تخمین زمان مطالعه: 23 دقیقه
سید قاسم رزاقیموسوی/ پاسخی به مقالهی «مراجع تقلید: استوانههای اسلام یا گذشته»، از اکبر گنجی(3)؛
آیا مدل حکومتی «ولایت فقیه» یک مدل استبدادی است؟!
نویسنده با دیدگاه افراطی و غرضورزی خود از مدل حکومتی ولایت فقیه به «نظام سلطانی فقیه سالار» یاد میکند، البته هیچ عالم شیعی ادعا ندارد که حکومت اسلامی در عصر غیبت هیچ اشتباهی ندارد، اما تعابیر این چنینی به دور از انصاف است...
مراجع تقلید و حکومت اسلامی:
1. مدل حکومت در اندیشهی سیاسی شیعه؛
در اندیشهی سیاسی شیعه، بهترین و کاملترین مدل حکومت، حکومتی است که در رأس آن معصوم باشد و در زمان غیبت امام عصر(عجلاللهتعالی)، حکومت مشروع، نظامی است که فقیهی جامع، متقی، عادل، شجاع، آگاه و مدبر به عنوان نایب امام عصر حکومت را اداره نماید. برای اجرای چنین مدلی در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجموعهای از فقهای جامع الشرایط و عادل به عنوان منتخب خبرگان رهبری از سوی مردم انتخاب و به انتخاب رهبر و نظارت بر کار او اقدام مینمایند تا هر یک از شروط لازم برای رهبری را بررسی نمایند. به ویژه شرط عدالت تا کوچکترین انحرافی در مسیر هدایت و رهبری صورت نگیرد. از این رو هم در اصل انتخاب و هم در ادامه، رهبری تحت نظارت مجموعهای از خبرگان است و بنابراین این تعبیر نویسنده که از چنین مدل حکومتی به «نظام سلطانی فقیه سالار» یاد میکند، از دیدگاه افراطی و غرض ورزی نویسنده حکایت دارد. البته هیچ عالم شیعی ادعا ندارد که حکومت اسلامی در عصر غیبت هیچ اشتباهی ندارد، اما تعابیر این چنینی به دور از انصاف است.
2. مراجع، حکومت و رهبری، بررسی موارد و نمونههای آن؛
اجرای احکام اسلامی با تحقق حکومت و ابزارهای حکمرانی ممکن خواهد بود. پس از دوران ائمه(علیهمالسلام) و محرومیتهایی که شیعه در طول تاریخ داشته، تحقق حکومت و ایجاد زمینههای اجرای احکام، آرزوی دیرین شیعیان، علما و مراجع بود که در زمان فعلی در قالب جمهوری اسلامی ایران تحقق یافت از این رو علما و مراجع حمایت از این حکومت را وظیفهی خود دانسته و همواره در صدد تقویت آن هستند.
مخالفت با برخی نواقص موجود، به سه معنا قابل بررسی است:
- مخالفت به معنای اختلاف سلیقه در شیوهی اجرای عوامل حکومتی؛
- مخالفت به معنای انتقاد برای اصلاح نواقص موجود در جامعه؛
- مخالفت به معنای عناد و دشمنی و تقابل جدی تا مرحلهی تخریب و براندازی نظام؛
مخالفت علما در موارد برشمرده توسط نویسنده، به هیچ عنوان به معنای سوم (تخریب و براندازی نظام) نیست مگر در برخی از مراجع همسو با اندیشهی نگارنده که قابل بررسی و ریشهیابی است. به دو معنای دیگر نه تنها نقص نیست بلکه پذیرفتنی و ستودنی است و گامی در راستای تقویت حکومت و در مسیر تعالی قرار دادن آن است. از این رو نویسنده با بیان مصادیق این مخالفتها به هدف خود که تقابل قراردادن مراجع با حکومت است، نخواهد رسید. انتساب دستور قتل مردم و به گلوله بستن آنان به رهبری، ادعایی است که با مراجعه به متن سخنرانی به راحتی کذب آن روشن میشود.
