علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

جايگاه اخلاق در قرآن کریم چيست؟


این موضوع جایگاه ویژه ای در قرآن کریم دارد. در این نگارش به علت رعایت اختصار، تنها به بیان مطالبي چند که از قرآن کريم استفاده می شود، بسنده مي شود: 1. مطابق آيات فراوان، يکي از عمده ترين اهداف بعثت انبياء و مهمترين رسالت آنان، تهذيب روح و تزکيه جان ها بوده است به گونه اي که تعليم در برنامه هاي آنان به عنوان مقدمه مورد نظر بوده است. زيرا آن چه عمومي است و توده انسان ها به آن مأمور و مؤظف اند، همانا نزاهت روح و شکوفائي اخلاق است. در قرآن کريم کمتر آيه اي تلاوت مي شود که در صدر و ذيل آن، مسأله تقوي و اخلاق بازگو نشده باشد و اين نشان از اهميت اخلاق و تطهير جان ها مي دهد و گوشزد مي کند که اگر فضيلت جاي رذيلت را نگيرد، رسيدن به مقصود (چه دنيوي و چه اخروي) ميسر نيست. زيرا آن مدينه فاضله به وجود نخواهد آمد، مگر اين که انسان هاي آزاده از بند شهوات و قيود و رذايل اخلاقي دست بردارند و در صدد تشکيل مدينه فاضله بر آيند. فقط انسان هاي خودساخته و فاضل هستند که توان ساختن جامعه و مدينه فاضله را دارند وگرنه کسي که متخلق به اخلاق الهي نشده باشد مانند سربازي مي ماند که نمي داند براي چه هدفي سلاح به دست گرفته است و روشن است سربازي که اهل سلاح است اما اهل صلاح نيست، چه بسا به جاي دشمن دوست را نشانه بگيرد. بنابراين اولا تشکيل مدينه فاضله که آرزوي بشر و خصوصا حکماي الهي بوده، به دست انسان هاي متخلق به اخلاق الهي، ميسر است و تهذيب نفوس و جان ها در پرتو تعاليم اخلاقي قرآن کريم به دست مي آيد. از اين رو، انبياء ـ عليهم السلام ـ قبل از طرح مسائل سياسي، نظامي، اقتصادي و سائر شئون زندگي جمعي، به تهذيب اخلاق پرداخته اند و اصولاً کار انبياء آدم سازي بوده است. 2. قرآن کریم از يک طرف به ما دستور اقتدا و تأسي به رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مي دهد و آن حضرت را به عنوان الگو معرفي مي نمايد. و از طرف ديگر خلق عظيم آن حضرت را مي ستايد و تحسين مي کند. پس ما نه تنها موظف هستيم که اخلاق نيکو داشته و به فضائل اخلاقي خود را آراسته کنيم، بلکه مأموريم داراي «عظمت خلق» باشيم که غير از «حسن خلق» است: حسن خلق زيبائي و ظرافت اوصاف نفساني است، امّا عظمت خلق و خلق عظیم، صرف فضائل اخلاقي نيست، بلکه بزرگي اوصاف و فضائل اخلاقي است که بر بزرگواري صاحب آن صفات دلالت مي کند. به هر حال هر چند راه يافتن به بزرگي خلق کار هر کس نيست، ولي امري است شدني و گرنه خداوند دستور تأسي به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به ما نمي داد. در حقیقت رسول اکرم (ص)که الگو است، در تمام عرصه ها الگو است و تا به معراج ذفتن نیز برای همگان اگلو است. 3. در بيشتر آيات کلام الله مجيد، تزکيه که همان تخليه از رذائل و زدودن تيرگي ها از جان و تطهير آن از عقايد باطل جاهلي و مزين شدن به زيور و فضيلت اخلاقي است، بر تعليم که يکي ديگر از اهداف انبياء مي باشد، مقدم شده است. و اين نشان اهميت اخلاق الهي از نظر قرآن کریم است که تزکيه را هدف و تعليم و تدريس را وسيله