تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
عقل یکی از منابع چهارگانه احکام است، مقصود این است که گاهی حکم شرعی به واسطه عقل کشف می شود. یعنی از راه استدلال و برهان عقلی کشف می شود که در فلان مورد فلان حکم وجوبی یا تحریمی وجود دارد، و یا فلان حکم چگونه است و چگونه نیست . ارحجیت عقل، هم به حکم عقل و هم به تأیید شرع . ثابت است، اساسا حقانیت شرع و اصول دین به حکم عقل ثابت میشود، چگونه ممکن است از نظر شرعی عقل را حجت ندانست . مسائل مربوط به عقل دو قسمت است: یک قسمت به «فلسفه احکام» مربوط می باشد و قسمت دیگر مربوط به لوازم احکام می باشد که دراینجا با توجه به موضوع بحث فقط به فلسفه احکام پرداخته می شود. توضیح این که یکی از مسلمات اسلامی، خصوصا از نظر شیعیان این است که احکام شرعی تابع یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است. یعنی هر امر شرعی به علت یک مصلحت لازم الاستیفاء است، و هر نهی شرعی ناشی از یک مفسده واجب الاحتراز است. خداوند متعال برای این که بشر را به یک سلسله مصالح واقعی که سعادت او در آن است برساند یک سلسله امور را واجب یا مستحب کرده است، و برای این که بشر از یک سلسله مفاسد دور بماند او را از پارهای کارها منع کرده است. اگر آن مصالح و مفاسد نمیبود نه امری بود و نه نهیی، و به تعبیر دیگر: آن حکمت ها، به نحوی است که اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد همان حکم را میکند که شرع کرده است . این است که اصولیون و همچنین متکلمین میگویند که چون احکام شرعی تابع و دائر مدار حکمت ها و مصلحت ها و مفسدهها است، خواه آن مصالح و مفاسد مربوط به جسم باشد یا به جان، مربوط به فرد باشد یا به اجتماع، مربوط به حیات فانی باشد یا به حیات باقی، پس هر جا که آن حکمت ها وجود دارد حکم شرعی مناسب هم وجود دارد، و هر جا که آن حکمت ها وجود ندارد، حکم شرعی هم وجود ندارد . حالا اگر در مورد به خصوصی از طریق نقل هیچ گونه حکم شرعی ابلاغ نشده است ولی عقل به طور یقین و جزم به حکمتخاصی در ردیف سایر حکمت ها پی ببرد، کشف میکند که حکم شارع چیست. در حقیقت عقل در این گونه موارد صغرا و کبرای منطقی تشکیل میدهد به این ترتیب : مثلا در زمان شارع، تریاک و اعتیاد به آن وجود نداشته است و در ادله نقلیه دلیل خاصی درباره تریاک موجود نمی باشد اما به دلائل حسی و تجربی زیان ها و مفاسد اعتیاد به تریاک محرز شده است، پس در اینجا با عقل و علم خود به یک «ملاک» یعنی یک مفسده لازم الاحتراز در زمینه تریاک دست یافتهایم. لذا به حکم این که میدانیم که اگر چیزی برای بشر مضر باشد و مفسده داشته باشد از نظر شرعی حرام است حکم میکنیم که اعتیاد به تریاک حرام است . اگر ثابتشود که سیگار سرطان زا ست یک مجتهد به حکم عقل حکم میکند که سیگار شرعا حرام است . متکلمین و اصولیون، تلازم عقل و شرع را قاعده ملازمه مینامند، میگویند: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع. یعنی هر چه عقل حکم کند شرع هم طبق آن حکم میکند . ولی البته این در صورتی است که عقل به یک مصلحت لازم الاستیفاء و یا مفسده لازم الاحتراز به طور قطع و یقین پی ببرد و به اصطلاح به «ملاک» و «مناط» واقعی به طور یقین و بدون شبهه دستیابد، و الا با صرف گمان و حدس نمیتوان نام حکم عقل بر آن نهاد. قیاس به همین جهت باطل است که ظنی و خیالی است نه عقلی و قطعی . آنگاه که به «مناط» قطعی دست یابیم آن را «تنقیح مناط» مینامیم . بر عکس در مواردی که عقل به مناط احکام دست نمییابد ولی میبیند که شارع در اینجا حکمی دارد، حکم میکند که قطعا در اینجا مصلحت در کار بوده و الا شارع حکم نمیکرد. پس عقل همانطور که از کشف مصالح واقعی، حکم شرعی را کشف میکند، از کشف حکم شرعی نیز به وجود مصالح واقعی پی میبرد . پس در مسأله ای که در سؤال مطرح شده حتی اگر عقل پی به مصلحتی نبرد به حکم این قاعده می فهمیم مصلحتی در کار بوده است و الا شارع چنین حکمی نمی کرد. .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.