نکتهی قابل تأمل در این بخش از نوشتار، بررسی عملکرد مراجع در مقایسه با دموکراسی و اصل قراردادن دموکراسی و معیار شدن آن برای دیدگاهها و اقدامهای مراجع است، او مینویسد:
«برخی بر این باورند که نزاع برخی از مراجع تقلید با رهبر/دولت به سود دموکراسی است و باید از آنها حمایت به عمل آورد. این رویکردی صد در صد درست است، اگر مراجع یاد شده به دفاع از مظلوم/حقوق بشر/آزادی/دموکراسی برخاسته باشند. اما با کمال تأسف باید گفت، نزاع آنان با دولت هیچ ارتباطی با حقوق بشر و دموکراسی ندارد.»[1]
در جایی دیگر در این زمینه مینویسد: «استوانههای شیعه امروز کسانی هستند که با جهد نظری، اسلام را با دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و کثرت گرایی و برابری سازگار میکنند و در عمل در برابر «سلطان ستمگر» میایستند. اگر در میان روحانیون کنونی کسانی قرار باشد استوانههای اسلام به شمار روند، آنها آیتالله صانعی، مهدی کروبی (74ساله) و احمد قابل (53 ساله)اند، نه مراجع تقلیدی که اگر به دستوراتشان عمل شود، وضع از این که هست، بدتر و بدتر خواهد شد. یوسف صانعی، مهدی کروبی و احمد قابل نواندیش دینیاند.»[2]
در پاسخ این مطلب نویسنده باید گفت: «بررسی تفصیلی معنای دموکراسی و نتایج و پیامدهای آن مجالی دیگر میطلبد. دموکراسی، حقوق بشر، روشنفکری، آزادی و... که برگرفته از اندیشهی جهان مدرن است، واژههایی جذاب اما غیر واقعی در کشورهای غربی است. بیشترین نقص حقوق بشر در همان کشورهای مدعی حقوق بشر صورت گرفته و میگیرد.
آزادی، آن گونه که در این کشورها سرکوب میشود، در هیچ کشور دیگری نمیتوان سراغ گرفت. آنها این مفاهیم را بر اساس میل خود معنا میکنند. امروزه بیشترین محرومیت و قوانین ضد انسانی و اعتقادی را برضد مسلمانان در کشورهای غربی مدعی حقوق بشر شاهدیم. حقوق بشر به نظر آنها، حقوق بشر صهیونیستی و مسیحی یا غیر رنگین پوستان در همان کشورهاست.
ادعای این به ظاهر روشنفکران شرقی که مرعوب غربیان و ادعاهای آنها میباشند، نشان از وابستگی فکری و اعتقادی آنان به غرب و اندیشههای انحرافی آنان دارد و تا آن جا برایشان اصل است که عملکرد مراجع تقلید اگر براساس حقوق بشر و آزادی به معنایی که آنان میگویند باشد، مورد پذیرش و تأیید آنان است و اگر نباشد، عملکرد این مراجع مورد سؤال است. مسألهی دموکراسی، حقوق بشرآزادی و ... اگر مطابق با تعالیم اسلام باشد، مورد تأیید و حمایت علما است و اگر مخالف با تعالیم دین اسلام باشد مورد تأیید علما نیست. به عبارتی اصل برای علما، اسلام و تعالیم آن است نه مطابقت با حقوق بشر و آزادی و دیگر تعالیم وارداتی غرب که ثمری جز انحراف بیشتر از دین به همراه ندارد.»
ادعای اکبر گنجی نشان از وابستگی فکری و اعتقادی آنان به غرب و اندیشههای انحرافی آنان دارد و تا آن جا برایشان اصل است که عملکرد مراجع تقلید اگر براساس حقوق بشر و آزادی به معنایی که آنان میگویند باشد، مورد پذیرش و تأیید آنان است و اگر نباشد، عملکرد این مراجع مورد سؤال است.
از نمونههای مخالفت علما با رهبری و حکومت از نظر نویسنده میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
2-1. آیت الله وحید و مخالفت با به تصویر کشیدن چهرهی حضرت ابوالفضل العباس؛
پاسخ شبهه: این موضوع یک مسألهی فقهی است که ایشان به عنوان یک فقیه به آن حساسیت نشان دادند و ربطی به مخالفت با رهبری یا حکومت ندارد. این که بخواهیم این مسأله را مصداقی برای این مخالفت برشماریم، اساسی نداشته و از باب «الغریق تشبث بکل حشیش» برای نگارنده، میباشد.
