علم خودشناسی /

تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه

منظور از علم خودشناسی چیست؟


در پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نکته به عنوان مقدمه، اشاره می کنیم و سپس مقصود از خود شناسی را بیان خواهیم نمود. 1- شناخت حصولی و حضوری:در یک تقسیم بندی کلی انسان شناسی به شناخت حصولی و حضوری انسان تقسیم می شود. مراد از شناخت حصولی انسان، شناخت باواسطه و غیرمستقیم آدمی است، این شناخت معمولا به واسطه مطالعه، تحصیل، تحقیقات علمی، تفکرات عقلانی و تامل و تدبر در متون دینی حاصل می شود. محصول این تلاش علمی، دست یابی به مفاهیم و نتایج علمی ای است که بوسیله آنها می توان تا حدود زیادی چهره واقعی انسان را مشاهده نمود. شناخت حضوری انسان، ادراک و شعور بی واسطه حقیقت انسانی است. این گونه شناخت که نور چشم عارفان و آرزوی مؤمنان راستین است در سایه ریاضت نفس، تهذیب درون، مراقبت دل، و نوعی درون نگری حاصل می شود و البته بهترین راهی است که پرده از راز حقیقت انسان برمی دارد و واقعیت او را آنگونه که هست، برخویشتن می نمایاند. شناخت حضوری خاص عارفان و سالکان است و معمولا برای عده کمی از انسان ها این توفیق دست می دهد. 2- معرفت نفس:در تعالیم دینی و همچنین آموزه های عرفان و فلسفه اسلامی و حتی غیراسلامی بر لزوم تلاش برای معرفت نفس تأکید شده است و حتی در برخی روایات، معرفت نفس به عنوان برترین معرفت و دریچه ای به سوی درک مبدأ ربوبی، معرفی شده است؛ مانند این دو روایت از علی(ع) که در آن فرموده است: ( معرفه النفس انفع المعارف) معرفت نفس سودمندترین شناخت ها است (نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفه النفس) کسی که موفق به معرفت نفس شود، به بزرگترین رستگاری نایل شده است. (غررالحکم ج 6 ص 172- انتشارات دانشگاه تهران.)در این زمینه بعضی خود شناسی را مرادف با مضمون این روایات می شمارند و حال آنکه معرفت نفس، به معنایی که مورد نظر این روایات و کلمات عرفا و حکما است، شناخت حضوری حقیقت نفس مجرد انسانی است نه شناخت حصولی آن. (شناخت انسان از نظر قرآن، ص ،7 حجه الاسلام واعظی) 3- انسان شناسی:هر فرد از افراد انسانی، ترکیبى از ویژگیهاى نوعى و فردى است. ویژگی های نوعی، خصوصیاتی است که در تمام افراد انسانی به صورت مشترک وجود دارد، مانند غریزه، فطرت، توانایی ها و نیازهای مشترک و ویژگی های فردی خصوصیاتی است که هر فرد را از سایر افراد انسانی ممتاز می کند. مقصود از انسان شناسی علمی است که با استفاده از روش های علم حصولی؛ مانند کلام، فلسفه و عرفان می کوشد تا ابعاد وجودی مشترک، توانایی ها و نیازهای فطری و غریزی انسان را بررسی نماید. یکی از مباحث مهم این شناخت بیان مقام و جایگاه انسان در هستی و ارزش فوق العاده او در میان پدیده های عالم است. 4- خود شناسی:خود شناسی نیز دو گونه تصور می شود، یکی خودشناسی به معنای معرفت نفس که راه تحصیل آن علم حضوری و روش عرفانی است و دیگری به معنای انسان شناسی است که عمدتا از طریق علم حصولی بدست می آید.