تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه
به طور کلى در مطالعه موضوع دین ومذهب در تفکر پهلوى ها و موضع آنان در قبال دین و مذهب لازم است ابتدا بین پهلوى اول و دوم تفکیک قائل شده و خود پهلوى اول و دوم را نیز به دو دوره تظاهر به دیندارى و دین ستیزى تقسیم نماییم . دوره اول رضاخان پهلوى دوره اى بود که باتظاهر به دین و دیانت همراه بود در این دوره رضاخان با اقداماتى که انجام مى داد از قبیل شرکت در مراسمات مذهبى به ویژه عزادارى سید الشهدا و برپایى دسته عزا و مالیدن گل بر سر و پیشانى و . . . تلاش مى کرتا چهره اى مثبت ومذهبى از خود بر جاى بگذارد تا در کنار دیگر بازى هاى تبلیغاتى خویش از قبیل برنامه هایى که براى عنوان کردن خویش به عنوان تنها ناجى ایران اجرا مى کرد ( همچون داستان شیخ خزعل ) قلوب مردم را به سمت خویش جلب نماید تا در زمانه اى که تصمیم به عملى نمودن برنامه هاى خویش دارد بتواند پشتوانه مردمى را نیز در کنار خویش داشته باشد . اما این برنامه ها با هوشیارى روحانیت پیشرویى همچون سید حسن مدرس و آگاهى بخشى برخى روشنفکران آزاده ( که متاسفانه بسیارى از آنها پیش و پس از دوران رضاخان به طرق مختلف سر به نیست شدند ) ناکام ماند و فاز دوم برنامه هاى رضاخان در قبال مذهب کلید خورد . در فاز دوم که از آن به دین ستیزى رضاخانى یاد مى شود دوره آشکار شدن ماهیت واقعى رضاخان مى باشد دوره اى که بنا بر ضروتهاى اربابان انگلیسى و عوامل به اصطلاح منورالفکر داخلى آنان بایستى به منظور قطع ریشه هاى دین و مذهب که بزرگترین مانع اجراى برنامه هاى استعمارى در طول تاریخ در ایران بوده اند قاطعانه و با خشونت هر چه تمامتر وارد عمل شده و ضربه نهایى به باورها واعتقادات دینى مردم زده شود . که اجراى برخى برنامه ها از قبیل کشف حجاب ، تغییر پوشش مردان از طریق قانون متحد الشکل کردن لباس ، تاسیس سازمان پیشاهنگى ، رواج اسم ها و نام هاى خانوادگى اروپایى ، تقلید از آداب و عادات غربى ، برگزارى کنگره هاى بین المللى هنر و باستان شناسى که عمدتا با هدف ترویج باستان گرایى ، تبلیغ شاه پرستى و زنده کردن ضد ارزشهاى دوران باستان انجام مى شد و . . . در این راستا قابل ارزیابى مى باشد و بخش عمده اى از این برنامه ها که پس از سفر رضاشاه به ترکیه و تقلید از برنامه هاى مصطفى کمال آتاترک در ترکیه جدید انجام شد به ویژه کشف حجاب با خشونت هر چه تمام به مورد اجرا گذاشته شد و واکنشهایى همچون قیام گوهرشاد را در پى داشت که به کشته شدن دهها نفر از مردم مسلمان در خانه امن خداوند منجر شد . و جالب اینست که در این مقطع با توجه به اینکه اهداف استعمار شاد کن رضاخان با اهداف منورالفکران همراستا بود نه تنها شاهد واکنشى از سوى این قشر نیستیم بلکه حتى آن دسته از منورالفکران بازمانده از دوران مشروطه که امثال شیخ فضل الله نورى را به بهانه دفاع از استبداد به چوبه دار سپردند در برابر سیاستهاى خشونت آمیز رضاخانى نه تنها سکوت کردند بلکه زبان به تمجید ومداحى گشودند و برخى از آنها در دوران رضاخانى به مناصب مختلف از جمله وزارت نیز گماشته شدند . اما با توجه به شرایط زمانى و مکانى حاکم بر ایران اجراى سیاستهایى که ایران را به ترکیه دوم تبدیل نماید باشکست مواجه شد و رضاخان پس از عمرى خدمت به استعمارگران در پى اشغال کشور در شهریور 1320 توسط اربابان خویش به خارج از کشور تبعید شد و در انزوا مرد . دوره سوم مربوط به دوران محمد رضا پهلوى مى باشد که اگر چه به ظاهر سیاستهاى دین ستیزانه رضا شاه دنبال نشد اما واقعیت این است که در این دوران نیز استراتژى عمده بر محور حذف دین مى چرخید و آنچه که تغییر یافت تاکتیک مبارزه با دین بود . در واقع در این دوران با توجه به تجربه ناکامى رضاخان در برخورد سخت با پدیده دین و مذهب تاکتیک برخورد نرم به اجرا گذاشته شد . چرا که در این دوران نیز سیاستهاى شاه جدید بر اساس مبارزه با دین و دیانت بنیانگذارى شده بود و اگر چه تلاش