تکامل دنیا و یکنواختی آخرت /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

سلام تو دلم یک حسی اومده که خیلی ازارم میده . الان من می توانم به دوستانم ، مردم کمک کنم ، علم یادشون بدم و یا یاد بگیرم ، به فقرا کمک کنم ، به دوستانم درس اخلاقی و مذهبی دهم و روحیه انها را بیشتر مذهبی و اسلامی کنم ، یا وقتی کسی مشکل دارد کمکش کنم ، دردش را بر طرف کنم ، و همه این کار را برای رضای خدا انجام دهم . اما فکری که منو ازار میدهد دوران پس از ظهور و بهشت است . در ان زمان الحمدلله نه کسی به کمک من نیاز دارد ، نه به علمم ، نه به هیچ چیز دیگر . پس تکلیف من چیست ؟ چیکار باید بکنم ؟ چه تکلیف دینی دارم ؟ ارزشم را چگونه ثابت کنم ؟ حس میکنم الان هدف دارم و میتونم تلاش کنم اما اون موقع نه .حس میکنم ترسم مثل دکتری است که بترسد بیمار نداشته باشد .


الف. سیر همیشگی تکامل انسان بیانگر بالقوه بودن کمال های شایسته او و قابلیت تحصیل آنهاست . مثلا در ابتدای تولد عالم نیست ولی می تواند عالم بشود. »و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئده لعلکم تشکرن ; و خدا شما را از بطن مادرانتان بیرون آورد, در حالی که هیچ نمی دانستید و به شما گوش چشم و قلب عطا کرد تا مگر شکر بجای آرید«, (نحل / 78).هرگاه انسان به یک قضیه علم پیدا کرد. قابلیت عالم شدن به آن قضیه را به فعلیت رسانده و همین حرکت از قابلیت به فعلیت کمال او به شمار می آید.انسان در سیر تکاملی خود همواره می تواند کمال جدیدی را تحصیل کند و کمال حد ایستایی و پایانی تا ابد ندارد . انسان همواره ازین عالم تا آخرت و بهشت می تواند به خدا نزدیکتر شود. لذا فرض بعد از کمال چه میشود ، فرضی باطل و بی پشتوانه علم یا خرد است . از دیدگاه فلسفه حرکت و تکامل از قوه و قابلیت به فعلیت همیشه وجود دارد . از آیات قرآن مجید و روایات به دست می آید راه کمال در آخرت نیز وجود دارد. این ادله را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:1. دسته ی اول : روایاتی که دلالت بر رسیدن ثواب به میت در قبر دارد . چیزهایی می رسد از قبیل نماز و روزه و حج و صدقه و نیکی و دعا. اجر این اعمال هم برای انجام دهنده است و هم برای میت . پس از مرگ نیز ثواب هایی به میت می رسد و در برخی از روایات تخفیف عذاب هم وارد شده است . تخفیف عذاب و اعطای ثواب نوعی کمال برای میت به شمار می آید. 2. دسته دوم : آیاتی که دال بر تزکیه برخی از انسان ها در قیامت است : »ان الذین یشترون بعهدالله و أیمانهم ثمنا قلیلا اولئک لا خلاق لهم فی الاذخره و لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیامه و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم ; کسانی که عهد و پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند آنان را در آخرت بهره ای نیست ; و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و به (نظر رحمت به ) ایشان نمی نگرد و (آنان را) پاکشان نمی گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت «, (آل عمران / 77). جمله ی »و پاکشان نمی گرداند« دلیل بر این است که برخی از انسان ها در آخرت مشمول تزکیه و پاک کردن الهی می شوند, یعنی خداوند در آخرت آنها را از ناپاکی ها پاک می سازد. همین پاک شدن نوعی کمال برای این دسته از انسان هاست . به عبارت دیگر انسانی که در طول حیات دنیوی خود با عبادت و بندگی در تزکیه ی نفس خود کوشیده است , خداوند متعال پس از مرگ نیز او را تزکیه می کند. و این تزکیه ی پس از مرگ پاداش و ادامه ی همان تزکیه ای است که او در دنیا انجام داده است . تعبیر به تزکیه انسان ها در روز قیامت در آیات دیگری نیز آمده است , (بقره / 174). 3. دسته سوم : آیاتی که دال بر هدایت راه پس از ورود مؤمنان به بهشت است : »فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمه منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما; و اما آنان که به خدا گرویدند و به او تمسک جستند, به زودی خدا آنان را در جوار رحمت و فضل خویش درآورد و ایشان را به سوی خود, به راهی راست هدایت کند«, (نساء / 175). این آیه دلالت دارد بر این که مؤمنان پس از ورود به بهشت , به راه مستقیمی هدایت می شوند و هدایت راه حتما در پی خود حرکت در راه را دنبال خواهد داشت و حرکت در راه به معنای به کمال رسیدن است . در آیات دیگری نیز هدایت پس از ورود به بهشت تأکید شده است , (حج / 23 - 24). 