شناخت حضوری نفس اساسا از محور بحث های ما خارج است، زیرا چنین شناختی یک تجربه فردی به حساب می آید و نمی تواند به صورت یک علم جمعی که با تعلیم و آموزش، قابل انتقال به دیگران باشد استفاده کرد. عبادت، ذکر، توجه، مراقبت از نفس و درون نگری اسبابی هستند که فرد را به چنین شناختی نایل می کنند، نه پژوهش و تحقیق و استدلال و آزمون. مقصود ازخود شناسی:در اینجا این سوال مطرح می شود که مقصود از خودشناسی چیست؟ آیا خودشناسى به معناى شناخت نوع انسان است؟ یا به معناى شناخت هر فرد از خویشتن است، خویشتنى که مرکب از ویژگیهاى مشترک با دیگران و ویژگیهاى اختصاصى هر فرد است؟ اگر خودشناسى به معناى شناخت جنبه هاى اشتراکی افراد نوع انسان باشد، خودشناسی همان انسان‌شناسی است. و اگر مقصود از خودشناسى شناخت هر فرد از خویشتن باشد، خودشناسى بخشی از انسان شناسى خواهد بود. انسان شناسى به روش صد در صد شهودى و درون نگرانه امکان پذیر نیست، زیرا شناخت هر فرد از خویشتن اگر با روش درون نگرى و از طریق علم حضورى صورت گیرد، نتیجه آن شناخت مجموع ویژگیهاى نوعى و شخصى خواهد بود و تمییز ویژگى هاى نوعى و شخصى از یکدیگر فقط با مشاهده خصوصیات دیگران ممکن خواهد شد. بنابراین اگر پس از درون نگرى بگوییم خودشناسى (به معناى خاص) کرده ایم. سخن درستى گفته ایم، ولى اگر بگوییم انسان شناسى کرده ایم، سخن ما نادرست است؛ زیرا براى تبدیل خودشناسى به انسان شناسى باید به مشاهده ویژگى هاى دیگران بپردازیم و با مقایسه خود و دیگران اوصاف مشترک و مختص خود را از هم باز شناسیم. البته در صورتى که این مرحله تکمیلى را انجام دهیم، انسان شناسى کرده ایم و انسان شناسى ما باز هم علمى حصولى را نتیجه داده است. بنابراین مقصود از خودشناسی در مباحث حاضر که جنبه آموزشی دارد، انسان شناسی یعنی شناخت ویژگی های نوعی و همچنین ویژگی های فردی از طریق علم حصولی است، منتهی تمام شاخه های علم حصولی راجع به انسان نیز در این بحث بررسی نمی شود. در خودشناسی اخلاقی، معرفت به آن دسته آموزه ها راجع به خود انسانی بررسی می شود که زمینه ورود انسان به مرحله خودسازی و سلوک الی الله و رسیدن به کمال و سعادت را فراهم می آورد. (شناخت انسان از نظر اسلام، ص8)بنیادی ترین حوزه های بحث در خودشناسی اخلاقی یکی راجع به هویت انسان است. دراین بخش ابعاد، ساختار، سرشت، استعدادها و نیازهای انسان مورد بررسی قرار گیرد و دیگری مباحث ارزشی درباره انسان است که به بحث و بررسی ارزش وجودی انسان و کمال و سعادت او اختصاص می یابد و بخش سوم درباره زندگی انسان پژوهش می کند و به معنای زندگی و هدف آفرینش انسان خواهد پرداخت. دانشمندان گفته اند: چهار رکن در شناخت باید کمال یابد تا آدمى به معرفت نائل آید: 1- شناخت جهان 2- شناخت خدا 3- شناخت خود 4- شناخت مکتب و دین هر کدام از این شناخت ها، روش هاى ویژه خود را دارا هستند. در مورد شناخت خود که یکى از ارکان معرفت است، ابتدا باید دید مقصود از این معرفت چگونه معرفتى است. آیا مقصود شناخت اندام ها و وظایف اعضاى بدن است؟ آیا مقصود شناخت نیازهاى حیات مادى اوست؟! و... . آنچه که در موضوع شناخت انسان مورد توصیه انبیا و حکماى الهى قرار گرفته است، شناخت رتبه انسان و جایگاه او در مجموعه هستى است. روشن است که پرداختن به ابعاد گسترده این موضوع، مجال بسیار گسترده و مطالعات عمیقى مى طلبد، ولى به اجمال برخى از سرفصل ها را یادآور مى شویم: 1- شناخت مبدأ و خاستگاه انسان. 