تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
یکم . علامه طباطبائى و حکومت اسلامى : علامه طباطبائى با اشاره به آیاتى که متضمن تکالیف اجتماعى و لزوم اقامه عبادات از سوى مردم است معتقدند که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینى دارند براى اداره آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینى را در مقام تشریع ضایع نگذارده است . ایشان در این زمینه بحث مبسوطى ارائه نموده و به اکثر آیات مورد استدلال اشاره کرده است وى مى نویسد : « نکتهاى که لازم است در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که عموم آیاتى که متضمن لزوم اقامه عبادات و انجام حج و اجراى حدود و قصاص و نظایر اینها است روى سخن خود را تنها به پیغمبر ننموده بلکه تمام مؤمنین را مخاطب قرار داده و اجراى این امور را از همه آنان خواسته است . مجموع این آیات چنین استفاده مىشود که دین یک روش اجتماعى است که خداوند آن را بر عهده مردم قرار داده است و خدا راضى به کفر بندگان خویش نیست ، و چنین خواسته است که افراد همه با هم و به طور دسته جمعى اقامه دین کنند ، پیدا است که اجتماع چون از افراد تشکیل شده ، اداره آن نیز باید به عهده خود آنها بوده باشد ، و هیچ فردى در این باره بر دیگرى مزیت و تقدم نداشته همه یکسان مىباشند . خلاصه شئون اجتماعى مخصوص به دستهاى خاص نمىباشد ، و در این موضوع پیغمبر نیز با دیگران مساوى بوده هیچ امتیازى ندارد . علامه طباطبائى در بخش دیگرى و در ادامه پاسخ به این سؤال که عهدهدار اداره اجتماع کیست و سیره او چیست ؟ مىگوید : « در هر صورت باید دانست که بدون اشکال در این زمان که پیامبر ( ص ) وفات نموده و امام ( ع ) نیز از دیده پنهان است ، امر حکومتبه دستخود مسلمین است ، و این وظیفه آنان است که با در نظر گرفتن روش رسول خدا که روش امامتبوده استحاکمى را انتخاب کنند ، و این روش غیر از روش پادشاهى و امپراتورى است ، در این موقعیت نباید هیچ حکمى از احکام الهى تغییر کند و این وظیفه همه است که در راه حفظاحکام خدا کوشا باشند ، و اما درباره حوادث روزمره و پیشآمدهاى جزئى همان طور که گفتیم ، لازم است که حاکم با مشورت مسلمین درباره آنها تصمیم بگیرد » بنابر این از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعى مردم چنین نتیجه مىشود که تشکیل حکومت اسلامى به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است . دوم . مدل و نوع حکومت از منظر علامه طباطبائى : از دیدگاه این اندیشمند بزرگ اسلامى ، راجع به طرح هاى مربوط به حکومت اسلامى ، در شریعت اسلام دستورى نیامده و حقا هم نباید وارد شود . زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابت دین است . طرز حکومتبا تغییر و تبدیل جامعهها بهحسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است . طرز حکومت هاى اسلامى را در هر عصر ، باید با در نظر گرفتن سه ماده ثابتشرع اسلام تعیین کرد : 1 ) مسلمانان تا آخرین حد ممکن باید در اتحاد و اتفاق بکوشند 2 ) مرز جامعه اسلامى اعتقاد است نه مرزهاى طبیعى 3 ) اصل ، رعایت و اجراى سیرت و سنت رسولالله ( ص ) است . ( طباطبایى ، محمدحسین ، مقاله ولایت زعامت ) و جمهورى اسلامى نیز بهترین مدلى بود که معیارهاى فوق را در برداشت . سوم . ولایت فقیه از منظر علامه طباطبائى : در اینکه چه کسى باید حکومت کند و چرا باید از وى اطاعتشود ؟ مرحوم علامه به قانون طبیعى تمسک جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاهترین ، بهترین و عادلترین فرد است که در اسلام در زمان غیبت ، فقیه است . وى در اثبات چنین امرى از شیوه فقهى مبنى بر تفویض امر ولایت از بالا استفاده نکرده بلکه استدلالى عقلى و فلسفى دارد . ( اندیشه سیاسى علامه طباطبایى ، مصطفى زهرانى ، علوم سیاسى ، ش 1 ، ص 89 ) وى مىگوید : به حکم فطرت ، وجود مقام ولایت در هر جامعهاى بر اساس حفظ مصالح عالیه ضرورى است . اسلام نیز پا بپاى فطرت پیش مىرود . نتیجه این دو مقدمه این است ، فردى که در تقواى دینى و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است ، براى این مقام متعین است و در این که اولیاى حکومتباید زبدهترین و برجستهترین افراد جامعه باشند ، کسى تردیدى بهخود راه نمىدهد . بر این اساس از منظر علامه تشکیل حکومت اسلامى واجب بوده و در صورتى که مردم براى انجام تکالیف واجب اجتماعى خویش بخواهند دولت تشکیل دهند حق دارند که فقیه واجد شرایطى را به عنوان حاکم تعیین نمایند . بىشک چنین فقیهى علاوه بر مشروعیت مردمى داراى مشروعیت الهى نیز خواهد بود . زیرا منطقى و معقول نیست که مردم به تکالیف اجتماعى از سوى شارع مکلف باشند ، اما هیچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ایجاد مقدمات و فراهم آوردن زمینههاى انجام آن تکالیف را نداشته باشند . مگر امکان دارد که براى شارع ، امرى مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد ؟ ( رجوع شود به : علامه طباطبائى ، محمد حسین ، ترجمه تفسیر المیزان ، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبائى ، ج 4 ، ص 207 - 211 . ) چهارم . علامه طباطبائى و سیاست : هر چند پیوند دین و سیاست در اسلام و سیره بزرگان دین و علماى اسلام ، اصلى ثابت و مسلم است اما در بررسى میزان فعالیت هاى سیاسى علما باید به این مهم توجه داشت که این موضوع با عوامل مختلفى در ارتباط مى باشد . . 1 توانایى هاى اشخاص : « لا یکلف الله نفسا الا وسعها » از این رو مشاهده مى نماییم که برخى علماء با توجه شناختى که از توانایى ها و استعدادهاى خویش داشتند ، به همان میزان در مسائل مختلف از جمله موضوعات سیاسى وارد مى شده اند . . 2 شرایط محیطى و میزان احساس نیاز : بسیارى مواقع علت این که علماء در مسائل اظهار نظر نمى کنند نه به خاطر عدم اهتمام به آن مسأله بلکه به خاطر احساس عدم نیاز به اظهار نظر مى باشد خصوصا در شرایطى که فقیهى عادل و جامع الشرایط هدایت و رهبرى جامعه اسلامى را به عهده گرفته و رهنمودهاى لازم را ارائه مى نمایند . بنابراین در چنین شرایطى دیگر ضرورتى براى ورود سایر علماء و اظهار نظر نمى ماند . هر چند مسلما در برخى موضوعات که با سرنوشت جامعه اسلامى در ارتباط است اظهار نظر و مشارکت آنان مى تواند پشتوانه عظیمى براى نظام اسلامى محسوب گردد . خلاصه در بررسى چرایى میزان فعالیت سیاسى هر یک از بزرگان خصوصا در زمان کنونى باید به این قبیل مسائل توجه داشت . نه این که عدم مشهود بودن فعالیت هاى سیاسى آنان را دلیل بر ، مطلوب بودن کناره گیرى افراد جامعه از فعالیت ها و مشارکت هاى سیاسى دانست . بلکه هر فرد باید با شناخت وظایف و تکالیف فردى و اجتماعى خویش و نقش