تناقضات در مسیحیت /

تخمین زمان مطالعه: 27 دقیقه

چند مورد از تعارضات اعتقادی مسیحیت را بیان فرمایید؟


خدا در مسیحیت، از مسیر اصلی توحید خارج شده و به تثلیث مبدل شده است. در تثلیث خدا یکی و در عین حال سه تا است و به تعبیر دیگری سه اقنوم در یک شخص است. خدا عبارت است از خدای پدر، خدای پسر (مسیح) و خدای روح القدس. بنابراین مسیحیان عیسی را خدا می دانند و از او به خدای پسر یا پسر خدا یاد می کنند.معاد در میان مسیحیان، تقریبا شبیه رجعت در آخر الزمان است. برخی از مسیحیان منتظر بودند که حضرت مسیح در سال 1000 و یا 2000 میلادی ظهور کند. اکنون به سال 2030 یعنی دو هزارمین سال مصلوب شدن و برخاستن وی از قبر امید بسته اند. به گمان این گروه، وی در آن روزگار از آسمان فرود خواهد آمد و در زمین قیامت بپا خواهد کرد. سپس مردم را داوری خواهد کرد و گروهی را به جهنم و برخی را به بهشت خواهد فرستاد. در ضمن عمدتا در مسیحیت معاد روحانی مطرح است و از همین رو بهشت یا عذاب جسمانی برای آنان شناخته شده نیست.یکى از منابع اصیل هر دینى، کتاب مقدس آن است که فصل الخطابِ تلقى هاى گوناگون و معیار نشان دادن بدعت ها و انحراف ها به شمار مى رود. در این کتاب آموزه هاى اساسى و محورى نظام اعتقادى، ارزشى و احکام عبادى مطرح شده است و به وسیله آن، مى توان ممیزات هر دینى را از دین و آیین دیگر تشخیص داد. بر اساس منابع مذهبى ما، تعدادى از پیامبران الهى (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و پیامبراکرم(ص) ) داراى کتاب آسمانى بوده اند. بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27.تمامى این کتاب ها از ناحیه خداوند وحى شده بود و پیامبران نامبرده نقشى جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشته اند. اما - غیر از قرآن مجید - تمامى آنها و یا بخش اصلى آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است. این تحریف با سه رویکرد تاریخى، نگرش محتوایى به مضامین این کتاب ها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانى اثبات مى گردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن مى شود. البته رویکرد سوم تنها براى کسانى قابل قبول است که آسمانى بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهاى پیشین همگانى است؛ از این رو فقط به بیان آن دو مى پردازیم.یک. رویکرد تاریخى:براساس گزارش هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است، از همین رو علاوه بر برخوردارى از شیوه هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان - که مى پندارند کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شده اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است - بیشتر مسیحیان معتقدند: که خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلّفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب هاى مقدس، یک مؤلّف الهى و یک مولّف بشرى دارد. نگا:الف. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، صص 695-721 ؛ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران: آموزشگاه کتاب مقدس، بى تا.جالب است بدانید تعداد کتاب هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنى انجیل )، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.  توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51. حال وقتى تاریخ به ما نشان مى دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى داند. از این رو براساس گزارش هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف ها و کشمکش هاى فراوانى رخ داد. طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم. در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:Robert  1-1. رابرت م.