پشت پرده سنت گرائی دکتر نصر؛ گزارشی از کتاب سنجش سنت /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

مقدمه انتشار کتاب "سنجش سنت" نوشته آقای منصور مهدوی که عهده‌دار "ارزیابی مکتب سنت گرائی برپایه اندیشه‌های سید حسین نصر" می‌باشد و در ۴۸۸ صفحه توسط "نشر اشراق حکمت" به بازار کتاب راه یافته، گام قابل تحسینی در جهت نقد افکار کسی است که متأسفانه در سال‌های اخیر به صورت یکطرفه با تعریف و تمجید و بدون کمترین نقد و ارزیابی در مطبوعات و محافل دانشگاهی مطرح می‌شود. کتاب "سنجش سنت" بر خلاف مطلق نگری‌های رایج، افکار دکتر نصر را به بررسی علمی گذاشته و با تکیه بر مستندات آن را نقد کرده است.


مقدمه انتشار کتاب "سنجش سنت" نوشته آقای منصور مهدوی که عهده‌دار "ارزیابی مکتب سنت گرائی برپایه اندیشه‌های سید حسین نصر" می‌باشد و در 488 صفحه توسط "نشر اشراق حکمت" به بازار کتاب راه یافته، گام قابل تحسینی در جهت نقد افکار کسی است که متأسفانه در سال‌های اخیر به صورت یکطرفه با تعریف و تمجید و بدون کمترین نقد و ارزیابی در مطبوعات و محافل دانشگاهی مطرح می‌شود. کتاب "سنجش سنت" بر خلاف مطلق نگری‌های رایج، افکار دکتر نصر را به بررسی علمی گذاشته و با تکیه بر مستندات آن را نقد کرده است. ویژگی مهم کتاب "سنجش سنت" اینست که نویسنده آن علیرغم علم و اطلاع کامل از سوابق سیاسی دکتر نصر و همراهی‌های وی با رژیم پهلوی، در این کتاب وارد این مقوله نشده و فارغ از عملکرد سیاسی وی، اندیشه‌های او را در مبحث سنت گرائی نقد کرده است. به همین دلیل، می‌توان کتاب "سنجش سنت" را یک ارزیابی صرفاً علمی دانست که فارغ از ویژگی‌های مختلف حسین نصر، تلاش می‌کند افکار او را در ترازوی عقل و عرفان و شریعت بسنجد و خوانندگان خود را با واقعیت‌های پشت پرده ادعاهای سنت گرائی وی آشنا کند. درست به همین دلیل است که مطالعه دقیق کتاب "سنجش سنت" را به کلیه دانش پژوهان به ویژه کسانی که به عرفان علاقمند هستند توصیه می‌کنیم. توصیه ویژه‌ای نیز به دانشجویان و کلیه کسانی داریم که تاکنون با مقالات، مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای یکطرفه و مثبت درباره دکتر نصر به عنوان صاحبنظر در مکتب سنت گرائی مواجه شده‌اند و هرگز او را در بوته نقد ندیده‌اند. مطالعه این کتاب برای این دسته از دانش پژوهان نیز لازم است. معرفی اجمالی سید حسین نصر سید حسین نصر را با پی گیری زندگی او در سه مرحله می‌توان شناخت. این سه مرحله عبارتند از: - ریشه خانوادگی و دوران تحصیل - همکاری با رژیم پهلوی - انتشار اندیشه‌های سنت گرایانه به ویژه در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حضور در غرب. نویسنده کتاب "سنجش سنت"، همانگونه که اشاره کردیم، از ورود به بخش دوم یعنی همکاری نصر با رژیم پهلوی که مقوله‌ای صرفاً سیاسی است خودداری می‌کند، در مورد بخش اول نیز به حداقل اکتفا می‌نماید ولی در بخش سوم که به اندیشه‌های سنت گرایانه وی مربوط می‌شود با گستردگی وارد بحث می‌شود. اما از آنجا که خوانندگان این گزارش باید با هر سه بخش از زندگی نصر آشنائی اجمالی داشته باشند، ما خود در گزارش حاضر با رعایت نهایت اختصار به بخش دوم