براي رسيدن به آن مي داند و به همين دليل تزکيه را قبل از تعليم ذکر مي نمايد، چون هدف همواره مقدم بر وسيله است. به بيان ديگر چون تزکيه هدف و علت غائي براي تعليم علوم حصولي است، از اين جهت از اهميت بيشتري برخوردار است و بر تعليم مقدم شده است. از سوي ديگر تزکيه و تهذيب اخلاق، عمل است که عمل محدود به دنياست؛ ولي عملي است که علم حضوري و شهودي را به دنبال دارد. علمي که با تدريس و تعليم ميسر نمي شود و علمي که نور الهي است، در آيينه شفاف مي درخشد نه در مرأت زنگار گرفته. بنابراين، اخلاق حسنه که با تطهير جان از صفات زشت و ناپسند به دست مي آيد، بر علوم رائج حصولي مقدم است. چون اخلاق حسنه يک نوع عمل و علم ابزار است و نيز هدف براي اين نوع علوم است و بر علم شهودي و حضوري مقدم است، چون اين نوع از علم، ميوه ی شجره ی طوباي اخلاق الهي است و انبياء آمدند تا کتب آسماني را تعليم دهند و تلاوت کنند تا بشر، حُسن و قبيح، حلال و حرام، صحيح و باطل و سود و زيان خود را بشناسد و آن گاه در سايه ی اين تعلّم و شناخت به خودسازي و کسب فضائل اخلاقي بپردازد تا محصولي به نام معرفت و شهود که هدف نهائي آفرينش بوده و پس از مرگ شکوفاتر مي شود، برداشت کند و اين شهود و معرفت در سايه طهارت روح به دست مي آيد. لذا خداوند تقوي و وارستگي را زمينه ی بهره مندي از علوم ويژه و آگاهي هاي فارق بين حق و باطل، معرفي نموده است. آري آن علم که ملحدان و بلکه موحدان متوسط از آن محروم هستند و فقط برخي از انسان ها از آن بهره مند شده و داراي بصيرت نافذ گشته و بر نفس و قواي نفساني خويش تسلط پيدا مي کنند، نتيجه و اثر اخلاق الهي و اعتدال قواي اصلي نفس يعني قوه غضبيه، شهويه و عاقله است. 4. آن چيزي که از نظر قرآن کریم محور براي احياي اخلاق الهي و انساني به شمار مي رود، کرامت و عزت نفس و تن ندادن به ذلت و نيز خوديابي و پرهيز از خودفراموشي است: قرآن کريم مي فرمايد: «مانند کساني نباشيد که خدا را فراموش کردند، سپس خدا آنان را به خودفراموشي گرفتار کرد». هر گاه کسي خودش را گم نکرد و آن را به ياد آورد، خدا را به ياد آورده و با اين خوديابي و خوديادآوري و عزيز و مکرّم شمردن خويشتن است که تمام فضائل اخلاقي در انسان زنده مي شود و تمام رذائل اخلاقي از انسان دور مي گردد. يعني اگر خود واقعي انسان که نفخه اي از عالم غيب و ملکوت و دروازه اي به سوي معنويات است، در انسان زنده شد، ديگر به انسان اجازه نمي دهد که گرايش طبيعي را اصل و گرايش هاي معنوي را فرع قرار بدهد و به عبارت ديگر، راستي، امانت، عزت، عفت، کرامت و... را رها کرده و به اضداد آن خود را آلوده نمايد، بلکه خودشناسي و کرامت قائل شدن براي خود حقيقي خويشتن که خدا آن را کرامت داده است، موجب مي شود که عجب، حسادت، تکبر و شهواني و... از کشور وجود انسان رخت بر بندد. چون اموری از اين دست، نتيجه ی خود باختگي و خود فراموشي است. قرآن کریم در این خصوص مي فرمايد: «بگو زيانکاران واقعي آنانند که سرمايه وجود خويش و بستگان شان را در روز قيامت از دست داده اند آگاه باشيد زيان آشکار همين است». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image