ضرورت امام زمان(عج) -ضرورت وجود امام /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

ضرورت وجود امام زمان واعتقاد به ان


اعتقاد به وجود خلیفه الله و حجت‌الله در هر زمان و خالی نماندن زمین از وجود حجت خدا، عقیده ای است که بر حسب تفاسیر معتبر از آیات متعدده قرآن کریم و روایات کثیره ثابت و مسلم است.اعتقاد به مهدویت از شعب ضرورت خلقت کل عالم و مخلوقات زمینی و آسمانی و کهکشانها و عرش و کرسی است که ایمان به این مسأله امری ضروری و انکار ناپذیر است.اعتقاد به منجی بر حسب قاعده لطف، مانند اعتقاد به نبوت و لزوم بعثت انبیاء اصل است و اقتضای اسماء الحسنی مانند الرحمن، الرحیم و الرئوف می‌باشد. در واقع اعتقاد به امام مهدی(عج) در اسلام مستند به آیات و مجموعه وسیعی از روایات است که شیعه و سنی نقل کرده و اعتقاد به امام منجی را مسلم نزد فریقین کرده است. پس اساس اعتقاد ما به منجی مستند به ادله نقلی است (در این زمینه مطالعه کتاب «منتخب الاثر»، آیت الله صافی گلپایگانی که مجموعه عظیمی از روایات منقول توسط شیعه و سنی در این زمینه را به صورت منظم و دسته بندی شده گردآوری کرده است بسیار مفید است).اما با بررسی تاریخ بشریت و ادیان می بینیم اعتقاد به منجی در ادیان و مکاتب مختلف مطرح گشته است. پس نیاز به منجی بر اثر تجربه بشر در طول تاریخ با جان انسانها عجین گشته است. در هر حال خداوند متعال برای اینکه به دین خود- که باعث سعادت و رستگاری انسان است- همواره در بین انسانها حاکمیت بخشد، از اوّل خلقت انسان، حجتی را در بین آنها قرار داده تا با حضور خود باعث قوام و دوام و اجرای آموزه های دینی و جلوگیری از تحریف آن باشد و عدل الهی ایجاب می کند تا زمانی که در کره خاکی انسان هست حجتش هم حضور داشته باشد، چه در ظاهر و چه در باطن.قبل از خاتمیت ارسال رسل، حجت خدا در بین انسانها انبیاء و رسولان الهی بودند و بعد از خاتمیت جانشینان آخرین پیامبر خدا که از طرف خداوند منسوب می شوند عهده دار این مسئولیت سنگین می شوند و طبق فرمایش حضرت ختمی مرتبت جانشینان آن حضرت دوازده نفر بود، که اولینش علی بن ابی طالب (ع) و آخرینش حضرت قائم و مهدی (ع) می باشد بنابراین حضرت مهدی آخرین حجت خدا در روی زمین هست که وجود پرفروغش باعث نزول فیض الهی بر عالمیان بوده و باعث دوام و قوام و حاکمیت دین الهی در کره خاکی می باشد. ضرورت وجود امام زمان ضرورت و لزوم حجت خدا و خلیفه الهی و جانشین آخرین پیامبر خدا (ص) یعنی حضرت مهدی قائم آل محمد (س) یکی از مباحث مهم اعتقادی ماست . وجود مقدسی که واسطه فیض الهی بوده و با وجود او برکات خداوند بر مخلوقاتش نازل می شود. وجودی که با نور پر فروغ خود به عالم هستی روشنائی می بخشد. کسی که آسمان و زمین با وجود او پا برجاست که اگر او نبود آسمان فرو می ریخت و زمین به لرزه در می آمد. وجود مقدسی که قوام و دوام دین و اجرای احکام الهی و جلوگیری از تحریف دین خدا به واسطه وجود اوست. کسی که امروز میلیونها انسان چشم انتظارند تا از پشت پرده غیبت بیرون آید تا بی عدالتی، ظلم و فساد را از عالم برچیند و حق ستمدیدگان را از ستمگران بستاند و ظالمان را به مجازات رساند، و احکام الهی و شریعت نبوی (ص) را صد در صد به اجرا درآورد. ضرورت وجود امام زمان (ع) از راههای مختلف