تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

در کتاب ارشاد شيخ مفيد در مورد بعضي از امامان به جاي شهادت گفته شده وفات کرده اند آيا اين به خاطر تقيه بوده؟


شهادت در مذهب تشيع جايگاهي بس والا دارد، به طوري که شيعيان بر اين عقيده اند که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ و يازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ ، هيچ کدام با مرگ طبيعي از دنيا نرفته اند. درباره شهادت معصومين ـ عليهم السلام ـ هم روايات عام و هم روايات خاص در مورد هر يک از آن ها وجود دارد که به چگونگي شهادت آنها پرداخته است. عالمان شيعي با توجه به اين احاديث که در کتاب هاي شيعه و اهل سنت آمده است، شهادت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ را امري مسلم دانسته و اين روايات را بهترين شاهد بر اين عقيده شيعه دانسته اند. از جمله روايات، روايتي از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است که مي فرمايند: «ما من نبي ولا وصي الا شهيدا». هيچ پيامبر و وصي پيامبري نيست مگر اين که به شهادت مي رسد. هم چنين امام حسن ـ عليه السلام ـ در هنگام بيماري منجر به شهادت فرمودند: «ما منا الا مقتول او مسموم». هيچ يک از ما امامان نيست جز اين که با شمشير کشته شود يا با زهر جفا مسموم شود. در حديث ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ چنين نقل شده: «والله ما منا الا مقتول شهيد». به خدا سوگند که هيچ يک از ما امامان جز به شهادت از دنيا نمي رود. امام رضا ـ عليه السلام ـ نيز ضمن اشاره به شهادت امام علي ـ عليه السلام ـ حسن و حسين ـ عليهما السلام ـ که از بهترين آفريدگان بودند مي فرمايند: «و ما منا الا مقتول». همه ما به شهادت مي رسيم. با توجه به روايات مذکور، علماي شيعه اتفاق دارند که امامان ـ عليهم السلام ـ همگي به شهادت رسيده اند وافرادي مانند شيخ صدوق آن را از عقايد مسلم شيعه مي داند و مي گويد: اعتقاد ما درباره پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين است که بر اثر مسموميت از دنيا رفته است. امامان نيز يا با شمشير کشته شده اند يا با زهر جفا از دنيا رفته اند، سپس سبب شهادت هر يک را ذکر کرده است و مي گويد: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان به عقيده ما به شهادت رسيده اند و بر شهادت آنها گواهي داده اند و آن طور که بعضي گمان کرده اند و امر بر آنها مشتبه شده و خيال کرده اند، امامان زنده اند و قائل به الوهيت آنها شده اند و در شهادت آنها دچار شک و ترديد شده اند صحيح نيست. چرا که پيامبر و امامان خبر از شهادت خود داده اند. سيد بن طاووس نيز در دعايي که روزهاي ماه رمضان خوانده مي شود و در آن به شهادت امامان (ع) اشاره شده است بر شهادت امامان استدلال کرده است. ابن شهر آشوب و طبرسي نيز نقل کرده اند که: بسياري از علماي شيعه قائل به شهادت همه امامان هستند و به روايات وارد شده در اين زمينه استدلال کرده اند. هر چند طبرسي در پايان مي گويد خدا حقيقت امر را مي داند. بنابراين علماي اماميه اتفاق قريب به اجماع دارند که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ با شهادت از دنيا رفته اند و اين امر جزو اعتقادات و باورهاي ديني آنهاست. اما برخي در مورد روايات شهادت آنها توقف کرده اند زيرا از طرفي آنها را قطعي و يقين آور نمي دانند و از طرفي دليلي بر رد نيافته اند. از جمله اين افراد شيخ مفيد است که در کتب مختلف خود از جمله در کتاب تصحيح اعتقادات شيعه و الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد به اين مطلب اشاره کرده است. ايشان درباره قول استادش، شيخ صدوق، که قائل به شهادت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و همه امامان است مي گويد: اين سخن در مورد بعضي امامان ثابت شده است ولي در مورد بعضي ثابت نشده است. آن چه قطعي و يقيني است شهادت امام علي ـ عليه السلام ـ ، حسن و حسين (علیهما السلام) است و بعد از آنها امام موسي بن جعفر، و احتمالا امام رضا ـ عليه السلام ـ بر اثر مسموميت به شهادت رسيده اند. اما ديگر امامان دليلي بر مسموميت، دسيسه در قتل، قتل به صبر و شهادت آنها نداريم و اخبار موجود بدون دليل و غير يقيني است. وي همين سخن را در کتاب الارشاد هم گفته است و حتي در مورد امام جواد ـ عليه السلام ـ گفته که مي گويند مسموم از دنيا رفته ولي من شاهدي بر آن نيافتم. اين گفته مفيد که از علماي بزرگ شيعه بوده است مبناي طرح سئوالي در اذهان عامه و خاصه از گذشته تا به امروز شده است وحتي عده اي با تمسک به آن سعي در زير سئوال بردن اين عقيده شيعه دارند و برخي آن را ناشي از جو حاکم و تقيه مي دانند. با مطالعه زندگي و شخصيت شيخ مفيد و عصري که در آن زندگي مي کرد، به