ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

پس از رحلت نبي مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با توجه به تزويرها و دروغ ها و صحنه سازي هاي در امور مختلف از جمله خلافت افراد مسلمان عادي مردم چگونه مي توانستند حقانيت اهل البيت ـ عليهم السلام ـ را تشخيص دهند در حالی که هر دو طرف از قرآن و پيامبر و... سخن مي گفتند؟ ما بعد از گذشت زمان با مطالعه تاريخ به اين حقيقت رسيديم.


نبي مکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حدود 23 سال مقام نبوت و ابلاغ دعوت الهي را داشتند و در طول اين مدّت از همان روزهاي آغازين رسالت به دفعات و در موارد متعدد به جانشيني علي ـ عليه السلام ـ در نظر و مرآي صحابه و مردم پرداخته و به طور مکرر به اين مطلب تأکيد ورزيده بودند. از جمله در روز انذار خويشاوندان فرمودند: کدام يک از شما مرا در اين کار ابلاغ رسالت ياري مي کنید تا برادر من و وصي و خليفه من در ميان شما باشد. هيچ کس به دعوت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پاسخ نگفت، جز علي ـ عليه السلام ـ که عرض کرد: من اي پيامبر وزير و ياور تو در اين کار خواهم بود. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به علي اشاره کرد و فرمود: اين نوجوان، برادر من، وصي من و خليفه من در ميان شماست. بعد از آن حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در شب هجرت که به عنوان «ليلة المبيت» معروف است به امر پروردگار علي ـ عليه السلام ـ را در رخت‌خواب خويش گذارد و نيز به حضرت سفارش نمود که امانات مردم که نزد پيامر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود به صاحبان آنها برگرداند و بعد از آن همراه خانم فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و برخي ديگر از زنان به طرف مدينه هجرت کند و تا وقتي که علي ـ عليه السلام ـ به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ملحق نشده بود، آن حضرت در قبا توقف داشتند. اين هم دليل ديگري برحقانيت علي ـ عليه السلام ـ که بسياري از انصار و مهاجر با چشم خود اين رفتار پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مي ديدند. و نيز در جنگ تبوک که علي ـ عليه السلام ـ به فرمان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مأمور بود در مدينه بماند منتهي در اثر شماتت عده اي از مردم نادان مبني بر اين که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي را دوست ندارد و لذا او را از شرکت در غزوه تبوک محروم کرده است. وقتي علي ـ عليه السلام ـ اين سخنان را شنيد پيش پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رفته و سخنان آن عده را به عرض رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رساند. حضرت در جواب فرمودند: اي علي جان آيا راضي نيستي که جايگاه تو نسبت به من مثل جايگاه هارون به موسي ـ عليه السلام ـ باشد جز اين که بعد از من ديگر نبوت و پيامبري نخواهد بود. لذا، اکثر مردم اين کلام پيامبر را شنيدند و به مقام و حقانيت آن حضرت واقف بودند. و نيز مردم شاهد بودند که در روز خيبر هيچ کدام از فرماندهان سپاه اسلام نتوانستند قلعه خيبر را فتح کنند لذا رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: فردا پرچم را به دست کسي خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نيز خدا و رسولش را دوست دارد. و مهم تر از همه‌ی آنچه ذکر شد اين است که حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ موقع بازگشت از سفر حج که معروف به حجة الوداع شد، چون آخرين حج آن حضرت بود، به امر پروردگار مأمور به اکمال دين و ابلاغ کامل رسالت شدند که اگر اين امر را انجام نمي دادند گويا زحمت 23 ساله حضرت به کمال نمي رسيد خداوند مي فرمايد: اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا به مردم برسان، و اگر این کار را نکني، رسالت او را انجام نداده اي، خداوند تو را از خطرات احتمالي مردم، نگاه مي دارد. لذا حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در منطقه جحفه محلي به نام غدير خم دستور توقف دادند و همه‌ی کساني که آن سال در حج شرکت نموده بودند، در اين ابلاغ حضور داشتند، که منابع تاريخي تعداد جمعيت را تا حدود 120 هزار نفر ذکر کرده اند. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در آن جمع خطبه مفصلي ايراد نمودند و فرمودند: «اي مردم آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوار تر نيستم؟ گفتند: آري: فرمود: کسي که من مولي و رهبر و سزاوارتر به او هستم، علي ـ عليه السلام ـ مولي و رهبر و سزاوارتر به اوست». اين قضيه زماني اتفاق افتاد که 18 ذي حجه سال دهم هجرت حدود هفتاد و پنج روز بعد از آن، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از اين دنيا رحلت نمودند بنابراين زمان آنچنان طولاني نبود که از ذهنها و خاطره ها پاک شود و يا با چيزهاي ديگري خلط شود. البته علاوه بر موارد ذکر شده حضرت رسول در طول 23 سال رسالت خود در مورد خاندان خويش و امامان بعد از خود هم مطالب فراواني فرموده بودند، امّا اين که چرا مردم نتوانستند تشخيص دهند که حق با اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است. بايد گفت که اولا همه افرادي که مسلمان شده بودند از نظر ايمان يکسان نبودند چنان که قرآن مي فرمايد: تعداد زيادي از مردم فقط مسلمان مي شدند و ايمان نمي آوردند: «برخي از اعراب گفتند ايمان آورديم، بگو: ايمان نياورده ايد، ليکن بگوييد اسلام آورديم، و هنوز در دل هاي شما ايمان داخل نشده است. و اگر خدا و پيامبر او را فرمان ببريد از ارزش کرده هايتان چيزي کم نمي کند. خدا آمرزنده مهربان است.» لذا وقتي به تاريخ مراجعه مي کنيم مي بينيم که افراد مسلمان بخاطر ضعف ايمان حتي در دفاع از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در بعضي از جنگ ها سستي مي کردند و ميدان کار زار را رها کرده فرار مي نمودند. علت ديگري که مردم بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از حق گمراه شدند به خاطر نظام موجود در جامعه عرب بود. که اين نظام بر اساس ساختار قبيله اي بود و رئيس يا ريش سفيد قبيله هر کاري مي کرد بقيه نيز تابع دستورات او بودند. علت ديگري که موجب شد، مردم با افرادي غير از علي ـ عليه السلام ـ بيعت کنند و حقانيت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را در نظر نگیرند، سن کم حضرت علي ـ عليه السلام ـ بود، چنان چه موقع رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حضرت علي ـ عليه السلام ـ حدود 33 سال داشتند که در جامعه عربي، رهبري و پيشوائي، خاص افراد مسن و سالخورده است و لذا بر اساس ساختار قبيله اي جامعه عربي بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مردم به دوره جاهلي برگشتند. البته آنهایی که ايمان قوي داشتند و سفارشات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را فراموش نکرده بودند در جريان بيعت ابوبکر با مردم و وقايعي که بعد از آن رخ داد در مسجد و اماکن عمومي به کلمات و گفته هاي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ احتجاج مي کردند طوري که شيخ صدوق نام دوازده تن از افراد مؤمن را که جزو پيروان اوليه حضرت علي ـ عليه السلام ـ بودند نام مي برد که در مورد امامت علي ـ عليه السلام ـ و حقانيت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ با ابوبکر به احتجاج پرداختند، از جمله: ابوذر غفاري، مقداد بن اسود، خالد بن سعيد و... را مي توان از اين گروه ناميد. بنابراين مردم عصر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اگر همگي ايمان قوي مي داشتند و سفارشات پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را ناديده نمي گرفتند و از سنت هاي قبيله اي و جاهلي دست بر مي داشتند خيلي راحت مي توانستند حق را دريابند و از انحراف نظام اسلامي جلوگيري کنند. بلکه آنان به خصوص آنهايي که از آغاز بعثت همراه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بودند، همه‌ی وقايع را در رابطه با امامت و خلافت امام علي ـ عليه السلام ـ از طرف رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با چشم، ديده بودند و با گوش هايشان شنيده بودند و ما در کتاب هاي روايي و تاريخي آنها را مي خوانيم. البته در اينجا باز تذکر اين نکته لازم است که عموم مردم و يا به اصطلاح مردم عادي که به زور شمشير و يا به وسيله اطلاعات غلطي که از سوي سردمداران خلافت دريافت مي کردند و در زمان حيات رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به آن حضرت دسترسي نداشتند و از اخبار و اطلاعاتي که در مورد جانشيني حضرت علي ـ عليه السلام ـ بي خبر بودند مي توان گفت که عذرشان موجه بود، ولي آنچه که مهم است يک گروه خاص با اين که مي دانستند ولي عمل نکردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image