2- شناخت مقصد و فرجام آدمى. 3- شناخت ویژگى ها و ابعاد وجود آدمى. 4- شناخت تاریخ انسان در زمین و قوانین حاکم بر آن و سرنوشت اقوام و ملت ها. 5- شناخت فقر و نیازمندى انسان و محدودیت او در مقابل قدرت لایزال خالق هستى. 6- شناخت وظیفه و راه و رسم صحیح در زندگى. و بالاخره به گفته شاعر شیرین سخن سعدى: {Sروزها فکر من این است و همه شب سخنم # که چرا غافل از احوال دل خویشتنم S} {Sز کجا آمده ام، آمدنم بهر جه بود# به کجا مى روم آخر ننمایى وطنم S} روشن است که اگر کسى این سیر را به درستى انجام دهد، نتیجه قهرى آن معرفت خالق هستى و صفات او خواهد بود. کدام خود در بحث خود شناسی و به طبع آن خود سازی این بحث پرسش وجود دارد که مقصود شما کدام خود است؟ هویت انسانی از دوگونه واقعیت ترکیب شده است، واقعیت مادی و طبیعی که همان بدن و جنبه های این جهانی او است و واقعیت مجرد و فرا طبیعی که همان جهت معنوی و روحانی انسان است ، جهتی که دارای شئونی همچون نفس، روح، قلب و عقل می باشد. در فرهنگ اسلامی تعبیر های فراوانی نسبت به دو واقعیت وجودی انسان وجود دارد، همچون: خود حقیقی – خود مجازی خود ملکوتی - خود ملکی خود مثبت – خود منفی خود عالی – خود سافل خود مجرد– خود مادی خود معنوی - خود طبیعی برخی از تعبیر ها خوب است ، ولی برخی از آنها مشکل دار می باشد. مانند تعبیر از خود طبیعی به خود مجازی ؛ زیرا ما در امور تکوینی مجاز نداریم و هر دو خود از این جهت دارای حقیقت هستند و یا تعبیر از آنها به خود مثبت و منفی ؛ زیرا در هر دو بعد انسان امکان مثبت و یا منفی بودن وجود دارد. در مباحث خود شناسی لازم است تصور روشنی از دو گونه خود و یا به تعبیری، هویت انسانی و بشری خود داشته باشیم ، روابط آنها را بدانیم و کمال هر یک را شناسایی نماییم . قرآن کریم به ساختاردو بعدی روح انسان اشاره کرده و می فرماید: خداوند آفرینش انسان را ازگل آغاز کردأ سپس او را سازمان هماهنگ بخشید و از روح خود در او دمید، پس انسان آمیخته اى است از (گل) عنصرى زمینى و نامقدس، و از (روح) مخلوق الهى و مقدس. و بدأ خلق الانسان من طین أ ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه سجده / 9 و 7. اصالت هویت انسانی اکنون به این پرسسش بنیادین می پردازیم که ازمیان این دو هویت که تشکیل دهنده ماهیت انسانی است ، کدام اصیل وواقعی و کدام غیر اصیل و تبعی است. پاسخ به این سوال چندان دشوار نیست .هویت انسانی به دو دلیل اصالت دارد. یک . انسان بودن انسان بسته به آن است . انسان آمیزه ای از دو بعد انسانی و بشری است، خواستگاه انسانیت روح انسان است و منشا بشریت بدن مادی و طبیعت آدمی است. دو. پایدار و ماندنی است. بدن و طبیعت انسان با مرگ زایل می شود و به خاک برمی گردد، ولی روح پایدار و ماندنی است، بالاخره روزی انسان از این سرای به سرای آخرت منتقل خواهد شد . آنچه منتقل می شود روح مجرد و انسانیت انسان است و بدن مادی که مربوط به عالم طبیعت است ، همچنان در طبیعت ماندنی خواهد بود. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم در انسان اصالت با روح است و بدن، تنها مرکب و ابزاری است در اختیار روح به منظور گذران زندگی موقتی انسان دراین جهان و رشد و ترقی و کمال نفس. دوگانگی هویت، منشا کرامت انسانی ارجمندى و کرامت انسان، هرگز به معناى یک بعدى بودن او و حرکت جبرى وى به سوى کمال نیست، بلکه انسان از آن رو شایسته آفریده شدن و خلافت الهی، معرفى شده است که دارای دو بعد و دو گرایش است ومى تواند آگاه شود و انتخاب کند. انتخاب بر اساس آگاهى، آن گاه است که انسان نیز در درون ساختار وجودى خود زمینه انتخاب را داشته است و در بیرون وجود خود، یعنى جهان عینیت و خارج نیز از این زمینه برخوردار باشد. زمینه انتخاب، تنوع و چند بعدى بودن و دست کم دو بعدى بودن است. انسان در استعداد وجودى خود زمانى مى تواند انتخابگر باشد که دست کم از استعداد تعالى یافتن و یا منحط شدن، الهى شدن یا شیطانى شدن، نورانى شدن و هدایت یافتن یا ظلمانى شدن و گمراه گشتن برخوردار باشد و ابزار و امکانات حرکت در این دو مسیر را نیز دارا بوده و در عینیت زندگى نیز متناسب با آن گرایشهاى درونى و ابزار و امکانات، طریق و گذرگاه داشته باشد. هویت فرا طبیعی، گمشده انسان بزرگترین غفلتی که انسان بدان دچار شده است ، غفلت از خود حقیقی و معنوی خود است، خود ملکوتی در حقیقت گمشده اصلی انسان در زندگی است . انسان اگر خودش را بیابد و به ارزشهای وجودی خود پی ببرد ، به هر کمالی که دست یافتنی باشد خواهد رسید، رسیدن به کمال مطلق الهی نیز ابتدا در گرو یافتن و سپس ساختن خود انسانی است. علی(ع) در روایتی به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: عجبت لمن ینشد ضالته ، کیف لا ینشد نفسه. از آدمی در تعجبم؛ زیرا که او، اگر چیز کوچکی را گم کند، ممکن است برای یافتن آن تلاش فراوان نماید ، ولی خودش را گم نموده وبرای یافتن آن تلاشی نمی کند. گاهی انسان آنچنان در زندگی این جهانی وخود طبیعی ، نیازها و خواسته های آن غرق می شود، که خود حقیقی و معنوی اش را فراموش می نماید. انسانیت انسان بسته به خود معنوی اواست و تا انسان خودش را آنچنان که باید، نیابد و نسازد ، شایسته این عنوان نمی باشد. خود معنوی، موضوع دین موضوع دین هم خود معنوی انسان است، اگر انسان بعد مجرد نداشت، به دین نیاز مند نمی شد، بدن انسان مادی است وبرای رفع نیازها یش به دانش حسی و طبیعی نیاز دارد، اینگونه دانش در خود طبیعت یافت می شود و آدمی قادر است با ابزار حس و تجربه و علوم دانشگاهی، به رفع نیازهای دانشی خویش بپردازد ، ولی روح انسان مجرد است و نیاز به دانش و بینش معنوی دارد، اینگونه آگاهی، با ابزار طبیعی تحصیل نمی شود و نیازمند به وحی و ابزار فرا طبیعی می باشد . دین، در اصل، تامین کننده نیازهای بینشی و دانشی انسان در زندگی معنوی و فرا طبیعی او است . دین و خود اصیل انسان به هم پیوندی عمیق دارند، دین: یعنی یاد خدا بودن ، همان چیزی که بعد معنوی انسان به وسیله آن به تعالی و کمال می رسد و دین گریزی چیزی جز فرار از خود نیست، بی توجهی به دین و یاد خدا، در حقیقت، بی توجهی به خویشتن خویش است. یاد خدا هم آغوش یاد خود است و یاد خود یاد خداوند را در پی خواهد داشت ، کسی که یاد خدا را به فراموشی سپارد ، خود را فراموش کرده و فراموشی خود، مستلزم از یاد بردن خداوند و معبود هستی است. مراد از خودشناسی، شناخت خود واقعی انسان یا همان روح