اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

عرفان، خودسازي و تهذيب چيست؟ آيا انتظارات خدا از من فراتر از دوري کردن از گناهان و عمل به واجبات است؟ اگر من کاملاً به رساله مرجع خود عمل کنم مگر وظيفه ديگري براي من مي ماند؟ مگر خدا وظيفه ديگري هم براي من قرار داده که باز هم من با خدا فاصله داشته باشم؟


دوست عزيز، سؤال شما نشان از اين دارد که به واجبات ديني اهتمام ويژه اي داريد. و علاوه بر آن دلخوش و مغرور به داشته ها نيستيد و به دنبال کمال و قرب بيشتر هستيد که اين نعمت جاي شکر دارد. اما درمورد اين مساله که آيا کمال انسان و رسيدن به خدا فقط از طريق عمل به واجبات و ترک محرمات حاصل مي شود يا نه؟ و يا به عبارت ديگر آيا وظايف ديني منحصر به احکام است يا خير؟ بايد گفت که دين داراي سه بعد اصلی: عقائد، اخلاقيات (معنويات) و شريعت (احکام شرعی) است. بخش اول: اعتقادات است که حکم پايه، اساس و ريشه را دارد. و در اصطلاح اصول دين ناميده مي شود. بخش دوم: احکام و دستورات عملي است که متناسب با آن پايه ها و برخاسته از آنها است، که فروع دين و یا احکام عملی ناميده مي شود. بخش سوم: اخلاقيات است که به منظور طهارت و پاک کردن نفس از صفات رذيله و آراستن آن به ملکات فاضله که از آن به تهذيب اخلاق تعبير مي شود، مقرر گرديده است، زيرا بدون تزکيه نفس و تصفيه قلب بر عبادت و طاعات که نتيجه آنها خير و سعادت دنيا و آخرت است، اثر مطلوب حاصل نمي شود، روي اين جهت است که در قرآن کمتر سوره اي وجود دارد که خالي از دستورات اخلاقي باشد، و رسول خاتم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: من به منظور کمال رساندن خوي هاي پسنديده مبعوث شده ام. اما با اينکه هرکدام از اين سه بخش علمي جداگانه به حساب مي آيد، ولي مي توان همه اين امور را در دايره واجبات و محرمات قرار داد که بسياري از آن در رساله هاي عمليه بيان شده است. کما اينکه در اولين مساله رساله هاي عمليه تاکيد شده که مسلمان بايد عقيده اش از روي دليل و بصيرت باشد و تقليد در اعتقاد جايز نيست. و يا در مورد نماز تاکيد شده که انسان باید فقط براي خداوند عالم نماز بخواند، پس کسي که ریا کند، یعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، حتي اگر قسمتي از نماز را هم براي غیر خدا به جا آورد نمازش باطل است، بلکه اگر نماز را براي خدا به جا آورد ولي براي نشان دادن به مردم در جاي مخصوصي مثل مسجد، یا در وقت مخصوصي مثل اوّل وقت، یا به طرز مخصوصي مثلا با جماعت نماز بخواند، نمازش باطل است. لذا تحصیل اخلاص يک فريضه شرعي است، اما شيوه به دست آوردن اخلاص و رسيدن به مراتب بالاي آن در علم اخلاق مطرح شده و اگر کسي نتواند اعمالش را با اخلاص انجام دهد واجب است که آنرا تحصيل کند که در اين زمينه کتب اخلاقي و مراجعه به عالمان و عمل به توصيه هاي ایشان راهگشاست. لذا باید توجه داشت که در رساله عمليه، بسياري از واجبات و محرمات به اختصار بيان شده است. مثلا همين موضوع لزوم اخلاص در نماز بيان شده اما مراتب و چگونگي تحصيل آن به دليل حجم زياد و ارتباط آن با موضوع علم اخلاق مطرح نمي شود. و از اين دست مطالب زياد است. مثلا در رساله عمليه در مورد نفاق يا چگونگي احترام به والدين و یا اسراف، بحث مفصلی نمي شود. در حالي که نفاق، برادر کفر است. و بي احترامي به والدين از بدترين گناهان. لذا براي کامل شدن اعمال عبادي بايد به مباحث اخلاقي نيز آگاهي داشت. به عنوان مثال به حديث تکان دهنده اي از امام صادق ـ عليه السلام ـ توجه فرماييد که در کتب مربوط به آداب و اسرار عبادات آمده است. حضرت مي فرمايد: چون تکبير (الله اکبر نماز) را گفتي کوچک شمار در محضر کبرياي آن ذات مقدس از عرش تا فرش را، زيرا که خداوند تبارک و تعالي اگر بنده اي را ببيند که تکبير گويد ولي در قلبش علتي است از حقيقت تکبير، يعني آنچه به زبان آورده قلب موافقت نکند، فرمايد: اي دروغگو با من خدعه مي کني؟ به عزت و جلالم قسم که از شيريني ذکر خود تو را محروم مي کنم و از قرب خود، تو را محجوب نمايم و از سرور به مناجات خويش، تو را محتجب کنم. می بینیم که برای محقق شدن یک تکبیر الاحرام صحیح باید معرفت به خداوند و عظمت او و هیچ بودن دیگران در مقابل او برای نماز گزار ملکه شده باشد و با تهذیب نفس آن را در خود رسوخ دهد و گرنه او فقط صورت نماز را انجام داده است و رفع تکلیف نموده است. از طرفي حفظ و ارتقاء ايمان نيازمند به شناخت صحيح از دين و تقويت بصيرت ديني و اعتقادي است؛ زيرا القائات شيطاني می تواند مانع از رسيدن به کمال و قرب الهي شود. لذا هر کسي در اين راه قدم بر مي دارد، بايد سلاح معرفت و شناخت از دين را همراه داشته باشد و توان دفاع از هر گونه انحرافات فکري و اعتقادي و يا القائات نادرست را داشته باشد. با اين وصف، هر اندازه معرفت انسان از دين بيشتر باشد، موفقيت او در اين راه زيادتر بوده و پايبندي او به شريعت کامل تر مي باشد. در حقيقت، کمالات معنوي و عرفاني، تسليم محض بودن به خدا و امورات ديني است؛ امّا از آن طرف، هر اندازه معرفت انسان به خدا کمتر باشد، بي توجهي او به خدا بيشتر بوده و تسليم او به امورات ديني و شرعي کمتر است، در عين حال آسيب پذيري از القائات انحرافي زيادتر خواهد بود. در اثبات این مدعا می توان به این حدیث حضرت امیر ـ عليه السلام ـ استناد کرد که می فرمایند: «تفکرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنة» ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است. اما چه تفکری؟ آن تفکری، که حاصلش خدا شناسی و معرفت نفس باشد و انسان را به عبودیت و عبادت رهنمون گردد. نه مانند آن جوان کسلی که وقتی پدرش او را برای نماز صدا می زد می گفت من در رخت خواب به تفکر مشغولم!! اما در مورد اهمیت تهذیب نفس که سوال نمودید، باید گفت قرآن کريم، تزکيه نفس را برجسته ترين هدف رسالت عامه انبیاء دانسته است. دعاي ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ اين است که: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِک وَيُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَيُزَکيهِمْ إِنَّک أَنتَ العَزِيزُ الحَکيمُ؛ «پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمتشان بياموزد و آنها را تزکيه کند حقا که تنها تو عزيز و حکيمي». و روایت شده که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگامي که آية قد افلح من زکاها را تلاوت مي فرمود توقف مي کرد و دعا مي نمود: اللّهمّ آتِ نفسي تقواها أنت ولّيها و مولاها و زکها أنت خير من زکاها؛ پروردگارا! به نَفْس من تقوايش را مرحمت کن! تو وليّ و مولاي آن هستي و آن را تزکيه فرما که تو بهترين تزکيه کنندگاني. اين سخن نشان مي دهد پيمودن اين راه پر پيچ و خم و گذشتن از اين گردنه صعب العبور حتي براي پيامبر جز به توفيق الهي ممکن نيست. اما در تعریف خود سازی باید گفت که «خودسازي» به معناي شناخت معارف، ايجاد ملکات و انجام افعالي است که کمال شناخته شده براي «خود» را پديد مي‎آورند. درک ما از خودسازي، وابستگي کامل به شناخت ما از ماهيتِ «خود» و کمال مطلوب آن دارد؛ پس خودشناسي مقدمه اجتناب ناپذير