آیا قرانی که در دست ماست، مورد تایید اهل بیت است؟ /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

انچه ما می دانیم این است که این قرآن کریم که در حال حاضر در دست مسلمانان است، در زمان عثمان جمع آوری شد ولی قرآن اصلی که در واقع تفسیر آیات ان به همراه آن است در دست امیرالمومنین و به ترتیب در دست اهل بیت (ع) بوده و هم اکنون هم در دست امام زمان (عج) است. اما همین قران هم که در دست مسلمانان است توسط امیرالمومنین تایید شد.اما یکی از دوستان می گفت: من مطالعات زیادی کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که این قران تغییراتی در آن صورت گرفته است و به روایاتی از امام صادق (ع) اشاره می نمود.------البته خود بنده نیز در کتابی دیدم که نوشته بود عمر بن الخطاب مثلا در مورد آیه ای گفت: این باید بدین صورت تغییر کند و ... که البته این حرفها و حتی آن روایات هایی که از امام صادق نقل می کنند را با توجه به آیه ۹ سوره حجر و دیگر آیات و روایات و سخنان علما، سخنانی بی پایه و اساس می دانم.این دوست ما برای شاهد این سخنش می گفت: آیه ۴۱ سوره حجر؛ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ. اگ توجه کنید و به کسی که به علم صرف و نحو عربی آشنا باشد بگویید این جمله را صرف کند می گوید این علی، اسم امام علی (ali) است نه علی (alay) به معنای به سوی، بر و .. .حال سوالات بنده بدین قرار است:۱-آیا قرانی که در دست ما هست، مورد تایید اهل بیت است؟۲-آیا غیر از این قرآن قرانی دیگر هست؟ که معتبرتر باشد؟۳- آیا آیات این قرآن که در دست مسلمانان است، نسبت به قرآنی که در دست اهل بیت است، جابه جا شده اند یا ترتیب آیات در هر دو قران یکی است؟۴-آیه ۴۱ سوره حجر را صرف کنید که آیا بعد از صراط باید حرف بیاید یا اسم . این علی، کدام است علی که اسم امولای متقیان است و یا علی به معنای به سوی و .. .با تشکر


در پاسخ به نکاتی توجه کنید : الف- بدون شک قرانی که در دست ما مسلمانان است بی کم و کاست همان قرانی است که بر قلب نازنین پیامبر -ص- نازل شده است واو آن را بر مردم و مسلمانان می خوانده است . قاطبه دانشمندان شیعه قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) را همین قرآن موجود می دانند نه غیر آن، اگر افراد معدودی قائل به تحریف قرآن شده اند یا مقصودشان تحریف معنوی است یا اساساً حرف آنها برای شیعیان قابل اعتناء نیست و ارزش عملی و علمی ندارد .ادیان آسمانی و کتاب های مقدس آنان، در حقیقت مانند آب زلال و شفافی هستند که از آسمان نازل می گردند و در آغاز مانند صفا و پاکی باران و روشنایی آفتاب هستند؛ ولی با تماس افکار منحط جاهلان و دست های آلوده مغرضان و آمیختگی با عادات و خرافات، گاهی چنان تحریف می شوند که جاذبه خود را از دست می دهند. بر این اساس ممکن است اصل کتاب آسمانی، از تحریف مصون بماند ولی آموزه ها و تعالیم آن دگرگون شود و برداشت های نادرست از آن صورت گیرد ... یکی از رسالت های امام زمان (عج) پیراستن اسلام از بدعت ها، برداشت های نادرست و خرافات است و به تعبیر دیگر نوسازی بنای کاخ شکوهمند اسلام است. از این رو در پاره ای از روایات از این نوسازی، به دین جدید و کتاب جدید تعبیر شده است.امام صادق (ع) می فرماید:« هنگامی که قائم خروج کند، امر جدید ، کتاب جدید ، روش جدید و داوری جدید با خود می آورد». ( اثبات الهداه ، ج 7 ص 73)درباره کتاب جدید در این روایت ، دو گونه می توان توضیح داد :1 - قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایای تحریفات معنوی و تفسیرهای نادرست بیرون می کشد که می توان نام کتاب جدید بر آن گذاشت.در روایات آن حضرت به عنوان دعوت کننده به کتاب الهی و حافظ آن معرفی شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود:« قائم از فرزندان من است .