اديان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

به شبهه وهابيت مبني بر شرک بودن توسّل و شفاعت پاسخ دهيد، گفته هايتان به خصوص از منابع اهل سنّت و با ذکر آدرس باشد.


مسئله (توسّل به اولياء الله) در پيشگاه خدا براي حل مشکلات مادّي و معنوي از مهم ترين و جنجالي ترين مباحث ميان وهابيان و ساير مسلمانان جهان است، وهابيان تصريح مي کنند توسّل الي الله با اعمال صالحه اشکال ندارد، ولي توسّل به اولياء الله جايز نيست، آن را نوعي شرک مي دانند، در حالي که ساير مسلمانان جهان توسّل به اولياء الله را به معنايي که شرح خواهيم داد، مجاز مي شمرند. پندار وهابيان اين است که آياتي از قرآن مانع از اين توسل است و آن را شرک مي شمارند، از جمله آية: «اگر ما آن ها را پرستش مي کنيم براي اين است که ما را به خدا نزديک کند»[1] اين سخن مشرکان جاهليّت است که در بارة معبودهايي مانند فرشتگان مي گفتند، و قرآن اين سخن آن ها را شرک مي شمارند. آيه ديگر مي گويد: «کسي را با خدا نخوانيد»[2] در آية ديگر مي فرمايد: «کساني را که غير از خدا مي خوانند، هيچ مشکلي از آن ها را حل نمي کند».[3]توهم و پندار وهابيان اين است که اين آيات نفي توسّل به اولياء الله مي کند. علاوه بر اين بحثي ديگر هم دارند آن ها مي گويند: به فرض که توسّل به پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در حال حياتش طبق برخي روايات جايز باشد، در حال وفات و بعد از مرگ، دليل بر جواز توسّل حضرت نداريم. اين خلاصة ادعايي است که آن ها دارند.اکنون که اعتقاد آن ها را اجمالاً دانستيم خوب است به اصل برگرديم و مسئله توسّل را مورد ارزيابي قرار دهيم.توسّل در لغت: به معناي انتخاب وسيله، و وسيله به معناي چيزي است که انسان را به ديگري نزديک کند، لسان العرب مي گويد: توسل جستن به سوي خدا و انتخاب وسيله، اين است که انسان عملي انجام دهد که او را به خدا نزديک کند، و وسيله به معناي چيزي است که انسان به کمک آن به چيزي ديگر نزديک مي شود.[4] بنابراين وسيله هم به معناي تقرّب جستن است و هم به معناي چيزي است که باعث تقرب به ديگري مي شود.اشتباه بزرگ وهابيان اين است که مفهوم توسّل به اولياء الله اين است که آن ها را برطرف کننده زيان ها و مشکلات مي دانند، تصوّر مي کنند آن ها را مستقلاً سر چشمه قضاي حاجات و دفع کربات مي دانند، در حالي که معناي توسّل اين نيست، آياتي که وهابيان به آن توسل جسته اند آياتي است که دربارة عبادت است در حالي که هيچ کس اولياءالله را عبادت نمي کند، ما وقتي به پيغمبر اکرم متوسل مي شويم، او را مستقل در تأثير و کاشف الضر نمي دانيم، تا او را عبادت کنيم، توسّلي که قرآن به آن دعوت کرده اين است که به وسيله او به خدا نزديک شويم. يعني او در پيشگاه خدا شفاعت مي کند[5] درست مثل اين است که من مي خواهم به در خانة شخص بزرگي بروم و او مرا نمي شناسد، از شخصي که مرا مي شناسد و با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش مي کنم که همراه تو نزد او برويم، تو مرا به او معرفي کن و در نزد او براي من شفاعت نما، اين کار نه عبوديّت است نه استقلال در تأثير[6]. بنابراين ادّعاي شرک بودن توسّل ادّعاي بدون دليل است.روايات زيادي در زمينه جواز توسل داريم، بسياري از اين روايات مربوط به توسّل به شخص پيغمبر اکرم است، که گاه قبل از تولّد و گاه بعد از تولّد و يا در حال حيات و گاه بعد از رحلت آن حضرت مي باشد، البته قسمت ديگري هم مربوط به توسّل به غير از پيغمبراکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از رجال دين است، که بعضي به صورت درخواست و دعاست و بعضي به صورت تقاضاي شفاعت در پيشگاه خدا و بعضي خدا را به مقام پيغمبر خواندن. خلاصه تمام اقسام توسّل در اين روايات ديده مي شود، به گونه اي که راه را بر تمام بهانه جويان وهّابي مي بندد. اکنون به چند نمونه از اين روايات توجّه کنيد:1. توسل آدم به پيغمبراکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از آنکه پيغمبر متولّد شود؛ پيغمبراکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: هنگامي که آدم مرتکب خطاي خود شد عرض کرد: خدايا من تو را به حق محمّد مي خوانم که مرا ببخشي، خداوند فرمود: تو محمّد را از کجا شناختي در حاليکه هنوز او را نيافريده ام؟ آدم عرض کرد: پروردگارا اين به سبب آن است که وقتي مرا با قدرت خود آفريدي و از روح خود در من دميدي، سرم را بلند کردم و ديدم اين جمله ها بر پايه هاي عرش نوشته شده است ( لا اله الاالله، محمّد رسول الله ) از اين عبارت فهميدم که تو نام محمّد را به نام خود اضافه نمي کني مگر به اين دليل که محبوب ترين خلايق نزد توست، خداوند خطاب کرد: آدم راست گفتي او محبوب ترين خلق نزد من است به حق او مرا بخوان من تو را مي آمرزم.[7]2. توسّل ابوطالب به پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در کودکي؛ خلاصة حديث چنين است، وقتي خشکسالي در مکّه واقع شد، قريش نزد ابوطالب رفته و گفتند: تمام بيابان ها خشک شده، قحطي همه جا را در هم کوبيده بيا برويم و از خدا طلب باران کنيم، ابوطالب حرکت کرد درحاليکه کودکي با او بود (منظور از کودک پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است ) چهرة اين کودک مانند آفتاب درخشان بود، ابوطالب در حاليکه پيغمبر اکرم را بغل کرده بود، پشت خود را به کعبه چسبانيد و به همين کودک متوسّل شد، در حاليکه در آسمان هيچ ابري نبود، ناگهان ابرها از اين طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پيوستند و چنان باراني باريد که بر اثر آن بيابان هاي خشک سرسبز شد[8].3. توسل به پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بعد از وفات او ؛ قحطي شديدي در مدينه پيش آمد گروهي از مردم نزد عايشه رفته و چاره جويي خواستند، عايشه گفت: برويد کنار قبر پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، سوراخي در بالاي سقف بالاي قبر بکنيد به طوري که آسمان از آنجا ديده شود و منتظر نتيجه باشيد، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوري که آسمان ديده مي شد، باران فراواني به باريدن گرفت به قدري که بعد از مدّتي بيابان ها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.[9]4. توسّل به عباس عموي پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ؛عمربن خطّاب هنگامي که در مدينه قحطي شد به وسيلة عباس بن عبدالمطلب از خدا تقاضاي باران کرد و عبارتش درموقع دعا اين بود: خداوندا ما به پيامبر خود متوسّل مي شديم و تو باران براي ما مي فرستادي، الآن به عموي پيغمبرمان متوسّل مي شويم، براي ما باران بفرست، راوي مي گويد: به دنبال آن باران فراواني نازل شد.[10]5. توسل امام شافعي به اهل بيت پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ؛ ابن حجر مکّي در صواعق از امام شافعي پيشواي معروف اهل سنّت نقل مي کند که شافعي به اهل بيت پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ توسّل مي جست و اين شعر معروف را از او نقل مي کند:آل النبي ذريعتي و هم اليه وسيلتيارجوا بهم أعطي غداً بيد اليمين صحيفتيخاندان پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وسيلة منند آنها در پيشگاه او سبب تقرّب من مي باشند، اميدوارم فرداي قيامت به سبب آنها نامة اعمال من به دست راست من سپرده شود! [11]امّا درخواست شفاعت از شافعان راستين از عصر پيامبر گرامي تا به امروز، عمل رايجي در ميان مسلمانان است و هيچ يک از دانشمندان اسلام درخواست شفاعت از شافعان را رد نکرده است، جز دو نفر 1. ابن تيميه در آغاز قرن هشتم . 2. محمّد بن عبدالوهاب در نيمه هاي قرن دوازدهم.