کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چنانچه شما بهتر مطلع هستيد در طول تاريخ بزرگان زيادي از هر دو فرقه اهل تشيع و تسنن وجود داشته اند. کساني که داراي کرامات و کمالات فراوان بوده اند و خداوند نظر خاصي به آنها داشته است. حتي آنها بعضاً اعمالي را انجام داده اند که خارج از توان بشر بوده و تنها نيرويي بوده که خداوند از روي قرابت و تقواي آنها، به آنها داده است. در اين صورت چون اين بزرگان هم از اهل تشيع و هم از اهل تسنن بوده اند، پس چرا خداوند به هر دوي آنها چنين بزرگواري و عزتي عطا نموده است در صورتي که يکي از آنها بر حق بوده و عقيده درست دارد و ديگري از عقيده درست منحرف گرديده؟


انسان عجيب ترين موجود عالم خلقت و مايه مباهات خداوند سبحان است، موجودي که تحسين خداوند سبحان را برانگيخت و خود را در خلق چنين موجودي تحسين کرد و فرمود: «تبارک الله احسن الخالقين». خداوند سبحان انسان را مخلوطي از روح و جسم آفريد، جسم را جنبه حيواني و مشترک با ديگر حيوانات قرار داد و روح او را از جانب خويش و برتر از ملائکه آفريد و مخلوط اين دو را انسان ناميد و او را اشرف مخلوقات خواند. خداوند سبحان هم در ناحيه جسم توانايي هايي به انسان داد و هم در ناحيه روح، البته توانايي ها و قدرت هاي روح به مراتب بالاتر و بيشتر از جسم است. کارهاي خارق العاده که شما هم اشاره کرده ايد و از جانب بسياري از مرتاضين هندي و رزمي کاران معابد چين و ژاپن مي بينيم همگي از جنبه هاي قدرت روحاني است که جسم از انجام آنها ناتوان است. انسان با قدرت روح مي تواند از گذشته و آينده خبر دهد، مي تواند بسياري از بيماري ها را شفا دهد، مي تواند به جاهاي مختلف دنيا بدون طي مسير سفر کند و به قول معروف «طي الارض» کند. تمام کرامات اولياي الهي و علماء نيز از قدرت همين روح ناشي مي شود. خلاصه آدمي با کار بر روي نفس و پرورش روح مي تواند به قدرت هاي نهفته در آن دست يابد. البته چون رسيدن به اين توانايي ها تسلط بر روح را لازم دارد، کار بسیار مشکلي است لذا عموم مردم از انجام اين امور عاجزند و تعداد معدودي از انسان ها هستند که مي توانند به چنين کاري دست يابند. لذا آنها را امور خارق العاده مي خوانند، يعني خارج از حد عادي و عرف مردم. از طرفي بايد دانست که نظام عالم، نظام علي معلولي است و خداوند سبحان آن را بر اساس يک سري قاعده هاي منظم آفريده است. يعني در شرايط مساوي هميشه يک نتيجه مساوي حاصل مي شود، مثلا هميشه آتش مي سوزاند، هميشه آب در دماي بالا به جوش مي آيد و در دماي پائين يخ مي زند، و هزاران قاعده ديگر که در فيزيک و شيمي و رياضيات به اثبات رسيده است، دانشمندان از همين قاعده ها استفاده کرده اند تا توانسته اند چيزهاي جديدي کشف و اختراع کنند. در مباحث روحاني نيز همين سنت الهي جريان دارد، يعني اگر خداوند براي رسيدن به قدرت هاي روحاني مسيري را معين کرده باشد به عنوان علت، هر کسي با هر دين و آئيني آن مسير را طي کند به معلول اين علت يعني توانايي هاي روح نائل خواهد آمد. راه رسيدن به اين قدرت ها، پرورش روح است تا حدي که انسان تسلط بر روح و توانايي هاي آن پيدا کند، حال اين پرورش هم از راه صحيح و مشروع امکان دارد هم از راه نادرست و نامشروع. همچنان که مي بينيم مرتاضين هندي با يک سري اعمال طاقت فرسا و تمرين هاي عجيبي که براي خود تعريف کرده اند، به اين قدرت ها دست پيدا مي کنند و بعضا از گذشته و آينده خبر مي دهند