یعنی همکاری نصر با رژیم پهلوی نیز اشاره‌ای خواهیم داشت. در بخش اول که مربوط به ریشه خانوادگی و دوران تحصیل حسین نصر می‌شود، نویسنده کتاب "سنجش سنت" در صفحات 48 تا 51 او را اینگونه معرفی کرده است: "... دکتر نصر داشته خود را از بیگانه تمنا کرد. او که در خانواده‌ای صوفی منش به دنیا آمد در سنین نوجوانی و درحالی که سیزده ساله بود، برای تحصیل علوم جدید به آمریکا رفت. با اینکه در ظاهر پدر و اجداد پدری‌اش صوفی بودند و خودش در متن سنت زندگی می‌کرد، خانواده‌اش به مظاهر تجدد دل بسته بودند. پدرش رئیس مدرسه علوم سیاسی بود؛ مدرسه‌ای که مهد پرورش کارگزاران ضد سنت در ایران معاصر بود. خود او نیز از جمله کارگزاران ارشد دولت پهلوی اول بود که با همه توان تجدد را به جامعه سنتی ایران تحمیل کرد؛ راهی که بعدها خود سید حسین نصر در دوران پهلوی دوم کوشید آن را ادامه دهد. پدر نصر همچنین از بنیان گذاران آموزش مدرن در ایران به شمار می‌آید. به گفته خودش، مادرش نیز زنی نوگرا و سرکش بود؛ چنان که به سنت شکنی‌ای فاحش در امر حجاب دست زد. او همچنین عقاید فمنیستی داشت؛ به گونه‌ای که نصر از جدال خود با این دست عقاید مادرش با ما سخن می‌گوید. با این همه، سید حسین به سفارش خانواده برای تحصیل به امریکا رفت، و در مدرسه پدی نیوجرسی ثبت نام کرد. حاصل دوره تحصیل در پدی برای نصر دو چیز بود: آمادگی بدنی و استفاده از برنامه سخت‌گیرانه اولیای مدرسه. این برنامه سخت‌گیرانه، حضور در مراسم یک شنبه کلیسا بود که نصر از آن به منزله سرچشمه‌های تعلق خاطر خود به سنت مسیحیت یاد می‌کند. شاید همین برنامه‌های سخت گیرانه ذهن او را نسبت به سایر ادیان گشود و نصر نوجوان را برای پذیرش حقانیت سایر دین‌ها و سنت‌ها آماده کرد. او سپس به دانشگاه ام. آی. تی. رفت. حضور در این دانشگاه نقطه عطف زندگی نصر بود. اینجا بود که دو اتفاق تعیین کننده برای او افتاد: نخست آنکه با فیلسوف علم سرشناس ایتالیایی، جورجیو دی سانتی یانا آشنا شد. دی سانتی یانا متفکری بود، شیفته تفکر سنتی و منتقد فلسفه جدید غرب، که نصر می‌گوید ملاقات با او، چشمانش را به ما بعدالطبیعه غرب گشود. در کنار این رخداد و در همان ایامی که مشغول تحصیل در رشته فیزیک ام. آی. تی بود، طی دیداری با برتراند راسل، از او شنید که "فیزیک جدید هیچ سروکاری با کشف سرشت چیزها ندارد؛ بلکه سروکارش با ساختارهای ریاضی است". نصر که به تصور خودش در فیزیک به دنبال مابعدالطبیعه می‌گشت، با این رویداد دچار تحیر بزرگی شد. در همین هنگام بود که رویداد دوم، نقطه عطفی در زندگی نصر پدید آورد؛ او به همراه چند دانشجوی دیگر از دی سانتی یانا خواست تا فلسفه هندی به آنها درس بدهد. تدبیر دی سانتی یانا در تدریس منابع دست اول و نیز کتاب‌های گنون، نصر را با دنیایی نو آشنا کرد. او خود می‌گوید: "با مطالعه این کتاب‌ها دنیا زیر پایم لرزید و چیزی نگذشت که گم شده خویش را در این آموزه‌ها یافتم". او انتقادات گنون از فلسفه جدید و دنیای مدرن را یک سره بر حق دید و از اینجا بود که به جمع سنت گرایان پیوست. نصر دوره کارشناسی را در آم.آی.