انسانی است که گوهری و حقیقتی ورای ماده و فوق آن و وجودی مجرد و فراتر از جسم و جسمانیات است و سایه ای از وجود حق تعالی و خداوند متعال است و بهترین و آسان ترین راه شناخت خداوند است و روایت مشهور: «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر که خود را بشناسد، خدایش را شناخته است» بر این مطلب دلالت دارد. برای شناخت خود، باید انسان در دو وادی سیر و گردش نماید: 1- وادی و قلمرو نظر و فکر و اندیشه: برهان های فراوانی توسط بزرگان فلسفه و عرفان درباره تجرد نفس بیان گردیده است که می توانید به این کتاب ها مراجعه نمایید (مثل دروس معرفت نفس، استاد علامه حسن زاده آملی و مقالات استاد محمد شجاعی، ج 1). ولی انسان با تأمل کوچکی می تواند بفهمد که حقیقت او غیر از بدن اوست. حقیقت انسان همان چیزی است که از وقتی خود را شناخته با کلمه «من» به آن اشاره می کرده و پس از گذشت سال ها و سپری شدن ایام کودکی و نوجوانی و جوانی و پیری باز آن حقیقت را می یابد و با همان کلمه «من» از آن تعبیر می کند با این که بدن و جسم او دستخوش تغییرات فراوانی گشته و اگر حقیقت انسان، جسم و بدن او می بود و منظور از «من» همان جسم او بود باید من کودکی غیر از من نوجوانی و این دو غیر از من جوانی و همه اینها غیر از من زمان پیری باشد. انسان حتی بدن و اعضای بدنش را به آن حقیقتش نسبت می دهد و مثلا می گوید: بدن من، دست من، چشم من و روشن است که باید بدن چیزی و «من» چیزی دیگری باشد تا بتوان بدن را به من نسبت داد. پس یکی از راه های خودشناسی غور و اندیشه و مطالعه و استدلال و برهان است. 2- وادی عمل و شناخت عملی: چیزی مانند تهذیب نفس و عبادت خالصانه و توجه و ذکر مستمر و مراقبه و مواظبت بر اعمال و کردار در خودشناسی و معرفت نفس و حقیقت انسانی مؤثر نمی باشد. کاستن از خوردن و خوابیدن و جنبه حیوانیت و تقویت جنبه معنویت و روحانیت و جلوگیری از پراکندگی و تفرقه خاطر و تمرکز بر یاد و ذکر و مراقبه حق و استمرار و دوام آن و فاصله گرفتن از اهل هوا و هوس و گناه و نداشتن ارتباط و تماس بیش از حد نیاز با افراد جامعه و نپرداختن بیش از حد ضرورت به کارهای دنیوی کلید شناخت خود معرفت نفس است که ثمره آن شناخت پروردگار است. البته این کاری دقیق و طولانی است و پس از سال ها بندگی و عبادت و عمل به دستورات الهی و مراقبت و مواظبت حاصل می گردد.دانشجوی گرامی مهمترین انگیزه انسان برای مطالعه در مورد انسان شناسی نیاز به خود شناسی و خدا شناسی و خود سازی است. در یک چشم انداز کلی ، شاید بتوان نیازهای اساسی انسان را از نظر اسلام در موارد زیر، دید. الف. خودشناسی: پیش از هر چیز لازم است انسان بدین موضوع پی ببرد که وجود او آمیزه ای است از بدن مادی و حقیقتی دیگر به نام نفس (روح) است که ، از آن به من یاد می کند ؛ وانگهی، همین بخش از وجود او ، جاودانه خواهد ماند. هم از نگاه قران کریم و هم در روایات معصومین (ع) دست یابی به چنین شناختی، با شناخت خداوند پیوندی ناگسستنی دارد: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛(حشر، 19)؛ و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آن ها را به خود فراموشی گرفتار کرده . آنها فاسقانند» نیز پیامبر (ص) فرمود: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه ؛ شناسنده ترین شما نسبت به خودتان ، شناسنده ترین به پروردگارتان است.» علامه طباطبایی ، المیزان ، ج 6 ، ص 182 ، دارالکتب الاسلامیه همو در سخن دیگر فرمود: «الکیس من عرف نفسه و اخلص اعماله؛ انسان زیرک ، کسی است که خود را بشناسد ، و اعمالش را [برای خدا] خالص کند»(همان) نتیجه پیوند یاد شده نیز، اندیشه ورزی درباره توحید می باشد . امام صادق (ع) درباره رتبه بندی آگاهی های انسان فرمود: «وجدت علم الناس کله فی اربع ؛ اولها ان تعرف ربک و الثانی ان تعرف ما صنع بک والثالث ان تعرف ما اراد منک و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک؛ همه علم مردم را در چهار چیز یافتم: اول این که پروردگار خود را بشناسی . دوم، این که بدانی خداوند با تو چه کرده (مراد پی بردن به آفرینش موزون و حکیمانه ، نعمت عقل و حواس، ارسال رسل و انزال کتب آسمانی است). سوم، این که بدانی او از تو چه خواسته است ، چهارم اینکه بدانی چه چیز تو را از دینت خارج می کند. (شناخت گناهان و موجبات شرک و ارتداد)»(کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 63، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام) ب. خودیابی (استمرار در توجه به خود و مبارزه با غفلت زدگی): در رهپویی به کمال حقیقی ، تنها شناخت خود کافی نیست؛ چرا که این شناخت ، در اثر توجه بیش از اندازه به امور دنیوی و نیازهای جسمانی ، دستخوش غفلت و فراموشی قرار می گیرد؛ از این رو ، انسان نباید بسان اشخاص عادی ، تنها در مواقع اضطرار مانند غرق شدن و سایر حوادث طبیعی ، به خود توجه پیدا کند ، بلکه با فاصله گرفتن نسبی از امور مادی، برای توجه به خود حقیقی و نیاز های آن ، برنامه ای مستمر داشته باشد و راهکار شاخص این مهم ، شستشوی گرد و غبار بر نشسته بر جان آدمی در آب زلال عبادت است. ت. خدا شناسی: خودشناسی ارزشمندترین شناخت ها و رساننده به خداشناسی است . در روایتی از امیرالمومنین (ع ) آمده است که فرمود: «معرفه النفس انفع المعارف». اکنون در این زمینه به دو نوع مطالعه نیاز است : الف ) مطالعه علمی : درباره خودشناسی نوعی و به تعبیر دیگر ((انسان شناسی )) (اومانولوژی ) است . بهترین سخن در این رابطه را در قرآن مجید و سپس در کلمات و احادیث پیشوایان مکتب می توان یافت. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک : 1- انسان و ایمان شهید مطهری 2- انسان در قرآن شهید مطهری 3- خودشناسی برای خودسازی محمد تقی مصباح یزدی 4- جامع السعادات مولی مهدی نراقی 5- محاسبه النفس سید بن طاووس ب ) مطالعه عینی: یعنی تفکر و تامل در وجود خویشتن , شناخت معایب و محاسبه نفس خویش . یقینا هر چه آدمی بیشتر در خود فرو رود و به اخلاق و کردار خود بیندیشد, بیشتر خود را خواهد شناخت . در این رابطه انسان چون طبیبی حاذق باید بیماری های نفس خویش را دریابد و با مهارت و جدیت به درمان آن بپردازد. این گونه خودشناسی اساسی ترین رکن خودسازی و عروج به مقامات بلند معنوی است ; زیرا کسی که فاقد آن باشد عمری را در غفلت و بی خبری سپری خواهد کرد و چه بسا عمری با ملکات رذیله زندگی کند وبه سرای آخرت بشتابد بدون آن که ره توشه ای به همراه داشته باشد. در