رابطه دین و سیاست -تشکیل حکومت  /

تخمین زمان مطالعه: 25 دقیقه

با سلام دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز دغدغه شما نسبت به شبهاتی که پیرامون مسائل دینی و به ویژه ابعاد اجتماعی دین مبین اسلام وجود دارد ستودنی است . البته شبهه و شبهه افکنی پیرامون مسائل اعتقادی مساله ای است که پیشینه ای به قدمت تاریخ ادیان دارد و هر کجا سخن حقی وجود داشته است کسانی هم بوده اند که تلاش کرده اند تا با شبهه افکنی های خویش از اثرات سخن حق بکاهند که این مساله در راستای هدفی بوده است که شیطان در ابتدای آفرینش انسان و پس از رانده شدن از درگاه الهی اعلام کرد : «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ »(ص/۸۲) یعنی گمراه نمودن انسانها از مسیر حق و حقیقت .


با سلام دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز دغدغه شما نسبت به شبهاتی که پیرامون مسائل دینی و به ویژه ابعاد اجتماعی دین مبین اسلام وجود دارد ستودنی است . البته شبهه و شبهه افکنی پیرامون مسائل اعتقادی مساله ای است که پیشینه ای به قدمت تاریخ ادیان دارد و هر کجا سخن حقی وجود داشته است کسانی هم بوده اند که تلاش کرده اند تا با شبهه افکنی های خویش از اثرات سخن حق بکاهند که این مساله در راستای هدفی بوده است که شیطان در ابتدای آفرینش انسان و پس از رانده شدن از درگاه الهی اعلام کرد : «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ »(ص/82) یعنی گمراه نمودن انسانها از مسیر حق و حقیقت . اصل این شبهه افکنی ها عمدتا از جانب کسانی که آشکارا دشمن دین و حق هستند انجام می شود وگاه از جانب کسانی که به ظاهر عناد و دشمنی ندارند اما با توجه به کمبود دامنه مطالعاتی خویش و یا انگیزه های دیگر به بیان شبهه می پردازند که البته در عمل هر دو یک خط مشی واحد اتخاذ می کنند . تجربه تاریخی هم نشان داده است که هر بخش از دین و اعتقادات که تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد به همان میزان هجمه به آن افزایش می یابد و امروزه شاهد هستیم که دین اسلام و به ویژه مکتب تشیع با انواع تهاجمات و به ویژه شبهه افکنی ها مواجه می شود به گونه ای که وقتی دشمنان نمی توانند نقطه ضعفی از این مکتب پیدا کنند خود به ایجاد نقطه ضعف پرداخته و آنگاه از طریق آنها به تبلیغات سوء می پردازند همچون ماجرای القاعده که ساخته و پرداخته سرویس های جاسوسی آمریکا در دهه 1980 و درجریان تهاجم شوروی به افغانستان بود اما امروزه چنان از آن صحبت می شود که گویی نماینده واقعی اسلام می باشد و آنگاه با به رخ کشیدن جنایاتی که این گروهک به نام اسلام در جهان مرتکب می شود تلاش می شود تا چهره ای مشوه از اسلام به جهانیان ارائه شود . امروزه دین مبین اسلام بیش از هر مکتب اعتقادی مورد هجوم دشمنان قرار دارد و این در حالی است که امروزه احترام به عقایددیگران یکی از اصول مدنیت مدرن تلقی می شود و به همین خاطر است که عقاید خرافی همچون گاوپرستی ویا هزاران رسم خرافی دیگر شبیه به آن در هندوستان ویا سایر نقاط دنیا تنها و تنها با عنوان نمودن احترام به عقاید دیگران به راحتی موجه قلمداد می شود در حالی که غرب با تمام قوا به جنگ همه جانبه با اسلام آمده است و در این راه از تمام ابزارها حتی ابزارهای سمعی و بصری همچون سینما نیز استفاده کامل می کند . بنابراین در چنین جو و فضایی به نظر می رسد چند راهکار برای در امان ماندن از شبهه افکنی های برخی اساتید که از فضای آزادی بیان سوء استفاده می کنند مناسب باشد : اولا با توجه به مطالب بالا با در نظر گرفتن انگیزه هایی که از شبهه افکنی ها دنبال می شود سعی کنید خود را بیمه نمایید به این معنا که با دقت در حجم انبوه تهاجم به اعتقادی از