اثبات می شود : الف) ادّله ضرورت وجود حجت خداوند در روی زمین: قبول زندگی جمعی در حیات انسانها نمی تواند از مسأله رهبری جدا باشد، چرا که برای مشخص کردن خط اصلی یک جمعیت همیشه نیاز به رهبر و پیشوا است، اصولاً پیمودن راه تکامل بدون استفاده از وجود رهبری ممکن نیست و سرّ ارسال پیامبران و انتخاب اوصیاء برای آنان از طرف خداوند همین است. برای اثبات اینکه آدمی همواره نیاز به رهبر و حجت خدا دارد هم دلیل عقلی و هم نقلی وجود دارد که ما بعضی از این ادله را یادآور می شویم. ادّله عقلی: برای اثبات نیاز بشر به پیشوا و رهبر، اندیشمندان با رویکردهای مختلف دلیل خودشان را بیان کردند، متکلمین با استفاده از قاعده لطف و حکما با استفاده از هدایت عمومی و جامعه شناسان با استفاده از قاعده اجتماعی بودن زندگی انسان این مسئله را به اثبات رساندند. در این قسمت به دو دلیل اکتفا می کنیم 1- ادّله متکلمین 2- ادّله جامعه شناسان1- ادّله متکلمین: همانطور که اشاره شد متکلمین با استفاده از قاعده لطف خواستند ضرورت وجود رهبر و پیشوا را اثبات کنند. البته این دلیل به صورتهای گوناگون بیان شده لکن ما به یک بیان بسنده می کنیم که عبارت است از اینکه: « بعضی از امور ذاتاً دارای حسن و قبح ذاتی است و عقل آدمی علاوه بر تشخیص حسن و قبح افعال انسان، او را ملزم می سازد بر اساس آن رفتار نماید، لکن عقل در تشخیص این امور با محدودیتهایی مواجه است،لذا قدرت شناسایی جزئیات را ندارد و در تطبیق کلیات به جزئیات با مشکل روبرو است. از طرف دیگر انسان چون دارای اراده، اختیار، احساسات و عواطف است. لذا شناسایی خوبیها یا بدیها موجب عمل نمی شود. در حالیکه خداوند قصد جدّی بر راهنمائی انسانها دارد لذا لطف خداوند ایجاب می کند که عقل را در تشخیص راه صحیح یاری نماید و راه یاری رساندن به عقل فرستادن حجت خودش بر روی زمین است. نتیجه اینکه: برای اینکه انسان بتواند از عقل خودش درست استفاده نماید و بر اساس اختیار و احساسات در وسط راه، راه را گم نکند، نیاز به حجت و رهبر الهی دارد تا عقل را یاری نماید. 2- دلیل اجتماعی: انسان فطرتاً زندگیش اجتماعی است و این به حکم اراده واختیار اوست نه به حکم غریزه، بنابراین برای بوجود نیامدن تضاد نیاز به قانون دارد. از طرف دیگر چون انسان فطرتاً منفعت طلب و سودجو است، لذا اگر بخواهد خود قانون گذار باشد، حتماً منافع خود را در نظر می گیرد. بنابراین قانون باید قانونی باشد که بتواند بر منفعت طلبی انسان فائق آید. و این جز از طریق وحی و ارسال رسل و فرستادن حجت الهی امکان پذیر نیست، چون تنها خداوند به نیازهای واقعی انسانها آگاهی دارد و بر اساس آن می تواند قانون درخور او وضع نماید و جز این قانون هر قانونی باشد بشری خواهد بود. لذا گفته شده که پیامبران هم برای دو کار آمده اند: الف) انسانها را به مصالح اجتماعی رهنمون سازد. ب) ایمان را در وجود آنها مسلط سازند، چون قانون هر قدر هم قوی باشد، اگر ضمانت اجرایی نداشته باشد نمی تواند جلوی منفعت طلبی انسان را بگیرد، ولی قانون در گرو ایمان از مرحله نظر به مرحله عمل راه می یابد. نتیجه اینکه: برای اینکه در زندگی اجتماعی انسان تضاد و تعارض پیش نیاید و بتواند به راحتی به مقصد نهایی خویش که همان (کمال مطلق) است نائل آید محتاج به قانون دارد و از طرفی چون انسان سودجو و منفعت طلب است، لذا خود نمی تواند قانون گذار باشد، بنابراین احتیاج به قانون فوق بشری دارد و این هم امکان پذیر نیست جز از طریق رهبری که از طرف خداوند فرستاده شود، چون فقط خداوند است که به نیازهای واقعی او آگاهی دارد. دلیل نقلی: برای ضرورت وجود حجت خداوند آیات و روایات فراوانی دلالت دارد که در اینجا بعضی از آنها را بازگو می کنیم.