مردم را به پیروی من و ‌آیین من وا می دارد و انها را به کاب پروردگارم دعوت می کند». (اثبات الهداه ، ج 7 ، ص 89)2 - کتاب جدید، همان قرآنی است که امیرالمومنین (ع) به همان صورت و ترتیب که در 23 سال بر پیامبر نازل شده بود ، جمع آوری کرد. امام باقر(ع) می فرماید.«هنگامی که قائم آل محمد (ص) قیام می کند ، خیمه هایی نصب می کند برای کسانی که قرآن را همان طور که نازل شده ، به مردم تعلیم دهند. این مشکل ترین کارهاست ، زیرا قرآن به عکس قرآن فعلی جمع آوری شده است».این به معنای تفاوت لفظی و متنی قرآن آن حضرت با قرآن دوران ما نیست.قرآن ایشان برطبق نزول ومشتمل بر توضیحات ومراد واقعی آیات است ودراصل قرآن بودن تفاوتی ندارد.مصحف علی (ع) به ترتیب نزول آیات نگاشته شده و برخی ازویژگی های آن عبارت بود از : 1- ترتیب دقیق موضوع، بر حسب ترتیب نزول ،2- ضبط قرائت آن ، همان گونه که پیامبر (ص) حرف به حرف ،قرائت کرده بود ،3- در برداشتن توضیحاتی در حاشیه و ذکر مناسبتی که موجب نزول آیه بوده ، مکانی که آیه در آنجا نازل شده ، ساعت نزول آن و افرادی که آیه درباره آنان نازل شده است ، 4 - تشریح جوانب عمومی آیات ، به گونه ای که به زمان ، مکان و شخص معینی اختصاص ندارد و عام و همیشگی است ، ( آموزش علوم قرآن ، محمد هادی معرفت ،ج 1، ص 349 ).به نظر عده ای از محققان و محدثان شیعه ، مصحف علی ( ع ) به عنوان سپرده امامت ، به فرزندش امام حسن مجتبی ( ع ) و به تدریج به عنوان میراث امامت ، از امامی به امام دیگر منتقل گشته وسرانجام در اختیار امام زمان ( عج ) قرار گرفته است که پس از ظهور خود،آن را به مردم ارایه خواهد فرمود و به طور مسلم ، متن و محتوای آن ( منهای ترتیب سور آن ) هیچ تفاوتی با قرآن موجود ندارد، ( تاریخ قرآن ،دکتر رامیار، ص 410 - 413 ) .ب- وقتی قران یکی بیشتر نبود دیگر وجود قرانی معتبرتر معنا و فرض ندارد زیرا معتبرتر بودن چیزی وقتی معنا دارد که یک چیز را با چیزهای دیگر شبیه آن بسنجیم و در فرض واحد بودن قران معتبرتر بودن معنا ندارد . ج- تنظیم آیات در سوره ها به دستور پیامبر(ص) صورت گرفته ودر زمان حضور ایشان ختم قرآن توسط اصحاب انجام شده وثواب سوره هابیان گردیده که مجموعه این شواهد نشان می دهد سوره ها درزمان پیامبر(ص) شکل گرفته است. ترتیب موجود سوره هاى قرآنى ـ که از سوره حمد شروع مى شود و به سوره الناس ختم مى گردد ـ قطعاً با ترتیب نزول آنها هماهنگى ندارد؛ زیرا بسیارى از سوره هایى که در مکه و در آغاز بعثت نازل شده است، اکنون از جهت ترتیب در پایان قرآن قرار گرفته و بر عکس بسیارى از سوره هاى مدنى در اول یا وسط قرآن قرار گرفته است. تقریباً مى توان گفت ترتیب موجود سوره هاى قرآن برعکس ترتیب نزول آنها مى باشد و ابتدا سوره هاى طولانى آمدهاست و در آخر به سوره هاى کوتاه که نوعاً مکى هستند ختم مى شود، ولى مسئله این است که آیا ترتیب کنونى سوره قرآن به دستور پیامبر(ص) انجام گرفته یا با اجتهاد و رأى صحابه بعد از پیامبر(ص) بوده است؟ نظر اکثر محققان بر آن است که ترتیب موجود، امر توقیفى است؛ یعنى، از جانب خدا و به دستور پیامبر(ص) انجام شده است و مؤید آن روایتى است از ابى بن کعب که گفت: روزى رسول خدا(ص) مرا احضار کرد و فرمود: جبرئیل مرا مأمور ساخته تابر تو درود و تهنیت بگویم و قرآن را بر تو بخوانم... و سپس رسول خدا(ص) به بیان فضیلت سوره هاى قرآنى به ترتیب موجود در قرآن از سوره حمد تا الناس پرداخت. همان گونه که در مورد ترتیب نزول سوره ها گفته شد، ترتیب آیات هر سوره نیز با ترتیب نزول آیات تفاوت دارد و بین ترتیب نزول آیات هر سوره، تقدیم و تأخّر وجود دارد؛ چه بسا آیاتى که دیرتر نازل شده، ولى در اول سوره قرار گرفته است و حتى در بعضى از سوره ها، بخشى از آیات آن مکّى و بخش دیگر آن مدنى است. ولى از مجموع اسناد و روایات چنین برمى آید که ترتیب آیات در بین سوره ها و هم چنین الحاق هر آیه اى به سوره مخصوص،امرى توقیفى بوده که از جانب خدا و به دستور پیامبر(ص) انجام گرفته و تقریباً اکثریت قریب به اتفاق علماى اسلامى بر این باور هستند. د- قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ (41) کلمه علی از نظر صرفی و نحوی کاملا روشن است و ابهامی ندارد .