اعتقادات ، میتوان به غیر طبیعی بودن این مساله پی برد . این مساله نشان دهنده این است که کسانی که به دنبال هجمه بر علیه اعتقادات اصیل هستند فاقد انگیزه های صحیح همچون حقیقت یابی و ... هستند و به دنبال تخریب پایه های اعتقادی هستند بدون اینکه کوچکترین سازندگی داشته باشند بنابر این ساده ترین راه اجتناب از همنشینی و همصحبتی با این قبیل افراد می باشد و در صورت همصحبتی نیز کمترین آسیب به شما وارد خواهد شد به قول قدما : «سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» در حالی که این سخنان سخن دل نبوده و با نیت پاک ادا نمی شود فلذا کمتر در عمق جان نفوذ می کند مگر اینکه سخن از جانب مخاطب جدی گرفته شود . ثانیا تلاش نمایید با مراکز پاسخ گویی به شبهات از جمله همین مرکز در ارتباط باشید تا به هنگام طرح هر گونه شبهه ای از جانب هر کس و با هر نیت و انگیزه ای به سرعت مطالب مطرح شده را با این مراکز در میان بگذارید تا کارشناسان هر بخش به این شبهات پاسخ مطلوب را ارائه ننمایند و آنگاه شما با مقایسه منطق دو استدلال به پوچ بودن شبهه افکنی ها پی ببرید . ثالثا با افزایش دامنه مطالعات خویش به ویژه در زمینه مسائل اعتقادی خود را مجهز به سلاح علم نمایید چرا که عمده کسانی که مخصوصا در سرکلاس های درس به شبهه افکنی می پردازند با علم به اینکه دانشجویشان اطلاعات اندکی نسبت به مساله مورد بحث دارد این کار را می کنند و با توجه به این نقیصه ، دانشجو نیز این مطلب را که گاه با استدلالی هم همراه می شود تلقی به قبول می نماید در حالی که جای طرح این سوال و شبهه در مجامعی است که کارشناسان مربوطه در آن آماده شنیدن و پاسخ گویی هستند . در زمینه توسعه دامنه مطالعات هرگز از آثار شهید مطهری به ویژه آثاری که در آن مباحث اعتقادی و اجتماعی مطرح شده است غافل نشوید . اما در مورد اصل سوال شما نیز لازم است ابتدا به عنوان مقدمه گفته شود موضوع ارتباط یا عدم ارتباط دین و سیاست از موضوعاتی است که همواره در طول تاریخ مطرح بوده است و در اندیشه سیاسی نیز جایگاه ویژه ای دارد این مساله با توجه به مسائلی که پیوند دین تحریف شده مسیحیت و سیاست به وجود آورد تا قرنها به معرکه آراء اندیشمندان سیاسی مسیحی تبدیل شد اما در دین اسلام به نظر می رسد تا چند قرن اخیر این پیوند مفروض گرفته شده بود اما عوامل متعددی از جمله نفوذ افکار غربی و مقایسه غلط میان مسیحیت تحریف شده با اسلام باعث شد تا این موضوع به یکی از محورهای مهم مورد بحث در امیان اندیشمندان مسلمان تبدیل شود . در این زمینه گاه این مساله به نام «انتظار بشر از دین » مطرح شده و تلاش می شود تا از منظر برون دینی و با در نظر گرفتن انتظار بشر از دین به این مساله پاسخ داده شود که آیا دین باید حاوی سیاست باشد یا نه ؟ که البته این مساله با اشکالی بزرگ مواجه می شود که عبارتست از اینکه به این ترتیب دین با انتظاری که بشر از دین دارد باید خود را منطبق سازد در حالی که به طور منطقی و باتوجه به فلسفه دین ، بشریت باید خود را منطبق با آموزه های دینی نماید . این مساله در واقع به این سوال باز می گردد که آیا دین حداکثری را باید قبول داشت و یا دین حداقلی را ؟ برخی اندیشمندان سکولار غربی که اساسا هر گونه دینی را رد می کنند(ملحدین) طبیعتا اصل دین را انکار می کنند اما برخی دیگر از آنان تلاش می کنند تا اصل دین را قبول کرده ولی آن را به حوزه شخصی تقلیل دهند که از آن به دین حداقلی یاد می شود همین مساله با همین موضوع امروزه توسط برخی اندیشمندان مسلمان از جمله اندیشمندان طرفدار دین حداکثری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است از جمله افرادی که این موضوع را مطرح نموده اند می توان از آیت الله جوادی آملی و نیز حجت الاسلام محمد امین احمدی و... نام برد که با طرح این موضوع از دین حداکثری دفاع نموده اند . همچنین در کتب دیگری نیز همین مساله مطرح شده و در آنها پیوند میان دین وسیاست مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که پیش از پرداختن به اصل پاسخ تعدادی از آنها خدمت شما معرفی می گردد : · عبدالله جوادی آملی ،انتظار بشر از دین · عبدالله نصری ،‌انتظار بشر از دین · محمد امین احمدی ،‌انتظار بشر از دین · محمد جواد نوروزی ، نظام سیاسی اسلام · نبی الله ابراهیم زاده آملی ، حاکمیت دینی · احمد واعظی ،‌حکومت دینی · محمد سروش ، دین و دولت در اندیشه اسلامی · ... حکومت در اسلام تصویر صحیح از دین، به طور طبیعى مسأله ى مراجعه به دین را به عنوان منبعى براى سیاست، عقلانى مى سازد. دینى که آمده تا راه سعادت را براى بشر تا انتهاى تاریخ بیان کند، نمى تواند نسبت به امرى که همه ى جوامع به آن نیاز دارند، یعنى حکومت، ساکت و بى تفاوت باشد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فرازى از بیانات خود پیرامون علت وجود حکومت اسلامى مى فرماید: «ما هیچ گروه یاملّتى را نمى یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگى کرده، ادامه ى حیات داده باشد، زیرا اداره ى امور دینى و دنیوى آنان به زمامدارى مدبّر نیازمند است. از حکمت بارى تعالى به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن که به خوبى مى داند مردمان به ناچار باید حاکمى داشته باشند که جامعه را قوام و پایدارى بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبرى کند و اموال عمومى را میانشان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را بر پا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیرى کند.» از سوى دیگر، ساخت و بافت احکام اسلامى به گونه اى است که وجود حکومت را اقتضا مى کند و اسلام بدون حکومت نمى تواند به حیات خود ادامه دهد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فراز مزبور به اقامه ى نماز جمعه و جماعات اشاره مى کند و در فرازى دیگر مى فرماید: «چنانچه خداوند براى مردم زمام دارى امین، حفیظ، و مورد اطمینان قرار نمى داد، به یقین آیین و دین الهى از بین مى رفت، احکام و سنن خداوندى تغییر مى کرد، بدعت ها در دین افزایش مى یافت، بى دینان در مذهب الهى دست برده آن را دچار کاستى مى کردند و شبهاتى پیرامون اسلام در میان مسلمانان رواج مى دادند». به همین دلیل، در بین مسلمانان، و بلکه غیر مسلمانان، این امر که اسلام داراى نظامى خاص در حکومت است و حکومت نبوى(صلى الله علیه وآله) در مدینه مصداقى از این نظام مى باشد، هیچ جاى تردید نبوده و نیست. به گونه اى که وقتى «على عبدالرزاق» در سال 1343 هجرى قمرى در کشور مصر با کتاب «الاسلام و اصول الحکم» حکومت نبوى را انکار کرد و ادعا نمود که حضرت(صلى الله علیه وآله) تنها پیامبر خدا بوده و هرگز اقدام به تشکیل مملکت یا دولتى نکرده است، از سوى علماى جهان تسنّن تکفیر شد. او در روزگارى این کتاب را نوشت که کمال آتاتورک در ترکیه با انکار خلافت عثمانى، نظام لائیک خویش را بنیان نهاد و در مصر طرفداران خلافت، ملک فؤاد را به عنوان خلیفه مسلمین بر مسند قدرت نشاندند. این همزمانى نشان مى دهد که او نیز تحت تأثیر اندیشه هاى سکولار غرب قرار داشته و با الهام از مطالب فیلسوفان و سیاست مداران لائیک این مطالب را نگاشته است. در واقع، سخن على عبدالرزاق مشتمل بر دو ادعا بود: أ. آنچه رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرد، حکومت نبود. ب. آنچه در مدینه رخ داد، دینى نبود. او براى ادعاى اول خود بر این نکته تأکید داشت که آنچه حضرت(صلى الله علیه وآله)در مدینه