ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

به شبهه وهابیت مبنی بر شرک بودن توسّل و شفاعت پاسخ دهید، گفته هایتان به خصوص از منابع اهل سنّت و با ذکر آدرس باشد.


مسئله (توسّل به اولیاء الله) در پیشگاه خدا برای حل مشکلات مادّی و معنوی از مهم ترین و جنجالی ترین مباحث میان وهابیان و سایر مسلمانان جهان است، وهابیان تصریح می کنند توسّل الی الله با اعمال صالحه اشکال ندارد، ولی توسّل به اولیاء الله جایز نیست، آن را نوعی شرک می دانند، در حالی که سایر مسلمانان جهان توسّل به اولیاء الله را به معنایی که شرح خواهیم داد، مجاز می شمرند. پندار وهابیان این است که آیاتی از قرآن مانع از این توسل است و آن را شرک می شمارند، از جمله آیة: «اگر ما آن ها را پرستش می کنیم برای این است که ما را به خدا نزدیک کند» این سخن مشرکان جاهلیّت است که در بارة معبودهایی مانند فرشتگان می گفتند، و قرآن این سخن آن ها را شرک می شمارند. آیه دیگر می گوید: «کسی را با خدا نخوانید» در آیة دیگر می فرماید: «کسانی را که غير از خدا می خوانند، هیچ مشکلی از آن ها را حل نمی کند». توهم و پندار وهابیان این است که این آیات نفی توسّل به اولیاء الله می کند. علاوه بر این بحثی دیگر هم دارند آن ها می گویند: به فرض که توسّل به پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در حال حیاتش طبق برخی روایات جایز باشد، در حال وفات و بعد از مرگ، دلیل بر جواز توسّل حضرت نداریم. این خلاصة ادعایی است که آن ها دارند. اکنون که اعتقاد آن ها را اجمالاً دانستیم خوب است به اصل برگردیم و مسئله توسّل را مورد ارزیابی قرار دهيم. توسّل در لغت: به معنای انتخاب وسیله، و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، لسان العرب می گوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک می شود. بنابراين وسيله هم به معناي تقرّب جستن است و هم به معناي چيزي است که باعث تقرب به ديگري مي شود. اشتباه بزرگ وهابیان این است که مفهوم توسّل به اولیاء الله این است که آن ها را برطرف کننده زیان ها و مشکلات می دانند، تصوّر می کنند آن ها را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات می دانند، در حالی که معنای توسّل این نیست، آیاتی که وهابیان به آن توسل جسته اند آیاتی است که دربارة عبادت است در حالی که هیچ کس اولیاءالله را عبادت نمی کند، ما وقتی به پیغمبر اکرم متوسل می شویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمی دانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم. یعنی او در پیشگاه خدا شفاعت می کند درست مثل این است که من می خواهم به در خانة شخص بزرگی بروم و او مرا نمی شناسد، از شخصی که مرا می شناسد و با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش می کنم که همراه تو نزد او برويم، تو مرا به او معرفی کن و در نزد او برای من شفاعت نما، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر. بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است. روایات زیادی در زمینه جواز توسل داریم، بسیاری از این روایات مربوط به توسّل به شخص پیغمبر اکرم است، که گاه قبل از تولّد و گاه بعد از تولّد و یا در حال حیات و گاه بعد از رحلت آن حضرت می باشد، البته قسمت دیگری هم مربوط به توسّل به غیر از پیغمبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از رجال دین است، که بعضی به صورت درخواست و دعاست و بعضي به صورت تقاضای شفاعت در پیشگاه خدا و بعضی خدا را به مقام پیغمبر خواندن. خلاصه تمام اقسام توسّل در این روایات دیده می شود، به گونه ای که راه را بر تمام بهانه جویان وهّابی می بندد. اکنون به چند نمونه از این روایات توجّه کنید: 1. توسل آدم به پیغمبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از آنکه پیغمبر متولّد شود؛ پیغمبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: هنگامی که آدم مرتکب خطای خود شد عرض کرد: خدایا من تو را به حق محمّد می خوانم که مرا ببخشی، خداوند فرمود: تو محمّد را از کجا شناختی در حالیکه هنوز او را نیافریده ام؟ آدم عرض کرد: پروردگارا این به سبب آن است که وقتی مرا با قدرت خود آفریدی و از روح خود در من دمیدی، سرم را بلند کردم و دیدم این جمله ها بر پایه های عرش نوشته شده است ( لا اله الاالله، محمّد رسول الله ) از این عبارت فهمیدم که تو نام محمّد را به نام خود اضافه نمی کنی مگر به این دلیل که محبوب ترین خلایق نزد توست، خداوند خطاب کرد: آدم راست گفتی او محبوب ترین خلق نزد من است به حق او مرا بخوان من تو را می آمرزم. 2. توسّل ابوطالب به پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در کودکی؛ خلاصة حدیث چنین است، وقتی خشکسالی در مکّه واقع شد، قریش نزد ابوطالب رفته و گفتند: تمام بیابان ها خشک شده، قحطی همه جا را در هم کوبیده بیا برویم و از خدا طلب باران کنیم، ابوطالب حرکت کرد درحالیکه کودکی با او بود (منظور از کودک پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است ) چهرة این کودک مانند آفتاب درخشان بود، ابوطالب در حالیکه پیغمبر اکرم را بغل کرده بود، پشت خود را به کعبه چسبانید و به همین کودک متوسّل شد، در حالیکه در آسمان هیچ ابری نبود، ناگهان ابرها از این طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پیوستند و چنان بارانی بارید که بر اثر آن بیابان های خشک سرسبز شد. 3. توسل به پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعد از وفات او ؛ قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، عایشه گفت: بروید کنار قبر پیغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده می شد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابان ها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند. 4. توسّل به عباس عموی پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ؛عمربن خطّاب هنگامی که در مدینه قحطی شد به وسیلة عباس بن عبدالمطلب از خدا تقاضای باران کرد و عبارتش درموقع دعا این بود: خداوندا ما به پیامبر خود متوسّل می شدیم و تو باران برای ما می فرستادی، الآن به عموی پیغمبرمان متوسّل می شویم، برای ما باران بفرست، راوی می گوید: به دنبال آن باران فراوانی نازل شد. 5. توسل امام شافعی به اهل بیت پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ؛ ابن حجر مکّی در صواعق از امام شافعی پیشوای معروف اهل سنّت نقل می کند که شافعی به اهل بیت پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ توسّل می جست و این شعر معروف را از او نقل می کند: آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ارجوا بهم أعطی غداً بید الیمین صحیفتی خاندان پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وسیلة منند آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من می باشند، امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها نامة اعمال من به دست راست من سپرده شود! امّا درخواست شفاعت از شافعان راستین از عصر پیامبر گرامی تا به امروز، عمل رایجی در میان مسلمانان است و هیچ یک از دانشمندان اسلام درخواست شفاعت از شافعان را رد نکرده است، جز دو نفر 1. ابن تیمیه در آغاز قرن هشتم . 