تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در امر ازدواج مي گويند: عاقلانه ازدواج كن، عاشقانه زندگي كن! آيا نمي شود هم عاشقانه ازدواج كرد و هم عاشقانه زندگي كرد؟


برادر ارجمند! نحوه برخورد ما با مسأله ازدواج كه حساس ترين و سرنوشت ساز ترين مقطع زندگي هر انسان است به چند صورت ممكن است اتفاق بيفتد: گروهي از روي هوا و هوس و به دور از هر گونه تأمل و بررسي شيفته مي شوند به گونه اي كه عقل از سر و هوششان مي رود و آن چنان خود را در درياي عشق و محبت مي بينند كه ديگر نه گوششان پندي مي شنود و نه چشمشان عيبي مي بيند. چنانكه پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايند: «حبك للشيء يعمي و يصم» دوست داشتن و محبت, انسان را كور و کر مي كند. و به جز وصل يار به هيچ چيز ديگري نمي انديشند. گروهي ممكن است فقط عنصر عقل را در ازدواج و زندگي بعد از ازدواج در نظر بگيرند و هيچ جايگاهي براي عشق و محبت قائل نباشند. نه روح تشنه خود را از چشمه زلال محبت سيراب مي كنند و نه نيازهاي عاطفي خانواده خود را ارضاء مي نمايند. چنان ذهن استدلالي و حسابگر پيدا كرده اند كه جز زبان منطق و استدلال و حساب و كتاب از چيز ديگري سردر نمي آورند. گروهي هستند كه مي گويند قبل از ازدواج فقط جاي عقل است با درايت و تدبير زندگي را شروع كن, عشق و علاقه در طول زندگي ايجاد مي شود يا طرفين در ايجاد آن تلاش مي كنند. اما عده اي هستند كه با چراغ عقل كوچه پس كوچه هاي عشق را طي مي كنند و با روشنايي عقل مسير عشق و علاقه پايدار را مي يابند. با عقل سالم و بدون هوي و هوس و شتابزدگي, نيمه گمشده خود را پيدا مي كنند. عاشق او مي شوند و آن گاه زندگي خوشي را در سايه عشق و محبت شروع مي كنند يعني با دو عنصر عقل و عشق ازدواج و زندگي مي كنند. روش اول و دوم افراط و تفريط است و بايد از آن اجتناب شود. زيرا روش اول جز گرفتاري و بدبختي و رسوايي چيزي به همراه ندارد: عشق هايي كز پي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود عشق جنسي و هوس پرستي كه به قول ويل دورانت آغاز آن با ترشح غدد جنسي و پايان آن ارضاي شهوت زود گذر جسماني است، هرگز نمي تواند تعهدآور بوده و مايه پايداري روابط انساني به ويژه زندگي زناشويي باشد. عشقي كه نه عشق جاوداني است بازيچه شهوت جواني است عشق آيينه بلند نور است شهوت زحساب عشق دور است جوان بايد مواظب باشد تا با يك نامه «فدايت شوم» و ... خود را نبازد؛ زيرا پشت اين محبت هاي فريبنده دره هاي هولناك و شب تيره و بدبختي هول انگيزي نهفته است. فقط كافي است نور افكني بيندازيم و عمق اين دره هاي وحشتناك اما به ظاهر زيبا و پرجلوه و رنگارنگ را بنگريم. روش دوم نيز پسنديده نيست؛ زيرا زندگي بي عشق و محبت به يك زندگي بي روح و جهنمي غير قابل تحمل تبديل خواهد شد. درحالي كه زندگي مشترك و خانواده براي ايجاد آرامش در سايه محبت و مودت است؛ چنان كه قرآن كريم مي فرمايد: «از آيات الهي آن است كه براي شما از جنس خودتان جفتي بيافريد كه در بر او آرامش يافته و با هم انس گيريد و ميان شما رأفت و مهرباني برقرار نمود در اين امر (كه در حقيقت پايه زندگي آسايش, خوشي و بقاي نوع بر آن است) براي مردم با فكر ادله حق آشكار است.» روش سوم، اين روش هم كاملا مورد تأييد نمي باشد؛ چرا كه امكان دارد