علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

من دين خاصي ندارم و در مورد اديان تحقيق مي کنم. قرآني طبق فتواي انس بن مالک جمع آوري شده بود که در آن کلمات نامانوس با کلماتي آشناتر، عوض شده بود. بنابراين، جناب انس بن مالک توانسته در قرآن دست ببرد و هم چنين کلمه اي مثل قرآن بياورد. پس قرآن ساخت دست خدا نيست؟ يا اگر هست، خداي مسلمان ها ضعيف است.؟


الف) نص قرآن کریم، همان وحي محمدي است که از روزگار پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تا امروز در ميان تمام فرق اسلامي با همه ی اختلافات گوناگون، نسل به نسل، عصر به عصر، دست به دست و سینه به سینه به طور متواتر برقرار مانده و صيانت آن از سوي خداي علي عظيم به وسيله ی خود بشر تضمين شده است. قرآن کریم تنها معجزه ی علمی پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است و آن را شخص پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در حد تواتر از جهت قرائت، الفاظ، جملات و آيات به مسلمانان رسانده و آن چه نرسيده و ادعا مي شود که از قرآن کریم است، ادعايي است ناصواب و بر خلاف دليل و در جاي خود بايد مطالعه شود. ب) خط و کتابت، نمايان گر لفظي است که بيان کننده معناي مورد نظر متکلم است، لذا لفظ بايد همان طوري که تلفظ مي شود، نوشته شود تا خط بدون هيچ کاستي و زيادت، مقياس براي لفظ باشد. حال اگر روش هاي انشاء و شيوه نوشتن با اين قاعده کاملاً منطبق نبود، يعني تلفظ به گونه اي و نوشتن به گونه اي ديگر بود، اين عدم انطباق نوشتن و خواندن، هر چند در قرآن کریم هم باشد، مشکلي ايجاد نمي کند. زيرا فرض بر اين است که در برخي از شيوه هاي نوشتاري، «کتاب» مي نويسند و «کتاب» مي خوانند و در برخي ديگر، هم کتاب مي نويسند و هم کتاب تلفظ مي کنند و آن چه پايه است، همان قرائت است نه رسم الخط. قرائت قرآن کریم را مسلمانان به تواتر از پيشينان شنیدند و با دقت و توجه تمام ضبط نموده اند. و مؤظف بوده اند که کلام الهي را همان طوري قرائت کنند که آورنده ی آن تلاوت مي کرده است. لذا در کميته ی 14 نفري که براي يکسان سازي مصاحف توسط عثمان به منظور جلوگيري از قراآت مختلف تشکيل شده بود، هرگاه اختلاف در قرائت کساني مسموع بود که قرائت آيه مورد اختلاف را از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شنيده بودند. و اصلاً در صدر اول به مقتضاي ابتدائي بودن خط ميان مردم عرب و خالي بودن حروف از نقطه و اعراب و حرکات، قرائت قرآن فقط به سماع و نقل و روايت موکول بود و جز از طريق شنيدن قرائت قرآن تقريبا ممتنع بود. زيرا از باب نمونه بين کلمه هاي «نبلو» «نتلو» «تتلو» «يتلو»، هيچ فرقي به خاطر نداشتن نقطه وجود نداشت و هم چنين کلمات ديگر و اين امر خود موجب پيدايش قرائت هاي مختلف مي شد، ولي اين اختلاف در قرائت که معلول عواملي بود از قبيل خالي بودن مصحف ها از علائم اوليه، تفاوت لهجه ها و استناد جوئي به دلائل ادبي و... هيچ ربطي به تحريف قرآن کریم نداشته و هيچ صدمه به نص و متن وحياتی وارد نمي کند. زيرا همان طوري که بيان شد، قرآن کریم به قرائت بستگي دارد و مأخذ قرائت هم روايت و شنیدن از معصوم ـ عليهم السلام ـ است. چون با توجه به اختلاف رسم الخط ها، اگر فقط به رسم الخط تکيه شود و از شنيدن