علت غایی ،-فلسفه و هدف خلقت انسان /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

امام نماز جماعت ما گفتند که خدا مجبور بوده خلق کند و گرنه صفت خالق بودن او زیر سوال می رود. اما آیا این گفته درست است؟ مگر نمی گوییم که خدا نیازمند نیست ولی معنای این جمله خدا را نعوذبالله نیازمند خلقت می داند؟


مقصود ایشان مجبور بودن خداوند نبوده. احتمالا ایشان می خواسته بگوید: خالقیت و جهان مظهری به اقتضای وجود و ذات خداوند موجود است، یعنی نمی توان تصور کرد که خدایی باشد و جهان هستی نباشد و این دو لازم و ملزوم هم هستند. به همین دلیل نیز این رابطه اثبات کننده نیاز به خلق کردن و جبر هم نخواهد بود. در رابطه با تجلى شایسته است بدانید که تجلى خداوند اقسامى داد که برخى هیچ ارتباطى با خلقت و ایجاد ندارد مانند تجلى ذات بر ذات که عالى ترین نوع تجلى در مرتبه مقدم بر فعل است و احدى را جز ذات احدیت بر آن دسترسى نیست. نوع دیگر تجلى بر خلق است که آن نیز اقسامى دارد و تا خلقى نباشد این تجلى موضوع نخواهد داشت و از قبیل سالبه به انتفای موضوع مى باشد. 2- صدق لفظ «خدا» بر ذات احدیت مستلزم خلقت جهان و انسان نیست زیرا خدا بودن تقریبا معناى واجب الوجود بودن است و وجوب وجود ذاتى خداوند است ربطى به افعالى الهى ندارد. اما وصف «خالقیت» از اوصاف فضل الهى است و تا از او عملى به نام خلق و ایجاد سر نزند بالفعل متصف به خالقیت نمى شود. البته این به معناى جبرنیست زیرا چه در معناى دقیق فلسفى آن یعنى قوه قاهره برترى توان اراده و اختیار را از وجود دیگرى برباید و او را ناخواسته بر کارى وادار نماید. بلکه در اینجا استلزام است مانند آنکه بگوییم اگر زید عادل است لاجرم باید رفتارى عادلانه پیشه کند. این سخن به معناى آن نیست که زید از سر جبر و بى اختیارى عادل است. بلکه به معناى آن است که عدالت بدون رفتارى عادلانه بى معنى و تناقض در گفتار است. 3- اگر خداوند جهان را نمى آفرید هیچ طور نمى شد و ضررى هم به خدا نمى رسید الا اینکه منع فیض از کسى که قادر به افاضه است بخل است و بخل منافى وجوب وجود است و کسى که حکیم و قادر فیاض على الاطلاق است و در او هیچ نقص و کاستى نیست بخل نمى ورزد.براى روشن شدن این مسئله، باید به مطالب زیر توجه کرد:یکم. هدف انسان در کارهایش، رسیدن به کمال یا رفع نقص است؛ براى مثال غذا مى خورد تا رفع گرسنگى و نیاز بدن کند؛ لباس مى پوشد تا خود را از سرما و گرما حفظ کند؛ ازدواج مى کند براى ارضاى نیازى که در این باره احساس مى نماید. عبادت مى کند تا به کمال نهایى و قرب الهى برسد و خدمت به خلق خدا مى کند، تا کمالات عالى را کسب کند. اما خداوند، هیچ نقصى ندارد تا با افعالش، آن را برطرف سازد و کمالى را فاقد نیست، تا براى رسیدن به آن بکوشد.دوم. هدف مندى همیشه با نیاز همراه نیست؛ بلکه به هر میزان موجودى کامل تر و بى نیازتر باشد به رفع نیاز دیگران بیشتر اقدام مى کند و این از ویژگى ها و نشانه هاى موجود کامل و مهربان است. خداوند مهربان نیز در جستجوى نفعى براى خود نیست؛ بلکه مهم ترین هدف او، خیر رساندن به دیگران و ایجاد زمینه رشد و کمال براى موجودات است.از این رو هدف خداوند از آفرینش این است که هر ممکن الوجودى را به کمال ممکن و شایسته آن برساند؛ بدون آنکه در این کار، براى ذات پاک او نتیجه اى داشته باشد. هر امر ممکنى در این جهان، براى خود قابلیت و شایستگى هست شدن و دریافت کمالات وجودى را دارد و گویى همگى با لسان حال درخواست وجود و طلب کمال مى کنند. آفرینش جهان، پاسخ به این سؤال هاى طبیعى و ذاتى اشیاء و در حقیقت به کمال رساندن آنها است.به دیگر سخن، آفرینش احسان و فیضى است از جانب خدا نسبت به موجودات ممکن. چنین آفرینشى حسن ذاتى دارد و قیام به چنین فعلى؛ جز اینکه خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگرى نیاز ندارد. او با آفرینش، کمالى را افاضه مى کند و وسایل کمال برتر هر موجودى را در اختیار آن مى گذارد. و خوددارى از آن بخل و نقص است؛ پس سزاوار است خداى حکیم و کمال مطلق، جهان را بیافریند و آن را در غایت حکمت و لطافت ایجاد کند. بنابراین آفرینش الهى حکیمانه است؛ هر چند در مرتبه آفرینش، نه نیازى بود و نه نیازمندى؛ چه از ناحیه خالق و چه از ناحیه مخلوقات.اما از آنجا که خداوند هیچ کمالى را فاقد نیست؛ بلکه عین همه کمالات - از جمله فیاضیت على الاطلاق است. بنابراین او با آفرینش نیز به فیاض بودن دست نمى یازد؛ بلکه چون واجد کمال فیاضیت است، جهان و انسان را مى آفریند. از همین رو گفته شده است: آفرینش جهان، لازمه فیاض بودن خداوند و تجلّى آن است؛ نه مقدمه و سبب فیاض شدن. بنابراین تلازم بین فیاضیت مطلقه الهى و آفرینش جهان، به معناى آن نیست که «خدا باید جهان را بیافریند تا فیاض باشد»! این تعبیر مستلزم نوعى نیاز است. دقت در توضیحات گذشته، نشان مى دهد که مسئله برعکس است؛ یعنى، خداوند فیاض است و نتیجه آن، آفرینش جهان است جهت آگاهى بیشتر نگا:الف. عبداللّه، نصرى، فلسفه خلقت انسان، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1379)؛ب. همو، فلسفه آفرینش، (قم: دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1382)؛پ. محمد تقى، جعفرى، آفرینش و انسان، (قم: دارالتبلیغ اسلامى، چاپ دوم)، بى تا)..[پایان کد انتخابی] .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image