سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آيا دشمنان ايران با فرهنگ ابتذال به جنگ ايران آمده اند؟


ترويج فرهنگ ابتذال يکي از راهکارهاي تهاجم فرهنگي است که خود بخشي از برنامه اي است که از آن با عناويني همچون جنگ نرم، هجوم خاموش و... ياد مي شود. تهاجم فرهنگي در برابر تعامل يا تبادل فرهنگي مي باشد که به معناي تعامل و همکاري ميان فرهنگها در شرايطي دوستانه و با هدف ارتقاء فرهنگ دوجانبه مي باشد و حال آنکه تهاجم فرهنگي به معناي تحميل يک فرهنگ بر فرهنگ يا فرهنگهاي ديگر و در محيط تخاصم و باهدف کم رنگ کردن، بي اثر کردن و يا حتي حذف فرهنگ ديگران مي باشد. با اين تعريف شايد بتوان گفت مسئله تهاجم فرهنگي همواره در طول تاريخ وجود داشته است اما در دوران معاصر با توجه به اجراي برنامه مدرنيزاسيون به سبک غربي و نيز پروژه جهاني سازي توسط غربي ها در سطح دنيا اين مسئله نمود و بروز فراواني پيدا کرده است. بر اساس مدرنيزاسيون غربي و جهاني سازي، جهان بايد به سمتي حرکت کند که با بهره گيري از ابزارهاي تکنولوژيکي و ارتباطي در نهايت تبديل به دهکده جهاني گردد به گونه اي که با ازميان رفتن تمايزات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... همگان تحت چتر واحد و زير مجموعه کدخداي دهکده يعني غرب به سرکردگي آمريکا و تحت نفوذ فرهنگ ليبرال دموکراسي غرب قرار گيرند. بر اين اساس مهمترين عاملي که مي تواند مانع از پيشبرد اين هدف باشد و يا به تحقق اين هدف کمک کند مسئله فرهنگ مي باشد . فرهنگ به مثابه شناسنامه يک جامعه و برنامه عملي امروز و آينده يک ملت عمل مي کند و فاکتور هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي يک جامعه متاثر از آن مي باشند . در حقيقت فرهنگ يک جامعه زيربناي آن جامعه محسوب شده و ساير امور روبنا مي باشند و با تغيير فرهنگ ساير متغير ها نيز تغيير خواهند کرد. با توجه به اين مسئله قوام و دوام هر جامعه اي به فرهنگ آن جامعه و غناي محتواي فرهنگ آن جامعه بستگي دارد . بنابر اين غربي ها در راستاي تحقق آرمان ها و آرزوهاي خود نيازمند تغيير در مولفه هاي فرهنگي جوامع هستند تا با غربي کردن آنها ساير متغير ها نيز به آساني به متغير هاي غربي تبديل شوند. بنابر اين يکي از نخستين مراحل مدرنيزاسيون غربي و در ادامه جهاني سازي غربي ، تهاجم به ارزشها، باورها و اعتقادات يک جامعه است که فرهنگ آن جامعه را تشکيل ميدهد . همانگونه که در تاريخ ذکر شده است همواره در طول تاريخ استعماري غرب در کنار استعمار گران گروههاي تبشيري به عنوان مبلغان مذهبي نيز وجود داشته اند تا با کشاندن ملتهاي جوامع مختلف به سمت مسيحيت انحرافي ابتدا افکار آنان را از فرهنگهاي محلي به سمت فرهنگ غربي سوق دهند و آنگاه با حذف فرهنگ، تاريخ و باورهاي آن جامعه و خلع سلاح عقيدتي آنان به غارت و چپاول آنان بپردازند. اهميت فرهنگ در ثبات، زوال و يا تغيير يک جامعه به گونه اي است که حتي خود غرب مدرن هم در پناه تغييرات در فرهنگ قرون وسطايي به وجود آمد. به عنوان مثال ماکس وبر جامعه شناس مشهور در آثار خود پيدايش مذهب پروتستانتيسم توسط امثال لوتر و کالون و اخلاق مبتني بر فرهنگ مذهب جديد که از آن به نام اخلاق پروتستانتيسم ياد مي کند را يکي از مهمترين علل گسترش جامعه سرمايه داري غرب و پيشرفت آن مي داند؛ امري که در نقطه مقابل فرهنگ قرون وسطايي غرب که ناشي از تفکرات راهبانه و دنياگريزانه مذهب کاتوليک بود قرار مي گرفت و مانع از هرگونه ترقي و پيشرفت غرب مي شد. حال با توجه به اين مطالب مشخص مي شود که امروزه غرب براي اجراي پروژه جهاني سازي نياز به تهاجم به فرهنگ ملتها دارد. در اين ميان ملتهايي که به لحاظ فرهنگي از غناي محتوايي برخوردار نيستند به سرعت در برابر اين تهاجمات شکست مي خوردند در حالي که فرهنگ هاي غني تاب مقاومت بيشتري دارند. امروزه مهمترين رقيبي که در برابر جهاني سازي به سبک غربي ها قرار دارد فرهنگ و تمدن اسلامي است که از سويي با توجه به مباني کاملا متفاوت با مباني غربي به هيچ وجه سر سازگاري با تمدن غرب ندارد و از طرفي با توجه به مولفه هاي موجود در آن سد راه تحقق آرمانهاي غربي شده است. لذا امروزه تهاجم فرهنگي به منظور سست کردن ارزشها، اعتقادات