تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
در این نوشتار تلاش میشود که آثار «صادق هدایت» را در غالبهای اندیشهای خاص مورد بررسی قرار دهیم و از تشویق و طرد کردن افراطی خودداری کنیم. از این رو هدف این متن تحلیل اندیشهای آثار صادق هدایت به عنوان یکی از شناخته شدهترین شخصیتهای ادبی ایران میباشد. در قسمت قبل به بررسی بخشی از اندیشههای این نویسنده پرداخته شد و در این قسمت نگاه او به دین و فرجام اندیشهای او (نیهیلیسم) بررسی میشود.
طرح اسلام به عنوان ابزاری برای فریب عوام:
همان طور که گفته شد، «مارکس» در مورد مذهب گفته بود که مذهب افیون تودههاست. «هدایت» نیز مدتی با بسیاری از افراد اصلی توده در ایران آشنایی داشت و از این راه به ادبیات مارکسیتی و نظر آن در مورد مذهب اعتقاد پیدا کرد؛ از این رو در آثار او این استفادهی ابزاری مذهب برای سرکوب توده و فریب آنها به وضوح به چشم میخورد.
او در رمان خود به نقل از شخصیتهای مذهبی عنوان میکند: «وظیفهی ماست که مردم را احمق نگه داریم تا ترس و زجر و عقوبت دنیوی و اخروی در میان نباشد گمان میکنید میآیند برای من و سر کار کار میکنند ... اگر ما مردم را از عقوبت آن دنیا نترسانیم و در این دنیا از سر نیزه و مشت تو سری نترسانیم فردا کلاهمان پس معرکه است. اگر پسر من که تازه تکلیف شده و زن نداره من و جلو او جفت و تاق صیغه گیرم دیگه دنبال موش آتش زدن نمیره ... اگر کارگری که روزی ده ساعت کار میکند و به نان شب محتاج هست ببینه من انبار قالیم تا طاق ببره باید معتقد باشد که این تقدیر بود.»[1]
در جای دیگر از آثار او و به خصوص در رمان «حاجی آقا» میبینیم که در مورد ملت چگونه اعلام نظر میکند. «ما محتاج ملتی احمق هستیم، ملتی مطیع و معتاد اما تشکیل این احزاب و دستههایی که راه افتادهاند و آزادی میخواهند و دم از منافع کارگر میزنند خطرناکه.» همچنین در کتاب دیگری از مذهب به عنوان ابزار استعمار و استثمار نام میبرد. «چون تا آن زمان، استعمار و استثمار فقط در زیر لوای مذهب میشد و هنوز صورت قانونی و حقوقی و بینالمللی به خود نگرفته بود و همردیف دزدی و گردنهگیری به شمار میآمد.»[2]
تمسخر و اهانت به دینداران و متولیان دین:
صادق هدایت علاوه بر تمام آنچه که ذکر شد، یک مسئلهی بسیار مهم را در دستور کار خود قرار داده بوده و آن نشان دادن دینداران، مؤمنان و روحانیون به عنوان افرادی عقب افتاده، خشک، سوءاستفادهگر و منافق. در واقع از دید او دین موجودیت فاسدی است که افراد معتقد به آن نیز به طریق اولی فاسد میشوند. در این مورد میتوان تأثیر نویسندگان غربی که قدرت فاسد است و دیگر چیزها را فاسد میکند، در آثار او دید.
با این تفاوت که او این امور را نسبت به دینداران قابل اعمال دانسته است. در داستان مرده خورها از مجموعهی سه قطره خون روحانیای به نام شیخ «علی» فردی مرده خور معرفی میشود. او علاوه بر حریص بودن به مال دنیا و حقارت و زبونی با زنی که شوهرش تازه مرده است، سروسری پیدا کرده بود.[3]
دوستش «پرویز ناتل خانلری» در مورد او میگوید: «باید بگویم هدایت در مجموع فکرش رنگ و بوی آنارشیستی داشت. یعنی در فکر ایجاد نظم بهتر اجتماعی نبود بلکه با احساسات خاصی که داشت و آن شدتی که در احساسات نشان میداد، نقطهی دیدش بیشتر واژگون کرده وضعیت فعلی بود بدون این که بگوید چه چیز را میخواهد جایگزین کند، فقط به دنبال تغییر بود و زمانی که نتوانست آن وضعیت عالی را برای خود ایجاد کند، درگیر یأس و ناامیدی شد.»