ایجاد کرد، هیچیک از ویژگى هاى حکومت را، به معناى شناخته شده ى آن، نداشت. براى مدعاى دوم، او بر این امر اصرار مى ورزید که شأن نبوت ارتباطى با حکومت و سیاست ندارد.! در پاسخ به ادعاى نخست او باید به این نکته توجه کرد که اگر ما شکل خاصى از حکومت را معیار تحقق آن بدانیم، بدون شک این شکل در تمام زمان ها و در بین تمام اقوام تحقق نداشته است. بنابراین، باید تعریفى جامع براى حکومت عرضه کرد، که داراى قابلیت تحقق در اشکال مختلف باشد، تا بر حکومت هاى گوناگون تطبیق شود. چنین تعریفى را این گونه مى توان عرضه کرد: حکومت مجموعه ى قدرت سامان یافته اى است که اداره ى امور جامعه را بر عهده دارد. در این تعریف حکومت مشتمل بر مجموعه ى ساختار موجود در حاکمیت است که شامل بخش هاى قانون گذارى، قضایى و اجرایى مى شود. از سوى دیگر، در این تعریف تعبیر «قدرت» به حاکمیت و اقتدار حکومت و عبارت «سامان یافته» به ساختار آن اشاره دارد. اما دینى بودن حکومت نبوى با توجه به چند نکته آشکار مى شود: الف. احکام اسلامى به گونه اى است که بسیارى از آنها بدون تشکیل حکومت قابل اجرا نیست، مانند احکام جزایى، یا قضایى، یا مالى اسلام. بر اساس این تعریف آنچه رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرده یک حکومت به معناى کامل کلمه بود، زیرا قدرتى را سامان مى داد که اداره ى امور جامعه را بر عهده داشت. در زمینه ى ساختار ادارى حکومت نبوى کتاب هاى مفصّلى از گذشته تا حال نوشته شده است! ب. ادله متعددی در قرآن وجود دارد که ولایت و زمام دارى جامعه را از آن حضرت(صلى الله علیه وآله) معرفى مى کند. ج. اگر به راستى نبوت و رسالت با حکومت و سیاست بیگانه باشد، حضرت(صلى الله علیه وآله) چرا اقدام به تشکیل حکومت و صرف وقت و انرژى در این باب کرد؟ آیا در این صورت غفلت از انجام وظیفه نشده است. اگر گفته شود: حضرت(صلى الله علیه وآله) براى تبلیغ دین و انجام رسالت به این کار دست زد. این جواب از یک سو ترابط وسیع و وثیق دیانت و سیاست را نشان مى دهد و از سوى دیگر، این سؤال را جواب نمى دهد که چرا حضرت(صلى الله علیه وآله) خود شخصاً متصدى حکومت شد و آن را به یکى از یاران مطمئن خود مانند على(علیه السلام) واگذار نکرد. (به نقل از سایت تبیان) بنابر این پیوند دین و سیاست و وجود حکومت در اسلام مساله ای است که از منظر دینی جزء مسلمات می باشد . نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دخالت نکردن برخی از علما در زمان ما در امور سیاسی و اظهار نظر نکردن در این امور نباید به عنوان جدا دانستن دین از سیاست از منظر آنها تلقی گردد بلکه این مساله از یک سو ریشه در دیدگاه آنان در مورد ولایت فقیه و گستره آن داشته و از سوی دیگر از این جهت است که دخالت در امور سیاسی از واجبات کفایی است وبه دلیل حضور ونقش آفرینی برخی از فقها ، این دسته از فقها ضرورتی برای حضور در این عرصه احساس نمی کنند هر چند در موارد ضروری و لازم موضع گیری مناسب را داشته و دارند . در ادامه به دیدگاه برخی از علما در خصوص رابطه سیاست و دیانت به عنوان نمونه اشاره می کنیم ؛ آیت الله بروجردی ره فرمودند : انسان نیاز اجتماعی دارد و دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیاری از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجرای آن احتیاج به رهبری دارد .