تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
حسن و قبح:یکى از مسائل کلامى است که در مبحث عدل الهى و در بحث جبر و اختیار مورد بررسى متکلمین قرار مى گیرد. متکلمین معتقدند که افعال صادره از روى اختیار ناچار از روى داعى محرکى است و داعى هرگاه مصلحت مترتب بر فعل (که از آنان به علت غائى تعبیر مى کنند) باشد آن فعل حسن است و اگر مفسده مترتب بر فعل باشد قبیح است و هرگاه فعلى مصلحت یا مفسده اى بر آن مترتب نشود یا مصلحت و مفسده اش مساوى باشد آن را لغو گویند. حسن و قبح بر سه معنى اطلاق مى شود: اول: هر صفت کمالى را حسن و هر صفت نقصى را قبیح گویند مانند علم و جهل. دوم: هر چه ملایم طبع باشد حسن و هر چه منافى طبع باشد قبیح نامند مانند لذت و الم. سوم: هر فعلى که مستوجب مدح و ستایش در دنیا و مستحق ثواب در آخرت باشد حسن گویند و هر فعلى که مستوجب مذمت و نکوهش در دنیا و مستحق عذاب در آخرت باشد قبیح نامند.حسن و قبح را بر اساس وجوه مختلفى تقسیم بندى کرده اند: که مهمترین آنها تقسیم بندى کردن حسن و قبح به ذاتى و شرعى است. اشاعره معتقدند که حسن و قبح شرعى است و شیعه و معتزله اعتقاد به حسن و قبح عقلى دارند.((مسئلة الهی یا عقلی بودن حسن و قبح در کنار بررسی وجوه معناشناختی و هستی شناختی آنها، از مسائل دیرپای علم کلام است. اما در کنار کلام، جریان عقلی اصیل فلسفی هم جسته و گریخته به این مسئله پرداخته است. در حکمت صدرایی، بر خلاف فلسفة مشاء، با نوعی رجوع به موضع عقلی عدلیه در این باره مواجه میشویم.دیدگاه هستی شناختی صدرا در این باره را میتوان در نظریة ارتباط واقعی میان اعمال و ملکات حسنه و سیئه با سرنوشت و صور اخروی یافت؛ بلکه عینیّت ثواب و عقاب اخروی با افعال حسن یا قبیح، گویای نوعی عینیّت داشتن صفت حسن و قبح است. از نظر معرفت شناختی، میزان دخالت هر یک از عقل و شرع در تشخیص و تمییز حسن و قبح بررسی میشود. در بحث عقل، تمایز نهادن میان عقل نظری و عملی؛ و در بحث شرع، نسبت حسن و قبح با احکام پنجگانة تکلیفی حائز اهمیت است. دین، هم در هدایت به سوی شناخت حسن و قبح برخی اعمال که عموم انسانها به سبب قصور عقل از تشخیص آن عاجزند، نقش ایفا میکند؛ و هم با الزام به تکالیف و اعمالی، قوّة تشخیص خیر و شرّ را در انسانها شکوفا میکند. .http://nameh-i-hikmat.journals.isu.ac.ir )) آیا حسن و قبح افعال عقلى (ذاتى) است؟امامیه و معتزله میگویند: افعالى که از طرف شارع نسبت به آنها امر یا نهى وارد شده است از سه قسم بیرون نیست.اول: مستقلات عقلیه، یعنى افعالى که عقل مستقلا حسن یا قبح آنها را درک مى کند اگر چه از طرف شرع حکمى درباره آنها نرسیده باشد. مانند حسن احسان و قبح ظلم.دوم: امورى که عقل بعد از بیان شرع، حسن یا قبح آن را درک مى کند مانند حسن اقاله ( پس گرفتن جنس فروخته شده) و قبح ربا.سوم: امور تعبدى که کاشف حسن یا قبح آنها امر یا نهى شارع است مانند حسن روزه ماه رمضان و قبح روزه اول ماه شوال.