خودسازي است. «خود» آن چنان که با کمک درون بيني شناخته شد، موجودي است با مجموعه اي از تواناييها و گرايشها که کمال آن قرب خداوند است. اين کمال از طريق اصلاح روابط مختلف انسان به دست مي آيد. بنابراين، خودسازي مجموعه اعمالي است که براي اصلاح روابط خود انجام مي دهيم تا به قرب خداوند نايل شويم. دسته اي از اين اعمال، کسب شناخت هاي ضروري براي تقرب به خداوند و دسته اي ديگر، عمل به وظايف اخلاقي و تکاليف شرعي است. برای آشنائی با این مسیر، جامع ترين کتاب در موضوع اخلاق که با وجود سادگي و اعتبار از مقبوليت عمومي برخوردار است، کتاب نفيس و ارزشمند، معراج السعادة تأليف معلم اخلاق مرحوم ملا احمد نراقي است که در نوع خود بي نظير يا کم نظير است. اما در مورد عرفان بايد گفت که عرفان در لغت به معناي شناختن است، و در اصطلاح، به ادراک خاصي اطلاق مي شود که از راه توجه به باطن نفس (نه از راه تجربة حسي و تحليل عقلي) به دست مي آيد و در جريان اين سير و سلوک، معمولاً مکاشفاتي حاصل مي شود که شبيه به «رؤيا»ست و گاهي عيناً از وقايع گذشته يا حال يا آينده حکايت مي کند و گاهي نيازمند به تعبير است. مطالبي که عرفا به عنوان تفسير و مکاشفات و يافته هاي وجداني خويش بيان مي کنند، «عرفان نظري» ناميده مي شود. امّا در عرفان عملي که آن را علم سير و سلوک مي نامند، از اين بحث مي شود که سالک، براي رسيدن به قله منيع انسانيت ـ يعني توحيد ـ از کجا آغاز کند و چه منازلی را بايد به ترتيب طي کند، تا به مقصد نهائي برسد. در اين جا مناسب و مفيد است به طور خلاصه به بعضي مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود: 1. مرتبه تخليه: در مرحله اول، تلاش مي کند که تمام صفات ناپسند فردي و اجتماعي مانند حسادت، تکبر، حرص، غيبت، عجب، دروغ، بد زباني، و ساير صفات ناپسند که در کتاب هاي اخلاقي مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر کدام مانع بزرگ بر سر راه تکامل انساني است، را از خود پاکيزه کند. 2. مرتبه تحليه: پس از رفع موانع و تخليّة کامل نفس از رذايل اخلاقي، سعي بايد کرد که خود را به زيور صفات پسنديده و اخلاق فردي و اجتماعي اسلام آراسته نمود. 3. مرتبه تجليه: سالک کوي دوست «حق سبحانه»، در مرحله آخر، با مراقبت کامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بايدها (واجبات و مستحبات) و پرهيز از نبايدهاي (محرمات و مکروهات) شرعي، طهارت ظاهري و روحي و تسليم در برابر خواست هاي حق را در خود ايجاد مي کند. بعد از عبور از اين مراحل، صفاي باطن و نورانيت قلب، براي انسان سالک پديد مي آيد و او در وجود خويش، جذبة محبت حق را احساس مي کند و باعث گرايش هاي شديد به عالم حقيقت و کم شدن تمايلات به نشئه دنيا مي شود، هر چه به تدريج، اين محبت بيشتر مي گردد، آتش عشق الهي در روح انسان روشن تر مي شود و سالک به مقام فناي الهي بار مي يابد که آن نيز درجاتی دارد. عرفان واقعي، تنها از راه بندگي خدا و اطاعت از دستورات او حاصل مي شود و آنکه بخواهد به مقام خليفة اللهي برسد و ولايت پيدا کند و مقرب شود راهي جز عبادت و رياضت شرعي وجود ندارد. و نبايد بيرون از دين به دنبال عرفان بود. که در اين مورد، حديث قرب نوافل بسيار اميد بخش است: راوي از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ و ايشان از جد بزرگوار خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و پيامبر از خداوند عزوجل چنين نقل مي کند: «و انه ليتقرب الي بالنافله حتي احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به و يده