دین پژوهی /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

از آنجا كه حضرت آدم يك زبان داشته چگونه در حال حاضر زبان‌هاي گوناگون به وجود آمده است و منشاء اين تعدد زبانها کجاست؟


براي پاسخ به سوال فوق به سه محور ميپردازيم: 1ـ اهميت زبان شناسي: زبان‌شناسي را مي‌توان مطالعة نظام‌مند زبان تعريف كرد. رشته‌اي كه تمام جنبه‌هاي زبان را توصيف مي‌كند و نظريه‌هايي را در مورد چگونگي عملكرد آن ارائه مي‌دهد. توجه به زبان امر تازه‌اي نيست. شواهدي از قديمي‌ترين تاريخ مدون در دست است كه انسان در آن زمان نيز پيرامون زبان به پژوهش مي‌پرداخت. بسياري از فرضيه‌ها، نظريه‌ها و اهداف زبان‌شناسي جديد، ريشه در قرون گذشته دارند. علاوه بر آن مطالعات غيرزبان شناختي از زبان نيز، همانند آراي ارائه شده از سوي بسياري از مردم جامعة ما دربارة زبان، از انديشه‌هاي گذشته متأثر شده‌اند. بررسي مختصر تاريخ زبان‌شناسي زمينه‌اي را براي درك خدماتي كه در گذشته صورت گرفته است و همچنين براي درك پندارهاي نادرست دربارة زبان فراهم مي‌آورد. قدمت بسياري از اصطلاحاتي كه در بررسي‌هاي جديد زبان به كار برده مي‌شوند به يونان باستان باز مي‌گردد. زبان‌شناسان تنها دانشمنداني نيستند كه به مطالعة زبان مي‌پردازند. در بسياري از رشته‌هاي ديگر نيز داشتن شناختي از زبان بسيار مهم است. متخصصين تعليم و تربيت، فيلسوفان، روان‌شناسان، مردم‌شناسان، و دانشجويان ادبيات با مطالعة زبان، همه مي‌توانند از حوزه‌هاي تخصصي خود، شناختي عميق‎تر داشته باشند. از اين رو برخي از دانشمندان گفته‌اند: «زبان‌شناسي به دليل ساخت نظري و دقت در نقشي كه بر عهده دارد و روابط ارزشمندي كه با ساير رشته‌ها به وجود آورده است، پيشرفته‌ترين دانش در ميان علوم اجتماعي است.» 2ـ چيستي زبان: زبان‌شناسان تعاريف متعددي براي زبان ذكر كرده‌اند كه البته تشابه‌هاي زيادي با يكديگر دارند. اينك به برخي از اين تعاريف اشاره مي‌شود: 1. آلستون مي‌نويسد: «زبان اغلب به شبكه يا (منظومه‌)اي از نمادها تعريف مي‌شود و اين تعريف را مي‌توان ملخص كلام دانست.» 2. ايچيسون مي‌نويسد: «زبان را مي‌توان به عنوان شبكة پيچيده‌اي از عناصر به هم پيوسته در نظر گرفت كه در آن هر عنصر، جايگاه خاص خود را دارد و هويت آن از طريق ساير عناصر مشخص مي‌شود.» و نيز مي‌نويسد «به طور خلاصه مي‌توان گفت: زبان عبارت است از نظام طرح‌مندي از نشانه‌هاي آوايي قراردادي كه مقيد بودن به ساخت، خلاقيت، قشرشكني، دوگانگي ساخت و انتقال فرهنگي از ويژگي‌هاي عمدة آن است.» 3. رابرت اندرسن هال مي‌نويسد: «زبان انسان در درجه اول دستگاهي است از علائم دهاني ـ گوشي. به عبارت ديگر، زبان از صداهايي تركيب شده است. صداها به منزلة عناصر سازنده‌اي هستند كه زبان از اجتماع آنها به وجود مي‌آيد.» 4. جوليا اس، فالك مي‌نويسد: «زبان يك پديدة ذهني است، پيكره‌اي از دانش مربوط به