.2-2 آیت الله وحید و مسألهی قمه زنی؛
پاسخ شبهه: این موضوع نیز یکی دیگر از مسایل فقهی است که مانند بسیاری از مسایل مورد اختلاف میان فقهاست و نمیتوان از آن به عنوان مخالفت با رهبری یا حکومت نام برد. در اینجا درصدد بررسی مسألهی اختلافهای فقها نیستیم، اما به نظر میرسد با وجود تبلیغات منفی برضد شیعه به واسطهی قمهزنی، حکم صادره از سوی رهبری با درایت و بررسی همهی جوانب اجتماعی و سیاسی صادر شده و از وجاهت علمی و شرعی برخوردار است و شاید اگر اندکی انصاف باشد نظر نویسنده نیز با این حکم حرمت همراه میشده است.
.2-3 مسألهی اهل سنت در ایران و سه دهه سرکوب؛
ایشان با تعریض دو جانبه هم دیدگاه مراجع دربارهی اهل سنت را با کنایه مطرح نموده و هم به نوعی این موضع را در مخالفت با رهبری دانسته و آورده است: «پس از سه دهه سرکوب اهل تسنن و تبعیضهای ناروا نسبت به آنان، هنوز برخی از مراجع تقلید بر این باورند که علی خامنهای به سنیها باج میدهد. آنان خواستار رفتاری مشابه رفتار بهاییان با سنیها هستند.»[3]
پاسخ شبهه: به گمان آقای گنجی مسألهی اهل سنت، مشکل اصلی و محل نزاع مراجع به شمار میرود و به عنوان مصداقی برای مخالفت برخی مراجع با رهبری است. نظر فقهی مقام معظم رهبری، به اقتضای شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جهان و دسیسههای استعمار برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان است. این دیدگاه ایشان، مورد قبول برخی مراجع نبوده و با آن مخالف هستند که کاملاً طبیعی است و نمیتوان آن را مخالفت از نوع ضدیت و تقابل آن گونه که مدنظر نویسنده است، شمرد. مقام معظم رهبری معتقد به مسألهی تقریب مذاهب بوده، این مسأله را ضروری میدانند و از این رو قائل به وحدت بوده و از هرگونه تفرقه نهی میکنند.
معلوم نیست که آقای گنجی خبرهای کذب خود را از چه منابع جهتداری میگیرند. مراد از سه دهه سرکوب چیست؟ در کدام منطقه، برادران اهل سنت سرکوب شدهاند؟ میدانیم که اهل سنت هم در مجلس شورای اسلامی و هم در مجلس خبرگان رهبری دارای نماینده هستند. توجه به وضعیت مردم خوب اهل سنت در ایران، کذب مدعای آقای گنجی را روشن میسازد.
آیتالله جوادی و فهم قرآن؛
ایشان در ادامه به نقل مطلبی از آیتالله جوادی دربارهی اهل سنت پرداخته که نمونهای برای مخالفت ایشان با دیدگاه رهبری- که خواستار تقریب مذاهب میباشند- تلقی میشود. او در این باره مینویسد:
«آیتالله جوادی اهل تسنن را قاصر از فهم قرآن، تأویل آیات و ورود به بهشت قلمداد میکند. فقط و فقط به این دلیل که به ائمه متصل نیستند. به گمان وی، ائمه «در بهشتاند» و از «غیر در بهشت» نمیتوان وارد بهشت شد ... آنان که بیعترت در پی فهم قرآناند، رؤیا را تجزیه و ترکیب میکنند و چنین میپندارند که با کتاب لغت میتوان آن را تعبیر کرد و آگاهی از تأویل، پیوند تنگاتنگ با اهل بیت عصمت و طهارت را میخواهد که راسخان در علماند.»[4]
پاسخ شبهه: این مطلب علمی دقیق را که مستدل به دلایل عقلی در بحث جایگاه امامت و معصوم است را نمیتوان صرفاً با قراردادن علامت تعجب انکار کرد و آن را مصداقی برای مخالفت با رهبری تلقی کرد. آیتالله جوادی منکر اصل فهم قرآن نیست بلکه منکر فهم کامل و بینقص از قرآن است که فقط با تأسی و پیوند با اهل بیت(علیهمالسلام) که معصوم و کامل هستند ممکن خواهد بود. افزون بر این چه ربطی با مخالفت با رهبری دارد.