( محمد حسین بروجردی , البدر الزاهر , تقریرات درس آیت الله بروجردی , ص51-52) آیت الله خوئی ره فرمودند : اجرای حدود که در برنامه انتظامی اسلام آمده همانا در جهت مصلحت همگانی و سلامت جامعه تشریع گردیده است تا جلو فساد گرفته شود و تبه کاری و سرکشی و تجاوز نابود و ریشه کن گردد و این مخصوص به زمانی که معصوم حضور دارد نیست . ( سید ابوالقاسم خوئی , مبانی تکمله المنهاج , ج1, ص 224-225) آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: سیاست و دیانت مثل روح و جسم به هم مرتبط هستند و اگر کارشناس دین در راس حکومت نباشد نمی شود اهداف انبیا را در جامعه پیاده کرد افرادی که دین را از سیاست جدا می دانند یا اسلام را درست نفهمیدند و یا از حکومت چیزی نمی دانند و یا اینکه جمهوری اسلامی را خوب تفسیر نمی کنند .( www.hawzah.net بیانات معظم له در دیدار با مسئولان استان بوشهر ) آیت الله مصباح یزدی فرمودند : این گونه نیست که شریعت اسلام تنها به جنبه های فردی زندگی بشر پرداخته باشد و نسبت به مناسبات اجتماعی و از جمله مناسبات سیاسی و حکومتی جامعه هیچ نظری نداشته باشد و این حوزه را به خود افراد بشر واگذار کرده باشد تا با تشخبص عقل خود هر گونه که خودشان مصلحت دیدند و توافق کردند عمل کنند . اسلام نه تنها دارای احکام سیاسی است بلکه برای حکومت و تعیین حاکمیت نیز نظریه خاصی دارد .( محمد تقی مصباح یزدی , نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 13880, ص 22) توضیحات تکمیلی : همانگونه که در ادامه توضیح داده می شود با مراجعه به منابع اصیل اسلامی و همچنین کارکردها و وجه نیاز آدمی به دین می توان قلمور دین را بررسی نمود . و با تبیین صحیح این موضوعات برای مخالفین ، آنان را نسبت به این حقایق آگاه ساخت .اگر ماهیت دین و وجه نیاز آدمى بدان به خوبى شناخته شود، قلمرو آن نیز تعیین مى گردد و مشخص مى شود که عدم جدایى دین از سیاست چراست. دین مجموعه اى است از: 1. معارف و بینش ها (جهان بینى)؛ 2. سلسله دستورات اخلاقى که سازنده خصایل نیکو و شخصیت حقیقى انسان است؛ 3. سلسله قوانین و مقرراتى که مناسبات انسان را با خدا، جامعه و طبیعت به نیکوترین وجهى تبیین نموده و سعادت بشر را در پى آنها تضمین مى نماید (ایدئولوژى). از طرف دیگر سعادت انسان ها - چه در دنیا و چه در سراى آخرت - در گرو قوانینى جامع کامل و بى نقص است و چون این جهان گذرا و سراى جاوید ابدى، با یکدیگر در ارتباط وثیق بوده و هر کنشى در این دنیا نسبت به سر نوشت آدمى در حیات پایدار خویش مؤثر است؛ پس قانونگذار علاوه بر احاطه کامل به تمام نیازهاى دنیایى بشر، باید ربط آنها را با زندگى اخروى نیز منظور دارد و این در حالى است که هنوز متفکران بشرى، تعریف واحدى از سعادت انسان به دست نداده اند و حتى در اینکه تنها در همین دنیا واقعا کدامین راه تضمین کننده کمال و سعادت بشرى است، اختلاف شدیدى وجود دارد. و از همین رو مکتب هاى گوناگونى به وجود آمده که هر یک پس از چند صباحى تجربه، ضعف و شکست خود را برملا کرده اند. بنابراین بشریت بر سر دو راهى قرار دارد: یک. یا همواره در مسائل انسانى سیاسى و اجتماعى خویش، به دنبال مکاتب بشرى راه افتد و هر روز چیزى را تجربه کند و پس از شکست راه دیگر برگزیند تا پایان حیات تاریخى خود. دو. از ناحیه خداوند - که عالم به تمام نیازهاى او و راه کمال حقیقى او است - قانونى بدون خطا به او عرضه شود تا با تبعیت از آن به سمت سعادت و خوشبختى حرکت نماید. این است معناى عدم جدایى دین از سیاست و راه اول راه «سکولاریسم» و جدایى دین از سیاست است. با مرورى کوتاه بر قوانین اسلامى و آیات قرآن روشن مى گردد که اسلام دینى جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگى انسان (فردى، اجتماعى، دنیوى، اخروى، مادى و معنوى) را در نظر گرفته و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستى دعوت نموده و دستورات اخلاقى و مربوط به خودسازى فردى را دارد؛ احکام و دستوراتى در مورد مسائل حکومتى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، قضایى و اداره صحیح جامعه، روابط