تی. در سال 1333 به پایان برد؛ از آنجا به هاروارد رفت و به رغم تمایلات سنت‌گرایانه اش، در رشته زمین شناسی و ژئوفیزیک در سال 1335 کارشناسی ارشد گرفت، و در سال 1337 به دریافت درجه دکترا در رشته تاریخ علم و فلسفه با گرایش علوم اسلامی نایل شد. او در همین حوالی، طی دیدارهایی از فرانسه با نمایندگان برجسته حکمت خالده و سنت‌گرایی آشنایی یافت و از آن جمله با فریتهوت شوان آشنا شد؛ آشنایی‌ای که تا زمان مرگ شوان ادامه یافت. وی مدتی را نیز در مراکش گذراند و تصوف استاد الجزایری، شیخ احمد العلوی را درک کرد و به سلک صوفیان شاذلی درآمد. نصر سپس به ایران آمد و در سال 1337 با رتبه استادیاری، تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سال 1343 برای برپایی نخستین کرسی مطالعات اسلامی آقاخان در دانشگاه آمریکایی بیروت، به لبنان رفت و تا سال بعد آنجا ماند. سال 1352، سالی بود که او انجمن شاهنشاهی فلسفه را تأسیس کرد. نصر در جریان تأسیس انجمن، به دنبال احیای فکر سنتی ایران اسلامی و انتشار پژوهش‌هایی درباره ایران پیش و پس از اسلام برای شناساندن میراث فلسفی این سرزمین بود. او دستاوردهای ممتاز انجمن را در زمینه چاپ کتاب، انتشار پنج اثر درباره اندیشه اسماعیلیه می‌داند که از جمله آنهاست نخستین تصحیح یکی از بنیادی‌ترین متون فلسفی اسماعیلیه یعنی اعلام النبوة. تصحیح این اثر برعهده صلاح الصاوی و غلامرضا اعوانی بود." در بخش همکاری دکتر نصر با رژیم پهلوی، موارد متعددی را می‌توان ذکر کرد که بارزترین آنها عبارتند از: تأسیس انجمن شاهنشاهی فلسفه که با هدف دست و پا کردن وجهه علمی برای رژیم شاه صورت گرفت، ریاست دفتر فرح پهلوی که نفر دوم رژیم محسوب می‌شد و اقدامات ضد فرهنگی وی به ویژه برگزاری جشن هنر شیراز و زیر پا گذاشتن کلیه مرزهای اخلاقی و اعتقادی و سنت‌های مورد احترام مردم موجب شعله ور شدن آتش خشم ملت ایران شد، و همکاری تنگاتنگ با سران رژیم شاه برای مقابله با انقلاب اسلامی در دهه پنجاه به ویژه در سال‌های 1356 و 1357. در مورد بند اخیر، پرویز ثابتی، مقام امنیتی معروف رژیم شاه که نفر دوم ولی مؤثرترین فرد ساواک بود در مصاحبه‌ای که با عنوان "دامگه حادثه" در آمریکا به چاپ رسیده در صفحه 347 می‌گوید: "در اواخر اسفند ماه 1352 دکتر هوشنگ نهاوندی، رئیس دانشگاه تهران، طرحی تهیه و در اختیار شهبانو گذاشته بود که به موجب آن، می‌بایستی کمیسیونی برای بررسی راه‌های مقابله با تبلیغات ضد رژیم و ایجاد فضای آزادی بیشتر تشکیل شود و شاه با این پیشنهاد، موافقت کرده بود. در این کمیسیون، نصرت‌الله معینیان (رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی)، مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ) و هوشنگ نهاوندی، دکتر حسین نصر (رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر)، رضا قطبی (مدیر عامل رادیو و تلویزیون ملی ایران) و من، عضویت داشتند. کمیسیون در فروردین 1353 شروع به کار کرد و هر دو هفته یک بار در دفتر مخصوص، تشکیل جلسه می‌داد. در این جلسات معینیان و پهلبد همیشه ساکت بودند. نهاوندی، نصر و قطبی که با شهبانو نزدیک بودند نظرات مشابهی داشتند..." کاملاً بدیهی و روشن است که منظور از "تبلیغات ضد رژیم" در مصاحبه پرویز ثابتی، مبارزات