گرنت  انطباق انجیل فعلى را با گفته هاى عیسى به صراحت رد مى کند و مى گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلى که انجیل نویسان نوشته اند گفته است». رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى شمارد و بر وجود داستان هاى دروغین و افسانه ها در آن تأکید مى ورزد. همان، ص 295.1-3. متکلمان لیبرال مسلّم مى دانند که کتاب مقدس مستقیماً وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است. ایان باربور، علم و دین، ص 130 - 131. ق: همان، ص 295.1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند.Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9. 1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث Braithwaite  مى گویند نمى توان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد. جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307.1-6. Neo-orthodoxy  (الهیات رسمى - سنتى جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب متکلمان نئوارتدکس خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى دهد.1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاریخى نشان داده اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه اى از امکان پذیرى نامحتمل است... مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت هاى معجزه اى عهد جدید اعتقادى ندارند. به طور قطع آن حکایت ها مستند نیستند». پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق: رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 294 - 296.1-8. توماس میشل - استاد الهیات مسیحى - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27.تحریف از دیدگاه مسیحیان:اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 - 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسیارى از سخنان مکتوب عیسى(ع) گفته هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است». تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه: روبرت آسریان، ص 446؛ تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380. «آدولف فون هارناک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى(ع) به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى(ع) تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است. همان، ص 387. برخى دیگر از صاحب نظران به نوسازى روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسى توجه نموده و عده اى نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را مطرح کرده اند.ر.ک : محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 185؛ تهران: سروش، چاپ اول، 1382. اما شاید بتوان گفت مهم ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى(ع) است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود... و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد». رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 - 13. مسلماً چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.برگرفته از: سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99 و 100، قم: مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385.دو. رویکرد محتوایى با نگرش محتوایى به مضامین کتاب هاى مقدس، روشن مى گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى شود. وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده ام. در «اظهار الحق» ج اول، ص 165.  می گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است». میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق: حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران: مرتضوى. نمونه هایى از تحریف در کتاب مقدس:در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى خوریم. ذیلاً به برخى از آنها اشاره مى شود.1. در سِفر «پیدایش» مى خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم(ع) را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه هایى که به تو نشان مى دهم به عنوان هدیه سوختنى، قربانى کن». پیدایش، 22 : 1. در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل مى داند. تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است. همان، 17 : 25 و18 : 1. اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى(ع) را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته اند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى گردد.2. انجیل متى، عیسى(ع) را از فرزندان سلیمان بن داود(ع) مى داند. ( انجیل متى، 1 : 6) در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داود معرفى شده است. ( انجیل لوقا، 3 : 31)3. در انجیل متى، عیسى(ع) اعلام مى کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود».( انجیل متى، 12: 40) در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى دانند. ر.ک : انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقس، 15 : 42 و 16 : 1 ؛ انجیل لوقا، 23 : 53 و 24 : 1. انجیل متى، 2 : 22 ؛ برگرفته از : مسیحیت، صص 100 - 102. انجیل مرقس - که قدیمى ترین و کوتاه ترین انجیل ها است - خاطرات قدیس پطرس حوارى را مطرح مى کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را - چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود - بیان مى کند. این تهافت مشکل پیچیده اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل هاى گوناگون اما بى حاصل در رفع آن ارائه کرده اند. ر.ک: کلام مسیحى، صص 66-80. در انجیل یوحنا از یحیى(ع) پرسیده مى شود: آیا تو همان ایلیاى نبى الیاس هستى که قبل از فرارسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى کند: من چنین شخصى نیستم . کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1:19.  بنابراین روز موعود هنوز فرا نرسیده است. اما در انجیل متى به عیسى(ع) نسبت داده اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید» متى، 11:14. نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسأله را به گونه اى دیگر توجیه کرده، مى گوید: «و او (یحیى ) به روح قوت الیاس پیش روى وى (خداوند )، عیسى(ع) خواهد که به خرامید». لوقا، 1:17.   این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى - وحى شده - دچار تحریف جدى گشته است ر.ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368 ). چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى توان تحریف کتاب هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان(ع)، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست. در این باره نگا: محمدرضا زیبایى نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، (قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375 )، صص 81-84.  شش. دیدگاه دانشمندان در رابطه با اعتبار و وثاقت کتاب مسیحیان در قرون اخیر عده اى از دانشمندان غربى مشاهده کرده اند که بین عقاید مسیحیان و ادیان هندى تشابه عجیبى وجود دارد. آنان در مطالعات خود متوجه شده اند که عقاید تثلیث، فدا، تصلیب و سایر مسائل اعتقادى مسیحیان عیناً در مذاهب بت پرستان وجود داشته، ولى در اعتقادات بنى اسرائیل سابقه اى نداشته است. دانشمندان محقق، حتى در برابر جمله هایى از انجیل، عبارت هاى مشابه در کتاب هاى هندو و بودایى یافته اند که حیرتشان را برانگیخته است. آنان دیدند که حتى لقب هاى گوسفند خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان، فدا شونده و غیر اینها که به مسیح(ع) اطلاق مى شود، در آن مذاهب نیز هست و چون سابقه تاریخى آن ادیان بیشتر است، دانشمندان نظر دادند که اعتقادات و اصطلاحات مسیحیان در این باب باید از آن ادیان گرفته شده باشد. در سال 1974 در بیابان هاى فلسطین، در غارهایى بر کرانه بحرالمیت، طومارهایى کشف شد که یک جنبش فکرى را در باب مسیحیت پدید آورد. این طومارها که شامل بخش هایى از کتاب مقدس و تفاسیر و ادعیه است، حدود 2000 سال قدمت دارد یعنى خط آنها در حدود عصر مسیح(ع) نوشته شده است.دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهمیدند که آنها به فرقه اى از یهودیان به نام اِسِنیان مربوط مى شود. این فرقه در صحراها زندگى مى کردند و افکارى عرفانى داشتند و انتظار مسیحاى بنى اسرائیل را مى کشیدند. آنان نوشته هاى خود را در کوزه مى کردند و در غارهایى در کنار بحرالمیت به ودیعت نهادند و پس از آن به سرنوشتى نامعلوم گرفتار شدند و خبرى از ایشان باز نیامد. کشف این طومارها انعکاس عجیبى در محافل علمى جهان داشت. در ابتدا برخى آنها را جعلى مى پنداشتند، ولى پس از آزمایش هاى فنى، اعتبار آنها ثابت شد.  براى مطالعه بیشتر در این موضوع، رک : دانیلو، ژان، ریشه هاى مسیحیت در اسناد بحر المیت، ترجمه على مهدى زاده، قم نشر ادیان، 1383. برخى دانشمندان گفتند: طومارهاى کشف شده دیدگاه علمى ما را نسبت به حضرت مسیح(ع) و آغاز مسیحیت تغییر خواهد داد. تاکنون هزاران کتاب درباره این طومارها نوشته شده است، از جمله کتابى به نام «مفهوم طومارهاى بحرالمیت» نوشته یک روحانى آزاد اندیش مسیحى به نام «اى.پاول دیویس» که بسیار جالب توجه است. در این کتاب پس از تحقیق درباره محتویات طومارهاى مذکور چنین آمده است: نظریه اى که یک تن مسیحى عامى درباره پدیدآمدن مسیحیت اتخاذ مى کند این است که مسیح بشارت خود را تبلیغ کرد، به عنوان مسیح و منجى مرد، از مردگان برخاست و کلیساى مسیحى را تأسیس کرد که در سراسر جهان با فعالیت حواریان گسترش یافت... . همچنین یک مسیحى عامى اظهار مى دارد که عیسى یک تن یهودى بود که سنن و فرهنگ یهودى را به ارث برده بود. علاوه بر این اظهار مى کند که رسولان برداشت هایى از بشارت از عیسى دیده و شنیده بودند و بر اثر تجربیات شخصى خویش دریافتند که او منجى و خداوندگار بشر و پسر خدا بوده است. به هر حال، یک عامى اعتقاد مسیحى را چنین بیان مى کند و ابداً به ذهنش خطور نمى کند که مقدار زیادى از آن اعتقادات پیش از مسیحیت وجود داشته است... و نمى داند که پایه و اساس بسیارى از آن اعتقادات در کتاب مقدس یافت نمى شود. چیزى که عامى نمى داند، اما دانشمند مى داند این است که در عصر مسیح و پس از آن، بت پرستان براى خدایان خود باورهایى داشتند و نام هایى مى گفتند که عین آنها در عقیده مسیحى اظهار شده است. میترا خداى کشاورزى در مصر باستان که با خواهرش ایزیس (الهه  Mitra} مهر، مظهر روشنایى و فروغ؛ خدایى که در رداهاى هندى به همراه وارونا ذکر شده؛ ظاهراً میتراز ایزد روز و وارونا ایزد شب بوده است؛ ایزد خورشید زرتشتیان، (واژه نامه ادیان، عبدالرحیم گواهى). بود،  اعتقاد به فادى فدا شونده.  منجى بشریت بودن مسیح که سرانجام، درمسیحیت وارد شد یک اعتقاد یهودى نبود و مسیحیان نخستین در فلسطین نیز آن را باور نداشتند. خداى گیاهان نزد قوم آکاد که سومرى ها آن را دوموزى مى خواندند. ادونیس Adonis خداى یونانى رشد گیاهان.  و اوزیریس Osirisمادر) ازدواج کرد و فرزندى به نام هوروس (خداى آفتاب) به دنیا آورد. اوزیریس به دست برادر خود به نام سِت (خداى خشکسالى) کشته شد. و همین طور تموزTmmuzمسیحاى مورد انتظار یهودیان و مسیحیانِ یهودى الاصل پسر خدا نبود، بلکه پیامبرى از طرف خدا بود. او بنا نبود با خون خویش کفاره گناهان دیگران شود، بلکه قرار بود که از راه ایجاد حکومت مسیحایى بر روى زمین، مردم را نجات دهد. مسیحیان یهودى الاصل به نجاتى که به ایشان اجازه دخول در آسمان دهد، چشم ندوخته بودند؛ بلکه به نجاتى که نظام جدیدى روى زمین تأسیس کند، اعتقاد داشتند و این مطلوب آنان بود، گرچه به فناپذیرى روح و جاودانگى جان معتقد بودند. عقیده مسیحى هنگامى میان بت پرستان رواج یافت که عقیده به عیسى به عنوان خداى نجات بخش پدید آمد. این عقیده کاملاً بر آنچه پیش از آن بود، به ویژه میترا، منطبق مى شد.  