تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
در مورد تعارض بین دین و علم حرفها و نظریات فراوانی اظهار شده است: گروهی عقیده دارند که علم در مقام بیان اسباب عالم است و دین در مقام بیان غایات آن و در نتیجه با هم تعارضی ندارند چون در یک موضوع وارد بحث نشدهاند. دستهای دیگر میگویند زبان علم یک زبان بسیط و جامد است اما زبان دین یک زبان تاویل بردار و کش دار است و میتوان زبان دین را بر زبان علم حمل کرد و محملی برای این حمل پیدا نمود. مثلا در تاریخ آمده است که حافظ مرد فقیری بود و این گزاره تاریخی قابل توجیه و تاویل نیست. اما در اشعار حافظ آمده است که: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را خوب این یک تعارض است. اما با توجیه شعر حافظ که طبیعت زبان شعر مبالغه و خیال پردازی و . . . میباشد قابل توجیه خواهد بود. حال رابطه دین و علم را هم اینگونه گفتهاند. [1] ولی به نظر میرسد که دست کم در بعضی از امور دین از زبان، علم وارد بحث شده است و مطالب علمی را بیان نموده است که در این موارد قاعدتا نباید بین دین و علم تعارض باشد. و باید گفت هرگاه بین یک گزاره وحی یا وحیانی با یک قضیه علمی تنافی و تعارض باشد یا آن گزاره علمی ناقص است و هنوز حرف آخر را نزده است یا آن گزاره وحیانی هنوز به درستی تبیین و تفسیر نشده است. چون هم وحی و هم علم و طبیعت از یک مصدر صادر شده است و نمیتوان ناهماهنگی و تضاد در میان آن دو را پذیرا شد. [2] .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.