و بعضي به چنان قدرتي مي رسند که روي آب راه مي روند، مانع از حرکت قطار و هواپيما مي شوند که اينها را نمي توان کرامت ناميد و دليل بر قرب الهي دانست، در نتيجه صرف وجود اعمال خارق العاده در انسان نمي تواند دليلي بر قرب الهي آنها باشد. بلکه بايد ديد در چه مسيري حرکت مي کنند و با چه اعتقادي در اين مسير گام بر مي دارند و با چه اعمالي. تنها در صورتي که اين اعمال از راه درست و مشروع و با اعتقادي درست و صحيح و مبتني بر اسلام و قرآن و تبعيت از رسول گرامي اسلام، حاصل گردند آنها را کرامت مي ناميم و دليلي بر قرب آنهاست و تفضلي از جانب خداوند سبحان. در غير اين صورت يعني اگر از مسير نادرست باشد و يا با اعتقادي نادرست و خلاف قرآن، قطعا دليلي بر قرب نيست. در رابطه با علماي اهل سنت نيز بايد گفت مثل ساير فرقه ها مي باشد و بر فرض صحت ادعاي شما مبني بر صدور کارهاي خارق العاده از آنان، چنين امري نمي تواند دليلي بر قرب آنها باشد، مثل خيلي از مرتاضين هندي، بلکه بايد ديد اعتقاد آنها نشأت گرفته از قرآن است يا خير. شيعه معتقد است، امام و وصي و جانشين پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ انتخابي نيست و بايد توسط خداوند سبحان منسوب شود و پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز به دستور الهي اين کار را انجام دادند و ادله بسياري هم از قرآن و هم از روايات معتبر از نبي اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر مدعاي خويش ارائه کرده اند. جاي هر گونه شک و شبهه اي را از دل مي زدايد و جز تعصب چيزي مانع پذيرفتن آنها نيست. حال اگر عالم سني با علم به اين آيات امر ولايت را نپذيرد، قطعا از خداوند سبحان و نبي اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تبعيت نکرده، حال هزاران حالت خارق العاده هم داشته باشند ما به آنها کرامت نمي گوييم و اصلا قربي نخواهد داشت زيرا نافرماني خداوند سبحان را مرتکب شده اند و کسي با نافرماني، قرب پيدا نمي کند بلکه هر لحظه از خداوند سبحان دورتر مي گردد. در روايات بسياري که از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ وارد شده بر اين نکته تأکيد شده است که اعمال انسان بدون ولايت مورد پذيرش الهي نيست. به طور مثال زراره مي گويد: امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند: «اسلام بر پنج چيز استوار است:نماز، روزه، حج، زکات و ولايت، پرسيدم کدام يک افضل است: حضرت فرمودند ولايت از همه برتر و بالاتر است زيرا راهنما و راهگشا و روشن کننده همه آنها ولايت است. و سپس فرمودند: هر کس شب را تا به سحر به شب زنده داري مشغول باشد و روز را روزه بگيرد و تمام اموال خود را صدقه دهد و تمام عمر خويش را حج رود ولي، وليّ خدا را نشناسد و ولايت او را نپذيرد، تمام اعمال، وبال گردن اوست و هيچ ثوابي در نزد خداوند ندارد و اصلا از اهل ايمان نيست». حال چنين افرادي که اعمال آنها اصلا مورد قبول الهي نيست نمي توانند داراي قرب معنوي باشند. البته اگر کسی مسلمان باشد و محبت اهل بیت پیامبر را در دل داشته باشد، ولی به امامت آنها نرسیده باشد، این شخص در پیشگاه خداوند معذور است. افزون بر اینکه بسیاری از عالمان اهل سنت مانند عرفا ولایت اهل بیت را قبول دارند و از همین رهگذر به مقامات رسیده اند. بلکه بسیاری از فرقههای تصوف منشأ خود را به اهل بیت پیامبر میرسانند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image