به گمان آقای گنجی مسألهی اهل سنت، مشکل اصلی و محل نزاع مراجع به شمار میرود و به عنوان مصداقی برای مخالفت برخی مراجع با رهبری است. نظر فقهی مقام معظم رهبری، به اقتضای شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جهان و دسیسههای استعمار برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان است. این دیدگاه ایشان، مورد قبول برخی مراجع نبوده و با آن مخالف هستند که کاملاً طبیعی است و نمیتوان آن را مخالفت از نوع ضدیت و تقابل آن گونه که مدنظر نویسنده است، شمرد.
.2-4 مراجع تقلید و مخالفت با مسألهی موسیقی در صدا و سیما؛
در ادامهی ایشان به مسألهی وضعیت موسیقی در صدا و سیما اشاره داشته و مخالفتهای علما با این مسأله را از مصادیق مخالفت علما با رهبری و حکومت معرفی نمود. ایشان در این زمینه آورده است:
«به عنوان نمونه، آیت الله صافی گلپایگانی طی پیامی این نوع اقدامها (برگزاری جشنوارهها همراه با موسیقی) را نفی میکند: انتظار از شخصی مثل ولی خدا، با گناه، خیانت، بیتعهدیهای اخلاقی، موسیقی و کنسرت و تشویق اهل ملاهی و مناهی هرگز محقق نخواهد شد و جامعهای که این رفتارهای زشت را به اسم هنر و عناوین دیگر ترویج مینماید، جامعه منتظر نیست.»[5]ایشان مخالفت آیتالله فاضل را در بیانی از سوی آیتالله احمد خاتمی آورده که در این خصوص گفته است: در دورهی اصلاحات شخصی گفته بود موسیقی مظلوم واقع شده است که مرحوم آیتالله فاضل در پاسخ به این شخص گفت: «موسیقی مظلوم واقع شده یا اسلامی که در دستان تو گرفتار آمده...»[6]
پاسخ شبهه: این مخالفتها برای اصلاح جامعه و سیاستهای کلی نظام است و مراجع تقلید برای بهبود وضع فرهنگی جامعه و رفع نواقص آن رهنمودهای روشنگر ارایه مینمایند، از این رو ربطی به مخالفت با شخص رهبری یا حکومت ندارد به ویژه آن که مسألهی موسیقی ظرافت فقهی خاصی دارد و هرکسی صلاحیت اظهار نظر در مورد حرمت یا حلیت فقهی آن ندارد، چه بسا نظر رهبری هم بر حرمت برخی انواع موسیقی(موسیقی لهوی) است و از این مخالفتهای مراجع نمیتوان مستندی برای اظهار مخالفت مراجع و علما برضد رهبری و حکومت استفاده نمود.
.2-5 مراجع تقلید و نگاه مردسالارانه و تبعیض آمیز نسبت به زنان؛
از دیگر نمونههای مخالفت مراجع به گمان نویسنده، نگاه مردسالارانه و تبعیض آمیز علما نسبت به زنان است. به گمان نویسنده این مخالفت برضد دولت فعلی – مورد تأیید رهبری - است که برخی مسایل به سود زنان را مطرح نموده که اعتراض مراجع را به همراه داشته است. در ارایهی نمونهها مینویسد:
«نگاه مراجع تقلید مردسالارانه و به شدت تبعیض آمیز است. به همین دلیل نسبت به کوچکترین روزنههایی که برای زنان گشوده میشود، اعتراض دارند. آنان بر سر حضور زنان در کابینه، حضور زنان در ورزشگاهها و مواردی از این قبیل با احمدینژاد درگیرند... مراجع تقلید به شدت از احکام فقهی تبعیض آمیز نسبت به زنان دفاع میکنند و به طور دایم در حال برساختن این نوع احکام ظالمانهاند. آنها با اصلاحاتی که نظام، تحت فشارهای بینالمللی و داخلی در این زمینه صورت داده/ میدهد، مخالفاند. جهان مردسالارانه آنها، تبلیغ دیدگاههای زن ستیزانه را واجب میسازد.»[7]
پاسخ شبهه: در این زمینه باید گفت اصل برای مراجع تقلید، حفظ دین و اجرای تعالیم آن در جامعه است نه مرد و نه زن که هیچ کدام اصل نیست، از این رو نزد مراجع، مردسالاری معنا ندارد. اگر در دلایل منطقی و منطبق با فطرت مراجع توجه شود، مشخص میشود که آنان خارج از اصول فطری بشری که خداوند در نهاد زن و مرد قرار داده، امر دیگری را مدنظر ندارند. این احکام برخلاف تصور نویسنده تبعیض آمیز نیست بلکه متناسب با تفاوتهای فطری و ذاتی زنان و مردان است و تعابیر «احکام ظالمانه» یا «احکام فقهی تبعیض آمیز» که از سوی نویسنده مطرح شده نشان از نگاه غرض ورزانه و کینه توزانهی او نسبت به احکام اسلام دارد.
