ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آزتك‌ها داراي چه عقايد ديني بودند و آيا هم اكنون نيز آثاري از آيين آنها باقي مانده است؟


آزتكها، مردمي شكارچي و كشاورز، بوده كه دائماً در حال سفر بودند. بر اساس روايات، خداي آنها هوتيزيلو پوچتلي به آنها گفته بود که سفر كنند. آنان در مكزيك كنوني ساكن شدند. جنگجويان آزتك، قبايل زيادي را در همسايگي خود شكست دادند. در طول 1200 سال، آنها كنترل امپراتوري بزرگي را در دست داشتند. آنها شهرهاي بزرگي ساختند و مجسمه‌هاي زيبايي درست كردند. امپراتوري آزتك در 1521 م، هنگامي كه مهاجمين اسپانيايي به مكزيك رسيدند، سقوط كرد. اسطورة آفرينش ماه و خورشيد به روايت آزتكها: در اوج دوازده آسمان، آنچنان كه مي‌گويند، «او مه يوكان» قرار دارد، مكان دو گانگي. آسمان زمين «او مه تئوتل (Ometeotl)» زندگي مي‌كند، آفرينندة تمام كائنات، خداوندي كه هم مذكر است و هم مؤنث، ايزد و ايزد بانوي دو گانگي، او مه تئوتل از وجود خويش چهار فرزند پسر آفريد، تا هر كدام بر يكي از چهار جهت زمين فرمان برانند، و اينها چهار پسر او هستند: تزكاتليپوكاي سرخ (Tezcatlipoca)، خداوند خاور، تزكاتليپوكاي سياه، خداوند شمال، كوئتزالكواتل (Quetzalocatl)، خداوند باختر، ماري پوشيده از پر سپيد رنگ، و تزكاتلپيوكاي آبي، خداوند جنوب. خداوندان بسيار ديگري نيز آفريده شدند، اما اين چهار تن نيرومندترين آنان بودند و با يكديگر به رقابت مي‌پرداختند تا خود خورشيدي باشند كه به زمين گرما و رنگ مي‌داد. چهار بار خورشيد در كشمكشهاي پسران او مه تئوتل از نو آفريده و دوباره ويران شد. آزتكها تصور مي‌كردند كه خورشيد هر شب مي‌ميرد و فردا براي طلوع دوباره، احتياج به خون انساني دارد. كاهنان آزتك بوسيله بيرون آوردن قلب قرباني در يك مراسم مذهبي، او را در راه خورشيد قرباني مي‌كردند. بيشتر قربانيان از ميان اعضاء قبايل همسايه، كه قبلاً توسط آزتكها در جنگ اسير شده بودند، انتخاب مي‌شدند. مراسم قرباني مذهبي كاهنان، قرباني (مرد و زن) را روي يك سنگ مي‌خواباندند و سينه‌اش را مي‌شكافتند. آزتكها يك معبد جديد براي ستايش هويتزيلو پوچتلي،‌ در مركز تنوچ تيتلان ساختند. آنها با قرباني كردن 20000 اسير هواكستك، اين معبد را به خدايشان تقديم كردند. در مركز شهر تنوچ تيتلان، معبد بزرگ قرار دارد. در بالاي اين هرم بسيار شگفت انگيز، دو معبد دو قلو براي هويتزيلو پوچتلي، خداي خورشيد، و تلالوك،‌ خداي باران، ساخته شد. هزاران كاهن در معبد آزتكها خدمت مي‌كردند. آنها در مدرسه مخصوصي به نام كالمكاك آموزش مي‌ديدند. به كاهنان نوشتن، ستاره شناسي و چگونگي اجراي مراسم قرباني كردن، آموزش داده مي‌شد. قرباني در سنتهاي كهن نه مظهر ترس يا فرو نشاندن خشم خدايان بلكه براي بازگرداندن غذا و انرژي از اجتماع به زمين، آسمان و آب بود. حمله به شهرها براي يك جنگجو، فرصتي بود تا اسيري براي قرباني بگيرد و نام و شهرتي كسب كند. هر چند كه امكان داشت اين كار به اسارت و مرگ خود وي منجر شود. قدرت فرهنگ جنگي آزتك‌ها باعث مي‌شد كه هميشه داوطلباني را به سوي خود بكشاند. با اين همه در پايان كار فقط چند صد تن اروپايي فرهنگ اين جنگجويان مغرور را پايمال كردند. اگر چه در جستجوي علت شكست سريع آنها در برابر اروپائيان،‌ عوامل مختلفي مانند بيماري‌هاي واگيردار و سلاح آتشين را بايد بر شمرد. مراسم روشن كردن آتش جديد يكي از جشنهاي بسيار مهم آزتكها، مراسم روشن كردن آتش جديد بود. تقويم آزتكها بر اساس يك دوره 52 ساله طراحي شده است. آنها معتقد بودند كه هر 52 سال يك بار، دنيا به پايان مي‌رسد، مگر آنكه آنها مراسم روشن كردن آتش جديد را برگزار كنند. همه خانواده‌ها با خاموش كردن آتش خانه‌ها و شكستن وسايل آن در جشن شركت مي‌كردند. بعد در