندازی نرم در سال 1964 توسط جین شارپ تأسیس گردید و هم اکنون داوید ویکتو مدیریت آن را برعهده دارد. موسسه آلبرت انیشتن مورد حمایت سیا و پنتاگون بوده و از بودجه های این سازمان ها اداره می شود. تألیف و انتشار کتب و جزوات علمی- آموزشی به زبان ساده برای براندازی نرم در کشورهای هدف و کار در محیط مجازی از کارکردهای اصلی و عمده این موسسه می باشد. جمهوری اسلامی در سال های اخیر یکی از کشورهای هدف برای این موسسه بوده و در سال های اخیر بخش قابل توجهی از جزوات آموزشی برای براندازی نرم از سوی این موسسه تأمین شده است.(همان،ص202)7 – بنیاد اعانه ملی برای دموکراسیاین بنیاد در سال 1982 از سوی وین وبر با شعار اصلی، «آنچه برای آمریکا خوب است، برای دنیا نیز خوب است.»، تأسیس گردید. توسعه دموکراسی با قرائت آمریکایی، ایجاد و حمایت از NGOهای همسو با لیبرال دموکراسی غرب و حفاظت از منابع آمریکا از کار ویژه های این بنیاد است. این بنیاد در کشورهای هدف تلاش می کند تا در پوشش حمایت از دموکراسی، احزاب و گروه های همسو با منافع آمریکا را به قدرت برساند. حمایت و کمک به پیروزی انقلاب های مخملی در جمهوری های شوروی سابق در کارنامه این بنیاد ثبت شده است.جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای مورد نظر بنیاد NED می باشد. با توجه به اینکه یکی از اهداف این بنیاد مهار بیداری اسلامی در جهان است، طی سالیان گذشته بیش از بیست پروژه از سوی NED در مورد ایران به اجرا درآمده است. برخی از پروژه های آنها در راستای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران عبارت است از:الف- تأسیس بنیاد خصوصی غیرانتفاعی در سال 1995 جهت ایجاد دموکراسی در ایران با پیگیری معیارهای جهانی حقوق بشرب- تدوین لوایح آزادی و دموکراسی در ایرانج- جریان شناسی روشنفکری در ایراند- حقوق بشر، حقوق کارگران، اصناف و زنان در ایران(همان ، ص203)8 – مرکز بین المللی ویلسوناین مرکز در سال 1968 با حمایت دولت آمریکا به عنوان یک پل ارتباطی میان سیاست سازان آمریکایی با محققان، نخبگان و اساتید دانشگاهی در جهان تأسیس گردید. جذب مقامات دولتی، روزنامه نگاران، اساتید و نخبگان از طریق اعطای بورس تحصیلی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی از اقدامات مهم این مرکز به شمار می آید. این مرکز به عنوان یکی از بازوهای پژوهشی کمیته امور عمومی آمریکا - اسرائیل (AIPAC) عمل می کند و بر همین اساس فروپاشی جمهوری اسلامی از درون را در دستور کار خود قرار داده است. مرکز ویلسون تاکنون موفق به جذب تعدادی از ایرانی های غرب گرا برای پیشبرد پروژه های خود در قبال ایران شده است.(همان.)9 – بنیاد بوشاین بنیاد در سال 2006 با هدف برقراری ارتباط با گروه های مخالف در کشورهای هدف تأسیس گردید. کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران در کانون فعالیت های این بنیاد قرار دارد. این بنیاد با برقراری ارتباط و جذب گروه ها و افراد مخالف با نظام جمهوری اسلامی، تلاش می کند تا از آنها برای مقابله و فشار بر ایران استفاده کند. تهیه سند آزادی با نگاه به براندازی در ایران یکی از کارهای این بنیاد است که با مشارکت برخی از مخالفان نظام اسلامی تهیه گردید. این بنیاد در هدایت و حمایت از اغتشاشات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری فعال بود.(همان ، ص204)10 – موسسه هووراین موسسه در سال 1919 توسط هربرت هوور، سی و یکمین رئیس جمهور آمریکا تأسیس گردید. موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد است. ارتباط گیری با NGOها و عناصر فعال غرب گرا در کشورهای هدف و پشتیبانی از فعالیت های آنان از اقدامات مهم این موسسه به شمار می آید. این موسسه تا به حال چندین پروژه مهم را در قبال ایران اجرا کرده است. دموکراسی در ایران از پروژه های اصلی در دستور کار موسسه هوور است. این موسسه در سال 2007 کنفرانسی با عنوان «در جست وجوی دموکراسی در ایران» برگزار نمود و افراد ایرانی غرب گرا و مخالف نظام اسلامی مانند فاطمه حقیقت جو از عناصر دوم خردادی و نماینده مجلس ششم، مهرانگیز کار، شهرام چوبین و عباس میلانی در آن شرکت و سخنرانی کردند. عباس میلانی از کارشناسان فعال این موسسه به شمار می آید.(همان.) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image