الذي يبطش بها» به درستي که بنده من با نافله و کارهاي مستحبي قرب را مي جويد تا اين که او را دوست بدارم و هنگامي که او را دوست داشتم گوش او مي شوم که با آن مي شنود و چشم او مي شوم که با آن مي بيند و زبان او مي گردم که با آن سخن مي گويد و دست او مي گردم که با آن قهر خود را ابراز مي کند». بنابراين انسان با عبوديت مي تواند به مقام قرب حق و خلافت الهي نائل گردد و صفات و کمالات حق در وي ظاهر و آشکار گردد و به طور خلاصه انسان خداگونه مي گردد و اين نهايت قرب انسان است که در پرتو معرفت الهي و عبادت در اين دنيا نصيب انسان مي گردد. البته ممکن است وسعت و تنوع اين اعمال و دستورات اخلاقي و عرفاني انسان مشتاق به معنويت را به تحير و سرگرداني مبتلا کند، که در اين مورد توصيه اين است که انسان با توکل و توسل و همچنين استفاده از راهنماي مناسب، قدم در راه نهد و درحد توان عمل کند، باشد که خداوند او را سرپرستي نموده به سوي نور رهنمون شود. اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّور اما در جمع بندی می توان گفت که مراحل تزکيه نفس و خودسازي عبارت است از: 1. ترک محرمات : براي شروع در اين مسير ابتدا ترک گناهان و محرمات الهي و پاک نمودن خود از گناهان گذشته ـ هر چند کوچک و ناچيز ـ مي باشد. در قرآن کريم آمده است : إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و کسانی را که کوشا در پاکی هستند. 2. انجام واجبات الهي: از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل است که بعد از بیان قرب نوافل که قبلا نیز در این پاسخ ذکر شد فرمودند: خداي عزوجل چنين فرموده است که محبوب ترين چيزهائي که بندگان من بوسيله آنها به من نزديک مي شوند، انجام اعمالي است که به ايشان واجب نموده ام. 3. سير مطالعاتي و افزايش اطلاعاتي که منتهي به آگاهي و بيداري انسان مي شود. در اين زمينه شرکت در جلسات مذهبي و استماع سخنراني ها و مواعظ و همچنين تلاوت مداوم قرآن کريم و خواندن روايات اسلامي و شرح زندگي بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخيز نيز بسيار مفيد است. 4. پاکسازي و تهذيب نفس از عادت هاي بد و دلبستگي ها و وابستگي ها و اموري که مانع کمال و سير و سلوک انسان به سوي خدا تلقي مي شود. و آراستگی به فضايل اخلاقي از طريق راهکارهاي علم اخلاق و تمرين آن ها در معاشرت با مردم و رعايت اخلاق اجتماعي. 6. تفکر شخصي در سوال هاي اساسي انسان که در بينش ديني مطرح مي شود مانند، خداشناسي و انسان شناسي و هستي شناسي و دين شناسي و معاد شناسي. 7. انجام عبادات با توجه به معاني عميق و اسرار آن و آثاري که از آن انتظار مي رود. 8. طلب هدايت از خداوند و توسل به وجود مقدس پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ که يگانه طريق و هدايتگر درمسير الهي هستند، هم با فرا گيري سيره ايشان و پیروی از آن و هم ارتباط قلبي و عاطفي (مانند زيارات، اقامه عزا در غم آنها وشادي درايام سرور ايشان). 9. در مسير الهي انسان بايد از ديدن خود بر حذر باشد چرا که اگر سالک منيت خود را کنار نگذارد هر چه سعي بيشتر کند بر ضلالتش افزوده مي شود. و نیز نباید توکل يعني واگذاري امور به خداوند را فراموش کند. تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش 10. از افراط و تفريط بايد خودداري نمود. 11. در اين وادي بويژه در تزکيه نفس بايد از راهنمايي صالحان برخوردار بود. طي اين مرحله بي همرهي خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهي .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image