انقلابیونی است که بر ضد رژیم منحط شاهنشاهی و استبداد پهلوی فعالیت می‌کردند. حسین نصر از فعال‌ترین افراد این کمیسیون بود. منابع مطلع رژیم شاه از همکاری گسترده حسین نصر با رژیم پهلوی در سال‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی و تلاش فراوان وی برای نجات خاندان پهلوی و رژیم شاهنشاهی از سقوط خبر می‌دهند. همین منابع می‌گویند متن سخنرانی معروف شاه که خطاب به ملت ایران گفته بود "صدای انقلاب شما را شنیدم" توسط حسین نصر تهیه شده بود. نصر، در روزهای اوج انقلاب اسلامی و بعد از آنکه سقوط رژیم شاهنشاهی قطعی شد به آمریکا گریخت و در دانشگاه جرج واشنگتن به تدریس فلسفه و علوم اسلامی مشغول شد. وی با نگارش کتاب‌های متعدد و ایراد سخنرانی‌های زیاد در آمریکا و کشورهای مختلف جهان، تلاش کرد نوعی از اسلام را معرفی و ترویج کند که با منافع استعماری قدرت‌های غربی منافاتی نداشته باشد، همان اسلام که امام خمینی از آن با عنوان "اسلام آمریکائی" یاد می‌کردند، اسلامی که فاقد جهاد و شهادت است و همانگونه که در بخش ارزیابی اندیشه‌های سنت گرائی نصر خواهیم دید رژیم سلطنتی را مناسب‌ترین رژیم حکومتی از نظر شیعه معرفی می‌کند. اندیشه‌های سنت گرایانه نصر نویسنده کتاب "سنجش سنت" بعد از آنکه بسترهای سنت گرائی را بررسی می‌کند و مقولاتی مانند مؤلفه‌های سنت‌گرائی و نقد تجددگرائی را مطرح می‌نماید، در مبحث نقد تجددگرائی می‌نویسد: "نقد تجددگرایان از مدرنیته، نقد درون گفتمانی غرب است. اینان غرب و مدرنیته را نقد می‌کنند ولی نه برای آنکه تغییری بنیادی در آن پدید آورند، بلکه علم و عملکرد آنان، غرب موجود را توانمند می‌سازد و برای دستیابی به اهدافش تجهیز می‌کند." (صفحات 271 و 272) نتیجه‌ای که نویسنده از بررسی این مقوله می‌گیرد اینست که: "سنت گرایان، تنها با مفاهیم برخاسته از مدرنیته درستیزند و با مظاهر آن سرسازش دارند. سنت گرایان با مظاهر و حتی حامیان مدرنیته هم نوایند و به آسانی با ایشان در تعامل‌اند. رفتار نصر در خدمت به یکی از دولت‌های دست نشانده سردمداران مدرنیته، گواه همین مطلب است." (صفحه 274) قبل از آنکه مقوله نقد تجددگرائی مورد اهتمام نویسنده کتاب "سنجش سنت" قرار گیرد، وی در بررسی مبانی فلسفی سنت گرایان و تشریح این نکته که آنها از عقل استدلالی گریزانند و آن را "عقل جزئی" می‌نامند و به جای آن از چیزی به نام "عقل کلی" سخن می‌گویند؛ جرقه‌ای از نور الهی که توان شناخت حق را دارد، می‌پردازد. در پایان همین فصل است که نویسنده تأکید می‌کند: "دکتر نصر، سلطنت را کم نقص‌ترین شکل حکومت در دوران غیبت امام زمان علیه السلام می‌داند و مایل است این امر را باور تشیع بشناسد." (صفحه 222) سقوط نهائی سنت گرایانی همچون دکتر نصر هنگامی بیشتر مشخص می‌شود که از مجرای همین تفکر به مقوله‌ای به نام وحدت متعالی ادیان می‌رسند. نصر، ادیان را به چهار دسته تقسیم می‌کند که عبارتند از ادیان سامی (یهودیت، مسیحیت و اسلام)، ادیان هندی (هندوئی، بودائی، جینی و سیک)، مشرب‌های چینی (کنفوسیوسیانیسم و تائوئیسم) و آئین‌های محلی (ملی و نژادی شامل آئین‌های سرخ پوستان آمریکا، سیاه پوستان آفریقا و آئین‌هائی که از روزگار