بین الملل، حقوقى و... دارا است و مقررات قضایى حقوقى روابط اجتماعى مسائل اقتصادى تربیتى و... دارد. جهت اثبات پیوستگی و ارتباط دین با سیاست، دلایل مفصّل و ارزش مندى بیان شده است که پرداختن به تمامى آنها، از حوصله این نوشتار خارج است؛ از این رو به طور فشرده به بیان چند نکته بسنده مى شود:یک. گستره قوانین اسلام با توجه به حجم عظیم احکام اجتماعى و اهداف سیاسى - دینى اسلام و همچنین گستره وسیع اموری سیاسی –اجتماعی که مشمول احکام شرعی شده ، مى توان هدف گیرى اصلى این دین مقدّس را شناخت. امام خمینى(ره) در این باره مى فرماید: «اسلام دین سیاست است، با تمام شئونى که سیاست دارد. این نکته براى هر کسى که کمترین تدبّرى در احکام حکومتى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام بکند، آشکار مى گردد. پس هر که را گمان کند که دین از سیاست جدا است، نه دین را شناخته و نه سیاست را».صحیفه نور، ج 1، ص 6.با مرورى کوتاه بر قوانین اسلامى و آیات قرآن، روشن مى گردد که اسلام دینى جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگى انسان (فردى، اجتماعى، دنیایى، اخروى، مادى و معنوى) را در نظر گرفته است و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتا پرستى، دعوت نموده و داراى دستورات اخلاقى و خودسازى فردى است؛ احکام و دستوراتى در مورد مسائل حکومتى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، قضایى، امور مربوط به اداره صحیح جامعه، روابط بین الملل و... دارا مى باشد.بدیهى است اجراى چنین احکام و دستوراتى، بدون قدرت اجرایى، امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر آموزه هاى سیاسى و اجتماعى دین لزوماً حکومت دینى را نیز به دنبال دارد. حکومت دینى -به معناى صحیح آن حکومتى است که جامعه را بر اساس قوانین الهى اداره کند و زمینه هاى رشد استعدادها و امکان رسیدن انسان ها به کمال و ایجاد جامعه اى سالم، صالح و شایسته را براى مردم آماده سازد و با فسادهاى اخلاقى، اجتماعى و... مبارزه کند.دو. سیره پیشوایان دین سیره و روش رسول اکرم(ص) نشان دهنده این است که دین از سیاست جدا نیست. آن حضرت ضمن تشکیل حکومت، مسؤولیت اجرایى و قضایى آن را نیز بر عهده داشت. امیر مؤمنان على(ع) نیز حکومتى بر اساس عدل و اجراى دستورات الهى بنا نهاد. حکومت کوتاه مدت امام حسن(ع)، قیام خونین امام حسین(ع) و مشروع ندانستن حکومت هاى وقت از سوى دیگر امامان(ع)، همه بیانگر این واقعیت است که آموزه هاى سیاسى و «تشکیل حکومت صالح» از ضروریات دین اسلام است ، که این عملکرد از پشتوانه فکری و تئوریک تعامل دین و سیاست حکایت می کند..سه. اهداف سیاسى و اجتماعى بعثت انبیادر نگاه قرآن، پرداختن به مسائل سیاسى و اجتماعى، اصلاح امور جامعه و برقرارى مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسى دین است. پاره اى از آیاتى که بر این مطلب گواهى مى دهد، عبارت است از::1. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ)؛ حدید (57)، آیه 25. «به راستى که پیامبران را با پدیده هاى روشن گر فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم به دادگرى برخیزند و آهن را که در آن نیروى سخت و سودهاى فراوان براى مردم است، پدید آوردیم».2. (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛نحل (16)، آیه 36. «و به راستى در هر امتى، پیامبرى فرستادیم که خداوند را بندگى کنید و از پیروى طاغوت دورى جویید».براى آگاهى بیشتر ر.ک: نصرى، عبدالله، انتظار بشر از دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى.چهار. مبانى قرآنى رابطه دین و سیاست 1. اختصاص حاکمیت، ولایت و سرپرستى همه جانبه مادى، معنوى، دنیوى و اخروى براى خدا، رسول و اولیاى خاص او: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛ مائده (5)، آیه 55 و ر.