تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آيا دکتر شريعتي به شهادت رسيده است؟


در ابتدا بايد گفت که دکتر علي شريعتي و زندگي او داراي پيچيدگي هاي خاص و ابهاماتي مي باشد که ناشي از شخصيت چند وجهي ايشان و افکار التقاطي که در ذهن ايشان بود و هم چنين شرايط عصر و محيطي که ايشان در آن مي زيستند مي باشد. علي شريعتي فرزند محمد تقي و زهرا در دوم آذر سال 1312 در روستاي کوچک کاهک واقع در 70 کيلومتري سبزوار متولد شد. او نخستين و تنها فرزند پسر خانواده بود. پدر علي، معلمي بود که دروس حوزوي را خوانده بود و به مباحث نو مذهبي علاقه فراواني داشت. مادرش هم زني متديّنه و محجّبه بود. علي دوره ابتدائي و دبيرستان را در شهر مقدس مشهد گذراند. بنا بر نقل همشاگردي ها، وي به درس و مدرسه علاقه چنداني نداشت و به اجبار پدرش تکاليف را انجام مي داد. وي پيش از گرفتن ديپلم به دانش سرا رفت. در آنجا فعاليت هاي سياسي او آغاز شد و او طرفدار پروپا قرص مصدق شد. در سال 31 وي شغل دبيري را آغاز کرد. وي در دوران عمر خويش در چهار محور به مطالعه پرداخت: فلسفه، عرفان -که به گفته خود وي ناشي از سر خوردگي هاي فلسفي بوده- مطالعات سياسي و در انتها ادبيات به ويژه شعر که مورد علاقه وي بود. در زمينه سياسي کتاب هاي کمونيستي زيادي توسط او مورد مطالعه قرار گرفت. آثار اسلامي داراي مضامين اجتماعي- سياسي نيز در مطالعات او جاي داشتند. وي در جريانات سياسي به حزب مردم ايران پيوست و فعاليت هاي بسياري در حمايت از مصدق صورت داد. شريعتي با نوشتن ترجمه کتاب الجودة السحار درباره ابوذر که آن را با نام «ابوذر غفاري سوسياليست خدا پرست» منتشر کرد و چهره اي متفاوت از اسلام را معرفي کرد. ابوذر معرفي شده در اين کتاب به روحيات خود شريعتي بسيار نزديک مي باشد. در فاصله سال هاي 1336 تا 1338 وي سه رويداد در زندگي اش را تجربه کرد.در 25 شهريور 1336 به زندان افتاد. در سال 1337 با پوران شريعت رضوي ازدواج کرد و در آذر 1337 با اخذ مدرک ليسانس ادبيات بورس تحصيلي در فرانسه را به دست آورد. شريعتي با علاقه اي که به آثار منتقدان اسلام سنتي داشت، در پاريس به اين نتيجه رسيده بود که لازمه اتخاذ يک گفتمان اجتماعي کارآمد و جديد انقلابي، تلفيق سوسياليزم و اگزيستانسياليزم با اسلام است. وي با آشنايي با ابوالحسن بني صدر تصميم به تحقيق جدي درباره اسلام گرفت و به تحقيق درباره اسلام موجود و مرسوم و بني صدر به تحقيق در مورد منابع اوليه... مشغول شد. شريعتي پس از مدتي به مباحث عرفاني علاقه پيدا کرد و آثاري در اين زمينه پديد آورد. وي در برهه اي به تدريس در دانشگاه مشهد پرداخت شريعتي که ابتدا از انديشه هاي کمونيستي توحيدي بي بهره نبود، بعدها با ارائه تحليل هاي نو از اسلام و ارائه نظريه اسلام نجات بخش مورد حمله کمونيست ها واقع شده و وي را به ارتجاع و دروغگويي متهم کردند. ايرادي که هر دو گروه مسلمان و کمونيست به شريعتي مي گرفتند، در مورد روش غير علمي و احساسي او در تحميل عقايد خود به مکاتب اسلام و کمونيست بوده. آشنائي شهيد مطهري و شريعتي به سخنراني هاي پدر شريعتي در ارشاد مربوط مي شد. اين آشنائي به انتشار مقالاتي از شريعتي توسط شهيد مطهري انجاميد. مقاله زندگي محمد نوشته شريعتي مورد تمجيد مقام معظم رهبري نيز قرار گرفته بود. سخنراني هاي شريعتي در حسينيه ارشاد نيز با دعوت شهيد مطهري از ايشان صورت گرفته بود. شريعتي توصيه هاي شهيد مطهري در مورد تعديل و تبيين نظرات خود در کتاب ها و سخنراني هايش را نپذيرفت و اين بر موج مخالفت ها با شريعتي افزود و حتي به قطع روابط و همکاري با شهيد مطهري انجاميد. بعدها شريعتي به علامه جعفري و استاد محمد رضا حکيمي وکالت داد تا آثار او را از نوشته ها و آراء غير اسلامي و مخالف با اسلام تصفيه کنند. با توجه به مطالب فوق مي توان نتيجه گرفت که دکتر شريعتي زندگي پر پيچ و خمي داشته است .افکار او داراي نوسانات بسياري بوده است. او به فکر مبارزه با استعمار و استبداد بود و براي اين کار ابزار مناسب را جستجو مي کرد. براي همين گاه به کمونيزم، گاه به اسلام و گاه به ايدئولوژي هاي ديگر چنگ مي انداخت و در اين مسير دوستان و دشمنان بيشماري براي خود دست و پا مي کرد و همين امر زندگي را براي او مشکل مي کرد. مرگ محبوبه متحدين و حسن آلادپوش که شريعتي در سال 1356 شريعتي را بسيار سرخورده و از سياست منزجر کرد و در اواخر عمر گوشه گيري و انزواي خاصي را در زندگي او به وجود آورد. وي در 26 ارديبهشت ماه 1356 با نام مستعار از ايران گريخت. ساواک مشکلات فراواني را براي خانواده شريعتي فراهم کرد و از خروج همسرش از ايران جلوگيري کرد. دو دختر شريعتي براي ديدن او به انگليس رفتند و در منزل علي فکوهي دوست شريعتي سکونت گزيدند. صبح روز 31 خرداد 1356 دختر شريعتي که براي باز کردن در به بيرون از اطاق آمده بود، پدرش را در حالي که به پشت بر کف اتاق افتاده بود، مشاهده کرد. طبق گزارش پزشک مخصوص بررسي مرگ هاي مشکوک علت اصلي مرگ شريعتي «سکته قلبي» اعلام شد. جنازه او در 5 تير ماه به دمشق انتقال يافته و در کنار مقبره حضرت زينب خواهر بزرگوار امام حسين ـ عليه السلام ـ به خاک سپرده شد. البته اين گفته، توسط طرفداران شريعتي هرگز پذيرفته نشده و همه معتقد بودند که وي به دست عوامل ساواک به طرز مرموزي به قتل رسيده است. پس از انقلاب نيز نويسندگان بسياري او را معلم شهيد لقب داده و در نحوه مرگ او تشکيک نمودند که البته مطلبي که در نوشته هاي فوق بيان شد از کتاب دکتر رهنما نقل شده که جداي از تحليل هاي شخصي کتابي مستند و متقني است و با اسناد و مدارک ارائه شده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image