همچنین روز 25 دسامبر(انقلاب شتوى) سالروز تولد میترا بود که توسط مسیحیان، سالروز تولد عیسى شد و حتى روز سبت(شنبه) یعنى هفتمین روز یهودیان که توسط خداوند در شریعت موسى(تورات) مشخص شده و خداوند آن را تقدیس کرده بود... تحت تأثیر اندیشه هاى میترایى به روز اول یعنى یکشنبه (Sunday)، روز خورشید فاتح، تبدیل شد. در زمان گسترده شدن مسیحیت، در حوزه مدیترانه منطقه اى نبود که فکر مادر باکره و فرزند او که باید (در راه گناهان) بمیرد، وجود نداشته باشد. اصولاً زمین الهه اى بود که در هر بهار باکره مى شد. فرزند وى میوه زمین بود که براى مردن به دنیا مى آمد، و همین که مى مرد در زمین دفن مى شد تا تخم میوه بعدى باشد و دوره تازه اى را به وجود آورد. این افسانه رستنى بود که داستان غم انگیز خداوند رهاننده و مادر غمدیده را به گونه اى ماهرانه پدید آورد. گردش فصول روى زمین به گردشى مانند آن در آسمان ها مربوط شد. این عقیده نیز وجود داشت که الهه باکره همان برج سنبله است که درست هنگامى که ستاره شعراى یمانى در مشرق، تولد تازه خورشید را اعلام مى کند، این برج در قسمت شرقى آسمان طالع مى شود. قرار گرفتن خط افق در میان سنبله رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا مى شد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان درآمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعى و غیر واقعى عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان فداشونده پدید آمد. غارى که زادگاه عیسى محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، اوزیریس گردید و مقرر بود براى رهایى قوم خود بمیرد. ایزیس مادر غمدیده بود. تعداد زیادى از این ) و مسلک هاى معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانى چون «فریزر» در کتاب شاخه زرین( شده The Goldern Boughدانشمند بزرگ و متخصص ادبیات یونان و روم استاد «ژیلبر مورى» شرح داده است. در این مسلک ها آیین هایى وجود داشت که پس از این، آیین هاى مسیحى نامیده شد. شام آخر(عشاى ربانى) به میترا پرستى تعلق داشت که از آن عاریت گرفته شد و با شام مسیحیت فلسطینى ترکیب شد. نه تنها آیین ها، بلکه یک مجموعه اعتقادات از قبیل خون بره (یا ثور، گاو نر) نیز از میتراپرستى گرفته شد. نه تنها اعتقادات مذهبى، بلکه شمارى از تعالیم اخلاقى نیز از مسلک کسانى که به مسیحیت مى گرویدند، جذب شد. به علاوه تعالیمى اخلاقى نیز وجود دارد که از غیر آن مسلک ها گرفته شده است، مانند تعالیم رواقیان. ارتباط مسیحیت با بت پرستى به اندازه اى زیاد است که اگراصولاً یک هسته مسیحیت یهودى الاصل نیز در کار باشد، مسیحیت کنونى از آن بهره اندکى دارد. باید به خاطر داشت که پس از عیسى به ندرت به او معلم گفته شد. وى مسیح و نجات دهنده و خداوندگار مسیحیان شده بود. نویسنده کتاب مى افزاید: یک عامل اصیل براى فاتح ساختن مسیحاى یهود در رقابت مسلک هاى معتقد به فدا، پولس طرسوسى است که یک یونانى مآب و قدیس ملهم یهودى با درک ژرف از مسلک بت پرستى بود. او در ترکیب و پیوند، استادى ماهر بود و هم او نخستین کسى است که اندیشه پیوند دادن اسرائیل را به آتن و معبد اورشلیم را به قربانگاه میترایى و یَهْوَه فرقه اِسِنى را به خداى ناشناخته تپه آروپاگوس «کوه مریخ» اعمال رسولان، 17 :16-23. در سر پروراند.Meaning of the Dead Sea Scrolls, New York: New American Library, 6591,pp.98-19. Davies, A.Powell, The دانشمندان مغرب زمین کتاب هاى مستند و بى شمارى در این باب نوشته اند. خلاصه اى از مباحث ایشان در کتاب «افسانه اى نوشته محمد طاهر تنیر. آمده است. در این کتاب تصاویرى از قبیل تصویر بت پرستى در آیین کلیسا» تریمورتى هندوان که به نشانه تثلیث سه سر دارد، به چاپ رسیده است. یکى از القاب حضرت عیسى(ع) کلمه(Logos) است که گفته مى شود از فلسفه هاى قدیم یونان گرفته شده است. مسیحیان، به