اشاعره قائلند به اینکه تمام افعال در نظر عقل یکسان است و به کلى حسن و قبح عقلى و مصلحت و مفسده را انکار نموده و مى گویند اینکه بعضى از افعال را حسن و بعضى را قبیح مى نامند به واسطه حکم شرع است به این معنى که هر چه شارع امر فرموده حسن و هر چه را نهى فرموده قبیح مى شود. مثلا عدل و احسان و صدق و اطاعت و امثال اینها چون شارع امر فرموده حسن ، و ظلم و اسائه و کذب و معصیت چون نهى فرموده قبیح است و اگر به عکس بود مثلا خدا به ظلم و کذب و اسائه امر مى فرمود و از عدل و صدق و احسان نهى مى کرد آنها را حسن و اینها را قبیح مى دانستیم. و البته بطلان این نظر به دلیل وجدان فردى و سایر ادله اى که در کتب کلامى اقامه شده است ثابت است.(نگا: کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد ص 327 و شرح باب حادى عشر الشیعة بین الاشاعره و المعتزله ص 186)حسن و قبح ذاتی مقصود از ذاتی بودن حسن و قبح چیست؟مقصود از ذاتی همان عقلی است؛ یعنی خرد، بدون استمداد از خارج، حسن و قبح برخی افعال را درک میکند و مقصود از به کار بردن لفظ ذاتی و عقلی، رد نظریه اشاعره است که عقل را خود کفاء در تشخیص برخی کارهای نیک و بد و شایسته ستایش، و قابل نکوهش نمیدانند.به دیگر سخن: حسن و قبح ذاتی دو ویژگی دارد:1- عقل در حکم خود مستقل و به اصطلاح «خودکفاء» است.2- عقل در حکم خود بینیاز از تعلیل خارج از ارکان قضیه است و تنها درک موضوع(عدل)ومحمول (حسن) و نسبت میان موضوع و محمول، کافی در اذعان به درستی نسبت است و شان این نوع قضایا در عقل عملی، شأن قضایای اولیه در عقل نظری است. مانند: «هر کلی، بزرگتر از جزء خود است».بررسی دلائل قائلان به حسن وقبح عقلیاز میان دلائل آنان به چهار دلیل اکتفا می کنیم:1- از بدیهیات عقلی استانسان با مراجعه به وجدان خود، پارهای از افعال مانند «عدل و احسان» را نیکو یافته و فاعل آنها را ستایش میکند و در مقابل افعالی چون ظلم و خیانت و نظائر آنها را ناپسند یافته و فاعل آنها را نکوهش مینماید.2- انکار تحسین و تقبیح عقلی ملازم با انکار شرعی است.محقق طوسی دومین دلیل بر اثبات حسن و قبح عقلی را چنین بیان میکند: «ولا نتفائهما مطلقا لو ثبتا شرعا.»(کشف المراد) یعنی: به این دلیل، عقل حسن و قبح را مستقلا درک میکند که اگر حسن و قبح تنها به حکم شرع ثابت شود لازم میآید که حسن و قبح به طور مطلق (عقلی و شرعی) منتفی گردد.توضیح: اگر خوبی و بدی افعال، تنها از طریق شرع و اخبار پیامبران الهی معلوم شود ما نمیتوانیم به حسن و قبح هیچ فعلی حکم کنیم. زیرا وقتی پیامبری از قبح کذب خبر میدهد و صدق را حسن میشمارد، احتمال میدهیم که او خود در این گفتار کاذب باشد. عقل ما چون کذب را قبیح می داند؛ لذا حکم می کند که محال است خدا یک فرد دروغگو را به نبوّت بفرستد و معجزه دست او بدهد. 3- با انکار حسن و قبح عقلی، اثبات شرایع ممکن نیستاعتقاد به نبوّت عامّه و شرایع الهی که پیامبران آنها را به بشر عرضه نمودهاند، از عقائد هر فرد الهی است و دعوی نبوت و رسالت از طرف خداوند یکتا، دعوی فوق العاده بزرگی است که نمیتوان بدون دلیل آن را از هر کس