در قرآن بارزترین آیه ای که به این مسئله دلالت دارد آیه شریفه : (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) است. در این آیه شریفه اصل وجود رهبر الهی امری مسلم گرفته شده و بر مردم اطاعت از آنها واجب دانسته شده است.اما احادیث: در احادیث هم لزوم حجت خدا و وجود آن بعنوان بهترین رکن اساسی اسلام مطرح شده است، در حالی که نماز که معرف پیوند خلق با خالق است و روزه که رمز مبارزه با شهوات است و زکات که پیوند خلق با خلق و حج که جنبه های اجتماعی اسلام را بیان می کند چهار رکن اصلی دیگر. لذا امام باقر(ع) می فرماید:(بنی الاسلام علی خمس علی الصلواة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایه و لم نیادینی کما نودی بالولایه.) و پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: (من مات بغیر امام مات میتة جاهلیه). همانطور که ملاحظه می شود نبی گرامی اسلام کسی که بدون پذیرش امام و حجت خدا از دنیا رود مانند کسی می داند که در زمان جاهلیت از دنیا رفته است.و علی(ع) می فرماید: (آری به خدا سوگند صفحه روی زمین هرگز از رهبری که با حجت الهی قیام کند خالی نشود خواه ظاهر و آشکار باشد یا ترسان و پنهان، تا نشانه های الهی و دلائل فرمان او از میان نرود). بنابراین، رهبر الهی و حجت خدا همان نظارت کلی بر اجرای اصول و قوانینی که از طرف خداوند به بشریت ارائه شده و دستگیری از واماندگان در راه می باشد، هیچ وقت از آن بی نیاز نخواهد بود. به همین دلیل پایان یافتن مسئله نبوت هرگز به معنای پایان یافتن سلسله امامت نخواهد بود، چرا که تبیین و توضیح این اصول و عینیت بخشیدن و تحقق خارجی آنها بدون یک رهبر معصوم الهی ممکن نیست. ابو حمزه ثمالی می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقی می ماند. فرمود: (اگر زمین ساعتی بی امام باقی بماند حتماً فرو می رود). امام باقر(ع) نیز می فرماید: (اگر امام ساعتی از روی زمین برداشته شود زمین اهل خود را به لرزه و اضطراب درآورد چنانکه دریا دریانشینان را). امام صادق(ع) از امام سجاد(ع) نقل می کند که فرمود: (و اگر نه بود که حجتهای الهی به روی زمین وجود دارند. همانا زمین آنچه در درون داشت بیرون می ریخت و آنچه بر روی خود داشت پرتاب می کرد، بی شک زمین ساعتی از حجت خالی نیست). باز حضرت صادق(ع) می فرماید: (زمین هیچ گاه نبوده مگر آنکه حجت الهی در آن بوده است که حلال و حرام را بشناساند و به راه خدا فرا خواند و حجت از زمین بریده نشود مگر چهل روز پیش از برپا شدن قیامت. پس چون حجت برداشته شود و باب توبه بسته گردد، دیگر ایمان آوردن هیچ کس که پیش از برداشته شدن حجت ایمان نیاورده بود برای وی سودمند نیفتد. اینان بدترین آفریدگان خدایند و اینانند که قیامت بر آنان برپا می شود). همچنین امام صادق(ع) فرمود: (خدای تبارک و تعالی زمین را رها نکرد، جز اینکه