مى شد تا در ظاهر این اقدامات نمود چندانى نداشته باشد اما اجراى برنامه ها به گونه اى بود که در نهایت ایران را به صورت آرام از کشورى مذهبى به کشورى بى دین و فاسد سوق مى داد . ترویج فساد و بى بند وبارى در جامعه به ویژه از طریق سینما و تلویزیون ، گسترش مشروب فروشى ها و قمارخانه ها ، گسترش خانه هاى فساد ، اجراى برنامه هاى جشن هنر که در آن ابتذال به اوج خود مى رسید ، ترویج باستان گرایى افراطى که از نمودهاى بارز آن برگزارى جشن هاى دوهزار و پانصد ساله وتبدیل تقویم هجرى به تقویم شاهنشاهى بود و . . . در همین راستا قابل ارزیابى مى باشد . بنابر این سیاستهاى پهلوى دوم نیز کاملا در راستاى محو آثار دین در جامعه به بهانه احیاى ارزشهاى ایران باستان انجام مى گرفت اما تلاش مى شد تا این اقدامات به نرمى و آهستگى به گونه اى که مانع از واکنشى همچون واکنش مردم در گوهرشاد را داشته باشد اما در مقام عمل واکنشى که مردم انجام دادند واکنشى به مراتب سخت تر و شدیدتر از واکنش مسجد گوهرشاد بود که اساس سلطنت پهلوى را به نابودى کشاند . فرح پهلوى در مصاحبه با رادیو لسآنجلس ، درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبى او مىگوید : « شاه ، اعتقادات مذهبى نداشتند و به خصوص در این سالهاى آخر حکومتشان ، مرتباً مورد مدح و چاپلوسى قرار مىگرفتند و به شدت ، بىدین شده بودند و حتى بدشان نمىآمد که توصیه امیرعباس هویدا را به کار ببندند [ هویدا از شاه خواسته بود تا رسمیت دین اسلام را لغو و به بهاییان اجازه فعالیت گسترده بدهد ] اما از مردم ، به شدت مىترسیدند و وحشت داشتند که مردم علیه ایشان دست به شورش بزنند . به همین خاطر ، از هویدا خواستند تا دولت در خفا ، وسیله رشد بهاییان را فراهم کند » ( رادیو 24 ساعته لس آنجلس ، 1378 . 11 . 21 هفته نامه پنجشنبه ، سال سوم ، شماره 95 ، ص . 11 ) و تنها در مواقع خطر ، ترس و تهدید و براى فریب تودههاى مردم ، به مذهب متوسل مىشود در روز عاشورا ، روى صندلى در مسجد مىنشست و یا لباس احرام مىپوشید و به زیارت کعبه مىرفت و یا در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام حاضر مىشد و زیارت مىکرد . هنگامى که به مسافرت مىرفت ، روحانى دربار ، او را از زیر قرآن عبور مىداد و در موارد متعدد ، اظهار مىکند که از الهامات مذهبى و حمایت ائمه علیهم السلام برخوردار است . ( . ک : محمدرضا پهلوى ، مأموریت براى وطنم ، ج 6 ، ص 87 - 89 اوریانا فالاچى ، مصاحبه با تاریخ سازان جهان ، انتشارات جاویدان ، ج 2 ، ص 292 - . 294 ) فساد و هوسرانى هاى شاه که مهمترین دلیل بر عدم اعتقاد شاه به مذهب و آیین مى باشد امروزه به گونه اى آشکار و مستند شده است که شاید نیازى به ذکر بسیارى از آنها نیست اما به منظور آشنایى هر چه بیشتر مختصرى در زمینه فساد و هوسرانى شاه اعم از مالى و اخلاقى سخن مى گوییم عقدهها و کمبودهاى عاطفى دوران کودکى و پرورش در محیطى که قدرت را وسیلهاى براى ارضاى امیال و هواهاى نفسانى خود مىدانست و بىاعتقادى مذهبى ، سبب شدند تا محمدرضا که با پادشاهى ، قدرت و امکانات وسیعى پیدا کرد ، از ثروت این ملت ، براى تسکین حالات بیمارگونه خود ، خرجهاى فراوانى کند . تاجالملوک ، مادر محمدرضا شاه ، ضمن بیان خاطراتش از هوسبازىهاى فرزندش دفاع کرده ، ضمن تأیید وجود روابط میان شاه و دخترکى به نام طلا ، آورده است : « این ، حق پسرم بود که همسر و معشوقه را توأمان داشته باشد . اگر انسان شاه باشد و نتواند از پادشاهى خود لذت ببرد ، پس چه فرقى با یک رعیت ساده دارد » . ( تاج الملوک همان ) از این رو ، شاه در فساد اخلاقى ، حد و مرزى نمىشناخت و اصول اخلاقى را رعایت نمىکرد . در میان زنانى که به کاخ شاه رفت و آمد مىکردند ، همه تیپ زن دیده مىشد از ماریا اشنایدر ، ستاره نوجوان فیلمهاى بىپرواى جنسى گرفته ، تا دختر صاحب سینماى ایران که یک ارمنى بود ( . ک : مقاله روانشناسى شخصیت محمدرضا پهلوى . ) و در این راه ، بیتالمال