2. محمّد بن عبدالوهاب در نیمه های قرن دوازدهم. هر دو نفر درخواست شفاعت از شافعان راستین را ممنوع اعلام کرده اند می گویند: پیامبران و فرشتگان و اولیای الهی در روز رستاخیز حق شفاعت دارند، ولی شفاعت را باید از مالک شفاعت و اذن دهندة او که خدا باشد، درخواست کرد، و چنین گفت: پروردگارا، پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را، در روز رستاخیز شفیع ما قرار بده، و ما حق نداریم بگوییم ای پیامبر در حق ما شفاعت بنما. ابن تیمیه می گوید: اگر کسی بگوید از پیامبر به جهت نزدیکی به خدا می خواهم تا شفیع من در این امور باشد این از کارهای مشرکان است. محمّد بن عبد الوهاب می گوید: طلب شفاعت باید از خدا باشد نه شافعان، یعنی باید گفت: بار خدایا محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را در حق ما و در روز قیامت شفیع گردان. هم اکنون توجّه شما را به دلایل جواز در خواست شفاعت از شافعان راستین جلب می کنم: 1ـ شفاعت پیامبر راستین و دیگر شافعان راستین جز دعا و درخواست مغفرت از خدا، چیزی نیست و دعای آنان در سایة قرب و مقامی که نزد خدا دارند به هدف اجابت می رسد، و طبعاً گنهکار مشمول مغفرت خدا می گردد و درخواست دعا از برادر مؤمن تا چه رسد به نبی گرامی، کوچکترین اشکالی ندارد، اگر ما می گوییم: ای کسی که در پیشگاه خدا جاه و مقامی دارید، در نزد خدا دربارة ما شفاعت کن یعنی دعا کن که گناه ما را خدا ببخشد. بخاری در صحیح خود در عنوان دو باب لفظ شفاعت را به معنای دعا به کار برده است: الف) هرگاه مردم از امام درخواست شفاعت کردند که برای آنان باران بطلبد نباید درخواست آنان را رد کند. ب) هنگامی که گروه مشرک در موقع قحطی از مسلمانان طلب شفاعت کنند. گواه روشن که شفاعت به معنای دعاست، حدیثی است که ابن عباس از پیامبر نقل می کند، و آن این که هرگاه مسلمانی بمیرد و برجنازة او چهل مردی که شرک نمی ورزند نماز بگذارند خداوند شفاعت آن ها را دربارة وی می پذیرد. شفاعت این چهل نفر در حق این فرد جز این نیست که به هنگام نماز بر جنازة وی، برای او از خدا طلب رحمت و مغفرت کنند بنابراین وقتی ماهیت شفاعت دعا کردن است پس درخواست این دعا از اولیای خدا به چه دلیل حرام و شرک است؟ 2ـ ترمذی از انس بن مالک نقل می کند که او می گوید: از پیامبر درخواست کردم که در روز قیامت دربارة من شفاعت کند وی پذیرفت و گفت من این کار را انجام می دهم به پیامبر گفت: شما را کجا جستجو کنم؟ فرمود: در کنار صراط..... انس با ضرافت طبع از پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درخواست شفاعت می کند و پیامبر نیز به او قول مساعد می دهد و هرگز به خاطر انس خطور نمی کند که در خواست شفاعت، نوعی شرک است. 3ـ سواد بن عاذب از یاران رسول خداست دربارة پیامبر اشعاری سروده و از او درخواست شفاعت می کند و می گوید: و کن لی شفیعاً یوم لاذو شفاعةٍ بمغنٍ فتیلاً عن سواد بن عاذبٍ ای پیامبر گرامی در روز رستاخیز شفیع من باش، روزی که شفاعت دیگران به حال سواد بن عازب به مقدار رشتة وسط هستة خرما، سود نمی بخشد. 4ـ هنگامی که امیر مؤمنان از غسل و تکفین پیامبر فارغ گردید، روی او را باز نموده و به او چنین گفت: پدر و مادرم فدای تو، تو پاک و پاکیزه هستی هم در حال حیات هم در حال ممات، ما را نزد پروردگارت یاد کن. عرب جملة (اذکرنی عند رَبَّک) را در مورد شفاعت به کار می برد هم چنان که یوسف پیغمبر به هم زندانی خود آن گاه که از زندان آزاد می گشت چنین گفت: نزد ملک از من یاد کن و بی گناهی مرا یاد آور باش. لازم به یاد آوری است، آیات و روایاتی که در مورد توسّل به انبیاء و اولیای خدا وارد شده است همگی نوعی درخواست شفاعت از آنان است از این جهت نیازی به تکرار نیست. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image