در آن عالمی قرار داد، که افزایشها و کاهشها را می داند، پس هرگاه مؤمنان چیزی بیفزایند بازشان دارد و چون چیزی بکاهند آن را بر ایشان تکمیل نماید و اگر چنین نبود امور مؤمنان بر آنان مشتبه می گشت). اینها از جمله صدها احادیث معتبری است که ضمن بیان ضرورت وجود حجت خدا در روی زمین فلسفه آن را نیز بیان کرده اند. لذا رهبر الهی همچون پدر دلسوز هیچ موقع از امور مؤمنین غفلت نمی ورزد. همواره در هدایت و راهنمائی آنها می کوشد.این قسمت را با کلام نورانی از امام مؤمنان علی(ع) و امام رضا(ع) به پایان می رسانیم.علی(ع) می فرماید: (آری درست است که فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینها می گویند زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامداری نیازمندند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره مند شوند و مردم در دوران حکومت او زندگی را سپری کند و با وسیله او اموال بیت المال جمع آوری گردد و به کمک او با دشمنان مبارزه شود. جاده ها امن و امان و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود. نیکوکاران را در رفاه و از دست بدکاران، مردم در امان باشد). آنگاه که عمر خلیفه دوم می خواست شخصاً در جنگ با ایران شرکت کند و با امیر المؤمنان در این باره مشاوره کرد حضرت به او فرمود: (موقعیت زمامدار همچون ریسمانی است که مهره را جمع کرده و کنار هم حفظ کند. اگر ریسمان نباشد نظام آنها از هم می گسلد و مهره ها پراکنده می شوند و هرکدام به جایی می افتد، پس هرگز نتوان آنها را جمع کرد و نظام بخشید). امام رضا(ع) هم در این باره نیز می فرماید: (آن گاه که خدای تعالی حدودی خاص را برای خلق مقرر کرد و آنها را امر فرمود که از آن حدود تجاوز نکنند تا تباه نشوند (و این امر تحقق نمی یافت جز این که شخص امین بر آنان بگمارد تا از دخالت و تجاوز آنان در امور ممنوع جلوگیری کند. زیرا در غیر این صورت هیچ کس لذت و منفعت خویش را به سبب تباهی دیگری ترک نمی کرد) برای آنان قیم و زمامداری قرار داد تا جلوی تباهی آنان را بگیرد و در حدود مقررات خود نگه دارد و ما هیچ گروه و فرقه ای را نمی یابیم که بدون سرپرست و رئیسی زنده و باقی باشند. پس وقتی برای خلق در این دنیا و خود امام لازم شد حکمت خدای حکیم هم اقتضا می کند که خلق را بدون امامی که وجود او برای آنها لازم و قوام آنها به اوست، رها نکند. پس آنان به وسیله او با دشمنانش می ستیزند. او بیت المال را تقسیم می کند و نمازهای جمعه و جماعت را به پا می دارد و ستم گران را از ستم دیدگان باز می دارد. و اگر خداوند امامی استوار و امین و نگهبان قرار نمی داد و همه علوم و معارف دینی را نزد او به ودیعه نمی نهاد شریعت و دین کهنه می شد و سنت ها و احکام تغییر می یافت و بدعت گذاران بر آن می افزودند و ملحدان از آن می کاستند و امر را بر مسلمانان مشتبه می ساختند). خلاصه اینکه: وجود امام لطفی از سوی خدا به بندگانش است، زیرا با وجود امام در میان آنهاست که پراکندگی آنان جمع و ریسمان وحدت آنان متصل می گردد و ناتوان از توانمند و زورگو و نیازمند از ثروتمند، حق خود را می ستاند و جاهل دست از خلاف برمی دارد و غافل بیدار می گردد و هرگاه چنین امامی وجود نداشته باشد، شریعت الهی و بیشتر احکام دین و ارکان مانند جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و داوریها و امثال آنها باطل و تعطیل می شود و سودی که از آنها در نظر است از بین می رود. ب) حجتهای خداوند همان انبیاء مخصوصاً نبی گرامی اسلام و جانشینان آن حضرت هستند: هدف نهایی و فائده بزرگ از ایجاد عالم هستی آفرینش انسان است و هدف نهایی آفرینش انسان رسیدن او به بالاترین درجه کمال و اتصال به ملاء اعلی و شناخت صحیح معبود واقعی و بندگی کامل است. چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده: (و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون) بنابراین آفرینش سایر کائنات از جماد و نبات و حیوان از جمله برای ضرورت زندگی انسان است. تا انسان آنها را به خدمت گرفته و از آنها بهره مند گردد. دلیل اینکه انسان هدف اصلی از میان تمام کائنات است آن است که خدای بزرگ همه کائنات را به تسخیر او درآورده است. چنانکه می فرماید: ( و سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض). بنابراین ثابت می شود که این عالم جسمانی به خاطر انسان آفریده شده است و فرشتگان که این عالم را اراده می کنند همگی خادم اویند و برای او مسخّر شده اند و فرمانبردار او می باشند. خلاصه هدف اصلی از آفرینش موجودات به طور مطلق وجود انسان کامل است که جانشین خدا در روی زمین است. چنانکه در حدیث قدسی بدان اشارت رفته که: ( یا بن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلفتک لاجلی). و در حدیث مشهور دیگری خطاب به پیامبر (ص) آمده است که: (لولاک لما خلقت الافلاک). تا اینجا روشن شد که هدف اصلی آفرینش انسان کامل است. باید روشن گردد که انسانهای کامل چه کسانی هستند؟ ما معتقد هستیم که انسانهای کامل انسانهایی هستند که راه تکامل را طی کرده و هدف نهایی کمال مطلق و مجذوب خدا شدن و از ملک به ملکوت پیوستن است و مصداق بارز انسانهای کامل پیامبر گرامی اسلام و جانشینان آن حضرت می باشند. چنانکه خداوند می فرماید: (ثم دنّا فافتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی). و روایات زیادی این موضوع را تأیید می کند از جمله این روایات: از پیامبر (ص) در حدیث طولانی خطاب به امیرالمؤمنین (ع) روایت است: (خدای متعال پیامبران مرسل خود را بر فرشتگان مقرب خویش برتری بخشید و مرا بر همه پیامبران و رسولان برتری داده است و پس از من برتری از آن تو و امامان پس از توست و فرشتگان بی شک خدمتگذاران ما و دوستان ما هستند. ای علی آنان که عرش را به دوش می کشند و آنان که در پیرامون آنند به حمد پروردگارشان تسبیح می گویند و برای کسانی که به پروردگارشان و به ولایت ما ایمان آورده اند، آمرزش می طلبد. ای علی، اگر ما نبودیم خدای متعال نه آدم را آفریده بود و نه حوّا و نه بهشت و نه دوزخ و نه آسمان و نه زمین . . . ). و علی (ع) می فرماید: (ما دست پروردگان خدائیم و مردم از آن پس دست پروردگان ما هستند و به خاطر ما آفریده شده اند). و امام صادق (ع) هم می فرماید: (ما امام مسلمانان، حجتهای خدا بر جهانیان، آقای مؤمنان، پیشوای سپیدرویان و سرور مؤمنانیم. و ما امان اهل زمینیم چنانکه ستارگان امان اهل آسمانند و مائیم که خداوند به سبب ما آسمان را نگه داشته تا اهل خود را نلرزاند و به سبب ما باران می فرستد و رحمت را می گستراند و برکات زمین را بیرون می آورد و اگر از ما کسی در زمین نبود اهل خود را فرو می برد. و حضرت سپس فرمود: و زمین از آن روز که خدا آدم را آفریده است از حجت الهی ظاهر آشکار یا غایب پنهان خالی نبوده و تا بر پا شدن قیامت نیز از حجت الهی خالی نخواهد ماند و اگر چنین نبود خدا عبادت نمی شد. راوی می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم پس مردم چگونه از حجت غایب و پنهان بهره می برند؟ فرمود: همان گونه که از خورشید پشت پرده (ابر) بهره مند می گردند. جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که وقتی این آیه شریفه (یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) نازل شد، عرض کردم یا رسول الله خدا و رسولش را شناختیم پس اولی الامری که خداوند طاعت آنها را قرین طاعت خود و طاعت تو کرده چه کسانی هستند؟ حضرت در جواب فرمود: جانشینان من و ائمه مسلمین بعد از من که اولشان علی بن ابی طالب بعد حسن بعد از او حسین بعد علی بن حسین بعد محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است تو او را درک خواهی کرد وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. بعد از او صادق جعفر بن محمد بعد از او موسی بن جعفر بعد از او علی بن موسی بعد از او محمد بن علی و بعد از او علی بن محمد و بعد از او حسن بن علی و بعد از او کسی که اسمش اسم من و کنیه اش کنیه من که حجت خدا در روی زمین و بقیة الله در بین بندگانش است و او فرزند حسن بن علی است و خداوند به دست او مشارق و مغارب زمین را فتح می کند و او کسی است که خداوند او را از شیعیانش و اولیائش پنهان می کند غیبتی که غیر از کسانی که خداوند قلب آنها را با ایمان امتحان کرده امامت او را منکر می شوند ....). اینها از جمله دهها روایات معتبری بود که بیانگر جانشینی اهل بیت(ع) بعد از پیامبر اسلام(ص) بودند. بنابراین جای شک و تردید نمی ماند که بعد از نبی گرامی اسلام(ص) این اهل بیت آن حضرت هستند که این کشتی را به ساحل می رسانند که هر کس آن را سوار شود نجات پیدا کرده و هر کس آن را ترک کند هلاک خواهد شد.ج)حضرت مهدی(عج) قائم آل محمد(ص) آخرین حجت خدا در روی زمین : با تمسک به آیات و روایات ثابت شد که ائمه معصومین(ع) بعد از پیامبر جانشینان آن حضرت و آخرین حجت های خداوند در روی زمین هستند.حال ثابت کنیم که آخرین حجت خداوند در روی زمین دوازدهمین جانشین پیامبر اسلام که همان حضرت مهدی (ع) است. اوست که امروز واسطه فیض الهی بوده و با وجود مبارک اوست که زمین و آسمان در حال چرخش هستند و موجودات عالم از نعمتهای الهی بهره مند می شوند او مانند خورشید پشت ابر به عالم روشنائی می بخشد. اگر او نباشد نظم عالم به هم می ریزد. این موضوع از صدها روایت معتبر بدست می آید در اینجا از باب نمونه چند روایت را بازگو می کنم. 1-نبی گرامی اسلام (ص) به علی (ع) می فرماید: (یا علی تو وصی من هستی دشمنی با تو دشمنی با من است و دوستی با تو دوستی با من است و تو امام و پدر دوازده امام که همه شان طاهر و معصوم هستند، می باشی و از جمله آنها مهدی است که به واسطه او زمین با عدل و قسط پر می شود ...). 2-علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند که حضرت فرمود:(بعد از من جانشینان من دوازده تا هستند امام اول علی بن ابیطالب و آخرین آنها قائم هست. آنها جانشینان و اوصیاء و اولیاء من و حجتهای خدا بر امت من هستند هر کس آنها را قبول کند مؤمن و هر کس آنها را انکار کند کافر می باشد). 