معرفی کتاب الامامه و السیاسه /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

عنوان کتابى در تاریخ سده هاى ۱ تا ۳ ق منسوب به ابن قتیبه (ه. م). این کتاب که گاه با عنوان تاریخ الخلفاء نیز از آن یاد شده، به ویژه از حیث انتساب آن به دانشمند مشهورى چون ابن قتیبه دینورى، بارها از آن بحث شده است. این اثر را مى توان با در نظر گرفتن دو جنبه کلى بررسى کرد: نخست مسأله انتساب آن به ابن قتیبه و سپس محتواى اخبار و روایات تاریخى و منابع آن که البته معلوم نبودن نام مؤلف، از ارزش و اعتبار مطالب کتاب در مجموعه آثار تاریخى مربوط به قرون نخستین اسلامى، نمى کاهد (نک: دنباله مقاله).


عنوان کتابى در تاریخ سده هاى 1 تا 3 ق منسوب به ابن قتیبه (ه. م). این کتاب که گاه با عنوان تاریخ الخلفاء نیز از آن یاد شده، به ویژه از حیث انتساب آن به دانشمند مشهورى چون ابن قتیبه دینورى، بارها از آن بحث شده است. این اثر را مى توان با در نظر گرفتن دو جنبه کلى بررسى کرد: نخست مسأله انتساب آن به ابن قتیبه و سپس محتواى اخبار و روایات تاریخى و منابع آن که البته معلوم نبودن نام مؤلف، از ارزش و اعتبار مطالب کتاب در مجموعه آثار تاریخى مربوط به قرون نخستین اسلامى، نمى کاهد (نک: دنباله مقاله).کتاب پس از خطبه، با ذکر فضایل دو خلیفه نخست آغاز مى شود، سپس به مسأله سقیفه و خلافت ابوبکر مى پردازد، اما به طور کلى، اخبار و روایات مربوط به دوره خلافت ابوبکر و عمر بسیار مختصر و تنها با اشاره هاى گذرا آمده است. از اینجا نویسنده به تفصیل بیشتر گراییده، و به ویژه از دوره خلافت امیر المؤمنین على (ع) روایات متعدد و مفصلى آورده است، چندانکه حدود ربعى از کتاب را به تاریخ این دوره اختصاص داده است. در این کتاب که به رغم اختصار، رویدادهاى ادوار گوناگون سده هاى نخستین هجرى را در بر مى گیرد، موضوع فتح افریقیه و اندلس به دست موسى بن نصیر ویژگى جداگانه اى دارد (2/60 به بعد). ذکر حوادث مربوط به ادوار خلفاى بنى امیه تا واپسین ایشان، به اختصار ادامه مى یابد. موضوع ظهور عباسیان را مؤلف با عنوان «بدء الفتن و الدولة العباسیه» آغاز کرده است (2/130). در این بخش نیز همچون بخش نخست، مؤلف به اختصار، به ذکر حوادث دوران حکومت چند خلیفه نخست عباسى پرداخته است و در پایان ذکر وقایع خلافت هارون الرشید مى گوید که در نقل اخبار مربوط به خلافت عباسى، پس از هارون الرشید، سودى نمى بیند، زیرا از این پس «زنادقه عراق» بر خلافت استیلا یافتند (2/207). با اینهمه، در کوتاهترین عبارات از ماجراى جانشینى مأمون و جنگ او با امین بر سر خلافت یاد کرده است (2/208).درباره مؤلف کتاب باید گفت که هیچ یک از کسانى که شرح زندگى و آثار ابن قتیبه را به دست داده اند، به چنین کتابى، حتى با عنوان تاریخ الخلفاء اشاره نکرده اند (مثلا نک: ابن ندیم، 85-86). بررسى متن کتاب نیز نفى انتساب الامامة و السیاسه به ابن قتیبه را تأیید مى کند. البته کتاب پس از بسمله با این عبارات آغاز مى شود: «قال ابو محمد عبد الله ابن مسلم بن قتیبة رحمه الله تعالى... » و در یک جاى دیگر نیز این نام (عبد الله بن مسلم) در صدر یک خبر آمده است (1/27) ، با اینهمه، آوردن سلسله