و باورهايي است که فرهنگ جامعه اسلامي را ساخته و آن را در برابر غرب مصونيت مي بخشد. غرب کارآيي سلاح تهاجم فرهنگي را حداقل يک بار و در دوران سلطه مسلمانان بر اندلس (اسپانياي اسلامي) بالعيان تجربه کرده است. در آن مقطع مسلمانان با فتح بخش هاي زيادي از اسپانيا به ايجاد تمدن اسلامي در اين منطقه از اروپا پرداخته و زنگ خطر را براي کل موجوديت غرب به صدا در آوردند. آنچه در اين ميان به مسلمانان کمک مي نمود روحيه سلحشوري مسلمانان و فرهنگ غني آنان و جلوه هاي اين فرهنگ بود که در توسعه همه جانبه اندلس مشاهده مي شد ( که برخي آثار آن هنوز هم پس از قرنها در جنوب اسپانيا جلوه گر است) و آنان را از هر گونه شکستي باز مي داشت . اما شواهد تاريخي نشان مي دهد از زماني که غربي ها با برنامه ريزي هاي انجام شده و با نوعي تهاجم فرهنگي و گسترش فرهنگ ابتذال به تهي کردن محتواي فرهنگي جامعه مسلمانان پرداختند، بنيان هاي تمدن اسلامي نيز سست شد و سرانجام با کوچکترين ضربه نظامي آن تمدن عظيم به يک باره از هم پاشيد. امروزه نيز غرب دربرابر جهان اسلام به طور عام و ايران اسلامي به طور خاص در حال اجراي پروژه تهاجم فرهنگي مي باشد به ويژه درباره ايران اسلامي که با توجه به متاثر بودن از فرهنگ شيعي و پر رنگ بودن برخي آموزه هاي ديني از قبيل شهادت، ايثار، انتظار و... در اين فرهنگ که به مثابه سدّ محکمي در برابر برنامه هاي سلطه طلبانه غرب محسوب مي شود اين مسئله نمود بيشتري پيدا مي کند. در اوج جنگ ايران و عراق در اواسط دهه 80 ميلادي کنفرانسي در تل آويو با نام شيعه شناسي با هدف شناخت مولفه هاي قدرت جمهوري اسلامي ايران و تشيع بر گزار شد که در آن دو نگاه شيعي يکي نگاه سرخ به کربلا و ديگري نگاه سبز به انتظار به عنوان مولفه هاي قدرت تشيع مطرح شد. بر اين اساس از همان زمان تلاشها براي نابودي اين مولفه هاي قدرت آغاز شد اما از آنجايي که در مقطع جنگ و حاکم بودن روحيه معنوي خاص دوران جنگ توان کمتري براي اين کار وجود داشت لذا اين پروژه در مقطع پس از پايان جنگ به شدت دنبال شد و با سر بر آوردن ناگهاني دهها نشريه و ارائه مطالب ساختار شکن توسط قلم به دستان داراي تفکر غربي که عمدتاً در دوران جنگ به غرب پناه برده و يا در کشور به گوشه اي خزيده بودند، فراگير شدن استفاده از ويدئوي خانگي در مرحله اول و سپس گسترش برنامه هاي ماهواره اي و فراگير شدن آن، ترويج مد، لباس و رفتار هاي مبتذل، اشاعه خرافات و گسترش گروهها و فرقه هاي انحرافي همچون رپ، شيطان پرستي و.... تهاجمي همه جانبه بر عليه مولفه هاي قدرت جامعه اسلامي ايران آغاز شد. در اين ميان گسترش فرهنگ ابتذال به معناي اهتمام به مسائل شبه فرهنگي پوچ و پيش پا افتاده که فاقد هر گونه عمق و غنا و نامتناسب با شئون اسلامي و انساني جامعه ايراني بود به يکي از راهکارهاي تهاجم فرهنگي در آمد. بر اساس اين پروژه فرهنگ ايران اسلامي به مرور از محتواي غني خود خالي شده و ارزشهايي همچون ايثار، گذشت، فداکاري، شهادت، انتظار سبز، توجه به نهاد خانواده، اخلاق اجتماعي مبتني بر اسلام و... رنگ باخته و ضد ارزشهايي به سبک غرب همچون لباس، مد، آرايش غربي، بي بندو باري هاي اخلاقي، پوچ گرايي، فرقه هاي انحرافي و... و مسائلي از اين دست که امروزه خود غرب را به پرتگاه هلاکت و نيستي کشانده برجسته شده و نتيجه اين مي شود که در صورت موفقيت اين پروژه ملت ايران اسلامي که با تکيه برفرهنگ غني خود همواره در برابر استعمار و استبداد مقاومت کرده و در طول هشت سال دفاع مقدس جانانه در برابر کل جهان ايستادگي و به پيروزي رسيد سپر دفاعي و تهاجمي خود را از دست داده و همچون تجربه اندلس با کمترين ضربه اي و حتي بدون ضربه نظامي به انحطاط خواهد رسيد. لذا لازم است براي جلوگيري از هر گونه انحطاط و نابودي با درس گرفتن از تاريخ به تقويت بنيانهاي فرهنگي جامعه و عميق و غني کردن هر چه بيشتر فرهنگ اصيل اسلامي در جامعه ايران بپردازيم . چرا که طبق آيه قرآن که مي فرمايد: ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم ، تغيير در سرنوشت هر قوم و پيشرفت يا زوال هر تمدني رابطه اي مستقيم با عملکرد آن قوم و تمدن دارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image