پذیرفت. لذا پیامبران، ادعای خویش را با ارائة معجزات مطرح میکردند تا صدق گفتار خویش را اثبات نمایند، زیرا انجام کارهای خارقالعاده، گواه بر عنایت خاص خداوند بر آنان است. طرفداران حسن و قبح عقلی میگویند اگر ما نظریة حسن و قبح عقلی را بپذیریم، در مورد مسألة نبوّت و شرایع الهی با مشکلی مواجه نمیشویم. زیرا عقل با صراحت و قاطعیّت، حکم میکند که خداوند از ارتکاب هرگونه فعل قبیحی پاک و منزه است و یکی از افعال ناروا و قبیح این است که خداوند قدرت بر اعجاز (معجزه) را به دست افراد دروغگو و گمراه کننده بسپارد. بنابراین پیامبران الهی که مجهّز به سلاح اعجاز میباشند، راستگو و هدایتگر انسان به سوی کمالند و بر این اساس، مسألة نبوّت و شرایع الهی برای انسان قابل درک و پذیرش است.امّا اگر حسن و قبح عقلی را انکار کنیم، احتمال اینکه خداوند معجزات را در اختیار افراد نالایق و دروغگو بگذارد قابل دفع نیست. زیرا قبیح بودن این عمل برای خداوند اثبات نشده است چون عقل را در درک این مطلب ناتوان دانسته و اثبات آن از طریق شرع با اشکالات سابق مواجه است.4ـ دروغ و خیانت و دزدی و امثال آن اگر فقط به حکم خدا قبیح باشد، در آن صورت منکرین خدا باید این امور را قبیح ندانند؛ حال آنکه می بینیم حتّی کفّار نیز این امور را قبیح می دانند. پس منشاء قبح این امور، حکم شارع نیست. بلکه عقل به تنها قادر است قبح این امور را ادراک کند. البته توجّه شود که قائلین به حسن و قبح عقلی، نمی گویند عقل تمام حسنات و قبایح را می شناسد، بلکه می گویند عقل قادر است حسن و قبح برخی امور را مستقلّاً ادراک کند. لذا لازمه ی این اعتقاد، انکار حسن و قبح شرعی برخی امور نیست. قرآن و مسألة حسن و قبح عقلیآیات قرآنی به روشنی بر تحسین و تقبیح عقلی گواهی میدهند و لحن همة آیات، شاهد گرفتن وجدان ما است. به برخی از این آیات اشاره میکنیم:1- آیا مؤمنان و کسانی را که اعمال شایسته انجام میدهند، در ردیف مفسدان روی زمین قرار میدهیم و آیا پرهیزگاران را در ردیف تبهکاران قرار میدهیم. (القلم: 35)2- آیا پاداش احسان و نیکوکاری چیزی جز نیکوکاری و احسان است. (الرحمن: 60)3- خداوند به عدل و احسان و پرداخت حقوق خویشاوندان فرمان میدهد و از اعمال زشت و ناروا و تعدی بر دیگران باز میدارد. (النحل: 90)4- بگو که پروردگار من از زشتیها نهی کرده است. (الاعراف: 33)5- پیامبر خدا مردم را به کارهای پسندیده و معروف امر میکند و از کارهای ناپسند و منکر نهی میکند. (الاعراف: 157)6- هنگامی که کار ناشایسته و عمل زشتی انجام میدهند میگویند پدران ما این اعمال را انجام میدادهاند و خداوند، ما را به آنها امر کرده است بگو خداوند به کارهای ناوا امر نمیکند. (الاعراف: 28)دلالت این آیات بر اینکه زشتی و زیبائی برخی از کارها بر همة انسانها مسلم است، جای تردید نیست. به همین جهت، وجدان افراد را گواه بر گفتار خود میگیرد و سخن میگوید. اگر چنین درک و وجدانی در کار نبود به این شیوه سخن گفتن مناسب نبود. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.