بومیان عصر حجر استرالیا بر جای مانده و هنوز رواج دارند). "نصر، همه این چهار دسته از ادیان را دارای اعتبار می‌داند. او ادیان یکتاپرستانه مانند اسلام و یهودیت و ادیان غیر یکتاپرستانه هندی مانند هندوئیسم و بودیسم و حتی ادیان چینی، ژاپنی و سرخ پوستی را که از گونه‌ای عرفان بهره مندند، منتهی به حقیقت توحیدی می‌داند زیرا معتقد است که توحید واحد است..." (صفحه 303) نویسنده کتاب "سنجش سنت" با ادامه بررسی افکار نصر در مقوله وحدت ادیان سرانجام به این نکته عجیب می‌پردازد که از نظر نصر، مسلمانی آنست که کسی به یک وحی الهی باور داشته باشد، خواه مسلمان باشد، خواه مسیحی، زرتشتی و یا یهودی و می‌نویسد: "نصر که پیش‌تر اسلام را به ادیان الهی محدود می‌کرد، این بار در نظر نهائی خود، حکم مسلمانی را به ادیان هندو نیز می‌دهد و می‌گوید مسلمان کسی است که با عقل و اختیار خود، شریعتی الهی را گردن می‌نهد." (صفحه 323) نصر، فراتر از این نیز می‌رود و علاوه بر درنوردیدن مرزهای ادیان، مرزهای مذاهب را نیز پشت سر می‌گذارد و درباره تشیع و تسنن نیز همین نظریه را مطرح و تأکید می‌کند: "تسنن و تشیع هر دو تأویلی اصیل و سنتی از وحی اسلامی‌اند که به تقدیر الهی در درون اسلام وجود داشته‌اند... تشیع و تسنن جریان‌هائی در درون اسلام هستند که وحدت آن را به هم نمی‌زنند، بلکه انسان‌های بیشتری را قادر می‌سازند که به اسلام بگروند." (صفحه 330) انحطاط فکری نصر در نگاه به ادیان بسیار بیش از اینست که بتوان آن را در یک گزارش منعکس کرد. وی با صراحت، بر نکاتی در این زمینه تأکید می‌کند که به وضوح این انحطاط را نشان می‌دهند و پشت پرده سنت گرائی را نیز برملا می‌سازند. بعضی از این جملات از این قرارند: "من به منزله یک مسلمان می‌پذیرم که هیچ فرد مسیحی به جز از طریق پسر، یعنی از طریق مسیح، به خدا راه نمی‌یافت." (صفحه 326) "حصرگرائی (اعتقاد به اینکه یک دین حق وجود دارد) از بین برنده معنای عدالت و رحمت الهی است." (صفحه 310) این دیدگاه انحرافی بر نظریه تکثرگرائی اصحاب سنت مبتنی است. اینان معتقدند "عیسی برای مسیحیان و پیامبر اسلام برای مسلمانان پیامبر برحق است." (صفحه 311) "زیستن بر طبق هر دینی به طور کامل، به معنای زیستن بر طبق همه ادیان است." (صفحه 328) نویسنده کتاب "سنجش سنت" در بررسی چرائی گرایش نصر به وحدت ادیان می‌نویسد: "نصر و سایر سنت گرایان که عموماً به سلک طریقت شاذلیه در آمده اند، بر این باورند که تصوف بیانگر باطن دین است. از این رو نصر قلب اسلام را تصوف سنتی می‌داند. او تصوف را ساخت درونی، باطنی و عرفانی اسلام می‌شمرد و به همین دلیل است که آن را قلب اسلام می‌نامد." (صفحه 347) نویسنده سپس اعتقاد نصر به تصوف را تا آنجا می‌داند که می‌نویسد: وی گاه برخی ارکان علمی تصوف را نیز به منزله قلب اسلام معرفی می‌کند: "قلب اسلام، اسلام قلب نیز هست که همان احسان یا شرافت معنوی است و ما را قادر می‌سازد تا خدا را در همه جا ببینیم و "چشم ها"، "گوش ها" و "دستان" او در این جهان باشیم. قلب مذهب همان مذهب قلب است که در آن تمامی شکل‌های خارجی تعالی یافته اند؛... در درون این مذهب دل است که آن پیام خرد جاویدان صوفیه