حالي كه مردم از پشت بامهاي‌شان نگاه مي‌كنند، كشيشها از شهر بيرون رفته و از تپه‌هاي دور از شهر بالا مي‌روند. هنگامي كه يك ستاره مقدس به نقطه خاصي مي‌رسد، كشيش بزرگ يك آتش جديد روشن مي‌كند و قلب انساني كه تازه قرباني شده توسط كشيش از سينه‌اش بيرون مي‌آيد. كشيش به معبد باز مي‌گردد و مشعل‌هاي روشن شده توسط آن آتش تنوچ تيتلان دوباره آتش‌هاي خود را روشن مي‌كنند. آزتكها ادامه حيات دنيا را با جشن گرفتن و پوشيدن لباسهاي نو، خوش آمد مي‌گويند. آزتكها معتقد بودند كه قرباني كردن انسانها مانع بروز سيل و خشكسالي مي‌شود و محصول خوبي را تضمين مي‌كند. آنها به طور مرتب براي تلالوك، خداي باران و هويتزيلو پوچتلي، خداي خورشيد، قرباني مي‌كردند. كاهنان آزتك، در ماههاي مارس زايپ توتك، خداي بهار، را پرستش مي‌كردند. آنها پوست قرباني را مي‌كندند و بعد با پوشيدن آن رژه مي‌رفتند. اين حركت، بازگشت رويش سالانه گياهان (پوشش زمين) را تداعي مي‌كرد. اواخر اكتبر در مكزيكو سيتي، پايتخت 22 ميليوني مكزيك، بزرگترين «جشن ملي» مردم مكزيك با نام «روزهاي مردگان» هر ساله به مدت سه روز (31 اكتبر و اول و دوم نوامبر) برگزار مي‌شود. در اين «جشن ملي» عليرغم نام و موضوع مراسم كه به مردگان تعلق دارد تمامي «مردم» مكزيك «شادمانه» در آن شركت مي‌كنند. ريشه اين مراسم به سه هزار سال پيش بر مي‌گردد وقتي كه تمدنهاي «آزتك» و «مايا» در اين بخش از آمريكاي لاتين مي‌باليدند. و اين يعني دهها قرن پيش از ورود اشغالگران اسپانيائي و پرتغالي آنچه در اين مراسم سه روزه توجه همه را جلب مي‌كند نگاهي است كه مردم مكزيك به مردگان و از اين طريق به مسئله مرگ و زندگي دارند كه به كلي متفاوت از نگاه انسان غربي (مسيحي) و نيز نگاه مسلمانان است. اوكتاويو پاز شاعر و نويسنده مكزيكي، برنده نوبل ادبيات در سال 1990، در كتاب «هزار توي تنهائي» به رابطه مرگ و زندگي در فرهنگ «آزتكها» اينگونه اشاره مي‌كند:‌ «زندگي در مرگ گسترش مي‌يافت و بالعكس. مرگ نه پايان طبيعي زندگي كه تنها پايان يك مرحله از دايره‌اي طبيعي بود زندگي، ‌مرگ، و دوباره زائي مراحلي از يك روند كيهاني بود كه بشكلي بي انتها تكرار مي‌شد. نبايد از اين گفته به اشتباه اين برداشت شود كه آن ها نيز به جهاني ديگر اعتقاد داشتند كه روح انسان پس از مرگ در آن به زندگي ادامه مي‌دهد بلكه آنها مرگ را بكلي از زندگي جدا نمي‌دانستند. درك اينكه چرا در اين سه روز كه مردم مكزيك از مردگان‌شان ياد مي‌كنند اين چنين شادمانه به خيابان مي‌ريزند و مي‌نوشند و مي‌رقصند، در اين است كه مردگان آنها مثل نزديكان سفر رفته در اين روزها به ديدار بازماندگان‌شان مي‌آيند، با آنها مي‌نوشند و مي‌خورند و در پايان اين ديدار شاد، براي يك سال ديگر به سفر مي‌روند. در اعتقاد مكزيكي‌ها مردگان كم سن و سال (نوزادان و بچه‌ها) روز اول به ديدار خانواده‌شان مي‌آيند. خانه والدين بچه از دست داده در اين روز مملو از شكلات و اسباب بازي به شكل تابوت و جمجمه و اسكلت است تا ميهمانان كوچك از ديدار يك روز‌ه‌شان با والدين و برادر و خواهرشان لذت ببرند. روز دوم كساني كه در تصادف اتومبيل كشته شده‌اند و يا در يك ماجراي جنائي به قتل رسيده‌اند به ديدار دوستان و خانواده مي‌آيند. براي آنها هم غذائي كه دوست مي‌داشته‌اند آماده مي‌كنند و تا دلشان بخواهد آبجو و تكيلا روي ميز است! مردگان ديگر روز سوم مي‌آيند روزي كه گورستانهاي سراسر مكزيك براي خوشامدگوئي به آنها مملو از جمعيت مي‌شود. شهرداري‌ها در برگزاري «روزهاي مردگان» سنگ تمام مي‌گذارند. شهرداري با گورها و سنگ قبرهاي قلابي و گلهاي فراواني كه روي آنها گذاشته، ميدان شهر را به صورت يك گورستان بزرگ «تزیين» مي‌كنند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image