اين نتيجه مي رسيم که نه شهادت امامان را رد کرده است و نه هم تقيه در کار بوده است. امّا اين که شهادت ائمه را پذيرفته است را با سخن علامه مجلسي پاسخ مي گوييم، که مي گويد: با وجود روايات فراوان که به صورت عموم يا به صورت خاص بر شهادت امامان گواهي مي دهد و چگونگي شهادت، قاتلان و مکان شهادت آنها را ذکر کرده است، جاي شک و گزافه خواندن و دليلي بر رد باقي نمي ماند، هر چند در مورد معصومين غير از علي ـ عليه السلام ـ فاطمه ـ سلام الله عليها ـ حسن ـ عليه السلام ـ حسين ـ عليه السلام ـ موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ علي بن موسي ـ عليه السلام ـ اخبار متواتر و قطعي بر شهادت آنها نداريم و اخبار ظن قوي به شهادت را گواهي مي دهد، امّا دليل بر نفي شهادت آنها هم نداريم. علاوه بر اين قرائن احوال امامان ـ عليهم السلام ـ و احوال مخالفين آنها گواه بر اين مطلب است، به ويژه در مورد اماماني که زير نظر حاکمان جور در حبس و زندان از دنيا رفته اند. بنابراين طبق نظر علامه مجلسي شايد مراد شيخ مفيد نفي تواتر اخبار و قطعي نبودن آنها باشد نه رد اخبار موجود. و اختلاف او با ديگران در چگونگي شهادت امامان است نه در اصل مسأله شهادت. امّا در مورد تقيه بايد گفت که: اين پذيرفتني نيست که بگوييم ايشان شهادت امامان ـ عليهم السلام ـ را قبول داشته و کتمان کرده است. چون دوره اي که مفيد در آن مي زيست (338 ـ 413 ه.ق) قرن چهارم و پنجم از طرفي مقارن با شروع غيبت کبري حضرت صاحب الامر بود، که خيال خلفاي عباسي از اين جهت آسوده شد، از طرف ديگر مقارن با روي کار آمدن دولت شيعي آل بويه در عراق و ايران بود. در اين دوره زماني شيعيان آزادي يافتند و به تقويت، تأسيس و گسترش مجامع شيعي پرداختند جوئل کرمر با اشاره به اين امر مي گويد: شيعيان اجازه تظاهر علني عقايدشان را بدون تقيه پيدا کردند. و با اينکه تشيع امامي، مذهب رسمي حکومت نبود گسترش يافته، طبقات مختلف از جمله حاکمان و کارگزاران حکومتي به تشيع گرويدند و با حمايت آنها وارد مناصب حکومتي شدند. و مناطق مختلف ايران و عراق مرکز تجمع شيعيان بود. هر چند رويکرد شيعي آل بويه و التزام آنها به رسوم شيعي مثل جشن عيد غدير و برگزاري سوگواري عاشورا و... منجر به درگيري هاي مذهبي مي شد، امّا تشيع رو به گسترش بود. و علماي شيعه از جمله شيخ مفيد به تبيين اصول و مباني تشيع پرداختند. شيخ مفيد فقيه، محدث و متکلمي توانا و ماهر بود که با آزاد انديشي و استدلال، به دور از هر گونه تعصب به روشن شدن حقايق در راستاي تبيين مباني فقهي و کلامي شيعه پرداخت و در اين راه با علما و صاحب نظران همه مذاهب در عهد آل بويه مناظره مي کرد. ابن ابي طي مي گويد: وي شيخ برجسته فرقه و فقيه و جدلي بود. در زمان آل بويه با برجستگي فراوان بر ضد طرفداران همه عقايد به مجادله و مناظره بر مي خاست. بنابراين با توجه به حاکميت آل بويه شيعي مذهب و درحاشيه بودن خلفاي عباسي، که منجر به گسترش روز افزون شيعه و تظاهر شعائر مذهبي شيعه شد و برگزاري جلسات مناظره و برتري شيخ مفيد در مناظرات بين مذاهب، تقيه منطقي به نظر نمي رسد. چون خلفا که نقش درجه دوم را داشتند در امور حکومت، و تعدادي از امامان ـ عليهم السلام ـ هم توسط امويان به شهادت رسيده بودند، پس بايد آنها را ذکر مي کرد، اگر بگوئيم تقيه در برابر مذهب ديگر به ويژه اهل سنت که براي خلفا احترام قائل بودند، اين هم با توجه به مطالب فوق صحيح به نظر نمي رسد. علاوه بر اين، شيخ مفيد در مورد تقيه مي گويد: تقيه کتمان حق و پوشيدن اعتقاد در برابر مخالفين است در جايي که علم قطعي يا ظن قوي به ضرر اخروي و دنيوي باشد، امّا اگر بداند که در اظهار حق ضرر ديني يا مالي نيست يا گمان قوي داشته باشد، تقيه واجب نيست. وي براي اين ديدگاه خود به سيره امامان استدلال مي کند که امامان در مواردي اصحاب خود را امر به تقيه و در مواردي امر به تظاهر و گفتگو با خصم مي کردند. پس طبق مبناي او در تقيه، عصر او تقيه جايز نبوده است. نتيجه: بنابراين آنچه که مفيد در مورد شهادت امامان گفته است ناشي از دقت علمي مفيد نسبت به اخبار و روايات و توجه به سند آنهاست، که تواتر آنها براي او ثابت نشده است، همان طور که ديگران نيز در سند يا دلالت برخي روايات خدشه کرده اند. از طرفي تمام هدف شيخ مفيد، شيخ صدوق و... ديگران ثبوت از دنيا رفتن امامان ـ عليهم السلام ـ بوده است و اصل وفات را مد نظر داشته اند و جزئيات در مرحله دوم اهميت بوده. چون، عصر غاليان و فرق انحرافي شيعه هم بود و از اين جهت مورد سرزنش اهل سنت بودند، لذا در مقام دفاع در مقابل خصم و رد تشبيه و الوهيت امامان به اثبات از دنيا رفتن امامان پرداختند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image