علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

من دين خاصي ندارم و در مورد اديان تحقيق مي کنم. در جايي خواندم که ابي بن کعب ملقّب به سيد القراء از قبيله خزرج که پيش از اسلام از علماي يهود بود و بعد از اسلام در شمار کاتبان مخصوص محمّد درآمد. ايشان در قرآني که جمع آوري و تدوين کرده، خودش دو سوره به نام هاي حفد و خلع داشته است که در قرآن عثمان وجود نداشته است و در عوض در آن دو سوره ی فيل و قريش، يک سوره ی واحد بودند. بنابراين، اين چه قرآني هست که هر کسي براي خودش يک قرآن دارد و مسلمان ها اين چنين به آن اعتقاد دارند.؟


جاي هيچ ترديدي نيست که پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با همين قرآن موجود، تحدي کرده و آن را معجزه ی نبوّت و رسالت خود خوانده است. يعني کتاب آسمانی که بر خاتم انبياء نازل شده است و این همان کتابی است که فعلا در دست مسلمين است و با همان نظم و اسلوبي که در زمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوده، باقي مانده. زيرا فصاحت، بلاغت، اختلاف نداشتن آيات قرآن کریم و اوصاف زيباي آن از قبيل نور و هادي بودن به سوي صراط مستقيم و... که تاريخ در مورد قرآن کریم براي ما حکايت کرده است. در همين قرآن موجود فعلي نيز هست و مي فرمايد: «در قرآن از آن جهت که ذکر است، باطل بر آن غلبه نمي کند نه روز نزولش و نه در آينده. نه باطل در آن رخنه مي کند و نه نسخ و تغيير و تحريفي که خاصيت ذکريتش را از بين ببرد». اگر در قرآن نازل شده بر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، تحريفي رخ داده باشد و در يکي از اوصافي که براي خود ذکر کرده است، دگرگوني و زياده و نقصان صورت گرفته باشد، ديگر آن وصف باقي نخواهد ماند، در حالي که قرآن موجود را با تمامي همان اوصافي مي بينيم که قطع نظر از روايات، تاريخ براي ما توصيف کرده و گزارش نموده است. دلايل ديگري غير از اعجاز نيز بر عدم تحريف قرآن کریم وجود دارد که بايد در جاي خود مطالعه شود که از جمله آن ها رواياتي است که مطابق نقل اهل تسنن و تشيع پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است: «هنگام بروز فتنه ها و براي حل مشکلات به قرآن مراجعه کنيد». و يا در حديث ثقلين قرآن را عِدل عترت خود قرار داده و تمسک به آن دو را مايه ی نجات امت و سلامتي شان از گمراهي دانسته است و اگر بنا بود قرآن کريم دستخوش تحريف شود، معني نداشت پيامبري که در عصمت و علم غيب او جاي ترديدي نيست، مردم را به کتابي که مورد تحريف واقع خواهد شد، ارجاع دهد و با تأکيد بفرمايد به آن دو تمسک نمائيد و يا در روايات ديگر دستور بدهد که روايات را بر قرآن عرضه کنيد تا حق از باطل تشخيص داده شود. امّا مسأله تعدد مصحف ها و اين که بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هر يکي از امام علي ـ عليه السلام ـ عبدالله بن مسعود، ابي بن کعب و...مصحفي داشته اند که داراي ويژگي هايي بوده که در ديگري نبوده است، اين امر هيچ ربطي به تحريف قرآن کریم به زياده و نقصان ندارد و اين نوع اختلاف نظير کتابي مي ماند که چاپخانه هاي متعدد، آن را به زيور طبع مخصوص به خود آراسته اند، بدون اين که محتواي کتاب تفاوتي با هم داشته باشد. هر چند هر يکي از ناشرين با خط خاص وکاغذ و صفحه خاص و... آن را چاپ کرده و از اين نظر مي توان گفت اين کتابي که در دست شماست با کتابي که در دست ديگري است اختلاف دارد، ولي چون محتواي هر دو يکي است، اتحاد دارد و اين حرفي است منطقي و هيچ اشکالي ايجاد نمي کند؛ قرآن هائي که هر يک از صحابه براي خود داشته، شبيه چاپ کتاب واحدي مي باشد که ناشرين متعدد آن را چاپ نموده اند و هر يکي از مصحف ها، ويژگي هاي خاص خود را داشته بدون آن که در اصل آن چه آيات و کلام الله هست، اختلافي داشته باشد. آن چه در سؤال آمده و گويا تصريح دارد به اين که از قرآن کريم دو سوره کم شده و يا اگر از اصل قرآن چيزي کم نشده، حداقل اين کار صورت گرفته که چيزي غير از قرآن بر آن افزوده شده و بعد همان شيء اضافه شده حذف شده است؛ در جواب اين سئوال دانستن دو نکته ضروري مي نمايد: 1. اين که ما مي گوئيم قرآن کریم از تحريف مصون است، معنايش اين است که تغيير و تبديل در قرآن به گونه اي که کلام الهي از غير آن شناخته نشود و از دسترس بشر خارج گردد