4. دسته چهارم : آیاتی که دلالت بر غفران در قیامت دارد: »الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین و الذی اطمع ان یغفرلی خطیئتی یوم الدین ; (ابراهیم در مقام معرفی خداوند گفت :) آن کس که مرا آفرید و همو هدایتم می کند و آن کس که او به من خوراک می دهد و سیرابم می گرداند و چون بیمار شوم , او مرا درمان می بخشد و آن کس که مرا می میراند و سپس زنده ام می گرداند و آن کس که امیدوارم روز پاداش را مشمول مغفرت خود ساخته و گناهم را بر من ببخشاید«, (شعراء / 78 - 82). با قطع نظر از این که مراد از خطیئه حضرت ابراهیم چیست , غفران او حتما بالا بردن درجات او در آخرت است , (برای این سه دسته از آیات ر.ک : استاد محمد شجاعی , قیام قیامت , صص 101 - 113). ب. تکاملی که پس از مرگ برای انسان حاصل می شود ناشی از امور زیر است :1. آنچه پس از مرگ او در دنیا انجام می شود و افعال اختیاری او در دنیا در انجام آن اعمال مؤثر بوده است . مثلا وصیت کرده که برای او حج بجا آورند; یا کسی را اجیر کرده که برای او حج بجا آورد. و یا ملکی را وقف کرده که باقیات صالحات است و یا سنت و عادت حسنه ای را در جامعه بجای گذارده و مردم پس از او به آن سنت عمل کند و او در ادامه ی این سنت نقش داشته باشد. و یا فرزندان صالحی را تربیت کرده که او در رفتار نیکوی آنان مؤثر بوده است . در همه ی این مثال ها, میت در زمان حیات خود کاری را انجام داده که ثمره ی آن پس از مرگش نیز به او می رسد و این نوع از تکامل در آخرت گرچه در آخرت است اما منتسب به افعال اختیاری او در دنیا است .2. هرگاه انسان ها برای گذشتگان خود دعا کنند و یا خیری را برای او بفرستند, مثلا صدقه ای از برای او بدهند یا عبادتی مانند نماز و حج برای او انجام دهند و از خدا بخواهند که ثواب آن را به میت مورد نظرشان برساند, در این موارد اگر خداوند خواسته ی آنان را اجابت کند, ثواب آن به میت مذکور می رسد گرچه آن میت هیچ نقشی - مانند مثال های امر اول - در انجام آنها نداشته باشد.3. شفاعت شفاعت کنندگان می تواند مقام میت را بالا ببرد. شفاعت چه در بخشش گناهان باشد چه در بالا بردن مقام , باعث تکامل انسان شفاعت شونده می شود. شفاعت می تواند ناشی از قابلیتی باشد که او در حیات خود کسب کرده است - مانند آنچه در امر اول گفته شد - و یا ناشی از قابلیتی باشد که دیگران با دعا برای او تحصیل کرده اند - مانند آنچه در امر دوم گفته شد -.4. آنچه درباره ی تزکیه مؤمنان در آخرت یا هدایت راه به آنان پس از ورود به بهشت گفته شد, می تواند علاوه بر این که ناشی از یکی از امور سه گانه پیشین است تجلی تزکیه اختیاری او در دنیا و پیروی اختیاری از هدایت الهی در دنیا باشد. به این بیان که انسان با عبودیت و تزکیه ی نفس در این دنیا قابلیت کمالاتی را پیدا می کند و بروز آنها در این جهان مادی امکان ندارد و یا موانعی - از قبیل گناهان یا خطاها - مانع از بروز آن کمال ها می شود. خداوند متعال در آخرت آن موانع را پاک می کند و کمالات یاد شده امکان بروز پیدا می کنند. در هیچیک از این امور, تکامل اختیاری پس از مرگ برای انسان حاصل نشده است . به عبارت دیگر: سیر تکاملی انسان پس از مرگ به پایان نمی رسد ولی نوع حصول کمال قبل از مرگ و بعد از مرگ متفاوت است . 5. بسیاری از جهنمیان با تحمل عذاب گناهانشان پاک می شود و لیاقت ورود به بهشت را پیدا می کنند. خداوند متعال فرمود: »و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا; و همه شما وارد جهنم می شوید, این امری است حتمی و فرمانی است قطعی , سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم , و ظالمان را در حالی که به زانو درآمده اند در آن رها می کنیم «, (مریم / 71 - 72). رسول اکرم (ص ) فرمود: »کسی که در قلبش ذره ای از ایمان موجود باشد بالاخره از آتش جهنم خارج خواهد شد«, (کنزالعمال , 284). پس جهنمیان نیز با عذاب جهنم راه کمال را طی می کنند و عذاب جهنم برای آنان رحمت است . از برخی نصوص قرآن و روایات می توان چنین فهمید که کافران و مشرکانی که جاودان در آتش هستند خودشان راه کمال خودشان را بسته اند. این نوع عذاب آنان نه تنها از بین نمی رود بلکه دائم در حال شدت و بیشتر شدن است . خداوند متعال فرمود: »فانهم لاکلون منها فمالئون منها البطون ثم ان لهم علیها لشوبا من حمیم ثم ان مرجعهم لالی الجحیم ; پس دوزخیان حتما از آن (میوه های درخت زقوم که از قعر آتش سوزان می روید) می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند, سپس ایشان را بر سر آن , آمیغی از آب جوشان است , آنگاه بازگشتشان بی گمان به سوی جهنم است «, (صافات / 66 - 68). و نیز فرمود: »و من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید یتجرعه و لا یکاد یسیغه و یأتیه الموت من کل مکان و ما هوت بمیت و من ورائه عذاب غلیط; دوزخ پیش روی او است , و به او آبی چرکین نوشانده می شود, آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند آن را فرو برد, و مرگ از هر جانبی به سویش می آید, ولی نمی میرد و عذابی سنگین به دنبال دارد«, (ابراهیم / 16 - 17).