کشور ، صرف هوسرانى و کامجویىهاى خاندان پهلوى مىشد . علاوه بر مفاسد اخلاقى ، خاندان پهلوى ، عقده و حرص و ولعى سیر ناشدنى ، در جمع ثروت داشتند . شاه به بهانههاى مختلف ، هر روز بر ثروت ، املاک و کاخهاى خود و اطرافیانش ، در داخل و خارج ، مىافزود . « بنیاد پهلوى » با استفاده از موقعیت و اقدامات غیرقانونى خود ، نظیر کازینوهاى قماربازى و کابارهها ، رانتخوارى و استفادههاى انحصارى از امکانات ، معاملات ، صنایع و وامها ، مواد مخدر ، قاچاق عتیقه و . . . ، منابع مالى سرشارى را عاید خانواده پهلوى نمود . ( براى آگاهى بیشتر از اموال بنیاد پهلوى مراجعه کنید به گراهام ، رابرت ایران سراب قدرت ، ترجمه فیروزه فیروزنیا ، کتاب تهران ، 1358 ، ص 204 - . 208 ) مطبوعات آمریکایى ، اموال و دارایى شاه را تا 35 میلیارد دلار برآورد کردهاند . اشرف پهلوى نیز توانست از راههاى غیرقانونى و سوء استفاده از موقعیتش ، یکى از « ثروتمندترین افراد خاندان پهلوى و از سرمایهداران بزرگ جهان » شود و اکنون نیز در نیویورک ، پاریس ، رم ، مونتکارلو و چند نقطه دیگر جهان ، اقامتگاههاى مجلل و باشکوه دارد . ( . ک : روحالله حسینیان ، فساد دربار . ) حیف و میل گسترده بیتالمال و جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى که بیش از سىصد میلیون دلار هزینه دربر داشت ، با ولخرجىها و اتلاف بىحد و حصر سرمایههاى ملى کشورمان ، در حالى انجام شدند که متجاوز از نیمى از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهاى بزرگ ، در فقر و فلاکت و تنگدستى به سر مىبردند و در اکثر شهرها و روستاهاى کشور ، اثرى از وسایل اولیه و مقدماتى یک زندگى ساده براى عامه مردم ، وجود نداشت ( . ک : جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى ، موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى . ) که ثریا ، در توصیف آنها مىنویسد : « محلات جنوب شهر [ تهران ] با جوىهاى سرباز که آب کثیف آن ، پس از عبور رختشوى خانهها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها ، به مصرف خوراک مردم مىرسد ، بچههاى مفلوج ، زنان و پیرمردان گرسنه ، گل و لاى کوچهها که خانههایشان شباهتى به خانه ندارد ، محلاتى که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند » . ( ثریا اسفندیارى ، کاخ تنهایى ، ترجمه نادعلى همدانى ، نشر مترجم ، تهران 1370 ، ص . 133 ) بنابر این اثبات شد که محمد رضا شاه پهلوى نه تنها هیچ گونه قید و بندى نسبت به دین و دیانت نداشت بلکه با تظاهر به دین و دیانت در راستاى هدفى که پدرش با خشونت دنبال مى کرد حرکت مى کرد منتها در این مقطع به دلیل تجربه شکست برخورد سخت با دین و دیانت در جامعه ایران شاه تاکتیک برخورد نرم را با هدف حذف آرام و تدریجى دین از صحنه جامعه ایران پیگیرى مى کرد و ادعاى مسلمان بودن و یا ذکر شهادتین تنها براى اطلاق مسلمان بودن و برخوردار شدن از حقوقى که مسلمانان از آن برخوردارند کفایت مى کند و گرنه مذهبى بودن یا به تعبیر دقیقتر ایمان چیزى نیست که صرفا با زبان و گفتار حاصل شود در حدیثى از پیامبر اسلام نقل شده است : « الایمان اقرار باللسان و معرفه بالقلب و عمل بالارکان » یعنى ایمان عبارتست از اقرار با زبان ، شناخت قلبى و عمل با جوارح و اعضا ( بحار الانوار ج 10 ص 367 ) بنابر این طبق تصریح پیامبر گرامى اسلام که خود صاحب شریعت مى باشد ادعاى خالى وحتى ذکر خوابهایى که صداقت آن به هیچ وجه براى هیچ کس قابل اثبات نیست نمى تواند دلیل بر مذهبى بودن فردى باشد . و زمانى که میان ادعاى فرد و عملکرد وى تفاوتى فاحش در این حد وجود دارد طبیعتا ذهن انسان به این سمت گرایش پیدا مى کند که ادعاها باانگیزه هاى خاصى صورت مى گیرد و نه اینکه واقعیتى در وراى آن باشد و این یعنى سیاست ماکیاولیستى که در آن شهریار در راه رسیدن به قدرت از هر وسیله اى مجاز است استفاده کند .
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.