3-ابن عباس از نبی گرامی اسلام(ص) نقل می کند که حضرت فرمود:(همانا جانشینان من و اوصیای من و حجتهای خداوند بر خلق بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنها برادرم و آخرینشان فرزندم. گفته شد یا رسول الله(ص) برادر تو کیست؟ حضرت فرمود علی بن ابیطالب و گفته شد فرزند تو کیست؟ فرمود: مهدی که با وجود او زمین با قسط و عدل پر می شود همانطور که با ظلم و جور پر شده است. قسم به خدائی که مرا به حق مبعوث ساخت اگر از دنیا نماند جز یک روز، خداوند آنروز را آنقدر طولانی می کند تا اینکه فرزندم خروج کند و حضرت مسیح(ع) نازل شود و پشت سر او نماز خواند و با نور خود زمین را نورانی کند و حکومتش شرق و غرب زمین را فرا گیرد). 4-باز ابن عباس از حضرت نقل می کند که فرمود: (من سید انبیاء و علی بن ابی طالب(ع) سید اوصیاء است همانا اوصیای من بعد از من دوازده نفر هستند که اولشان علی بن ابیطالب و آخرینشان قائم آنهاست.) 5-عبدالله بن عمر از پیامبر اسلام(ص) نقل می کند که فرمود: (مهدی خروج می کند در حالیکه در بالای سر او ابری هست منادی ندا می زند این مهدی است که خلیفه خداوند است پس از او تبعیت کنید). همانطور که اشاره شد، در این باره روایات زیاد است به طوری که صاحب منتخب الاثر بیش از هزار حدیث با تعابیر مختلف نقل می کند. با توجه به این احادیث جای شک و تردید نمی ماند که آخرین حجت خدا در روی زمین و آخرین جانشین پیامبر اسلام(ص) حضرت مهدی قائم آل محمد(ع) می باشد. پس نتیجه می گیریم که چون زمین هیچ موقع از حجت خدا خالی نمی ماند و از طرف دیگر حضرت مهدی(عج) آخرین حجت خداوند است بنابراین وجود حضرت لازم و ضروری می باشد. چون اگر او نباشد زمین خالی از حجت و خلیفه خدا خواهد بود و این عقلاً و نقلاً محال است. خداوند به ما توفیق دهد که از شیعیان واقعی حضرت بوده و از منتظران واقعی آن حضرت باشیم. پانوشتها:1- محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، ص 189و بحرانی قواعد المرام، ص 177.2- فیض کاشانی، علم الیقین، ج 1، ص 427، شهید مطهری، نبوت، ص 350 از مجموعه آثار ج 4.3- نساء / 59.4- کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 15.5- نور الثقلین، ج 3، ص 194.6- نهج البلاغه، کلمات قصار، 147.7- آیه الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 17، ص 347.8- صدوق، کمال الدین، ص 201.9- همان، ص 202.10- همان، ص 203.11- فروخ صفار، بصائر الدرجات، ص 484.12- کمال الدین، ص 203.13- نهج البلاغه، خطبه 40.14- همان، خطبه 146.15- صدوق، عیون الاخبار، ج 2، ص 101-100.16- علم الیقین، ج 1، ص 472.17- ذاریات / 56.18- جاثیه / 13 و نحل / 12.19- مشارق انوار الیقین، ص 67.20- مجلسی، بحار الانوار، ج 15، ص 27.21- النجم / 9-8.22- کمال الدین، ص 254.23- نهج البلاغه، نامه 28.24- کمال الدین / 207.25- آیه الله صافی، منتخب الاثر، ص 101.26- ینا بیع الموده، ص 85.27- منتخب الاثر، ص 8528- کمال الدین، ص 280.29- همان.30- بحار الانوار، ج 15، ص 81.31- ر.ک، منتخب الاثر. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image