همچنین در داستانهای دیگرش نماد دین را با فساد پیوند میزد: «خودم هنوز طلبه بودم و ماهی چهار تومان با پنج من گندم مستمری داشتم به اضافهی ماه محرم و صفری نانمان توی روغن بوده یک لفت و لیسی میکردیم.»[4] همین طور در داستانهای دیگرش مانند «چنگال» افرادی که مبلغ دین هستند منافق و دو رو معرفی میکند که حتی نسبت به آنچه خود میگویند، اعتقادی ندارند: «مگر پای معرکهی بابام نشنیدی برای شراب چه چیزهایی میگفت؟ کاسبیش بود، تو خودت گفتی از قول ماه سلطان گفتی که همان وقت که ننمودن را خفه کرد مست بوده. می دانی که این حرفهایی که میزند برای کاسبیش است.» بعد در مورد اسلام میافزاید: «دروغ است همهی این حرفها دروغ است.»
در داستان حاجی آقا نیز همچنین به تمسخر دین از دریچهی فردی که این نماد مذهبی حاجی بودن را دارد میپردازد. در رمان او حاجی آقا مظهر تمام فسق، فجورها و تعدیات به حقوق مردم بیپناه و بیچاره است: «همکاران حاجی مطابق دستور به وسیلهی آخوندبازی و شیوع خرافات و پخش اسلحه میان ایالات و تولید جنگ حیدری و نعمتی و دجاله بازی و هوچیگری، درصدد چاره برآمدند.»[5] در این مورد که به منظور به نقد کشیدن پیشوندی است که حاجی آقا دارد. یعنی حاجی بودن او در راستای دین ستیزی مکنون در کلام خود، افراد منفی شخصیتهای خود را از میان جامعهی روحانی، دیندار و مذهبی استخراج میکند و به نوعی با این نوع از بیان در گفتارش سعی در تخریب چهرهی مذهب در میان خوانندگان خود دارد.
در سه قطره خون نسبت به شخصیت اصلی داستان چنگال این گونه نظر دارد: «حالش خوب نبوده از همان بعدازظهر چرت میگفت، از همان مسئلهها که تو مسجد برای مردمی که: غسل، طهارت، از آن دنیا حرف میزد.» در داستان لاله از کتاب سه قطره خون روحانی ده مردی خشن و بی احساس معرفی شده است: «روحانی ده با لبادهی دراز و کلاه آبی ترک ترک شده چنان نگاه زهرآلودی به خداد انداخت که جرأت نکرد از او چیزی بپرسد.»
همین طور در حاجی آقا به نقل از روحانی ده اعلام کرد که روحانی در خدمت حاجی آقا بود و برای او حلال و حرام شرعی را تغییر میداد. سه نفر دهاتی را نزدیک به اردبیل، به دستور مالک تکفیر کردم، یک نفر از آنها را آن قدر زدند که دندهاش شکست، یکی دیگر را هم که جرمش بر من واضح نبود، تبعید کردم[6].
در جایی دیگر در مورد روابط جنسی در میان دینداران و مذهبیها مینویسد: «لذا در اثر انقلابات روحی و محرومیتهای جنسی و بد جنسی به این حقیقت تمایل پیدا کردهاند یا اقلاً در دنیای دیگر، شکمی از عزا در آورده باشند و با جماعت آخوند و طلبه پای حوض کوثر عسل و شراب بخور....»[7] با نگاهی به آثار و جملههای به کار برده شده در کتابهای «صادق هدایت» به وضوح علائم دین ستیزی و نه سکولاریسم و لائیسیته را مشاهده میکنیم.
