تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا وقتی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مورد بي احترامي و ضرب و شتم قرار گرفتند، حضرت علي (علیه السلام) سكوت كردند؟


اين كه حضرت زهرا(سلام الله علیها) مورد بي احترامي و ضرب و شتم خلفا (عمر بن خطاب ) و عمالش شده است , احمد بن يحيي معروف به بلاذري از دانشمندان اهل سنت در كتاب خود به نام انساب الاشراف , آورده است زماني كه علي (علیه السلام) از بيعت با ابوبكر خودداري نمود و در خانه گوشه گيري كرده بود ابوبكر, عمر را به سوي علي فرستاد و به وي دستور داد علي را با زور نزد من حاضر كن , عمر بن خطاب آتش آورد فاطمه در كنار در به او برخورد به او گفت پسر خطاب آيا مي خواهد در خانه ام را به رويم آتش بزني گفت بلي و اين بهترين كار براي تقويت دين پدرت مي باشد, (انساب الاشراف , ج 1, احمد بن يحيي المعروف بالبلاذري , تحقيق دكتر محمد حمدالله , چاپ سوم , انتشارات دار المعارف , ص 587).و هم چنين مسعودي در كتاب اثبات الوصيه , تحت عنوان حكايت سقيفه مي گويد ((... پس روايت شده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنيا رحلت فرمود... پس اميرالمؤمنين (علیه السلام) با عده اي از پيروان و شيعيانش در منزلش جمع شده بودند, چون پيامبر به وي چنين دستوري داده بود در اين هنگام به خانه اش حمله ور شدند و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش كشيدند و او را به زور از خانه خارج كردند, آنها سيد زنان فاطمه را پشت درب فشار سختي دادند به حدي كه محسن را سقط كرد, (اثبات الوصيه , ص 146, مسعودي , انتشارات الصدر).ابي محمد عبدالله بن مسلم ابن قيبه الدنيوري در كتاب الامامه و السياسه , ج 1, ص 19, انتشارات مؤسسه الحلبي ; و هم چنين ابي عمر احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسي , در كتاب العقد الفريد, جزئ چهارم , ص 259 و 260, انتشارات دار الكتاب العربي , جريان آتش زدن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) آورده اند. موارد فوق از روايت اهل سنت بود, اما زدن حضرت زهرا و آتش كشيدن در خانه اش را علما شيعه نيز نقل كردند. سليم بن قيس مي گويد: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوي او نيز يكي از كاركنان او بود كه چيزي از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بيست هزار درهم مي باشد به او باز گرداند, ابان گفت سليم گفت با علي(علیه السّلام) ملاقات كردم و از اين كار عمر از او پرسيدم فرمود آيا مي داني چرا از قنقذ دست برداشت و چيزي از وي غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زيرا او بود كه وقتي فاطمه آمد تا بين من و آنان قرار گيرد با تازيانه اش او را زد, چنان كه وقتي فاطمه از دنيا رفت جاي تازيانه همچون بازو بند روي بازويش مانده بود.براي آگاهي بيشتر ر.