ک: یوسف (12)، آیه 40؛ مائده (5)، آیه 42 و 43. «سرپرست و ولى شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانى که ایمان آورده اند؛ همان کسانى که نماز به پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى پردازند که در این شریفه ولایت و سرپرستی را مختص به خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام نموده است ،و ولایت معنائی عام دارد که شامل ولایت در امور سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی،اقتصادی و ... می گردد. ».2. اثبات امامت و رهبرى سیاسى - اجتماعى براى پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبان از ناحیه آنان: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...)؛ نساء (4)، آیه 58 و ر.ک: مائده (5)، آیه 67. «خداوند به شما فرمان مى دهد که امانت ها را به صاحبانشان بدهید و هنگامى که میان مردم داورى مى کنید، به عدالت داورى کنید».توضیح اینکه امانت در قرآن، گستره وسیعى دارد و یکى از مهم ترین عرصه هاى آن، مسأله امامت و رهبرى است. امام رضا(ع) در تفسیر این آیه، مى فرماید: «اهل امانت امامان هستند؛ هر امامى امانت رهبرى را باید به امام بعد از خود بسپارد...»الشیخ عبد على بن جمعه العروسى الحویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 1، 496.3. اثبات حکومت و خلافت در زمین براى برخى از پیامبران گذشته؛ مانند حضرت داود(ع) و سلیمان(ع): (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ ص (38)، آیه 26 و ر.ک: همان، آیه 20؛ نمل (27)، آیه 26 و 27؛ نساء (4)، آیه 54. «اى داود! ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داورى کن».4. قرآن، داورى و فصل خصومت در میان مردم را از وظایف پیامبران الهى معرفى مى کند: (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِى الْحَرْثِ...)؛ انبیاء (21)، آیه 78 و ر.ک: نساء (4)، آیات 58 و 65؛ مائده (5)، آیه 42؛ انبیاء (21)، آیه 78؛ انعام (6)، آیه 89. «و داود و سلیمان هنگامى که درباره کشتزارى داورى مى کردند...».5. دعوت به کار شورایى و جمعى کردن: (وَ شاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ)؛ آل عمران (3)، آیه 159 و ر.ک: شورى (42)، آیه 38. «در کارها با آنان مشورت کن؛ اما هنگامى که تصمیم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکل کن».6. مبارزه با فساد و تباهى، ظلم زدایى و عدل گسترى از وظایف اصلى اهل ایمان است: (وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ)؛ هود (11)، آیه 113 و ر.ک: نساء (4)، آیه 58؛ نحل (16)، آیه 90؛ ص (38)، آیه 28؛ حج (22)، آیه 41؛ بقره (2)، آیه 279. «بر ظالمان تکیه نکنید که موجب مى شود آتش شما را فرا گیرد».7. احترام به حقوق انسان ها و کرامت بخشى به انسان از اصول سیاست ادیان الهى است: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِى آدَمَ...)؛ اسراء (17)، آیه 70 و ر.ک: آل عمران (3)، آیه 19؛ نساء (4)، آیه 32. «ما آدمى زادگان را گرامى داشتیم...».8. امر به جهاد و مبارزه با طاغوت ها، مستکبران و ستمگران و لزوم تهیه امکانات دفاعى: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)؛تحریم (66)، آیه 9 و ر.