برخورد امام با بنی صدر /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

چرا در قضیه بنی صدر ، حضرت إمام رحمة الله تا زمان رأی مجلس به عدم کفایت بنی صدر ، سکوت کردند ؟


هر چند مرحوم امام از همان آغاز با بنى صدر مخالف بودند ولى به دلیل احترام به راى و انتخاب مردم و آشکار شدن ماهیت و عملکرد او براى همه مردم در ابتدا با وى برخورد نکردند و تا حد امکان با او مماشات نموده و تذکر و نصحیت مى نمودند و تمامى تلاش خویش را براى جلوگیرى از انحرافات بنى صدر بکار بستند , به عبارت دیگر بنى صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نظام جمهورى اسلامى بود که از پشتوانه یازده میلیون رأى از میان چهارده میلیون شرکت کننده در انتخابات ( قریب به هفتاد درصد آراى مأخذه ) برخوردار بود . بنابراین على رغم شناختى که حضرت امام ( ره ) از ابتدا به عدم لیاقت و کفایت نامبرده براى تصدى ریاست جمهورى ایشان داشتند ، میبایست هر گونه اقدامى کاملاً سنجیده صورت میپذیرفت تا از یک سو وجهه نظام نوپاى اسلامى خدشه دار نشود و مخالفین نظام در داخل و خارج چنین القاء نکنند که نظام اسلامى ، تحمل جمهورى بودن و آراء مردم را ندارد و به سرعت اولین رئیس جمهور مردمى خویش را برکنار نمود ، و از سوى دیگر به آراء و انتخاب احترام گذاشته ، تا با گذشت زمان به صورت طبیعى زمینه‌هاى تجدید نظر در آراء مردم با دیدن عملکردها و رفتارهاى بنى صدر ، فراهم آید . و مردم واقعاً به این نتیجه برسند که بنى صدر على رغم شگردهاى تبلیغاتى خود ، فرد شایسته و لایقى براى مسئولیت مهم ریاست جمهورى نبوده و صلاحیت این کار را ندارد . و بعلاوه قانون اساسى جمهورى اسلامى هم راهکارهاى عزل و برکنارى رئیس جمهور را مشخص نموده بود و دلیلى براى استفاده حضرت امام از اختیارات حکومتى خود وجود نداشت . و آخرین نکته‌اى که باید در بررسى شرایط آن مقطع زمانى در نظر گرفت ، اوضاع آشفته داخلى ناشى از وقوع انقلاب ، درگیریهاى جناحها و گروههاى سیاسى ، شروع جنگ تحمیلى و . . . ، بود که شدیداً از هر گونه اقدامى سبب ایجاد تشنت و التهاب در کشور میشد ، باید جلوگیرى بوجود میآمد . . 2 در چنین شرایطى حضرت امام ( ره ) دو گونه میتوانستند با این جریان برخورد کنند : یا حکم ریاست جمهورى بنى صدر را تنفیذ نکنند و در برابر رأى ملت بیاستند ، یا با تنفیذ حکم ریاست جمهورى و مدارا و مماشات با وى ، کشور را از بحران نجات دهند . حضرت امام ( ره ) با درایت و مدیریت حکیمانه‌اى که داشتند ، راه دوم را برگزیدند و با فرصت دادن بیشتر به بنى صدر و بازگذاشتن دست وى براى خدمت ، هر گونه بهانه را از او گرفتند تا در روند کارش نتواند امام نیروهاى ارزشى را به انحصارطلبى و تمامیت خواهى متهم سازد و همه ناتوانیها یش را به مانع تراشیهاى نیروهاى ارزشى منتسب سازد . از این رو امام ( ره ) در همان اولین روزهاى پیروزى بنى صدر ، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى وى که در بیمارستان قلب تهران برگزار شد ، پس از نصایح دلسوزانه و پدرانه با ایشان ، حکم ریاست جمهورى اش را تنفیذ کردند و فرمودند : « من یک کلمه به آقاى بنى صدر تذکر میدهم ، این کلمه تذکر