و روايت قرائت صرف نظر شود چه بسا بعضي از کلمات را نتوانيم درست بخوانيم. مثل «الشوري»، ولي چون مسأله شنيدن مطرح است آن را مي خوانيم «الشوري» به لحاظ اين که مي دانيم «ي» خوانده نمي شود. بنابراين، قرائت سنتي است که نسل بعدي از قبلي دريافت مي کند و همان گونه بايد قرائت شود و آن قرائتي اعتبار دارد که دليلي بر نحوه قرائت توسط معصوم ـ عليهم السلام ـ وجود داشته باشد. امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: قرآن کریم را به همان نحوي که به شما آموخته اند قرائت کنيد». به طور کلي ائمه ـ عليهم السلام ـ به اصحاب خود توصيه مي نمودند که از نص موجود قرآن کریم اعراض ننمايند. چرا که اين نص همان قرائت عموم مسلمانان بوده و آن را نسل بعدي از قبلي دريافت نموده است تا این که به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رسیده است. پس قرائت معتبر همان قرآن متداول بين مسلمانان است و قرائت شاذ که عبارت است از اداء کردن کلمه قرآني بر خلاف قرائت رائج بين مسلمين. به بيان ديگر، تلفظ کردن کلمه اي از کلمات قرآن کریم بر خلاف قرائت مشهور و نيز اشتباه در املاء و رسم الخط و نوشتن کلمات قرآن کریم به طور غير صحيح هر چند امري است که اجتناب از آن بهتر است. لکن غير از تحريف به زياده و نقصان در قرآن کريم است. زيرا در قرائت شاذ قاري کلمه ی قرآني را مي خواند، منتهي بر خلاف قرائت و تلاوت رائج، نه اين که به طور اساسی کلمه غير قرآني را قرائت کند. ج) در زمان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، بسياري از صحابه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مصحف هايي داشتند که هر يک از آنان قرآن را همراه با آن چه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در تفسير برخي از آيات وحي و يا بيان مصداق آن مي شنيدند، مي نوشتند. اين که گفته مي شود امام علي ـ عليه السلام ـ قرآن را بر اساس ترتيب نزول آيات، شأن نزول، تأويل و تفسير آن جمع آوري کرده بود، بر همين اساس است و يا در مورد عايشه و نيز حفصه نقل شده که هر کدام به خدمتکارشان گفتند هرگاه به آيه حافظوا علي الصلوات... رسيدي مرا خبر کن، وقتي آنان را خبر کردند گفت: بنويس «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي ـ و صلوة العصر ـ بعد گفت: اين را از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شنيدم. بدون شک اين قبيل روايات در صدد بيان مصداق و تفسير آيه است، نه اين که در صدد تلاوت آيه باشد تا گفته شود در مصحف عايشه و حفصه کلمه ـ و صلوة العصر ـ وجود داشته است. پس بنابراين، قرآن دچار تحريف شده است. يا اين که اين کلمه را به قرآن کریم اضافه کرده اند و يا از قرآن حذف شده است. در نتيجه بايد گفت: بيان هاي تفسيري و توضيحي و نيز ذکر مورد و مصداق آيه در مصحف ها، دليل بر تحريف قرآن کریم نبوده و نيست و اين روش در تفسير هايي که به سبک مزجي نوشته شده، رائج بوده و هست و اين روش فعلا به جهت پيشرفت روش نوشتاري و علائم سجاوندي و علائمي که کلام نويسنده را از متن که تفسير مي شود مشخص مي کند، به صورت بسيار عالي اعمال مي شود. با توجه به مطالبي که بيان شد نسبت به آن چه در سئوال آمده بايد گفته شود که: اولا مصحف انس بن مالک و امثال ايشان فعلا در دست نيست