اسناد در صدر اخبار، با روش محدثان تفاوت کلى دارد و با آنکه نخستین اخبار و روایات با سلسله اسناد آغاز مى شود، اما در چند صفحه بعد، مؤلف کتاب-و شاید نخستین کاتب پس از مؤلف-در صدر هر روایت، فقط از لفظ «قال... » استفاده کرده است که غالبا معلوم نیست گوینده کیست. ابن ابى مریم (د 253 ق) که مؤلف، نخستین روایت را از قول او نقل کرده (1/2، 27) ، مصرى است (نک: ذهبى، 12/311) و تا آنجا که مى دانیم ابن قتیبه هرگز به مصر نرفت. دیگر رجال و شیوخ کتاب را نیز نمى توان جزو شیوخ ابن قتیبه محسوب کرد (براى اسامى شیوخ روایى او، نک: همو، 13/297). در پاره اى موارد به نظر مى رسد که مؤلف یا کاتب، سلسله اسناد را انداخته، و تنها به نام صاحب اثر اکتفا کرده است، مانند «قال الحسن البصرى» (1/27).در همین موارد است که گاه تناقضهایى دیده مى شود. اما اینکه خطیب به استناد عبارت «حدثنا ابن ابى لیلى التجیبى» در الامامه (2/78) ، این ابن ابى لیلى را قاضى کوفه (د 148 ق) دانسته، و نتیجه گرفته که او 65 سال پیش از تولد ابن قتیبه در گذشته است (ص 23) ، درست نمى نماید.همچنین باید توجه کرد که روش تألیف کتاب، با آنچه از روش نویسندگى و عقاید ابن قتیبه مى شناسیم، هماهنگ نیست (براى دیگر ادله رد انتساب به ابن قتیبه، نک: همو، 23-24؛قزوینى، 1/109-111).باید گفت مسأله انتساب این کتاب به ابن قتیبه دست کم از قرن 6 ق مطرح بوده است؛چنانکه قاضى ابو بکر ابن عربى (د 543 ق) در العواصم من القواصم، با آنکه در انتساب همه مطالب الامامة و السیاسه به ابن قتیبه تردید کرده، به سبب روایت اخبارى که موجب طعن بر صحابه مى شود، به ویژه در بخش مربوط به حوادث سقیفه و مسأله بیعت امام على (ع) با خلیفه اول، بر او تاخته است (ص 228). ابن شبّاط، مورخ تونسى (در 681 ق) نیز در کتاب خود با عنوان صلة السمط... ، از الامامة و السیاسة با تصریح به نام ابن قتیبه، نقل مى کند (ص 211؛نیز نک: الامة، 2/70). قلقشندى (د 821 ق) نیز در صبح الاعشى، عهد نامه عمر بن عبد العزیز به سلیمان بن عبد الملک را به نقل از کتاب ابن قتیبه با عنوان تاریخ الخلفاء، آورده است (9/360-362) که اصل آن را در الامامة و السیاسة مى توان یافت (2/114-115).در میان محققان متأخر، گویا نخستین کسى که در انتساب این اثر به ابن قتیبه تردید کرد، پاسکوال دگایانگوس، sognayaG eD. P خاورشناس اسپانیایى (1809-1897 م) بود. محققان دیگرى نیز در این باره به تحقیق پرداخته اند (مثلا نک: خطیب، همانجا؛عدوى، 3/36-37؛حسینى،77-78؛ مصطفى،1/241-242OU127/I,LAG؛لوکنت، 176-175) ؛گر چه هیچ یک از این پژوهشگران به نام و نشان مؤلف واقعى اثر راه نیافته اند. این نکته نیز شایسته یادآورى است که یاقوت حموى در شرح احوال ابن حزم (ه. م) ، به کتابى از او با عنوان الامامة و السیاسة اشاره مى کند (5/94-95؛قس: مقرى، 2/79: الامامة و الخلافة) ، اما این جز اشتراک لفظى در عنوان کتاب نیست و هیچ دلیل دیگرى مؤید اینکه کتاب موجود همان اثر ابن حزم باشد، وجود ندارد. همچنین، هیچ یک از منابع مؤلف از سده 4 ق در نمى گذرد و این مؤید نظر دخویه است که معتقد است این کتاب را احتمالا یک مؤلف مصرى یا مغربى در عهد ابن قتیبه نگاشته است (نک: 187/I,S,LAG)جدا از مسأله مؤلف کتاب، همچنانکه گفته شد، بررسى متن اثر، به ویژه از حیث منابع، سخت قابل توجه به نظر مى رسد. در واقع الامامة و السیاسة مجموعه اى نامنظم از آثار مورخان قرون نخست هجرى است و این موضوع به طور خاص در بخش مربوط به فتح افریقیه و اندلس نمایان تر است. مقایسه میان روایات این بخش با یک اثر از عبد الملک ابن حبیب اندلسى (ه. م) نشان مى دهد که نویسنده الامامة و السیاسه، غالب روایات این بخش را، گاه حتى با حفظ سلسله سند ابن حبیب، از کتاب او نوشته، و اختلاف میان دو متن بسیار اندک است (نک:ابن حبیب، 143، شم 412، قس: الامامة، 2/78، سطر 7 بب؛نیز نک: ابن حبیب، 145، شم 419؛قس: الامامة، 2/78، سطر 12 بب، نیز نک: ابن حبیب، 145، شم 419، قس: الامامة، 2/87، سطر 3). همچنین در همین بخش، مؤلف کتاب به اثر یک مصرى اندلسى الاصل، از نوادگان موسى بن نصیر، فاتح اندلس، به نام معارک بن مروان تکیه داشته است (نک:مونس، 27). البته در هیچ یک از موارد فوق، مؤلف به منبع اصلى خود اشاره نکرده است.در جاهایى از کتاب که مؤلف به مأخذ خود تصریح مى کند، مى توان آثار مورخان بزرگ سده هاى نخست هجرى را که اینک نشانى از آنها در دست نیست، بازیافت و این یکى از مهم ترین ویژگیهاى الامامة و السیاسة محسوب مى شود. آثار تاریخى ابو معشر سندى (ه. م) (نک:الامامة، 1/215، 2/8، 9، 10، 25) ، ابو الحسن مداینى (همان، 1/159) ، و اثر بسیار مهم هیثم بن عدى (د 207 ق) با عنوان الدولة در اخبار دعوت عباسى (نک: ابن ندیم، 112) در بخش مربوط به آغاز خلافت عباسیان (نک: الامامة، 2/130، 141، 149، 164) مورد استفاده مؤلف قرار گرفته است.از کتاب الامامة و السیاسه چندین نسخه خطى موجود است (نک:LAG، همانجا) و متن آن بارها با انتساب به ابن قتیبه، در مصر، عراق و لبنان به شیوه اى غیر انتقادى به چاپ رسیده است.مآخذابن حبیب، عبد الملک، التاریخ، به کوشش خورخه آگوادى، مادرید، 1991 م؛ ابن شباط، محمد، «صلة السمط... » ، المکتبة العربیة الصقلیة، به کوشش میکله آمارى، لایپزیگ، 1857 م؛ابن عربى، ابو بکر، العواصم من القواصم، به کوشش محب الدین خطیب، دمشق، دار البشائر، ابن ندیم، الفهرست؛الامامة و السیاسة، قاهره، 1388 ق/ 1969 م؛حسینى، اسحاق موسى، ابن قتیبة، ترجمه هاشم یاغى، بیروت، 1400 ق/ 1980 م؛خطیب، محب الدین، مقدمه بر المیسر و القداح ابن قتیبه، قاهره، 1385 ق؛ ذهبى، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح سمر، بیروت، 1404 ق/1984 م؛عدوى، احمد زکى، مقدمه بر عیون الاخبار ابن قتیبه، قاهره، 1930 م؛قزوینى، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران. 1363 ش؛ قلقشندى، احمد، صبح الاعشى، قاهره، 1383 ق؛مصطفى، شاکر، التاریخ العربى و المورخون، بیروت، 1983 م؛مقرى، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق/1968 م، مونس، حسین، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیین فى الاندلس، مادرید. 1986 ؛یاقوت، ادبا؛نیز:1965,sucsamaD ,abyatuQ nbI ,G ,etmoceL;S. LAG ;LAGنقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج 10 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image