و يا چيزي به عنوان کلام الهي شناخته شود که کلام الهي نيست، ممکن نيست و هيچ گاه جامعه بشري و مسلمانان از قرآن کریم محروم نشده و نخواهد شد و قرآن کریم را از غير قرآن با وضوح و آشنائي کامل تمييز خواهند داد و هرگز مصونيتي به اين معني نمي رساند که دشمنان قرآن کریم از تغيير و تصرف در الفاظ قرآن کریم به هر شکلي ناتوان هستند و باز منظور اين نيست که آنان حتي قرآن کرییم را نمي توانند به غلط چاپ کنند و يا نسخه اي از قرآن کریم را نابود کنند، بلکه مراد آن است که خيانت دشمنان به نتيجه نمي رسد و براي مسلمانان شناخته شده و خنثي مي گردد و نيز منظور از عدم تحريف قرآن کریم آن نيست که صاحب نسخه اي از نسخه هاي قرآن نمي تواند در آن دعايي را و يا به زعم خود سوره اي را بنويسد. با توجه به اين مطلب، برخي را عقيده بر اين است که آن چه به اسم سوره حفر و خلع شهرت يافته، دعاي قنوت بوده و أبي بن کعب براي اين که آن را فراموش نکند، در مصحف خويش گنجانده است و بعد به عنوان دو سوره به مصحف ابي بن کعب (م 21 هـ) نسبت داده شده و ابن نديم (متوفاي 438 يا 385) در فهرست خود از فضل بن شاذان نقل کرده که فضل ادعا کرده است که فردي ثقه به فضل گفته است که من مصحف ابي بن کعب را در قريه الانصار در دو فرسخي بصره نزد محمد بن عبدالملک انصاري ديدم که در آن دو سوره خلع و حفر وجود داشت. ديگر ابن نديم منبعي را معرفي نکرده است که با چه واسطه و از کدام منبع اين سخن را نقل کرده است. 2. نکته دوّم اين است که: همان طوري که اشاره شده، اين دو سوره در حقيقت دعاي قنوت است و روايات عامه در اين قسمت دو دسته است: الف) از يک دسته روايات بر مي آيد که اين دو سوره از قرآن نبوده، بلکه دعاي قنوت بوده که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و بعد عمر بن خطاب آن را در نماز مي خوانده؛ ولي راوي که عبيد بن عمر است گمان کرده که آن دو، سوره اي از قرآن کریم است. ب) دسته ديگر مي گويد آن دو، سوره اي از قرآن کریم بوده که تلاوت آن نسخ و بعد حذف شده است. علامه طباطبائي(ره) را عقيده بر اين است که آن چه در مورد اين عبارات ساختگي گفته شده و آن را جزء قرآن دانسته اند، مفاد و مضمون روايات تحريف قرآن است که از طريق عامه نقل شده است وآنان بدون آن که روايات را بر قرآن عرضه کنند تا روايات جعلي از صحيحش شناخته شود به مقتضاي همين روايات گفته اند دو سوره از قرآن حذف شده است، در حالي که از اندک دقت در متن سوره ی خلع و حفد بر مي آيد که هيچ شباهتي به نظم و اسلوب قرآن ندارد و سازنده ی آن از نظم قرآني تقليد کرده و نتيجه اين شده که اسلوب عربي معمولي را هم از دست داده و مانند زاغ شده که خواست چون کبک بخرامد راه رفتن خود را نيز فراموش کرد. مؤلف ألاء الرحمن به اشکالات أدبي سوره حفد و خلع پرداخته است که به دو نمونه اشاره مي کنيم: 1. کلمه فجور که ماده ی اصلي «يفجر» است، در ادبيات زبان عربي متعدي استعمال نمي شود؛ ولي در سوره ی خلع متعدي استعمال شده و چنين اشتباه فاحشي از ساحت قدس خداي عالميان به دور است. 2. در سوره ی حفد با جمله «نحشي عذابک الجد...» خوف مؤمن تقليل شده به اين که چون عذاب خدا يقينا به کفار مي رسد و دامن آنان را مي گيرد، من از عذاب تو مي ترسم، در حالي که مناسبتي بين نترسيدن مؤمن ازعذاب خدا و مبتلا شدن کفار به عذاب الهي نمي باشد. ثانيا: عذابک الجد يعني چه؟ آيا منظور عدم هزل و شوخي است. مگر خدا شوخي هم دارد و از اين باب کسي را عذاب مي کند؟! اما بخش اخير سئوال و اين که سوره ی فيل و قريش در مصحف ابي بن کعب يک سوره بوده است امر جديدي نيست. زيرا سوره ی ضحي والم نشرح نيز دو سوره هستند؛ ولي از نظر فقهي و دستور شرع وقتي در نماز خوانده مي شود هر دو بايد خوانده شود. يعني حکم يک سوره را دارد و همين طور است سوره ی فيل و ايلاف و اين کار که به دستور شرع انجام مي شود، دليل بر آن نيست که از قرآن کریم، سوره کم شده است، بلکه تعداد و سوره هاي قرآن همان 114 سوره است، لکن اين چهار سوره در نماز حکم خاص خودش را دارد. جمع آوری قرآن کریم در آن دیار و در آن زمان، هم چون قرآن های دست نوشته ی عصر کنونی و یا انتشار قرآن کریم در انتشارات گوناگون است و این هیچ نقشی در تحریف قرآن کریم ندارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image