قصه عسل ممنوعه پیامبر (ص) / تاریخ وسیره / تاریخ پیامبران / حضرت محمد(ص) / سیره عملی پیامبر(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

پیامبر اسلام خوردن عسل را به خاطر دو نفر از همسرانشان، بر خود ممنوع کردند. آیا نمی دانستند که آن دو زن قصد فریبشان را دارند؟ اگر می دانستد؛ چرا تصمیم گرفتند که دیگر عسل نخورند؟ نسبت این ماجرا با علم غیب و عصمت ایشان چگونه است؟ چرا خداوند پیامبر را مورد عتاب قرار دادند؟


قبل ازجواب دادن به سؤالات، لازم است که شأن نزول سوره تحریم را بدانیم: پیامبر صلی الله علیه و آله گاه که نزد زینب بنت جحش(یکی از همسرانش) می رفت؛ زینب او را نگاه می داشت و از عسلی که تهیه کرده بود؛ خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله می آورد. این سخن به گوش عایشه رسید و بر او گران آمد. می گوید: من با حفصه(یکی دیگر از همسران پیامبر) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر صلی الله علیه و آله نزد یکی از ما آمد؛ فوراً بگوئیم: آیا صمغ مغافیر خورده ای؟!(مغافیر، صمغی بود که یکی از درختان حجاز به نام عرفط(بر وزن هرمز) تراوش می کرد و بوی نامناسبی داشت) و پیامبر صلی الله علیه و آله مقید بودند که هرگز بوی نامناسبی از دهان یا لباسش شنیده نشود؛ بلکه به عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشند! به این ترتیب روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد حفصه آمد. او این سخن را به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت. حضرت فرمود: من مغافیر نخورده ام؛ بلکه عسلی نزد زینب بنت جحش نوشیدم. حال که چنین است؛ من سوگند یاد می کنم که دیگر از آن عسل ننوشم؛ ولی این سخن را به کسی مگو. مبادا به گوش مردم برسد و به گویند: چرا پیامبر غذای حلالی را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند و یا به گوش زینب برسد و او دل شکسته شود. ولی سرانجام او(عایشه) این راز(رفتن نزد زینب، همسرش) را افشا کرد و بعداً برای مردم، معلوم شد اصل این قضیه توطئه ای بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله سخت ناراحت شد و آیات اولیه سوره تحریم نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر صلی الله علیه و آله تکرار نشود»[1] آیا حفصه و عایشه قصد فریب پیامبر و توطئه بر علیه ایشان را داشتند؟ بلی. اما رسول خدا می دانستند که آن دو، قصد توطئه و آبرو ریزی داشتند. لذا پیامبر برای جلوگیری از شایعه در کوچه و بازار مبنی بر این که حضرت نزد همسرش زینب رفته است و بستن زبان عایشه و حفصه، فرمودند: عسل نمی خورند. یک نوع حق السکوت از همسرانش عایشه و حفصه گرفتند. متأسفانه با این که پیامبر تعهد دادند؛ بخاطر دلخوشی آن دو نفر، نزد همسرش زینب، عسل نخورند؛ ولی آن دو، این سر را فاش کردند. و تهمت هم زدند که حضرت مغافیر خورده است. جهت درک بیشتر موضوع توجه به دو نکته لازم است: 1- پیامبر موظف به استفاده از علم غیب نبودند. داشتن علم و آگاهی از یک موضوعی غیر از استفاده از آن است. در جاهای زیادی حادثه ای رخ داده که شما علم دارید؛ اما صلاح نمی دانید و از آن استفاده نمی کنید. شما یک صحنه تصادفی را دیدید؛ ولی اصلا جایی تعریف نمی کنید و طوری برخورد می کنید که گویا هیچ خبری ندارید. فرزندشما، رفیق یا فامیل شما دروغ می گوید؛ شما یقین دارید که دروغ می گوید؛ ولی سکوت کرده و به رخ ایشان نمی کشید. قضیه ای را یک فردی وارونه جلوه می دهد؛ ولی شما صلاح نمی دانید از علمتان استفاده کنید. قدرت کتک زدن فرد خاطی را دارید؛ ولی از آن استفاده نمی کنید. 2- پیامبر اگر در زندگی روزمره از علم غیبش استفاده می کرد؛ کسی اطرافش جمع نمی شد. اگر هر کسی که نزد پیامبر مراجعه می کرد؛ حضرت گناهان او را یک به یک می شمرد؛ آیا کسی در اطراف رسول خدا جمع می شد؟ 3- در بسیاری از خوراکی ها که دارای عطر و بو هستند؛ یا طعم تلخ و یا شیرین دارند؛ علم غیب لازم نیست. حتی کودک چند ساله بین غذای تلخ و شیرین را تشخیص می دهد. پس در جریان عسل رسول خدا علم داشت که عسل خورده است نه مغافیر. ولی جهت حفظ آبروی خانه وحی و ناراحت نشدن همسرش زینب، به آن دو زن فرمود: من دیگر عسل نمی خورم. تا آن ها را خوشحال کند و جلوی خبرچینی و پخش اسرار خانه اش گرفته شود. پیامبر در خفا و به دور از چشم مردم، نزد همسرانش می رفت. اگر بر سر زبان ها می افتاد که پیامبر نزد همسرانش می رود و چه نوع غذاهایی می خورد؛ چه تبعات بدی در جامعه داشت؟ شاید یک عده مریض، این را دست آویزی برای تحقیر کردن پیامبر یا جست وجو از زندگی شخصی ایشان قرار می دادند. کدام مرد دوست دارد که نوع خواب، همبستر شدن، نوع غذا و رفت و آمدش بر سر زبان مردم کوچه و بازار، بیفتد؟ کدام انسان عاقل سالم را پیدا می کنید که میان عسل معطر و عسل بدبو را تشخیص ندهد؟ از شخصیتی چون پیامبر که عقل کل و در سلامت کامل جسمانی و روحانی به سر می برند؛ بعید و بلکه محال است، بین عسل و مغافیر را تشخیص ندهند. در نتیجه رسول خدا با عدم استفاده از علم غیب و عدم تکذیب عایشه و حفصه مبنی بر این که دروغگو هستند؛ جهت حفظ آبرو، به حربه ممنوعیت عسل، متوسل شدند تا شاید آن دو دست از توطئه بردارند. چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله تصمیم گرفتند عسل نخورند؟ رسول خدا، جهت حفظ اسرار اندرونی منزل، متوسل به این سوگند(ممنوعیت خوردن عسل) شدند؛ تا عایشه و حفصه به این موضوع در جامعه دامن نزنند. گاهی دشمن، اطلاعات محرمانه ای از شما دارد و شما را تهدید می کند. قطعا مجبورید جهت حفظ جان و یا آبرو با ایشان همراهی کنید. پیامبر جهت حفظ آبرو (رفتن نزد همسر شرعی اش بر سر زبان ها) دل آن دو زن را به دست آورد. وعده داد که دیگر عسل نخورد. ولی متأسفانه آن دو زن این راز را در جامعه فاش کردند که آیه نازل شد و خداوند از پیامبرش دلجویی نمود و آن دو زن را توبیخ نمود. «بدون شک مرد بزرگی همچون پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله تنها به خودش تعلق ندارد؛ بلکه به تمام جامعه اسلامی و عالم بشریت متعلق است. بنابر این اگر در داخل خانه او توطئه هایی بر ضد وی، هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز، انجام گیرد، نباید به سادگی از کنار آن گذشت. حیثیت او نباید نعوذ باللَّه بازیچه دست این و آن گردد. اگر چنین برنامه ای پیش آید؛ باید با قاطعیت با آن برخورد کرد. آیات فوق در حقیقت قاطعیتی است از سوی خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه ای و برای حفظ حیثیت پیامبرش. نخست روی سخن را به خود پیامبر صلی الله علیه و آله کرده می گوید: ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده ؛به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود تحریم می کنی؟! «یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِک»[2] معلوم است که این تحریم، تحریم شرعی نبود. بلکه به طوری که از آیات بعد استفاده می شود؛ سوگندی از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده بود. می دانیم که قسم خوردن بر ترک بعضی از مباحات گناهی ندارد. بنا بر این جمله «لِمَ تُحَرِّمُ؛ چرا بر خود تحریم می کنی؟» به عنوان عتاب و سرزنش نیست؛ بلکه نوعی دلسوزی و شفقت است. درست مثل کارگری که زحمت زیادی می کشد و خود از آن بهره چندانی نمی گیرد؛ می گوئیم: چرا این قدر به خود زحمت می دهی و از نتیجه این زحمت بهره نمی گیری؟ چرا به خاطر فرزندانت به خودت سختی می دهی؟ سپس در پایان آیه می افزاید: خداوند غفور و رحیم است «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» این عفو و رحمت نسبت به همسرانی است که موجبات آن حادثه را فراهم کردند که اگر به راستی توبه کنند؛ مشمول آن خواهند بود. یا اشاره به این است که اولی این بود که پیامبر  صلی الله علیه و آله چنین سوگندی یاد نمی کرد. کاری که احتمالا موجب جرأت و جسارت بعضی از همسران حضرت می شد»[3] آیا خداوند پیامبرش را توبیخ کرده است؟ خیر. بلکه یک شفقت و مهربانی کرده است که ای رسول من: چرا چیزی که بر تو حلال بوده است؛ به خاطر رضایت همسرانت بر خودت حرام و ممنوع کرده اید. اگر پیامبر بدون هیچ انگیزه، عسل مباح را بر خود حرام می کرد؛ جای توبیخ داشت. در این مورد، حضرت جهت حفظ آبرو، این کار را کرد. آیا پیامبر در این قضیه مرتکب اشتباه شدند؟ ابتدا جواب را با طرح یک سؤال شروع می کنیم. اگر شخصی نزد همسر دومش برود؛ مرتکب گناه و معصیت شده است؟ آیا خوردن عسل حرام است؟ ولی این که مردم بفهمند فلانی از نزد همسرش آمده است؛ امر پسندیده ای نیست. مردم در این گونه امور از سلاح مخفی کاری، استفاده می کنند. مثل این که اگر پدری در حمام باشد و مهمانی مراجعه کند به فرزندش سفارش می کند که به مهمان نگویید؛ من در حمام هستم. در نتیجه پیغمبر مرتکب هیچ گناهی نشده اند؛ تا بررسی کنیم که عصمتش چه می شود. دو قضیه در شأن نزول سوره تحریم، اتفاق افتاده است: 1- رسول خدا نزد همسرش جناب زینب بنت جحش رفته اند. سر کشی و همبستر شدن با همسر حرام و گناه نیست. 2- ممنوع کردن عسل بر خود. این هم حرام نیست. اگر کسی که مریض است؛ نوشابه و یا ترشیجات را بر خودش ممنوع کند؛ فعل حرامی انجام داده است؟ به خاطر مصلحت سلامتی اش از یک نوشیدنی مباح دست می کشد. نه تنها این کار مذموم نیست؛ بلکه ممدوح است. پس پیغمبر مرتکب اشتباه و گناهی نشده اند. آیات اولیه سوره تحریم به مسلمانان درس می دهد که در زندگی شخصی دیگران تفحص نکنید و آبروی افراد را در معرض خطر قرار ندهید؛ و از توطئه بر علیه مسلمانان بپرهیزید.   .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image