عشق و علاقه بعد از ازدواج فراهم گردد. اما اين امكان هم هست كه علاقه اي ايجاد نشود. بسيارند افرادي كه داراي شرائط مناسبي هستند، اما به عنوان همراه به درد هم نمي خورند. روش چهارم, روش مرسوم و عرف جامعه است. عموم مردم با تدبير, درايت و حكم عقل در امر ازدواج پيش مي روند؛ به اين معنا كه تمام شرائط و از جمله آن ها علاقه بين دختر و پسر را لحاظ مي كنند. در اين ازدواج علاوه بر رأفت, محبت و مهرباني كه خداوند به خانواده عنايت مي فرمايد (طبق آيه فوق) خود زوجين نيز در ايجاد, تثبت و افزايش روز افزون عشق و علاقه نسبت به يكديگر تلاش مي كنند. اين شيوه, شيوه مطلوبي است به شرط آنكه علاوه بر حداقل علاقه لازم (البته هر چه بيشتر باشد مهمتر است؛ ولي گاهي براي همه پيش نمي آيد) زوجين در ايجاد و افزايش عشق و جلب محبت نسبت به يكديگر كوتاهي نكنند. درباره اين نكته كه فرموديد: «مگر نمي شود عاشقانه ازدواج كرد و عاشقانه زندگي نمود» بايد عرض كنيم، اگر منظور از عاشقانه ازدواج كردن, ازدواج به روش اول باشد، يعني با يك نگاه عاشق شدن, شتابزدگي در انتخاب معشوق و عشقهاي خياباني باشد, چنين عشقهايي به عاشقانه زندگي كردن نمي رسد. اگر سري به هفته نامه ها و مجلات خانوادگي بزنيم, صفحات هم راز و پزشك مشاور مملو از غم نامه هايي است كه دخترها و پسرها از دوستي ها و ازدواج هاي ناكام خود نوشته از بسياري از ازدواج هايي كه از روابط خياباني, پارك و دانشگاه ها و ... شروع شده اند يا به سرانجام روشني نرسيده و يا قبل از ازدواج رها شده و حاصلي جز بد نامي نداشته است. زيرا اصولا مبنا و اساس علاقمندي آن ها بر همان نگاه هاي اوليه پايه گذاري شده است و وقتي عشق و علاقه,ظاهري باشد بعد از مدت زماني تحليل ميرود و نهايتاً خاموش مي شود. موريس مترلينگ در تأييد ناپايداري اين گونه عشق ها مي گويد: «شما با ديدن يك روي دل آرام, فريفته صاحب آن صورت مي شويد, گرچه اين عشق ممكن است به عشق حقيقي مبدل شود, اما غالباً اين عشق با وصل معشوق پايان مي يابد؛ چون عشق كششي است, كشش تا به هنگامي است كه به وصل مي رسد اگر حقيقتي در لفاف اين مجاز نباشد, پس از وصل, آن كشش تمام شده است؛ زيرا وصل, آخر و سرانجام كشش است, اما حقيقت, انتها ندارد.» اما اگر عاشقانه ازدواج كردن به معناي واقعي باشد، يعني با شناخت كامل باشد بسيار خوب است. عشق, محبت شديد و بسيار قوي است و محبت فرع معرفت و شناخت است؛ چنان كه امام صادق (ع) فرمودند: «الحب فرع المعرفه». اگر كسي تمامي شرايط عقلي و شرعي ازدواج و انتخاب همسر را در نظر گرفته و به دور از هرگونه هوي و هوس و شتابزدگي همسر مناسب خويش را شناسايي كند و به او عشق بورزد و با او ازدواج نموده و زندگي عاشقانه اي را نيز شروع كند, اين نعمت بزرگي است كه خداوند به بعضي افراد عنايت مي كند؛ چنان كه حضرت علي (ع) فرمودند: «هرگاه خداوند براي بنده اش اراده خير كند, آن خير را بر دل او مي اندازد و همسر صالح و سازگاري برايش مرحمت مي فرمايد كه دركارها و دشواري ها او را ياري كند.» و در اين صورت خوشبختي و سعادت به انسان روي آورده است چنانكه پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «از جمله خوشبختي هاي آدمي اين است كه داراي همسري شايسته باشد.» .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image