.2-6 مسألهی پوشش دختران و مخالفتهای مراجع با دیدگاه حکومت در این زمینه، نمونهی دیگری از اعتراض و مخالفت مراجع با حکومت است. او با بیان نمونههایی از این مخالفتها و در ادامه بیان دیدگاه رهبری در دیدار با اعضای جامعهی مدرسین، در صدد اظهار تقابل و تعارض علما و مراجع با رهبری است. ایشان مینویسد:
«مراجع تقلید به شدت نسبت به پوشش زنان اعتراض دارند. آیات عظام بارها و بارها به دولت در این باره اعتراض دارند... در سفر اخیر آیتالله خامنهای به شهر قم، اعضای جامعهی مدرسین در جلسهی خصوصی با او به شدت به پوشش خلاف شرع زنان و نگاه دولت به این مسأله انتقاد کردند، اما علی خامنهای در مقابل آنها ایستاد. فرمودند: من این مطلب را قبول ندارم؛ مسؤولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیکهاست.»[8]
پاسخ شبهه: اعتراض به رقص زن بدون حجاب یا تذکر دادن نسبت به بیحجابیهای فساد آور، آیا مصداق مخالفت و معاندت با نظام و رهبری است یا تذکری برای اصلاح جامعه که از مراحل عمل به امر به معروف و نهی از منکر است؟ آیا افتادن در دام زنان و ایجاد فضای گناه آلود و فساد که امروز توسط زنان بد حجاب و هرزه در جامعه جاری میشود، ریسمان شیطان نیست. اشاره آیات عظام به این گونه زنان است و الا از همین مراجع، حضرت امام(ره) است که میفرماید: «از دامن زن مرد به معراج میرود.» از این رو باید فرق گذاشت میان زنان مؤمنه و زنان فاسد که قرآن به نمونههایی از هر کدام اشاره دارد:
«و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»[9]
«خداوند برای کسانی که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند!»[10]
تبیین جهتدار و غرض ورزانهی نویسنده حاکی از نوعی آسمان و ریسمان بافتن او برای بیان اهداف کینه توزانه خود است. این که به تعبیر ایشان رهبری در مقابل علما و اعضای جامعه مدرسین ایستاد و اعتراض آنان به وضعیت پوشش را نپذیرفتند، یعنی چه؟ آیا مفهوم آن این است که رهبری با وضعیت بد پوشش در جامعه راضی است و مایل است که وضعیت پوشش این چنین باشد یا نه همان طور که نویسنده هم اشاره داشت، اختلاف در نوع نگاه و تاکتیکها و شیوههاست. نمیتوان بدحجاب را بیدین دانست، باید حجاب اسلامی را برای او تبیین کرد، باید دربارهی حجاب کتاب نوشت و از راههای مختلف مانند فیلمهای تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد. این بیان و تبیین کجا و تبیین غرض ورزانه نویسنده از بیانات رهبری کجا.