براى همه است ، « حب الدنیا رأس کل خطیئه » یعنى دنیادوستى در رأس همه خطاهاست . ( صحیفه نور ، ج 11 ، ص 257 ) . بعد از قرائت حکم تنفیذ بنى‌صدر ، حضرت امام در سخنانى بر فانى بودن مقامات دنیوى تأکید کرده و فرمودند : « هر مقامى که براى بشر حاصل مى‌شود ، چه مقام‌هاى معنوى و چه مقام‌هاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است . و افزودند : توجه داشته باشند همه کسانى که براى بشر خدمت مى‌کنند ، کسانى که داراى مقامى هستند ، داراى پستى هستند ، که مقامْ آن‌ها را مغرور نکند . مقام رفتنى است و انسان در حضور خداى تبارک و تعالى ماندنى است . » اما بنى‌صدر بعد از روى کار آمدن ، رویه‌اى دیگر را در پیش گرفت . و در نهایت با توجه به بى اعتنایى وى به این اندرزها و ادامه دادن به مسیر نادرست خود با ایشان اتمام حجت نموده و در کلامى فرمودند : « اینکه من همیشه نصیحت مى کنم به آقایان و مى خواهم کاملا روى روش صحیح عمل بشود , روى قوانین عمل بشود و تخلف مى شود و مع ذلک من نصیحت مى کنم به آقایان این نه از باب این است که در ملت ما یک ضعفى پیدا شده و ملت ما دیگر به احکام اسلام اعتنایى ندارد من تا آنجایى که اخلاق اسلامى اقتضاء مى کند همه اینها را به آرامش دعوت خواهم کرد نصیحت خاضعانه خواهم کرد . لکن آن روزى که من احساس خطر براى جمهورى اسلامى بکنم آن روز اینطور نیست که باز بنشینم نصیحت کنم , دست همه را قطع خواهم کرد . آن شخص هر که مى خواهد باشد در هر مقامى مى خواهد باشد قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جاى خودش مى نشانم » ( صحیفه امام , ج 14 , ص 416 - 417 ) بدین گونه حضرت امام ( ره ) براى حفظ اصل نظام و جلوگیرى از هر گونه تشتت و التهاب در کشور که مقتضاى زمان جنگ بود و براى جذب بنى صدر ، در حد امکان سیاست مدارا و مماشات را با وى به کار میبردند . و براى این که رشد سیاسى مردم بالا برود و حقایق کم کم روشن شود ، دو پروژه دیگر نیز به اجرا گذاشته بودند : الف . افشاى خط بنیصدر و جریان فکرى اوب . تقویت جناح ارزشى که در رأس آن ، بزرگانى چون شهید بهشتى و شهید باهنر و مقام معظم رهبرى و آقاى هاشمى رفسنجانى و . . قرار داشتند . در بخش اول ، امام در طول این مدت افشاى جریان ملى گرایى و لیبرالیسم را در دستور کار خود قرار داده بودند ، و نسبت به خطرات آن ، مردم را آگاه ، میساختند : « آقاى رئیس جمهور نخست وزیرى معرفى میکند شخصى باشد مکتبى ، و در صددد باشد که احکام اسلام را پیاده کند ، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند ، آنهایى که میگویند ما ملیت را میخواهیم احیا بکنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند . اسلام آمده است که این حرف‌هاى نامربوط را از بین ببرد . افراد ملى به درد ما نمیخورند . . . . » ( صحیفه نور ، ج 12 ص 273 ) . و در جاى دیگر میفرمایند : « ما از این ملیهاى هیچى ندیدیم جز خرابکارى اگر یک نفرشان آدمى بود که اسلامى بود که صحیح بود ، ما ندیدیم چیزى از اینها . همه ما اسلامى پیش برویم . . . » ( همان ، ص 118 ) . و در بخش دوم حضرت امام ( ره ) نسبت به نیروهاى ارزشى مانند شهید بهشتى ، مقام معظم رهبرى