هر دو نفر درخواست شفاعت از شافعان راستين را ممنوع اعلام کرده اند مي گويند: پيامبران و فرشتگان و اولياي الهي در روز رستاخيز حق شفاعت دارند، ولي شفاعت را بايد از مالک شفاعت و اذن دهندة او که خدا باشد، درخواست کرد، و چنين گفت: پروردگارا، پيامبر و ديگر بندگان صالح خود را، در روز رستاخيز شفيع ما قرار بده، و ما حق نداريم بگوييم اي پيامبر در حق ما شفاعت بنما. [12]ابن تيميه مي گويد: اگر کسي بگويد از پيامبر به جهت نزديکي به خدا مي خواهم تا شفيع من در اين امور باشد اين از کارهاي مشرکان است.[13]محمّد بن عبد الوهاب مي گويد: طلب شفاعت بايد از خدا باشد نه شافعان، يعني بايد گفت:بار خدايا محمّد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را در حق ما و در روز قيامت شفيع گردان.[14]هم اکنون توجّه شما را به دلايل جواز در خواست شفاعت از شافعان راستين جلب مي کنم: 1ـ شفاعت پيامبر راستين و ديگر شافعان راستين جز دعا و درخواست مغفرت از خدا، چيزي نيست و دعاي آنان در ساية قرب و مقامي که نزد خدا دارند به هدف اجابت مي رسد، و طبعاً گنهکار مشمول مغفرت خدا مي گردد و درخواست دعا از برادر مؤمن تا چه رسد به نبي گرامي، کوچکترين اشکالي ندارد، اگر ما مي گوييم: اي کسي که در پيشگاه خدا جاه و مقامي داريد، در نزد خدا دربارة ما شفاعت کن يعني دعا کن که گناه ما را خدا ببخشد.بخاري در صحيح خود در عنوان دو باب لفظ شفاعت را به معناي دعا به کار برده است: الف) هرگاه مردم از امام درخواست شفاعت کردند که براي آنان باران بطلبد نبايد درخواست آنان را رد کند.ب) هنگامي که گروه مشرک در موقع قحطي از مسلمانان طلب شفاعت کنند.[15]گواه روشن که شفاعت به معناي دعاست، حديثي است که ابن عباس از پيامبر نقل مي کند، و آن اين که هرگاه مسلماني بميرد و برجنازة او چهل مردي که شرک نمي ورزند نماز بگذارند خداوند شفاعت آن ها را دربارة وي مي پذيرد.[16] شفاعت اين چهل نفر در حق اين فرد جز اين نيست که به هنگام نماز بر جنازة وي، براي او از خدا طلب رحمت و مغفرت کنند بنابراين وقتي ماهيت شفاعت دعا کردن است پس درخواست اين دعا از اولياي خدا به چه دليل حرام و شرک است؟2ـ ترمذي از انس بن مالک نقل مي کند که او مي گويد: از پيامبر درخواست کردم که در روز قيامت دربارة من شفاعت کند وي پذيرفت و گفت من اين کار را انجام مي دهم به پيامبر گفت: شما را کجا جستجو کنم؟ فرمود: در کنار صراط.....[17]انس با ضرافت طبع از پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درخواست شفاعت مي کند و پيامبر نيز به او قول مساعد مي دهد و هرگز به خاطر انس خطور نمي کند که در خواست شفاعت، نوعي شرک است.3ـ سواد بن عاذب از ياران رسول خداست دربارة پيامبر اشعاري سروده و از او درخواست شفاعت مي کند و مي گويد:و کن لي شفيعاً يوم لاذو شفاعةٍ بمغنٍ فتيلاً عن سواد بن عاذبٍ[18]اي پيامبر گرامي در روز رستاخيز شفيع من باش، روزي که شفاعت ديگران به حال سواد بن عازب به مقدار رشتة وسط هستة خرما، سود نمي بخشد.4ـ هنگامي که امير مؤمنان از غسل و تکفين پيامبر فارغ گرديد، روي او را باز نموده و به او چنين گفت: پدر و مادرم فداي تو، تو پاک و پاکيزه هستي هم در حال حيات هم در حال ممات، ما را نزد پروردگارت ياد کن.[19]عرب جملة (اذکرني عند رَبَّک) را در مورد شفاعت به کار مي برد هم چنان که يوسف پيغمبر به هم زنداني خود آن گاه که از زندان آزاد مي گشت چنين گفت: نزد ملک از من ياد کن و بي گناهي مرا ياد آور باش.[20]لازم به ياد آوري است، آيات و رواياتي که در مورد توسّل به انبياء و اولياي خدا وارد شده است همگي نوعي درخواست شفاعت از آنان است از اين جهت نيازي به تکرار نيست.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ وهابيت مباني فکري و کارنامة عملي، جعفر سبحاني.2ـ شيعه پاسخ مي گويد، ناصر مکارم شيرازي. 3ـ شيعه شناسي و پاسخ به شبهات ديني، علي اصغر رضواني. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image