در واقع تمام آنچه که صادق هدایت در مباحثش میخواهد به مخاطب ارائه دهد، این موضوع بسیار کلیدی است که دین چیز بدی است و دیندار آدم بدی است، به همین دلیل به آسانی تمام مظاهر دین و مذهب را لایههای اجتماعی به تمسخر میگیرد. به نظر میرسد که چون برخاسته از پس زمینهی فرانسوی آموزشیاش فکر میکرد و فرانسه نیز در سطح روشنفکران آن زمان در اروپا دین را مورد تمسخر قرار میداده است، صادق هدایت نیز از این شرایط تأثیر پذیرفته است.
نیهیلیسم و صادق هدایت:
منظور از نیهیلیسم مکتب و طرز فکری است که هر نوع شناخت، ارزش و یا وجود را رد میکند. افراد پیرو این مکتب هر عقیده و ایمانی را پوچ دانسته و به تمامی مقرارت و سنن به دیدهی تحقیر مینگرند و به همین جهت نیز به پوچگرایی یا واهی انگاری معروف شدهاند. این واژه برای اولین بار به معنای روش انتقادی و منفی دربارهی قراردادها و سنن اجتماعی در کتاب «پدران و پسران» اثر «ایوان تورگینف» به طور محسوسی به کار رفته بود.
از آن پس این واژه در دامنههای مختلف و گستردهای از رمانها و داستانهای ادبی در سطح اروپا مورد استفاده قرار گرفت و ایدهی اصلی آن در تمام این داستانها، مشابه هم بوده است. زندگی بشری کوتاه و به سرعت گذراست، از این رو باید از هر چه که باعث ناخرسندی انسانها میشود دوری گزید و تمام آنها را به حاشیه راند.
نکتهی دیگری که در تمام آثار صادق هدایت به وضوح به چشم میخورد، اندیشههای نهیلیستی اوست. پوچ انگاری و به مسخره گرفتن تمام ارزشهای موجود، سیالیت شخصیتی، انزوا و بسیاری از مسائل دیگر نظیر آن نشان دهندهی این بعد از اندیشهی او در کارهای ادبیاش است.
در این مورد دوستش «پرویز ناتل خانلری» در مورد او میگوید: «باید بگویم هدایت در مجموع فکرش رنگ و بوی آنارشیستی داشت. یعنی در فکر ایجاد نظم بهتر اجتماعی نبود بلکه با احساسات خاصی که داشت و آن شدتی که در احساسات نشان میداد، نقطهی دیدش بیشتر واژگون کرده وضعیت فعلی بود بدون این که بگوید چه چیز را میخواهد جایگزین کند، فقط به دنبال تغییر بود و زمانی که نتوانست آن وضعیت عالی را برای خود ایجاد کند، درگیر یأس و ناامیدی شد.»
این اظهار نظر در مورد هدایت فقط به افراد ایرانی که او را میشناختهاند، محدود نشد و نویسندگان خارجی آشنا با هدایت نیز بر آن تأکید مینمودند: «هدایت با سنتهای کشور خویش، با فرهنگ توده و با آداب و رسوم عامیانه و همچنین با اسرار کیش خود تطبیق میکرد. وقتی به غرب آمد، نوشتههای بدبین و نفرین زدهی خود را از آنها آموخت.» همان طور که ذکر شد، صادق هدایت از یک خانوادهی بسیار بانفوذ و ثروتمند بود که زمینههای ایجاد پوچگرایی را در خود داشت و بلافاصله بعد از سفر به اروپا، از مکانی که نیهیلیسم در آن جا متولد شد، این اندیشهها را کسب کرد و در آثار خود بروز داد.