همانند گوهری در درون تمامی پیام‌های الهی می‌درخشد." (صفحه 348) نصر با بیان این نکته باطن گرایانه که حقیقت ادیان در گوهر آنها نهفته است، صوفیان را شایسته‌ترین گروه برای فهم و تبلیغ ادیان می‌داند: "تصوف از این جهت که مبلغ گوهر و باطن صورت‌ها و پیام رسان و ممیز محور ادیان از مسائل فرعی آنهاست، می‌تواند آدمی را از نمودها به بود دینی راهنمائی کند و به اصطلاح صوفیان، از صورت به معنا برساند." (صفحه 358) آنچه عامل انحراف نصر و در افتادن وی به این وادی خطرناک شده، برداشت‌های غلط و انحرافی او از آیات قرآنی مربوط به ادیان الهی و نگاه تأییدآمیز اسلام از انبیاء گذشته و تصدیق سلسله انبیاء‌ الهی است. نویسنده کتاب "سنجش سنت" با 5 استناد به آیات قرآن کریم، با روشن ساختن این نکته که نظر قرآن و اسلام اینست که همه انبیا دارای هدف واحدی هستند، انحرافی بودن برداشت سنت گرایانی همچون نصر را گوشزد می‌نماید و نسبت به انحراف بالاتر نصر که با تکیه بر برداشت غلط خود معتقد است اسلام در واقع راه هندوئیسم را ادامه داده، هشدار می‌دهد. نصر، با در افتادن در این لغزشگاه به قدری سقوط می‌کند که می‌گوید: "در تصویر و تجسم دین در جلوه کلی و عام آن در سراسر حلقات تاریخ بشر، اسلام (آخرین دین از حلقه ادیان موجود)، در این نقطه به هندوئیسم (نخستین و قدیمی‌ترین دین موجود) می‌پیوندد." (صفحه 359) نویسنده کتاب "سنجش سنت" در پایان به "جمع بندی" مطالب کتاب می‌پردازد و ضمن بازگو کردن انتقاداتی که بر مکتب سنت گرائی وارد است تأکید می‌کند "سنت، امری فردی است که برای جهان امروز و فردا طرح در خوری ندارد..." (صفحه 427). وی این انحراف را نیز گوشزد می‌کند که: "سنت گرایان به تعبیری فرادینی عمل می‌کنند و اسلام با همه صحت و صلابتش در کنار ادیان گونه گون و تحریف شده قرار می‌گیرد." و در مورد اندیشه‌های خود نصر می‌نویسد: "نصر با تکیه بر واقع گرائی، آحاد جامعه را از هرگونه تحرک سیاسی - اجتماعی برحذر می‌دارد." (صفحه 430) وی سپس تأکید می‌کند: "آموزه‌های سنت گرایانه از دیدگاه شریعت اسلام نیز پذیرفتنی نیستند. اسلام ادیان پیش از خود را منسوخ می‌داند و با آنکه منادی نجات گرائی اعتدالی است و تنها خود را دین درست می‌داند، از گفت و گو با سایر ادیان براساس توحید استقبال می‌کند." (صفحه 432) و در نهایت با تأیید این نکته که سنت گرائی می‌تواند در غرب به عنوان گامی ابتدائی برای جدا کردن انسان غربی از فضای عاری از دیانت کاربرد داشته باشد، اضافه می‌کند: "با این همه، سخن گفتن از سنت گرائی در ایران و حتی جهان اسلام، تأثیری تخدیر کننده خواهد داشت و روحیه مؤمنانه، عزم‌های بلند و همت‌های سترگ را زمین گیر خواهد کرد؛ چرا که این گفتمان، شریعت گریز و مروج گونه‌ای معنویت فردگرایانه است که به عزلت می‌انجامد و درباره وضع موجود جامعه و جهان، تنها از مباحث اخلاقی و مبارزه با نفس بحث می‌کند؛ درحالی که آرمان یک جامعه مسلمان و پویا این است که بگوید "تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم (امام خمینی - صحیفه نور ج 21 ص 81). ما می‌توانیم به جای گفتمان سنت گرایانه، ضمن ترویج شریعت، عرفان اصیل اسلامی را در جامعه تبیین