انرژی هسته ای حق مسلم ماست /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز متنی که برای ما ارسال نموده اید را قرائت کردیم.مطمئنا شما هم این متن را از اینترنت برای ما کپی و ارسال نموده اید.واقعیت این است که دشمنان نظام اسلامی و مخالفان پیشرفت های ملت ایران، از هر شگردی به منظور دست یابی به اهداف نامشروع خویش استفاده می کنند و در این راه یکی از شیوه هایی که انتخاب می کنند تحت تاثیر قرار دادن احساسات مردم می باشد که این متن کوتاه احساسی ، یکی از شگردهایی است که در این راستا تهیه شده است و همانگونه که شما هم ان


دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز متنی که برای ما ارسال نموده اید را قرائت کردیم.مطمئنا شما هم این متن را از اینترنت برای ما کپی و ارسال نموده اید.واقعیت این است که دشمنان نظام اسلامی و مخالفان پیشرفت های ملت ایران، از هر شگردی به منظور دست یابی به اهداف نامشروع خویش استفاده می کنند و در این راه یکی از شیوه هایی که انتخاب می کنند تحت تاثیر قرار دادن احساسات مردم می باشد که این متن کوتاه احساسی ، یکی از شگردهایی است که در این راستا تهیه شده است و همانگونه که شما هم انتظار دارید پاسخ آن نه استدلال های عمیق علمی بلکه صرفا متنی است مشابه و به همین دلیل ما نیز متنی که البته در قالبی دیگر یعنی داستان کوتاه بیان شده است خدمت شما بیان می کنیم تا در صورت امکان ، در پاسخ به این گونه سم پاشی ها نسبت به پیشرفت ملت ایران در فضای مجازی از آن استفاده نمایید . نیمه های شب با صدای زنگ در از خواب پریدم . همسایه مان بود . حال دخترش بار دیگر بد شده بود . او را تا بیمارستان رساندیم و در بخش مراقبت های ویژه بستری اش کردیم . نیاز به آمپول داشت که به سختی گیر می آمد . از یکی دو داروخانه جویا شدیم ، نداشتند ، سرانجام مثل همیشه از داروخانه هلال احمر تهیه کردیم . دختر همسایه نوزده سالش است . دو سال است که با سرطان دست و پنجه نرم می کند . در این مدت فشار زیادی به خانواده اش وارد شده است . پدرش پوست و استخوان شده و مادر چهل ساله اش شصت ساله می نماید . مخارج بیمارستان هم از سوی دیگر مشکل آفرین است . البته باز جای شکرش باقی است که یکی از انجمن های حمایت از بیماری های خاص و صعب العلاج تمام مخارج آمپول های گران را پرداخت می کند و بیمه تامین اجتماعی او نیز بخش زیادی از هزینه های بیمارستان او را متقبل می شود ، همچنین مدتهاست که این قبیل بیماران مورد توجه متولیان دولتی بهداشت و درمان کشور هستند و تسهیلات خوبی برای آنان فراهم شده است و گرنه در این آشفته بازاری که از یک سو تحریم دشمنان و از سوی دیگر سود جویی های عده ای بی انصاف از خدا بی خبر که حتی به بخش دار و و درمان کشور هم رحم نمی کنند معلوم نبود این دارو ها که هر کدام ارزش طلا دارد را چگونه باید تامین می کردند ؟! آن شب با خود فکر می کردم بیماری چه سخت است و بیمارداری چه سخت تر و خدا هیچ کسی را به بیماری و بیمار داری مبتلا نکند . بیماری یک عضو خانواده ، کل خانواده را درگیر خود می کند . نمونه اش امید ، مردی با سی سال سن که آن شب در بیمارستان با او آشنا شدم . پدری که برای دیدن مریم سه ساله اش که یک سالی است با سرطان دست و پنجه نرم می کند به بیمارستان آمده بود . می گفت : دکتر ها گفته اند این آخرین بستری اوست . اگر داروها جواب داد که هیچ و گرنه ... . می گفت وقتی آمپول های قوی شیمی درمانی را به دخترش تزریق می کنند و ناله های دخترکش را می شنود می میرد و زنده می شود . او وضع مالی اش بد نیست و مشکل چندانی برای تامین هزینه های داروها و مخارج بیمارستان دخترش ندارد اما مشکل اصلی او دردهای تمام ناشدنی گل مریمش است که جان او را آتش می زند . می گوید ای کاش به جای این شیوه های درمان ، راه بهتری برای درمان وجود داشت . ای کاش علم به اندازه ای پیشرفت می کرد که سرطان هم مثل سرماخوردگی و دهها بیماری دیگر تنها با قرص و شربت و آمپول ساده درمان می شد . نمی دانستم به او چه باید بگویم . فقط توانستم بگویم : خدا کند روزی بیاید که جوانان خود ما به همین پیشرفت دست پیدا کنند . حدود یک ماه بعد راهپیمایی 22 بهمن بود . با همسایه مان با هم رفتیم .دختر او هم که حالش خیلی خوب شده بود آمده بود و با مادرش و چند زن همسایه دیگر در جشن سالگرد انقلاب شرکت کرده بودند . نیمه های راه امید را دیدم . با حرارت شعار می داد : «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» . اما لباس مشکی پوشیده بود . با او سلام و احوالپرسی کردم . تا ما را دید و شناخت اشک در چشمانش حلقه زد . دو هفته پیش ، گل مریمش پرپر شده بود . برایم عجیب بود که با این حالش در تظاهرات شرکت کرده بود و با حرارت هم شعار می داد . راستش به ظاهرش هم نمی آمد که اهل این کارها باشد . اما تعجب من دقایقی بیش بی جواب نماند . می گفت : هفته قبل بود که شنید متخصصان جوان حوزه پزشکی هسته ای کشور ما با استفاده از انرژی هسته ای ، داروی ضد سرطان درست کرده اند . دارویی که خاصیتش از داروهای فعلی خارجی بیشتر و عوارضش کمتر است . خدا خیرشان دهد . نه تحریم و نه هیچ فشار دیگری این جوانان را از پیشرفت باز نمی دارد . خدا روح امام و شهدا را رحمت کند که این فرصت را برای جوانان ما فراهم کردند . می گفت : از وقتی این خبر را شنیده است مصمم تر از همیشه خود را برای جشن انقلاب آماده کرده است . حلقه های اشک باز هم چشمان او را پر کرد و غم بر سینه اش نشست ، آهی کشید و آنگاه بریده بریده گفت : گل مریمم پر پر شد و چه می شد اگر ایستادگی ما پیشتر نیز بیشتر بود تا جوانان ما زودتر به این دارو دست می یافتند ، شاید ... . و کمی بعد لبخند اشک آلودی زد و گفت : مصلحت خدا این بود که گل ما در سه سالگی پرپر شود اما بیایید دعا کنیم ، جوانان غیرتمند ما از حضور ما قوت قلب بگیرند تا مریم های دیگر پرپر نشوند . لحظات عجیبی بود . به او تسلیت گفتیم و با او همدردی کردیم و آنگاه هر سه با هم مشت ها را گره کرده و یک صدا همراه با خیل خروشان جمعیت میلیونی تظاهر کنندگان فریاد زدیم : «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image