خصوص با استناد به انجیل یوحنا، ایمان دارند که عیسى انسانى است که کلمه خدا در او زیست مى کند؛ یعنى پیام ازلى که خداى حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیساى انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلى با قرارگرفتن در عیسى، به شکل انسانى زیست مى کرد که مانند همه مردم براى تحصیل لقمه اى مى کوشید، مى خورد و مى نوشید، دوستان وخویشاوندانى داشت، برگرفته از: حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، قم : طه، سمت، مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ هفتم 1384. رنج کشید و مرد در تصاویر ی خدایان تثلیثى بوداییان در هند و کامبوج با مجسمه تثلیث مسیحیان مقایسه شده است. نماد گرایى خدایان و آیین هاى هندو، چاپ: هند: بمبئى، هندا. پارتازاراتى. هفت. پیشینه تثلیث در مسیحیت در کتاب عهد جدید نصّى که بر تثلیث دلالت کند، وجود ندارد متى، 28 : 19.  و عباراتى نظیر «پدر، پسر که در انجیل متى آمده است نیز دلالت روشنى بر آن ندارد. به نظر برخى از محققان، مسیحیان قرن اول و دوم خداى یگانه را مى پرستیدند و از قرن سوم به بعد انگاره تثلیث و و روح القدس» الوهیت حضرت عیسى(ع) در مسیحیت راه یافت. بنگرید: مرضیه شنکایى، بررسى تطبیقى اسماى الهى، صص 248 - 263، تهران: سروش، اول، 1381.یافت نشدن نصّى بر تثلیث در عهد جدید، برخى جاهلان را تحریک کرد تا آن کتاب بشر ساخته را تحریف کنند و تثلیث را در آن جا دهند. آنان نتوانستند براى این اناجیل که محتویات معروفى داشتند، دستبرد بزنند؛ از این رو، به سراغ رساله اول یوحنا (5:7-8) رفتند و متنى را مبنى بر وحدت «پدر»، «کلمه» و «روح القدس» به آنجا افزودند. با بررسى نسخه هاى خطى واجد و فاقد این عبارت، معلوم مى شود که عبارت مذکور تنها در برخى از نسخه هاى خطى متأخر یافت مى شود. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 176 و 177.تثبیت تثلیث در شوراى نیقیه یافت نشدن نصى بر تثلیث و محدودیت و ابهام عبارات مربوط به الوهیت عیسى، مسیحیان را بر آن داشت که اصطلاح «پسر خدا» را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معناى تشریفى به معناى حقیقى متحول کنند. در اوایل قرن چهارم اسقفى برجسته به نام آریوس rius, 413 A.D بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسى قیام کرد، او بر آن بود که «پسر» (عیسى) اولین و کامل ترین مخلوق است و چون متأخر از «پدر» (خدا) است، پس پیش از آنکه به وجود آید، وجود نداشت. بنابراین پرستش حضرت مسیح، پرستش یک انسان و مقدمه بت پرستى است. به دنبال این مسأله مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحى، در شهر نیقیّه آسیاى صغیر به سال 325م. شورایى تشکیل دادند. این شورا قول به الوهیت عیسى را با اکثریت قاطع پذیرفت و نظر آریوس را مردود دانسته و او را. تکفیر کرد{Davis. J.G, Christianity, Lising Faith, ed. Zaehner, p.75}در قطعنامه آن شورا که به نام «قانون نیقاوى» معروف است در مورد حضرت عیسى(ع) چنین مى خوانیم: «عیسى مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خداى حقیقى از خداى حقیقى، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر،... او به خاطر ما آدمیان و براى نجات ما نزول کرد و مجسم شده، انسان گردید... لعنت باد بر کسانى که مى گویند زمانى بود که او وجود نداشت. میلر، و.م، تاریخ کلیساى قدیم در امپراتورى روم و ایران، ترجمه على نخستین، تهران: انتشارات حیات ابدى، 1981، ص 244 ؛ ق: حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، صص 176 - 180، قم : طه، سمت، مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ هفتم، 1384. و یا اینکه پیش از آنکه وجود یابد نبود، یا آنکه از نیستى به وجود آمد و بر کسانى که اقرار مى کنند وى از ذات یا جنس دیگرى است و یا آنکه پسر خدا خلق شده، یا قابل تغییر و تبدیل است».