از این آیات به دست می آید که عذاب جهنمی رو به تشدید است و این بدان دلیل است که کفر و عناد او در دنیا پوشیده بوده و باید در منازل آخرت قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی انسان ها نمایان شود با هر عذابی , کفر و عناد او نمایان تر می شود و باطن پلید او واضح تر می شود و عذاب او نیز متناسب با این پلیدی شدت می گیرد. همانگونه که مؤمن نیز که باطن پاک او در دنیا پوشیده بوده باید در منازل آخرت , قدم به قدم پرده ها بر کنار رود و باطن واقعی او نمایان تر شود و لذا در هر منزلی بر کمال او افزوده می شود. به عبارت دیگر مؤمنان در آخرت سیر صعودی و کافران سیر نزولی دارند و سیر هر کدام ادامه ی مسیری است که در دنیا داشته اند. خلاصه کلام آن که تکامل در راه آخرت هم به نحوی وجود دارد که شامل یادگیری و علم هم می شود زیرا عالم آخرت ابدی و جاودان است و تعضلات الهی نیز تازه به تازه، نو به نو است که اهل ایمان از آن بهره خواهند برد. (برای آگاهی بیشتر درباره تکامل در قیامت رجوع کنید به کتاب «قیام قیامت» استاد محمد شجاعی، کانون اندیشه جوان، ناشر: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر)پ. ابدی بودن آخرت مساوی با یکنواختی و کسالت آفرینی نیست. بهشت تنها جاى خوردن و آشامیدن و بهره مندى از لذت هاى مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانى که در این دنیا لذت هاى عمومى براى آنها جاذبه نداشته و با همت و تلاش، به دنبال دستیابى به مراتب علمى و معنوى بوده اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجراى طرح هاى عظیم، براى جامعه بشرى تلاش کرده اند؛ به طور یقین از بهشت ها و مراتب بهشت بالاتر بهره مند خواهند شد. هیچ گونه رکود، سکون و خستگى براى آنها پیش نمى آید و آنان تحقق آرزوهاى دست نیافته خود را به طور آسان تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت. 1. آیت اللَّه جوادى آملى :ما اگر معناى ثبات را از سکون جدا کنیم و براى ما روشن شود که به دارالقرار مى رسیم، این سؤال براى ما مطرح نیست.ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختى اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین مى رود. امّا معادلات ریاضى ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصى و نه در زمان خاصى قرار دارند. قضایاى ریاضى نه در مکانى هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزّمن. اگر چیزى نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار مى رسد، خستگى و دلزدگى براى او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمى.2. آیت اللَّه حسن زاده آملى به فرموده خداى متعال: «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها»؛ ق (50)، آیه 35.؛ «[در بهشت ] براى آنان هر چه بخواهند حاضر است».این آیه و آیات مشابه، دلالت مى کند که خواسته هاى نفس در عالم آخرت، به انشاى (ایجاد) او است، بلکه همه لذّت ها و رنج هاى او در آن عالَم، از مقوله فعل اند، نه اِنفعال.لذّت هاى دنیوى همه از قبیل انفعال اند؛ یعنى، از خارج بر نفس وارد مى شوند و در وى اثر مى کنند. برخلاف لذت هاى آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشاى نفس اند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت، هرچه اراده کننده، بشود.آنچه ملالت و خستگى را به دنبال دارد، انفعال نفسانى است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگى و مَلالتى وجود ندارد (هزار و یک نکته، نکته 796 و 923..)در پایان گفتنى است: آن گاه آدمى از لذتى دلزده مى شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد. اما اگر خستگى بر انسان عارض نشود و همچنان آدمى در اوج لذت باشد، احساس دلزدگى براى او پیش نمى آید. و این همان ویژگى نعمت هاى بهشت و لذت هاى بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامى مؤمنان درستکار و بندگان دوست دارش نصیب مى فرماید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image