تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
يكي از مصائب رنج آور حادثه عاشورا، جريان اسارت اهل بيت امام حسين(علیه السلام) و در رأس آنها حضرت امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زينب(سلام الله علیها) ميباشد. "عبيدالله بن زياد" پس از كسب تكليف از "يزيد بن معاويه" در خصوص اسراي كربلا، دستور اعزام آنها را به سوي شام صادر كرد. "طبري" مينويسد:
"عبيدالله بن زياد" دستور داد زنان و كودكان حسين(علیه السلام) را آماده كنند و دستور داد طوق آهنين به گردن علي بن حسين(علیهما السلام) نهادند. سپس آنها را همراه "محفز بن ثعلبه عايذي" و "شمر بن ذي الجوشن" روانه كرد كه پيش "يزيد" بروند.(1)
"ابن زياد"، علي بن حسين(علیهما السلام) و زناني كه همراهش بودند را با "زجر بن قيس"، "محقن بن ثعلبه" و "شمر بن ذي الجوشن"نزد "يزيد بن معاويه" به "شام" فرستاد(2)
وقتي اسراي كربلا نزديك شهر "دمشق" رسيدند، ام كلثوم (علیها السلام) نزد "شمر بن ذي الجوشن" رفت و گفت: «ما را از دروازهاي ببر كه تماشاچيان كمتر حضور داشته باشند و به سپاه بگو اين سرها را از محلها دورتر ببرند تا نگاه مردم كمتر به ما بيفتد. اما "شمر" در اثر خباثت و پليدي كه داشت دستور داد سرها را بالاي نيزهها زدند و در ميان محملها قرار دادند و آنان را از ميان تماشاچيان عبور دادند.(3)
اهل بيت (علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه "شام" نگه داشتند، شهر را آزین بستند، به گونهاي كه چشمي نديده بود. سپس پانصد هزار نفر از مردم "شام" از زن و مرد با دف، طبل، بوق و دهل از خانههايشان بيرون آمدند، در حالي كه جامه نو پوشيده بودند و خود را آراسته بودند به ديدن اسرا رفتند. بيرون شهر محشري به پا شد. مردم ميان هم موج ميزدند. چون روز برآمد سرها را به شهر وارد كردند. و هنگام ظهر با رنج فراوان از ازدحام جمعيت به قصر "يزيد بن معاويه" رسيدند.(4) شيخ عباس قمي مينويسد:
«اسراي كربلا را پس از ورود به "دمشق" در پله های مسجد (محلي كه توقف گاه اسيران بود) نگه داشتند، پيرمردي از اهل "شام" نزد اسرا آمد و گفت: «حمد خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(علیه السلام) به او فرمود: قرآن خدا را خواندهاي گفت آري فرمود: اين آيه را خواندهاي «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»(5)
«بگو من بر اجر رسالتم چيزي از شما جز مودت و دوستي با اهل بيتم و خويشانم نميخواهم»؟
گفت: آري فرمود: ما خويشان پيامبريم ... سپس حضرت فرمود: اين آيه را خواندهاي:
«اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا»(6)
«خداوند ميخواهد رجس و پليدي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاكيزه گرداند»؟
گفت: بله خواندهام. حضرت فرمود: اهل بيت (علیهم السلام) ما هستيم ... مرد شامي دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا من از دشمنان آل محمد (علیهم السلام) و كشندگان آنان بيزاري ميجويم».(7) .
كانون گفتگوی قرآنی
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.