و . . . ، سنگ تمام گذاشتند و با این کار جامعه رابه سوى این شخصیت‌ها که مطابق با معیارها و الگوهاى اسلامى بودند راهنمایى و هدایت میکردند . تا جامعه بتواند در انتخابهاى بعدى دقیق‌تر عمل کند . حضرت امام ( ره ) در مورد شهید دکتر بهشتى فرمودند : « یک نفر آدمى را که من بیست و چند سال است از نزدیک میشناسم ، او پیش من درس خوانده ، با من معاشر بوده ، من همه چیزش را میدانم ، حالا افتادند به جان مثل آقاى بهشتى ، آقاى دکتر بهشتى را از او میترسند اینها براى این که یک فرد لایقى است و اینها نمیخواهند این طور افراد باشند . » ( همان ، ج 9 ، ص 288 ) . در جاى دیگر فرمودند : « من آقاى خامنه‌اى را بزرگش کردم ، من آقاى هاشمى را بزرگ کردم ، من آقاى بهشتى را بزرگش کردم » ( همان ، ج 15 ، ص 139 ) . نکته دیگر اینکه ، حضرت امام ( ره ) میدانستند که بیشتر ، این اطرافیان بنى صدر هستند که او را تحریک میکنند ، اگر خودش بود و خودش ، ممکن بود بتوان با او کنار آمد . لذا همواره بنى راه نصیحت میکردند که از اطرافیانش فاصله بگیرد . چنانکه حضرت امام پس از عزل بنیصدر فرمودند : « خدا میداند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه میکنند این گرگ هایى که دور تو جمع شده‌اند وبه هیچ چیز عقیده ندارند ، تو را از بین میبرند ، گوش نکرد ، هى قسم خورد که اینها فداکار هستند . . . . » ( همان ، ج 15 ، ص 69 و 68 ) . متأسفانه با همه مدارا و مماشاتى که حضرت امام نسبت به بنى صدر داشتند ، ولى وى متنبه نشد و همچنان به دنبال اهداف خود و تحریکات اطرافیانش بود . جنگ را به نقطه شکست کشانده بود ، نیروهاى ارزشى مانند شهید صیاد شیرازى را از ارتش برکنار کرد ، بود ، دست سپاه را در جنگ بسته بود ، نیروهاى ضد انقلاب و گروهک‌ها را تقویت کرده بود و در پشت صحنه با آمریکا رابطه داشت ، نسبت به شهید رجایى که نخست وزیرش بود همواره بى مهرى میکرد و در هر فرصتى وى را تحمیلى ، ناکارآمد و بیسواد معرفى مینمود و در نامه‌اى به حضرت امام به تغییرناپذیر بودن شهید رجایى و هیأت وزیران در برابر سیاست‌هاى خود اعتراض میکند و حضرت امام در پاسخ وى میفرماید : « این جانب دخالتى در امور نمیکنم ، موازین همان بود که کراراً گفته‌ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند » ( همان ، ج 13 ، ص 55 ) . نتیجه درایت و تدبیر الهى و برخورد هوشمندانه حضرت امام ( ره ) با مسأله بنیصدر این بود تا زمینه‌هاى بیدارى و آگاهى مردم نسبت به انتخاب خویش فراهم شده و آن پشتوانه عظیم مردمى که همواره بنى صدر به آن افتخار میکرد و آن را به رخ میکشید ، از او گرفته شود و زمینه براى عزل بنى صدر بر اساس مکانیسم قانونى فراهم آید . و در روز 31 خرداد ماه 1360 ، مجلس به عدم کفایت سیاسى بنى صدر با 177 رأى موافق و یک رأى مخالف ، موافقت نمود . و این تصمیم با استقبال پرشور مردمى که مدتى قبل به بنى صدر رأى داده بوده و هم اکنون با هدایتهاى حضرت امام ( ره ) آگاه شده بودند روبرو شد . جهت مطالعه بیشتر . ک : قاسم روانبخش ، بازخوانى پرونده یک رئیس جمهور ، قم ، نشر هماى غدیر ، . 1382 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image