ک: اعراف (7)، آیه 56؛ بقره (2)، آیه 218. «اى پیامبر! با کفار و منافقان پیکار کن و بر آنان سخت بگیر». (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ)؛انفال (8)، آیه 60. «هر آنچه از نیروى سلاح و اسبان آماده مى توانید براى تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خودتان فراهم سازید». (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً)؛ نساء (4)، آیه 71. «اى اهل ایمان، سلاح جنگ برگیرید و آن گاه دسته دسته یا با هم براى جهاد بیرون روید». (ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ)؛همان، آیه 75. «چرا در راه خدا جهاد نمى کنید»....9. عزت و آقایى را مخصوص خدا واهل ایمان دانستن و نفى هرگونه سلطه و ذلت پذیرى: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ)؛آل عمران (3)، آیه 149 و ر.ک: منافقون (63)، آیه 8؛ محمد (47)، آیه 35؛ هود (11)، آیه 113؛ آل عمران (3)، آیه 146. «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از کسانى که کافر شده اند اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان باز مى گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد».10. اثبات سلطنت و حکومت براى برخى از حاکمان صالح و عادل؛ مانند طالوت و ذوالقرنین: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً)؛بقره (2)، آیه 246 و 247 و ر.ک: کهف، آیات 83-98. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث کرده است».براى آگاهى بیشتر ر.ک: عباسعلى عمید زنجانى، مبانى اندیشه سیاسى اسلام، فصل 5، اندیشه سیاسى در متون اسلامى؛ آیه الله مکارم شیرازى، پیام قرآن (تفسیر موضوعى)، ج 9و10.و آیات سیاسی دیگری که خطاب به مسلمانان نازل شده است :1 به مسلمانان فرمان می دهد که بیگانگان را محرم اسرار خود قرار ندهید.(1)ء2 در مقابله و مواجهه با مخالفان , ده فرمان صادر می کند.(2)3 فرمان می دهد: با قوم طرح دوستی نریزید.(3)4 از مداهنه و سازش کای با غیر خودی که روش بازیگران سیاسی است , جلوگیری می کند.(4)5 می پذیرد حکومت برای حفظ نظام , جاسوس و اطلاعاتی داشته باشند.(5)6 نقش رهبر را در زندگی بیان می کند.(6)بالاءخره همهء آیاتی که دربارهء حکومت و حاکم نازل شده است .(پـاورقی 1.آل عمران (3 آیهء 28(پـاورقی 2.نحل (16 آیات 125ـ 128(پـاورقی 3.ممتحنه (60 آیهء 13(پـاورقی 4.قلم (68 آیات 8و 9(پـاورقی 5.حجرات (49 آیهء 12(پـاورقی 6.اسراء (17 آیهء 71از آنچه گذشت روشن مى شود که بخش عظیمى از معارف و آموزه هاى اسلامى شامل مسائل سیاسى - اجتماعى است. و نه تنها تعیین خط مشى هاى مهمى در این باره از سوى خداوند انجام شده است؛ بلکه مأموریت رهبرى و اجراى سیاست هاى تعیینى، از سوى خداوند بر عهده پیامبران و دیگر اولیاى الهى و مؤمنان برجسته، نهاده شده است.به تعبیر حضرت امام(ره) «آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید؛ هفت، هشت تایش کتابى است که مربوط به عبادات است. باقى اش مربوط به سیاسات و اجتماع و معاشرات و این طور چیزها است. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، بُعد ضعیفش را گرفتیم». صحیفه نور، ج 2، ص 180.و اما در مورد از بین رفتن قداست دین در صورت ارتباط با سیاست گفتنی است که این موضوع در صورتی است که سیاست غیر دینی در حوزه دینی قرار گرفته و توسط کارگزاران ناشایست منسوب به دین به اجرا درآید همانند آنچه در حکومت امویان، عباسیان و ... شاهد بودیم. اما اگر سیاست دینی بر اساس آموزه های اصیل دینی درجامعه پیاده شود نه تنها باعث آلودگی دینی نمی شود بلکه با تحقق ابعاد اجتماعی دین، جامعیت و توان دین 45اسلام را برای اداره جامعه و تامین سعادت دنیوی و اخروی بشریت به بهترین وجه ممکن نمودار خواهد ساخت. دوست عزیز امیدواریم این پاسخ ذهن حقیقت یاب شما را قانع نموده باشد در غیر این صورت باز هم می توانید ابهامات خویش رابه صورت موردی بیان نمایید تا بتوانیم پاسخ مطلوبتری خدمت شما ارائه نماییم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100137551) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image