تا مغايرت آن با قرآن موجود ديده شود. فقط در برخي منابع و کتاب هاي تفسيري و غيره، مطابق برخي از نقل ها مغايرت بين مصحف انس بن مالک و قرآن موجود نقل شده است که به بعضي از آن ها اشاره خواهد شد و روشن خواهد شد که هيچ ارتباطي به تحريف قرآن کریم ندارد. ثانيا: چنان که در بند ب اشاره شد، عثمان کميته اي براي يکسان سازي مصاحف تشکيل داد که انس بن مالک يکي از اعضاء اين کميته بود. بنابراين، اگر او قرآن و مصحفي مغاير با قرآن موجود مي داشت، لب به اعتراض مي گشود و در جهت توحيد مصاحف با اعضاء اين کميته همکاري نمي کرد، در حالي که او خود مي گويد من از کساني بودم که آيات را بر نويسندگان املاء مي کردند. ثالثا: مواردي که به عنوان مغايرت بين قرآن موجود و قرآن انس بن مالک شمرده شده، يا از باب اختلاف در قرائت است، نظير مالک يوم و ملک يوم الدين «سوره ی حمد / 4) و هم چنين فلا جناح عليه أن يطوف بهما (سوره ی بقره / 158) که گفته مي شود در مصحف انس به مالک «أن لا يطوف بهما» بوده است و نيز حتي يطهرن فاذا تطهرن (سوره ی بقره / 222) که در مصحف انس «حتي يتطهرن فاذا تطهرن» بوده است. که در آخر بند «ب» گفته شد، قرائت مشهور مسموع است و قرائت شاذ ربطي به تحريف ندارد. چون کلمه و آيه از قرآن خوانده مي شود، منتهي بر خلاف قرائت رايج بين مسلمانان. و این يا از باب تفسير و توضيح است. مثل اين که انس به دنبال «صوما» درآيه «إني نذرت للرحمان صوما» گفته است «و صمتا» که اين کلمه از نظر ادبيات زبان عرب، عطف تفسيري حساب مي شود. يعني روزه منذور و روزه صمت و سکوت بوده است نه اين که انس ادعا کرده باشد که اين «و صمتا» جزء قرآن کریم است. و يا در آيه ی 222 سوره ی بقره اين گونه آمده که: «و لا تقربوهن حتي يطهرن» و از مصحف انس نقل شده است که: و لا تقربوا (النساء في محيضهن و اعتزلوهن حتي يتطهرن، که بدون ترديد کلماتي که بين پرانتز قرار گرفته از باب افزودن بر قرآن نيست، بلکه ايشان از صدر همين آيه اقتباس کرده و در توضيح و لا تقربوهن اين کلمات را آورده است و خواسته بگويد منظور از «هنّ» در «و لا تقربوهن» همانا نساء در حال حيض شان است. اما حتي يطهرن و حتي يتطهرن باز از باب اختلاف در قرائت است که هر دو قرائت روايت شده است. و نيز در قرآن کریم در مورد منافقين دارد که «سنعذبهم مرتين» و به مصحف انس به مالک نسبت داده شده که «سيعذبهم» بوده و يا در قرآن کریم آمده است که «و کلمة الله هي العليا» و از انس نقل شده که و جعل کلمه هي العليا اين ها نيز از باب تفسير و نقل به معني است و در ادبيات فارسي و غير فارسي اين امر رائج است: يک وقت قول خدا را به طور مستقيم نقل و ترجمه لفظ به لفظ مي کنيم که در اين جا بايد بگوئيم: «ما آنان را عذاب مي کنيم». اما يک مرتبه همين مطلب را نقل به معني مي کنيم که در اين جا مي گوئيم: «خدا آنان را عذاب مي کند». به هر تقدیر، جمع آوری قرآن کریم از ناحیه ی افراد خاص شبیه کار انتشاراتی های گوناگون است که با شکل های خاص و طرح و اندازه ی خاص، کتاب واحدی را چاپ می کنند و اختلاف قرائات هم یک مسأله ی بیرون قرآنی است و هیچ ارتباطی به قرآن کریم و یا تحریف آن ندارد. ندانسته های بشری را نباید به قرآن کریم نسبت داد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image