این رابطه کتاب های اخلاقی تا حدود زیادی می تواند راهنمای انسان باشد. برای آگاهی بیشتر ر . ک : 1- چهل حدیث امام خمینی 2- المراقبات میرزا جواد ملکی تبریزی 3- پرواز در ملکوت امام خمینی. ج. خودسازی: با گذار از مراحل پیشین؛ یعنی خوشناسی و خودیابی، خدا شناسی به مرحلهء چهارم یعنی خودسازی می رسیم که ، دوری گزینی از کج روی و گناه و نیز انجام اعمال صالح، پایه اصلی آن را تشکیل می دهد. قرآن کریم با بیانی آشکار به انسان نهیب می زند که، به فریاد خودتان برسید: «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم تعملونA ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ، مراقب خود باشید ، اگر شما هدایت یافته اید گمراهی کسانی که گمراه شده اند ، به شما زیانی نمی رساند . بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آن چه عمل می کردید ، آگاه می کند»(مائده، آیه 105) اگر رفتارهای انسان ، با هدف از آفرینش او متناسب باشد ، در این صورت نفس او کمال یافته ، به سعادت می رسد . پالایش نفس از بیماری های روانی نیز، نخستین برنامه قرآنی در این راستا است: «قد افلح من زکیها و قد خاب من دیسها؛ هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار ، و آن که نفس خود را با معصیت و گناه آلوده سازد، نومید و محروم گشته است»(شمس، آیه 9) خلاصه آن که ، دست یابی به حقیقت انسانی، وامدار خودسازی است، و اساسا هدف از آفرینش عالم، پدید آوردن کارخانه ای به منظور انسان سازی بوده است. د. به دلیل دارا بودن بعد جسمانی، افزون بر جنبه روحی، پیدا ست که انسان نباید تنها به نیاز های روحی پرداخته، از نیازهای جسمی غافل شود. ولی در باره این دسته از نیازهای انسان، توجه به دو نکته ضروری است . اولا به دلیل غریزی بودن نیازهای مزبور، پی بردن به آن ها به پیچیدگی درک نیازهای روحی نیست؛ ثانیا بر آوردن آن ها هدف نبوده و تنها زمینه ای است که ، موانع پرداختن به نیازهای اصلی انسان ، یعنی پرورش روان را، می زداید. در روایات معصومین (ع) تأمین معاش و پرداختن به لذایذ حلال جسمانی ، از موارد شاخص نیازهای جسمانی برشمرده شده اند، امام علی (ع) در این باره فرمودند: «للمؤمن ثلاث ساعات ، فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یوم معاشه و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل؛ زندگی فرد با ایمان در سه قسمت خلاصه می شود: قسمتی به معنویات پرداخته و با پروردگارش مناجات می کند، و قسمتی به فکر تأمین و ترمیم معاش است، و قسمتی را به این امر اختصاص می دهد که ، در برابر لذت های حلال و مشروع آزاد باشد»( نهج البلاغه ، کلمه 390 از کلمات قصار ، به نقل از تفسیر نمونه ، ج 9 ، ص 334) ناگفته نماند گستره نیازهای اساسی انسان در روابط چهارگانه با «خدا ، مردم ، طبیعت و خویشتن قابل تعریف و بررسی و رتبه بندی است آنچه گفته شد تنها درباره رابطه خود و خداست. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک : 1- انسان و ایمان شهید مطهری 2- انسان در قرآن شهید مطهری 3- خودشناسی برای خودسازی محمد تقی مصباح یزدی 4- جامع السعادات مولی مهدی نراقی 5- محاسبه النفس سید بن طاووس .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image