ك :1- كتاب سليم بن قيس , ج 2, ص 674, تحقيق محمدباقر انصري , انتشارات الهادي قم .2- بحارالانوار, ج 30, ص 302, تحقيق شيخ عبدالزهرا العلوي , انتشارات دار الرضا, بيروت .3- عوالم العلوم , شيخ عبدالله بحراني اصفهاني , ج 11, ص 413, انتشارات مدرسه الامام المهدي قم .2- در رابطه با بستن دستان علي (علیه السلام) بايد به اين نكته توجه كرد كه مقابله با مهاجمان با زور و شمشير خواسته برخي از دشمنان اسلام و تا حدودي در خدمت منافع مهاجمان بود; چيزي كه امام علي (علیه السلام) از آن اجتناب مي كرد و پيامبر خدا هم او را از آن نهي فرموده بود همين بود كه با آنان به مقابله نپردازد, عدم پاسخ به دعوت زورگويانه آنها بدان معني نيست كه احتياطات لازم در دفاع از خود را در صورت بروز هر گونه اذيت و آزار از سوي مهاجمان به كار نگيرند نخواستن خلافت به زور شمشير چيزي است , و دفاع از خويش آنجا كه اقداماتي براي ريختن خون در كار است چيزي ديگر مي باشد. درباره عدم مقابله اميرالمؤمنين با مهاجمان , علامه سيد جعفر مرتضي عاملي مي گويد. اگر اميرالمؤمنين علي (علیه السلام) در مقابل مهاجمان اقدام به مقابله مي كرد به نفع آنها تمام مي شد و مي توانستند حقايق را قلب كنند, اذهان را مشوش مي كردند به گونه اي كه علي (علیه السلام) را بشكند و حقيقت را براي مردم وارونه جلوه دهند. چون آنان به مردم مي گفتند علي بر ما حسادت ورزيد و روي خود حساب كرد و با اعتماد به موضع و قدرت خويش و نزديكي به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و شجاعت خود و همسري دختر رسول خدا و پدري حسن و حسين با ما به زور مقابله كرد پس او متجاوز است و..., (مائساه الزهرا, سيد جعفر مرتضي عاملي , ترجمه : محمد سپهر, ص 248).3- درباره علل سكوت امام علي (علیه السلام) دلايلي وجود دارد كه از جمله كلمات خود آنحضرت مي باشد; مي فرمايد: الف : هنگامي كه ديدم ياوري جز اهل بيت ندارم نخواستم آنان را به كشتن بدهم و از مرگشان بخل ورزيدم در حالي كه خاشاك در چشم مي آزرد چشم پوشيدم و با شدت ناراحتي از زخم گلو آن را نوشيدم و در نهايت خشم صبر كردم , صبر در نهايت تلخي و تلخ تر از علقم (علقم نوعي گياهي است بسيار تلخ ), (نهج البلاغه , صبحي صالح , ص 68, خطبه 26). ب : خطيب خوارزمي در مناقب خود از طريق ابن مردويه با ذكر سند از ابو طفيل روايت كرده است كه گفت : به هنگام شورا (شورايي كه عمر بن خطاب تشكيل داده بود) من در محل شورا بودم كه متوجه شدم سر و صدا بلند شد, پس شنيدم علي مي گفت مردم با ابوبكر بيعت نمودند در حالي كه به خدا سوگند من اولي تر و سزاوارتر از وي به مقام خلافت بودم پس من از بيم آن كه مردم گرايش به كفر پيدا كنند و با شمشير گردن يكديگر را بزنند اطاعت كردم و..., (مناقب , خطيب خوارزمي , فصل 19, ص 224, نقل از كتاب علي با حق است , نوشته مهدي فقيه ايماني ). چند تا منابع فارسي معرفي مي شود.براي آگاهي بيشتر به آنها رجوع شود.1- مائساه الزهرا, سيد جعفر مرتضي عاملي , ترجمه : محمد سپهر, انتشارات : ايام .2- امام علي (علیه السلام) , عبدالفتاح عبدالمقصود, ترجمه : سيد محمدمهدي جعفري و سيد محمود طالقاني , ج 1, ص 315 الي 354, ج 4, ص 373 - 378, چاپخانه : مروي .3- شرحه شرحه (گزارش كوتاه اميرالمؤمنين از زندگي خويش ), محمد محمديان , انتشارات : انديشه جوان .4- روايت دريا, محمد محمديان , انتشارات : انديشه جوان .5- حق با علي است , مهدي فقيه ايماني , انتشارات : دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم .6- آتش به خانه وحي , سيد محمدحسين سجاد, انتشارات سجاد.7- چشم به تر (تحليلي از زمان شناسي حضرت زهرا), سيد مسعود آقائي , انتشارات حضور.منبع: نرم افزار معمای هستی .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image