از نظر ادبی و نحوی کلمه هذا مبتدا است و صراط خبر ان است و مستقیم صفت صراط است و علی مرکب از علی و ی متکلم متعلق به مستقیم است . بنا بر این بعد از کلمه صراط در واقع صفت ان یعنی کلمه مستقیم آمده است هر چند علی بران مقدم شده ولی رتبه و جایگاه علی بعد از کلمه صراط است و متعلق به صراط است . و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در توضیح و تفسیر این آیه چنین می فرماید : ظاهر کلام به طورى که از سیاق بر مى آید این است که جمله مورد بحث کنایه باشد از اینکه همه امور به دست خداست، حتى شیطان هم در این فضولى هایش بى نیاز از خدا نیست، هم چنان که اگر دریا به دریانورد بگوید راه تو بر پشت من است به او فهمانده که چاره اى جز این ندارد که خود را مجهز به وسائل عبور از دریا بنماید. و همچنین اگر کوه به کوه نورد بگوید راه تو منحصرا بر پشت من است، به او فهمانده که باید وسائل عبور از قله هاى بلند و کوره راههاى تنگ را فراهم نماید، همچنین بر خدا بودن راه شیطان معنایش این است که راه شیطان هم مانند همه امور از هر جهت موقوف به حکم و قضاى خداست، او است که هر چیزى از ناحیه اش آغاز مى گردد و به سویش انجام مى پذیرد، پس هیچ امرى نیست مگر اینکه او رب و قیوم بر آنست.و نیز از ظاهر سیاق بر مى آید که هذا صِراطٌ اشاره به کلام ابلیس است که گفت: لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ، چون ابلیس با این کلامش که: به زودى از بشر انتقام مى گیرم و با تزیین و اغواء، سلطه خود را بر همه آنان مى گسترانم، به طورى که جز عده قلیلى رهایى نداشته باشند، چنین اظهار کرد که او به زودى نسبت به آنچه که تصمیم گرفته مستقل و بى نیاز از خدا خواهد شد، و خواستش بر خواست خدا پیشى خواهد گرفت، چون خدا از خلقت انسانها این را خواسته بود که خلیفه خود در زمینشان نموده و ایشان را بندگان خود کند، ولى او مى خواهد نگذارد این خواسته خدا صورت بندد. و جمله وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ اشاره روشنى به این معنا دارد.خداى تعالى در قبال این اظهار پاسخ داده است که: آنچه گفتى که به زودى همه آنها را گمراه مى کنى، و آنچه که استثناء نمودى و چنین اظهار نمودى که به زودى مستقل مى شوى، و همه این کارها را به حول و قوه و مشیت خود مى کنى، سخت اشتباه کرده اى، زیرا غیر من کسى مستقل نیست، و کسى جز من مالک این تصرفات و حاکمدر آن نیست، از هر کسى هم که سر زند به حکم و قضاى من است. اگر اغواء کنى به اذن من کردى و اگر نتوانى و ممنوع شوى به مشیت من ممنوع شده اى، و تو از ناحیه خود مالک هیچ چیزى نیستى. تنها مالک و اختیاردار آن امورى هستى که من مالکت کرده ام، و آنچه که من قضائش را رانده باشم، و من چنین رانده ام که تو نسبت به بندگان من هیچ کار نتوانى بکنى، مگر تنها آنهایى که پیرویت کنند ...إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ.این همان قضایى است که گفتیم در آیه سابق در امر اغواء به رانده شدنش اشاره شده، که مى فرماید غیر او کسى در آن دخالتى ندارد.و حاصل مطلب این است که آدم و فرزندانش همگیشان بندگان خدایند، و چنان نیست که ابلیس پنداشته بود که تنها مخلصین بنده او هستند، و چون بنده خدا هستند به شیطان تسلطى بر ایشان نداده تا هر چه مى خواهد- که همان اغواى ایشانست- مستقلا انجام دهد و گمراهشان کند، بلکه همه افراد بشر بندگان اویند، و او مالک و مدبر همه است، چیزى که هست شیطان را بر افرادى که خودشان میل به پیروى او دارند و سرنوشت خود را به دست او سپرده اند مسلط فرموده، اینهایند که ابلیس بر آنان حکمفرمایى دارد.ترجمه المیزان، ج 12، ص: 245 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image