کنیم که افزون بر سلامت آموزه‌ها، کمال جوئی فردی و اجتماعی را هدفی سترگ می‌شمرد و بر نگهداری حریم دین غیرت دارد. عرفان ناب اسلامی قابلیت‌های فراوانی برای تطهیر فضای جامعه و در عین حال تحرک بخشی به افراد دارد که هنوز مغفول است." (صفحات 435 و 436) * کتاب "سنجش سنت" برخلاف مطلق نگری‌های رایج، افکار دکتر نصر را به بررسی علمی گذاشته و با تکیه بر مستندات، آن را نقد کرده است * این کتاب را می‌توان یک ارزیابی صرفاً علمی دانست که فارغ از ویژگی‌های مختلف حسین نصر، تلاش می‌کند افکار او را در ترازوی عقل و عرفان و شریعت بسنجد و خوانندگان خود را با واقعیت‌های پشت پرده ادعاهای سنت گرائی وی آشنا کند * حسین نصر، مدتی را نیز در مراکش گذراند و تصوف "شیخ احمد العلوی" الجزایری را درک کرد و به سلک صوفیان شاذلی درآمد * نصر، در سال 1352 انجمن شاهنشاهی فلسفه را در تهران تأسیس کرد و در سال 1353 به عضویت یک کمیسیون 6 نفره از سران رژیم شاه که به ریاست فرح پهلوی و برای مقابله با فعالیت‌های انقلابیون ضد رژیم تشکیل شد درآمد. پدر وی نیز از کارگزاران پهلوی اول بود. * سنت گرایان، غرب و مدرنیته را نقد می‌کنند ولی نه برای آنکه تغییری بنیادی در آن پدید آورند، بلکه علم و عملکرد آنان، غرب موجود را توانمند می‌سازد و برای دستیابی به اهدافش تجهیز می‌کند * سنت گرایان، با مظاهر و حتی حامیان مدرنیته هم نوایند و به آسانی با ایشان در تعامل‌اند. رفتار نصر در خدمت به یکی از دولت‌های دست نشانده سردمداران مدرنیته، گواه همین مطلب است * نصر، ادیان و آئین‌ها را به چهار دسته تقسیم می‌کند و همه آنها را دارای اعتبار می‌داند. او ادیان یکتاپرستانه مانند اسلام و یهودیت و ادیان غیریکتاپرستانه مانند هندوئیسم و بودیسم و حتی ادیان چینی، ژاپنی و سرخ پوستی را که از گونه‌ای عرفان بهره مندند، منتهی به حقیقت توحیدی می‌داند! * دکتر نصر: من به عنوان یک مسلمان می‌پذیرم که هیچ فرد مسیحی به جز از طریق پسر، یعنی از طریق مسیح، به خدا راه نمی‌یافت! * سنت گرایان معتقدند: زیستن برطبق هر دینی به طور کامل، به معنای زیستن برطبق همه ادیان است * دکتر نصر: تصوف از این جهت که مبلغ گوهر و باطن صورت‌ها و پیام رسان و ممیز محور ادیان از مسائل فرعی آنهاست، می‌تواند آدمی را از نمودها به بود دینی راهنمائی کند و به اصطلاح صوفیان، از صورت به معنا برساند * حسین نصر با افتادن در لغزشگاه وحدت ادیان به قدری سقوط می‌کند که می‌گوید: در تصویر و تجسم دین در جلوه کلی و عام آن در سراسر حلقات تاریخ بشر، اسلام (آخرین دین از حلقه ادیان موجود)، در این نقطه به هندوئیسم (نخستین و قدیمی‌ترین دین موجود) می‌پیوندد! * نویسنده کتاب سنجش سنت: نصر با تکیه بر واقع گرائی، آحاد جامعه را از هرگونه تحرک سیاسی - اجتماعی و برحذر می‌دارد * سخن گفتن از سنت گرائی در ایران و حتی جهان اسلام، تأثیری تخدیر کننده خواهد داشت و روحیه مؤمنانه، عزم‌های بلند و همت‌های سترگ را زمین گیر خواهد کرد؛ چرا که این گفتمان، شریعت گریز و مروج گونه‌ای معنویت فردگرایانه است که به عزلت می‌انجامد روزنامه جمهوری اسلامی 27/04/1391 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image