.2-7 مسألهی جهاد ابتدایی و بررسی تفصیلی دیدگاه آیتالله جوادی؛
ایشان ضمن اشاره به برخی نکات مطرح شده از سوی آیتالله جوادی درصدد به تصویر کشاندن چهرهای جنگ طلب از مراجع و تعارض اسلام با حقوق بشر و مصلحت ملتهاست. ایشان در این زمینه با اشاره به جملاتی از آیتالله جوادی آورده است؛ «همهی ادیان غیر از اسلام، باطلاند پس این عین حقوق بشر و دفاع است که با جنگ آنها را نابود سازیم. جهانی شدن اسلام «جز با جنگ» تحقق نمییابد.[11]هدف از جنگ در اسلام، احیای کلمهی الله و ابطال کلمهی باطل است.»[12]
نویسنده در ادامه اشاره میکند که [آیتالله] جوادی آملی کوشش میکند تا حملهی نظامی به دیگران و کشتن یا مسلمان کردن آنان را دفاع بنامد:
«در اسلام، دفاع از دین اصل است و دفاع از آب و خاک، جان، مال، ناموس و آبرو، فرع. نخست باید از دین دفاع کرد، زیرا تنها در پرتو حفظ و سلامت دین، همهی امور یاد شده در امان میماند ...[13]برنامهی اصلی اسلام خشکاندن ریشهی فتنه و شرک است و جهاد ابتدایی هم چیزی جز جنگ تهاجمی نیست که باید آن را دفاع به شمار آورد.»[14]
نویسنده آورده است:
«[آیتالله] جوادی آملی یهودیت و مسیحیت و دیگر ادیان را باطل مطلق به شمار میآورد.»[15]
این بیانات آیتالله جوادی، به گمان نویسنده پذیرفتنی نیست و مجوزی برای جنگ طلبی به شمار میرود که مورد پسند جامعهی جهانی نیست. ایشان باطل مطلق دانستن یهودیت و مسیحیت و دیگر ادیان را نکتهی منفی در کلام ایشان میداند.
پاسخ شبهه: اول، این نظر فقهی یک فقیه و مجتهد دربارهی جهاد ابتدایی است که شاید همسو یا غیر همسو با دیدگاه رهبری باشد و این به معنای مخالفت و درگیری با حکومت و رهبری به شمار نمیآید. دوم، بررسی تفصیلی دیدگاه آیتالله جوادی دربارهی جنگ و جهاد در اسلام، این تبیین نویسنده و دیدگاه غرض ورزانهی او را رد میکند. ایشان در یک سیر منطقی - همان گونه که نویسنده به پارهای از آن اشاره میکند- ابتدا تبیینی از حقوق بشر واقعی ارایه نمود که همان تعالیم انبیای الهی است، سپس به راه رسیدن به این حقوق بشر واقعی و رفع موانع آن اشاره نمود، ایشان آورده است:
«پیامبران و دینداران بزرگترین مدافعان حقوق بشراند. حقوق بشر، همان احکام فقهی فقیهان است که باید اجرا شود، نه آن چه «مدافعان دروغین حقوق بشر» میگویند که «پستترین و پلیدترین کارها» را که نوعی بیماری است از موارد حقوق بشر دانسته و آنها را ترویج و حمایت میکنند.»[16]
ایشان در ادامه، دست یافتن انسان به این حق خود که همان گام نهادن در مسیر سعادت است را کاملاً طبیعی دانسته و رفع موانع آن نظیر شرک و کفر را - حتی با جنگ- حق بشرِ هدایت طلب میداند که آیهی قرآن نیز به آن اشاره دارد. ایشان میگوید:
«توحید و احکام فقهی مهمترین حقوق انسانیاند. مسلمانها وقتی قدرت داشته باشند، باید شرک و کفر را محو سازند، همان طور که با آمدن دستور جهاد ابتدایی، مشرکان فقط و فقط به شرطی میتوانستند در جزیره العرب باقی بمانند که مسلمان شوند. برنامهی اساسی اسلام خشکاندن ریشهی فتنه و شرک است. این جنگ برای فتنه زدایی است {همان گونه که} آیه، قتال با کافران را تا رفع فتنه و شرک و پذیرش اسلام واجب میداند.»[17]
همان گونه که نویسنده آورده، آیتالله جوادی معتقد است:
«جهاد ابتدایی، فرد را از اسارت هواهای نفسانی و طغیانگریهایش نجات میدهد. جهاد ابتدایی، دفاع از فطرت انسانی و زمینه ساز آزادی انتخاب دین است.»[18]شهید مطهری(ره) نیز در تفسیر آیهی «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یعْمَلُونَ بَصِیرٌ»[19] آورده است؛ اول، اسلام دین جامع و کاملی است و به همهی عرصههای زندگی انسان نظر دارد و تحقق همهی عرصهها با تشکیل دولت و از جمله جنگ تحقق خواهد یافت. هدایت شدن و به سوی خدا آمدن– اعتقاد به توحید، پرهیز از شرک - حق انسانها است و رسیدن به آن و رفع فتنه، مطلوب است حتی با جنگ.