از نخستین اوان مسیحیت تا دوران معاصر عالمان و دانشمندان بسیارى در میان مسیحیان به توحید روى آورده و با انگاره تثلیث به مخالفت برخاسته اند از جمله: ایرانائیوس (130 - 200م)، اریجن (185 - 254م)، لوسیان (مت 313م).این افراد همگى به جهت حمایت از توحید مورد آزار و شکنجه واقع شده و در این راه به شهادت رسیدند. ترتولیان (160 - 220) و سابلوس (قرن سوم میلادى) از مدافعان و مبلغان برجسته اندیشه توحیدى بوده اند. از موحدان عصر جدید نیز مى توان فرانسیس دیوید (1510م)، میخائیل سروتوس (1511م) ماریا سوزینى (1525م) و سوسیانوس(1539) را نام برد.جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. احمد بهشتى، عیسى پیام آور اسلام، بخش ششم. از این جمع میخاییل سروتوس در اکتبر 1553 در 42 سالگى به جرم تثلیث گریزى و توحید باورى زنده زنده در آتش سوزانده شد.ب. محمد ظهورى فر، خدا در ادیان ابراهیمى (یهودیت، مسیحیت، اسلام) (پایان نامه)، صص 101 - 103. از سوى دیگر لازم به یادآورى است که تاکنون هیچ یک از عالمان و یا فرقه هاى مسیحى نتوانسته اند شرح مبسوط و روشنى از تثلیث به تحریر آورند و به سبب نفوذ برخى از افکار یونانى و آیین هاى غیرالهى این دین الهى را به شرک آلودند.شریعت مسیحیت- شریعت در ادیان ابراهیمى علیها السلام/قدس سره علیها السلام رضى الله عنه علیهما السلام هشت. شریعت در مسیحیت «شریعت» مجموعه مقررات و احکامى است که یکى از ارکان هر دینى را سامان مى دهد. مسیحیت نیز به عنوان یک دین الهى، داراى شریعت بوده؛ امّا کم و کیف این ساحت - مانند دیگر عرصه هاى این دین - در طول تاریخ دچار تحریف و انحراف گشته است. دینى که حضرت عیسى(ع) آورد، علاوه بر آنکه داراى آموزه هاى اعتقادى درباره خداوند، انسان و طبیعت بود؛ آموزه هایى در باب اخلاق و احکام عبادى نیز داشت، وى بر انجام شریعت و احکام گسترده آیین حضرت موسى(ع)، تأکید کرد. نگا : کتاب مقدس، متى، 19 / 5 حواریون نیز ظاهراً تمام آداب و رسوم شریعتِ یهود را رعایت مى کردند و همه روزه، مرتباً به معبد رفته، آیین موسوى را مانند دیگر یهودیان احترام می نهادند. نگا : جان. بى. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ هفتم، 1373 ش)، ص 611 به بعد. امّا بر طبق  تعالیم عیسى، اگر بر روح این احکام عبادى و فقهى، اخلاق حاکم نباشد، نقص بزرگى است. در واقع او با صحه گذاشتن بر شریعت یهودى، این نکته عمیق و ژرف را خاطر نشان ساخت که دین، تنها شریعت و اعمال ظاهرى بدون باطن و لبّ و مغز نیست؛ بلکه شریعت باید با نیّت پاک و مخلصانه پیوند بخورد و عمل مطابق با اندیشه درون باشد. نگا: محمدرضا کاشفى، مسیحیت و فرهنگ در غرب، (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى )، فصل دوّم، مبحث مسیحیت در آغاز ظهور. امّا با ظهور «پُولُس» - که نخست یهودى و از دشمنان حضرت عیسى(ع) بود ( همان، تاریخ جامع ادیان، 614 به بعد و براى اطلاع بیشتر از زندگانى وى، نگا : ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، صص 693-679) و سپس مسیحى گشت و مدعى شد که حضرت عیسى مأموریت امت ها را به وى سپرده است - بر آن مهر تأیید گذاشت، شریعت حضرت عیسی (ع) نسخ گردید. به اعتقاد او حقیقت مسیح، در باطن فرد مؤمن تجلى مى کند و او را به سر منزل صواب و رستگارى رهبرى مى کند. از این جهت براى او ضرورت ندارد که دائماً به دستورهاى رسمى و قوانین دینى رجوع کرده، حلال و حرام را از روى آنها تشخیص دهد! ( تاریخ جامع ادیان، ص 616.) به هر روى آنچه در نزد او مهم است ( نگا: کتاب مقدس، رساله پولس به غلاطیان 13 / 103 و 16 / 2 ؛ رساله پولس به رومیان، 13 / 205)  ایمان به مسیح است؛ نه عمل به شریعت. او در این زمینه تا آنجا پیش رفت که حتى «عدالت» را به عنوان شرط نجات و رستگارى کنار گذاشت؛ از این رو پس از آن دیگر مسیحیت را به عنوان آیینى فاقد شریعت و یا آیین کم شریعت مى شناسند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image