برای مثال «پاستور والری زادو» در «بوف کور» این مسئله را به روشنی بروز داده بود: «انسان در میان دلهرهاش کمک میطلبد، ولی نه از آسمان پاسخی میشنود و نه از زمین زیرا که آسمان تهی است و زمین به سبب آن که مردمی نومید آب پاکی به دست همه ریخته و همهی آرزوها را بر باد دادهاند، گنگ شده است. این آثار نومیدانه، بیرحمانه و شدید است و خمیر آن در ماده پرستی درآمده است.»[8]
در حقیقت سبک نگارش اصلی صادق هدایت در معروفترین اثرش بوف کور نیز به نوعی برخاسته از اندیشهی سورئالیسم ادبی میباشد. این مکتب به نوعی در خود برخی عناصر مشترک با کنده شدن از این جهان، تعلیق و ... را دارد. توجه به عالم جنون و دیوانگی، طنز و هزل، دنیای وهم و خواب، زمان درونی و نیم هوشیاری که از عناصر سورئالیسم میباشند به نوعی در آثار صادق هدایت به خصوص بوف کور که معروفترین اثر او میباشد، به چشم میخورد. او همانند دیگر آثار سورئال خود بین (نوشتن و دیوانگی)، (عشق و دیوانگی) و (مرگ و دیوانگی) ارتباط برقرار کرده است و به نوعی ساختار شکنی خود را در عرصهی ادبیات نیز به عالیترین وجه به نمایش گذارده است.
در همین راستاست که او تمام مسائل جامعهی خود را به مانند حوادثی در حال تعلیق مینگرد و آنها را به تمسخر میگیرد و یکی از دلایل اصلی خودکشی هدایت نیز همین پوچ انگاری نسبت به دنیایی که در آن میزیسته بوده است، برای اثبات پوچ انگار بودن و هویت در حال تعلیق او نیاز به آوردن شاهد از اثرات او نیست چرا که او به عنوان یک ایرانی مسلمان، هم ایرانیت و هم مسلمان بودن خود را همان طور که تا کنون گفته شد، به باد انتقاد گرفته است و از طرف دیگر او به عنوان یک ایرانی نتوانسته است هویت غربی را اخذ کند و در نتیجه این حس تعلیق و پوچی یک فضای همیشگی را برای هدایت ایجاد کرد که فقط با مرگ او پایان یافت.
او معروفترین اثرش یعنی بوف کور را هم به نقل از افراد بسیار زیادی از روی رمانها و کتب غربی مختلف کپی برداری کرده بود. در این خصوص «محمدرضا سرشار» در کتاب «حقیقت بوف کور» این ادعا را با شواهدی مورد بررسی قرار داده است که این حرکت او نیز میتواند از هویت در حال تعلیق، نرسیده به هدف و پوچ انگار او ناشی شده باشد.
به عقیدهی سرشار در کتاب حقیقت بوف کور، این کتاب در بسیاری از موارد برداشتی است از «دفتر خاطرات ریلکه»، رونویسی از اثری از «ویرجینا وولف»، شباهتهای حیرت انگیز با ماجرای دانشجوی آلمانی واشنگتن آیرونیگ، شباهت چشمگیر با «اورلیا» رژاردو نروال و شباهت با «هورلا» اثر «موپاسان»؛ همان طور که مشاهد میکنیم هویت در حال تعلیق و چند تکهی او حتی در معروفترین اثرش هم در بهترین حالت، پازلی است از آنچه نویسندگان غربی گردآوری کردهاند.(*)
پینوشتها:
[1]-صادق هدایت، حاجی آقا، ص 96- 97.
[2]- همان ، ص 68 .
[3]- محمد رضا سرشار،راز شهرت، ص 81
[4]- صادق هدایت سه قطره خون، ص 133.
[5]- صادق هدایت ،حاجی آقا، ص 56.
[6]- همان ص 95- 100.
[7]- صادق هدایت ، توپ مرواری، ص 105- 106.
[8]- پاستور والری رادو، با صادق هدایت، ص 351.
*بهزاد حلال خور؛ پژوهشگر تاریخ معاصر/ برهان/۱۳۹۱/۳/۶ . .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.