ایشان آورده است:«اما آن دینى که به پند و اندرز قناعت نکرده است بلکه بر سراسر زندگى بشر چنگ انداخته و آمده اجتماع بسازد، دینى که تشکیل دولت دادن جزو دستوراتش است، آیا مى تواند دستور جهاد نداشته باشد؟ این مکتب مى خواهد مسلمین را به صورت یک واحد اجتماعى مستقل در بیاورد، آیا این دین مى تواند دولت داشته باشد ولى ارتش و سرباز نداشته باشد، دستور جهاد و دفاع نداشته باشد؟! قرآن هم دستور جهاد مى دهد و هم هدف جهاد را مشخص مى کند. «و قاتلوهم» با اینها بجنگید، براى چه؟ «حتى لا تکون فتنة»، براى این که زمینهی فتنه را از میان ببرید، آشوبى در میان نباشد. و یکون الدین کله لله و دین تنها از آن خدا باشد، یعنى بشر تسلیم خدا باشد، تسلیم حقیقت باشد.»[20]
اما دربارهی اعتقاد به بطلان ادیان دیگر غیر از اسلام باید گفت: «آیتالله جوادی و دیگر بزرگان، ادیان مسیحیت و یهودیت تحریف شده فعلی را باطل میدانند نه ادیان اصلی الهی، بلکه از احکام اسلام است که مسلمانان باید به نبوت انبیای پیش از اسلام ایمان داشته باشند. اما در زمان ما کاملترین دین و مسیر هدایت، در دین اسلام است و از این رو یهودیت و مسیحیت برای انسان امروزی کافی نیست و بدین سبب قابل اتکا نیست.
.2-8 مسألهی مکتب ایرانی و مخالفتهای مراجع؛
نویسنده در ادامه، نمونههای مخالفت مراجع، به مسألهی مکتب ایرانی مطرح شده از سوی دولت اشاره نموده که مخالفتهای مراجع و علما را به همراه داشته ولی دولتمردان به این مخالفتها توجهی نداشته و بر موضع خود اصرار میورزند. در این زمینه مینویسد:
«چند صباحی است که احمدی نژاد و همفکرانش بحث ایران «اسلام ایرانی»، کوروش، ایرانی بودن حضرت ابراهیم و... را مطرح کرده، میکنند.[21]اینها به نظرهای مراجع تقلید و فقیهان، آن چنان که آنان انتظار دارند، بها نمیدهند.»[22]
ایشان در ادامه به تبیین این نظر از سوی احمدینژاد و سایر طراحان این نظریه پرداخته و مینویسد:«محمود احمدینژاد در شهریور ماه سال جاری در شبکهی اول سیمای جمهوری اسلامی دربارهی کوروش گفت: حکومتی نسبتاً مردمی برپاکرد؛ و مردم بابل آن زمان از وی تقاضای کمک کردند. کوروش حرکت و بابل را فتح میکنند و مردم را از دست حکومتی جبار نجات میدهد ... او یک شخصیت برجسته است که البته افتخار میکنیم او هم ایرانی بود.[23]
بعضیها به کلمهی ایرانی حساسیت نشان میدهند و تصور میکنند که این یک نوع ناسیونالیسم و یا قوم گرایی است. مطلقاً این طور نیست. دریافت ایرانیان از اسلام برای ما مبنای عمل است. چون دریافتهای مختلفی از اسلام در دنیا وجود دارد. آن برداشتی از اسلام برای ما ملاک عمل است که ایرانی است. اسلام ایرانی همان اسلام ناب، اسلام ولایت و امامت است.»[24]
نویسنده در تبیین گفتههای احمدینژاد به صورت جهتدار و تأیید ضمنی آن، مینویسد:
«در سخنان احمدینژاد نکتهی تحریک کنندهای وجود ندارد. مدعای تاریخی تحریف آمیزی دربارهی کوروش بیان نمیکند. به این نکته اشاره دارد که کوروش در زمان خود در حد مقدور از حقوق بشر دفاع کرده است. اسلام ایرانی او نیز، همان اسلام ائمه است. آن چنان که ایرانیها آن را فهمیدهاند. اما مراجع تقلید و دیگر فقیهان به شدت در برابر این رویکرد ایستاده و زبان به اعتراض گشودهاند.»[25]
و سپس برای نمونه، به نقل گفتههای برخی بزرگان و مراجع در مخالفت با این دیدگاه و بیتوجهی مسؤولان میپردازد. از جمله:
«آیتالله صادق لاریجانی» در این باره گفته است: «این جریان انحرافی که هم در اعتقادات و هم در عمل فاسد است و به شدت نیز ضد روحانیت است و به شدت تبلیغ دوری از روحانیت را میکند ... و به شدت قومگرایی را ترویج میکند. کاری که رژیم فاسد پهلوی نمیتوانست بکند، اینها اصرار بر انجامش دارند.»[26] و یا «آیتالله محمد یزدی» هم خطاب به مشایی گفته است: «میدانیم مقصود کسانی که رسماً به مراجع توهین میکنند و دربارهی موسیقی اظهار نظر مینمایند، چیست؟ ما میدانیم که چرا شورای ایرانیان مقیم خارج را راه انداختند، چون میخواستند مکتب ایرانی درست کرده و آن را در مقابل مکتب اسلامی علم کنند.»[27]
در پاسخ این شبهه باید گفت: «بررسی تفصیلی این مسأله مجال مستقل دیگری میطلبد.» اجمالاً باید گفت: «مخالفت مراجع با مکتب ایرانی مطرح شده از سوی مشایی براساس تفسیری است که به نفی اسلامیت یا ترجیج ایرانیت بر اسلامیت منجر شود نه تفسیری که با اصالت اسلام همراه باشد. به عبارتی اصل برای علما و مراجع، اسلام و ترجیح آن بر هر عنصر دیگری است.» آن گونه که آیتالله یزدی خطاب به مشایی بیان داشته است (عبارات پاراگراف قبل) و فرمایشات رهبری در دیدار با اعضای جامعهی مدرسین در این باره، به معنای تأیید مطلق مکتب ایرانی مطرح شده از سوی مشایی و دولت نیست، بلکه ایشان در صدد ارایهی یک راهکار و انتخاب حد وسطی است که از افراط تفریط به دور باشد، همان گونه که خود فرمودند نه عرب زده باشیم و نه عجم گرا، یعنی همان مسیری که علما مدنظر دارند خط اسلام و تقوی برای ما اصل باشد، همان گونه که آیهی قرآن به این مسأله اشاره دارد: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!»[28](*)
ادامه دارد...
پی نوشت ها:
[1] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[2] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[3] . روضه خوانی آیت الله وحید خراسانی دربارهی شکستن سینهی حضرت فاطمه سلام الله علیها در لینک؛
Feature= related&http://www.youtube.com/ watch?v=gh9ergq-rsg
[4]. تفسیر تسنیم، کامل شود
[5] . رجوع شود به لینک: http://alef.ir/1389/content/ view/ 78888/
[6] .رجوع شود به لینک: http://www.isna.ir/isna/newsview.aspx?id=news
[7] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[8] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[9] . «التحریم/11»؛ وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»
[10] . «التحریم/10»؛ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»
[11] . تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی؛9:612
[12] . تفسیر تسنیم، 9:586
[13] . تفسیر تسنیم،9:586
[14] . تفسیر تسنیم، 9:625
[15] . تفسیر تسنیم، 12:165
[16] . تفسیر تسنیم، 9:600
[17] . تفسیر تسنیم، 9:627
[18] . تفسیر تسنیم، 12:166
[19] . الأنفال/39 ؛ و با آنها پیکار کنید، تا فتنه [= شرک و سلب آزادی] برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداری کنند، (خداوند آنها را میپذیرد؛) خدا به آن چه انجام میدهند بیناست.
20] . آشنایی با قرآن جلد3، فلسفهی جهاد در اسلام
[21] . سایت الف، «کوروش و مجلس در رأس امور به روایت احمدی نژاد»27/6/89
[22] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[23] .سایت الف، 27/6/1389
[24] . سایت تابناک، 3/8/1389
[25] . سایت نیگلون/ روزنت، 7،8،13،14و15دی ماه 1389.
[26] . رجوع شود به لینک: http://alef.ir/1388/content/ view/ 89729/
[27] . سایت تابناک، 6/10/1389
[28] . «الحجرات/13»؛ « یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»
*سید قاسم رزاقیموسوی؛ کارشناس و پژوهشگر/برهان،۱۳۹۱/۲/۳،
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3169 .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.