و جایگاهى که در جامعه و نظام اسلامى دارد به انجام وظایف خود در عرصه هاى مختلف سیاسى ، اجتماعى و . . . بپردازد و بهترین الگو هم در چنین شرایطى ، اسوه هاى کامل بشریت یعنى پیامبر اکرم ( ص ) و ائمه معصومین ( ع ) و جانشین واقعى آنان یعنى ولى فقیه جامع الشرایط مى باشد . استاد علامه ( ره ) بمعنى مصطلح سیاست ، « سیاسى » نبود ، ولى این بمعنى عدم اهتمام به مسائل جامعه و مردم نیست . پیش از حوادث 15 خرداد و درمسائل مربوط به انجمن هاى ایالتى ولایتى ، و پس از فاجعه قتل عام مردم در 15 خرداد ، استاد علامه همیشه طرف « مشورت » مراجع عظام بود و درجلسات این بزرگان شرکت میکرد و حتى در بعضى از اعلامیه هاى مشترک مراجع عظام قم ، امضاى ایشان هم هست . اما پس از آنکه اعلامیه ها و بیانیه ها « تک امضائى » شد ایشان بطور مستقل اعلامیه اى ندادند ولى « سکوت » هم نکرده بودند و به هرنحو مقدور با مراجع وکلیت روحانیت مبارز « هماهنگى » داشت و اغلب روحانیون مبارز از شهید مطهرى و بهشتى و مفتح و قدوسى و غیر هم ، همه شاگردان علامه طباطبایى بودند و بدون شک تربیت فکرى - معنوى این بزرگان ، توسط علامه طباطبایى ، نقشى اساسى در حرکت آنها داشت . درباره مسائل جهان اسلام ، از جمله مسئله فلسطین ، استاد علامه همواره فعال بود و حتى در مورد لزوم کمک به مردم فلسطین ، ایشان اعلامیه اى را همراه شهید مطهرى و مرحوم آیت الله سیدابوالفضل موسوى زنجانى منتشر ساخت که در آن ضمن افتتاح حساب بانکى در بانک هاى : ملى ، صادرات و بازرگانى ، مردم را به یارى مردم ستمدیده فلسطین فراخوانده بود . یکى از شاگردان علامه طباطبایى مىگوید : « از خصوصیات علامه طباطبایى ، این بود که هیچگاه از کسى بدگویى نمىکردند . در طى 35 سال ارتباط با ایشان ، جز بدگویى از دربار و رژیم طاغوت ، حتى یکبار هم بدگویى کسى را از ایشان نشنیدم . » آیت الله مطهرى از معماران فکرى انقلاب اسلامى درباره علامه طباطبایى مىگویند : « علامه طباطبایى رابطه عاطفى و فکرى بسیار نزدیکى با امام خمینى ( ره ) داشتند . » امام خمینى ( ره ) درباره علامه طباطبایى مىفرماید : « آقاى طباطبایى مرد بزرگى است و حفظ ایشان با این مقام علمى لازم است » . همچنین ایشان در اوایل انقلاب خطاب به علامه طباطبایى فرموده بودند : « همجوارى شما براى ما مغتنم است . » ع مقام معظم رهبرى ، حضرت آیتاللّه خامنهاى ، در قسمتى از پیام خود به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبایى ، ایشان را چنین ستودند : « او ( علامه طباطبایى ) مجموعهاى از معارف و فرهنگ اسلام بود ، فقیه بود ، حکیم بود ، آگاه از اندوختههاى فلسفى شرق و غرب بود ، مفسّر قرآن بود ، از علوم اسلامى ، یعنى علومى که از اسلام نشأت گرفته ، یا از آن تغذیه کرده است ، مطلع بود . . . شخصیت او ، در لابه لاى این دانستنىهاى بسیار ، به کمک ریاضتى مداوم و درازمدت پرورده ، صیقل یافته و پرداخته شده بود . از کسانىبودکهتنها مکتبجامعى چون اسلام مىتواندامثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد » جهت آگاهى بیشتر ر. ک : اندیشه سیاسى علامه طباطبائى ، قم ، نشر : پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى ، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى .
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.