آواها، معاني و نحو كه در ذهن جاي دارد. البته اين دانش را مي‌توان به كار بست، اما گفتار يا نوشتاري كه از آن عايد مي‌شود صرفاً تجلي زبان مي‌باشد اما خود زبان نيست.» اينها نمونه‌هايي از تعاريف زبان بود البته همان‌گونه كه ملاحظه مي‌كنيد زبان منحصر به زبان گفتاري نيست و از اين‌رو تعاريفي كه زبان را مثلاً دستگاهي از علائم دهاني ـ گوشي معرفي كرده‌اند آن را به مصداق مهم‌اش تعريف نموده‌اند و تعريف عامي همچون زبان يعني شبكه‌اي از نمادها مي‌تواند زبان گفتاري و غيرگفتاري را در برگيرد. دربارة عام بودن زبان رابرت لارنس ترسك مي‌نويسد: «رسانه اصلي زبان براي اغلب انسان‌ها گفتار است البته گفتار تنها رسانة ممكن نيست و رسانه‌هاي ديگري نيز توسط انسان به كار مي‌رود. افراد ناشنوا قادر به شنيدن آواها نيستند، بنابراين گفتار رسانه‌اي مناسب براي آنان محسوب نمي‌شود. اما ناشنوايان بينايي طبيعي دارند و رسانة بصري در حوزة زبان براي اين افراد كاملاً مناسب است. در واقع چنين رسانه‌اي وجود دارد. به اين رسانه اشاره گفته مي‌شود و زباني كه رسانه اصلي‌اش اشاره باشد، زبان اشاره ناميده مي‌شود.» 3ـ منشاء تعدد زبان‌ها: اكنون كه معناي زبان و تاريخچه و جايگاه مطالعات زبان‌شناسي اندكي روشن شد به پاسخ يكي از محورهاي پرسش مي‌پردازيم كه منشاء تعدد زبان چيست؟ زبان‌شناسان عوامل مختلفي را براي تعدد و تكثر زبان ذكر كرده‌اند. جين ايچيسون در عوامل تفاوت زباني و اسباب تغييرساز زبان مي‌نويسد: «در يك جامعه زباني گونه‌هاي متفاوت زباني وجود دارد. گفتار اعضاي يك جامعة زباني بر حسب عواملي از قبيل موقعيت جغرافيايي، سن، شغل، پايگاه اجتماعي و اقتصادي،گروه نژادي و جنسيت فرق مي‌كند.» البته اين عوامل اجتماعي را نبايد عوامل اصلي تغيير زبان بر شمرد بلكه همانطور كه ايچيسون گفته است «دو عامل زير علت عمدة تغيير زبان را تشكيل مي‌دهند. از يك طرف گرايش‌هاي زيربنايي‌اي در زبان هست كه عوامل اجتماعي آنها را بر مي‌انگيزاند و از طرف ديگر گرايش‌هاي ترميمي يعني گرايش به برقراري نظم به منظور بازسازي الگوهاي آسيب‌ديده، وجود دارد.» به هر حال توانائي‌هاي طبيعي زبان در آدمي و برانگيزندگي عوامل اجتماعي و بيروني مجموعاً مايه تغيير زبان و بوجود آمدن زبان‌هاي جديد مي‌گردد به گونه‌اي كه برخي زبان‌شناسان گفته‌اند: امروزه 5000 زبان در جهان وجود دارد. اين كه حضرت آدم يك زبان داشت چگونه تعدد زبان بوجود آمد روشن گرديد. يعني توانايي دستگاه زباني انسان و برانگيزندگي عوامل اجتماعي مايه تغيير زبان در طول زمان و پيدايش زبان‌هاي جديد گرديده است. نكته اضافة بر اين مطالب آنست كه خداوند حوا را نيز در كنار آدم خلق كرد و سپس فرزندان آنها به دنيا آمدند و بدين ترتيب عوامل برانگيزندگي دستگاه زبان انسان براي پيدايش زبان‌هاي متنوع و جديد به وجود آمد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image